اخبار ویژه
وزارت نفت به خاطر حذف کارت سوخت و خسارتهای آن عذرخواهی کند
یک روزنامه اصلاحطلب و حامی دولت خواستار عذرخواهی وزارت نفت به خاطر حذف چندساله کارت سوخت و رونق قاچاق بنزین به خارج از کشور شد. خسارت روزانه قاچاق سوخت، حداقل 100 میلیارد تومان برآورد میشود.
روزنامه اعتماد مینویسد: حالا که به اینجا رسیدهایم به نظرم شایسته است وزارت نفت به خاطر کنار گذاشتن «کارت سوخت» در سال 94، از مردم عذرخواهی کند. شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی، دو روز پیش رسما از بازگشت دوباره «کارت سوخت» به نظام توزیع سوخت کشور خبر داده و خواستار آن شده است که مردم حداکثر تا بیست و چهارم آذرماه نسبت به ثبت درخواست خود برای دریافت کارت جدید اقدام کنند.
کارتی که در دهه هشتاد برای اجرای سهمیهبندی سوخت به کار گرفته شد و دوره آزمایش و خطایش را طی کرد، چرا کنار گذاشته شد؟ اگر کنار گذاشتنش درست بود چرا برگشت؟ بازگشتش به خاطر شرایط تحریم است؟ مگر موقع کنار گذاشتنش نباید در یک افق کلان، همه سناریوها پیشبینی میشد؟ فرض که تحریمها نبود با تثبیت قیمت هزار تومانی بنزین در چند سال اخیر و تفاوت قیمت آن با کشورهای همسایه، پیشبینی احتمال بالا رفتن قاچاق سوخت، کار دشواری بود؟ حتما آقای وزیر استدلالهایی برای کنار گذاشتن کارت سوخت در مقطعی و بازگشت آن در دوره فعلی دارند. خوب است آن را با مردم در میان بگذارند. در عین حال، جامعه ما به ترویج فرهنگ عذرخواهی در صورت جواب ندادن استراتژیهایمان و تغییر سیاستها نیاز دارد. تجربه نشان داده، مسئولی که تبعات سیاستهایش را بپذیرد و صادقانه از مردم عذرخواهی کند عزیزتر میشود.
هزینه راهاندازی مجدد مکانیزم کارت سوخت قطعا بیشتر از ارتقای سیستم آن در دورهای بود که مورد استفاده مدام قرار میگرفت. جدا از این، اگر آن روند کنار گذاشته نمیشد. امروز حتی تامین تعداد زیادی کارت جدید، به خاطر شرایط فعلی، دشوار نمیشد.
قاچاق سوخت معضل پیچیدهای شده است. به سختی منابع مالی تامین کنی، در دوره فشار بینالمللی و تحریم تجهیزات وارد کنی، سرمایههای انسانیات را به کارگیری، منابع بزرگ ملیات را هماهنگ کنی و با هزار مشقت بنزین و گازوئیل تولید کنی و بعد قاچاقچیان سوخت به خاطر سود سرشار ناشی از تفاوت قیمت با همسایگان، بخشی از سوخت سوبسیددار کشور را از دسترس مردم خارج کنند، فاجعه است. اگر کارت سوخت یکی از ابزارهای لازم برای مهار بخشی از قاچاق سرمایه مردم باشد، اجرای آن همین امروز غنیمت است.
ادعای ظریف، دولت و سیستم بانکی تحت نظر آن را متهم میکند
«خلافگویی ظریف، قبل از همه دولت را زیر سؤال میبرد. این چه دولتی است که پنج سال سر کار است و در سیستم بانکی تحت نظر آن، پولشویی 30 هزار میلیاردی (ادعای ظریف) انجام میشود؟»!
روزنامه رسالت در یادداشتی ضمن نقد سخنان ظریف درباره پولشویی نوشت: آقای ظریف بدون اینکه یک مورد اشاره کند، از منافع اقتصادی پولشویان در کشور پشت سر منتقدان «افایتیاف» یاد میکند و خبر از میلیاردها تومان پولشویی در کشور که یک قلم آن 30 هزار میلیارد تومان است میدهد. از آقای ظریف باید تشکر کرد که علاوه بر رصد سیاست خارجی کشور مسائل پولشویی در ایران را پیگیری میکند و اخباری مهم از این دست دارد! رصد سیاست خارجی و توطئههای دشمنان اسلام و ایران را در قرارداد برجام دیدیم که میلیاردها دلار را که طی 3 دهه در صنعت هستهای سرمایهگذاری شده است بر باد دادند. حالا به تلافی آن بیاید اخباری را که از پولشویی در ایران دارد در اختیار دولت و دستگاه قضائی قرار دهد، شاید جلوی آن خسارت قبلی به کشور جبران شود.
اگر ایشان اطلاعات خود را از پولشویی در کشور به مقامات یاد شده ندهد قطعا افکار عمومی به این نتیجه میرسد که وی در این تخلفات سهیم است و اگر بگوید هم امکانش را ندارم که گفته، باید گفت به عنوان یک وزیر در جلسه هیئت وزیران برای چه شرکت میکند؟ رئیسجمهور بارها برای مبارزه با مفاسد که پولشویی یکی از مصادیق آن است اعلام آمادگی کردهاند. آیا به عنوان یک وزیر کابینه به رئیسجمهور مملکت اعتماد ندارد به او بگوید تا جلوی آن پولشوییها گرفته شود.
بیش از 5 سال است که از زمان تصدی این دولت میگذرد. این چه دولتی است که در سیستم بانکی آن به تعبیر وزیر امور خارجهاش هزاران میلیارد تومان پولشویی میشود با آنکه اطلاعات آن در دست وزیر خارجه است؟
این نوع اظهارنظرها جز اینکه به دشمن کد بدهد، برای فشار بیشتر به دولت و مجلس برای تصویب «افایتیاف» چه فایده دیگری دارد؟ آیا این نوع حرف زدن، تخریب دولت و اعتراف به عدم کارآمدی آن نیست؟ چرا باید این اعتراف از دل کابینه بیرون بیاید؟ بیدقتی وزیر خارجه در نوع اظهارنظرها امر پنهانی نیست. هم او که قبلا گفته بود آمریکا با پرتاب یک بمب، همه چیز را در ایران نابود میکند! یا در شورای روابط خارجی آمریکا مطالبی برای کمک آمریکا جهت در قدرت ماندن گفته بود که هر ایرانی از شنیدن آن شرم میکند.
رسالت در ادامه با اشاره به بیاطلاعی ظریف از بودجه وزارت متبوع خود مینویسد: برای اینکه عدد و رقمهایی که درمورد بودجه وزارت خارجه و نسبت آن با دیگر دستگاهها ازسوی وزیر خارجه در این مصاحبه گفته شده است داوری شود، کافی است به ردیف 107000 قانون بودجه سال 97 این وزارتخانه مراجعه شود تا صحت عددی که وی در مصاحبه گفته است معلوم گردد. ضمن اینکه بودجه وزارت خارجه در یک قلم از اقدام پیشنهادی در مجلس 3برابر شده است.
کسی که از رقم درست بودجه وزارتخانه خود که در رسانهها اعلام شده خبر ندارد، معلوم نیست چهطور از هزاران میلیارد تومان پولشویی در کشور خبردار شده که یک رقم آن 30 هزار میلیارد تومان است، آن هم حاضر نیست در هیئت وزیران مطرح کند یا به دادستانی کل انقلاب بگوید تا چارهای برای آن بیندیشند؟
از پیش معلوم است این همه خلافگویی برای دفاع از لایحهای است که منافع و مصالح ملی را هدف گرفته است، همان منافع و مصالحی که در قبول یک سویه تعهدات در برجام برباد رفت.
اکونومیست: دکترین امنیتی ایران با فشار تحریمها تغییر نمیکند
هفتهنامه اکونومیست در گزارشی تصریح کرد: دکترین امنیتی ایران زیر فشار تحریمها تغییر نمیکند.
این هفتهنامه انگلیسی مینویسد: در روزهای موسوم به «جشن هالووین»، آبهای ساحلی چین از کشتیهای ناشناختهای پر شده است؛ یک فروند کشتی به نام «دینو» که پرچم پاناما بر روی آن برافراشته شده بود؛ در تاریخ 13 اکتبر/ 21 مهر در خارج از بندر «دالیان» چین ناگهان محو شد. دالیان بزرگترین پایانه نفتی چین است. این کشتی هنگام خروج از دالیان گیرندههای خود را خاموش کرده بود، اما چند روز بعد در حوالی تایوان گیرندههایش را روشن کرد و با شتابی بیشتر به راهش در آبها ادامه داد. بار کشتی؛ میلیونها تن نفت ایران بود که مخفیانه بارگیری شده بود. این نفتکش حالا به سمت جزیره «خارک» ایران در حرکت است. جزیره خارک؛ بزرگترین پایانه بارگیری نفتکشهای «شرکت ملی نفت ایران» است. پاییز امسال دست کم شش فروند «نفتکش شبح» دیگر در همین راه دریایی تردد کردهاند.
ترامپ با خروج از توافق هستهای که آن را «بدترین توافقی که تا به حال امضا شده» خوانده است؛ تحریمهای ایران را بازگرداند. مهمترین جزء این تحریمها؛ تحریم نفتی است.
اکونومیست در ادامه مینویسد: «مایک پمپئو» وزیرخارجه ترامپ فهرستی بلندبالا از پیششرطهایی را برای هر مذاکرهای تهیه کرده است. شروطی که پمپئو آنها را مقرر کرده؛ فقط مربوط به برنامه هستهای ایران نمیشود؛ بلکه توقف آزمایش موشکهای بالستیک، عقبنشینی نیروها از سوریه و قطع حمایت جمهوری اسلامی از نیروهای نیابتی در سطح منطقه نظیر «حزبالله» را هم شامل میشود.
اصلا برآیند تمام این درخواستها و این تمهیدات و برنامهها، این است که جمهوری اسلامی تغییر دکترین بدهد. اما ایران هرگز دکترین امنیتی خود را که ناظر بر فرهنگ شیعی و حمایت از مقاومت در منطقه است تغییر نمیدهد. این واقعیت را تجارب گذشته نشان میدهد. در پایان این گزارش آمده است: روحانی دو سال دیگر پستش را تحویل میدهد. اگر ایران همچنان زیر فشار سنگین تحریمهای فلجکننده بماند؛ یک تندرو در ایران به قدرت خواهد رسید. اگر نفتی در ایران تولید نشود، سانتریفیوژها بازخواهند گشت.
مشاور خاتمی: اعتدالیها اصلاحطلب نیستند
عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان تصریح کرد اعتدالیها، اصلاحطلب نیستند و دیگر احساس نیازی به ائتلاف با اصلاحطلبان نمیکنند.
به گزارش نامهنیوز - از سایتهای حامی دولت- ائتلاف اصلاحات و اعتدال گرچه به تعبیر سعید حجاریان راهکاری بود که سال 92 اصلاحطلبان را از مخمصه خارج کند اما این روزها مستعد یک تلنگر است تا به پایان 6 سال همکاری برسد.
اعتدالیون در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس میوه این ائتلاف را چیدند و اصلاحطلبان در انتخابات شوراها اما هر دو سوی این ائتلاف این روزها میخواهند سهم بزرگتری از کیک قدرت را صاحب شوند و به داشتههای خود قانع نیستند. برخلاف تصوری که معتقد است اصلاحطلبان بیشتر برای گسست ائتلاف با اعتدالیون لحظه شماری میکنند، عبدالله ناصری میگوید حزب اعتدال و توسعه دیگر نیازی به همراهی با اصلاحطلبان نمیبیند.
عبدالله ناصری درباره نگاه حزب اعتدال و توسعه به ائتلاف با جریان اصلاحات گفت: با اخبار و گزارشاتی که میرسد و نقل قولهایی که از آقای واعظی رئیس دفتر رئیسجمهور مطرح میشود. به نظر نمیآید که نگاه تاییدی به ماندن در این ائتلاف داشته باشند بنابراین در یازدهمین دوره انتخابات مجلس رویکرد دیگری را دنبال خواهند کرد.
وی افزود: آقای واعظی سال 94 در دهمین دوره انتخابات مجلس نگاه محتاجانه و نیازمندی به اصلاحطلبان و جریان اصلاحات داشت اما بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال 96 که آقای روحانی 23 میلیون رای کسب کرد، دیگر به آن شکل احساس نیاز به همراهی با اصلاحطلبان ندارد.
مشاور خاتمی: آقای واعظی سال 94 در انتخابات مجلس دهم نقش واسطه را برای پیوند خوردن اصولگرایان میانهرو با ائتلاف اعتدال و اصلاحات ایفا کرد اما پیشبینی من این است که اگر بخواهد سال 98 نقش واسطه و میانجی را ایفا کند به سمت جریان اصولگرا خواهد رفت. در یک سال آینده بخش اصولگرایی حزب اعتدال و توسعه با محوریت آقای واعظی فعالتر میشود و در انتخابات مجلس آینده بیشتر با جریان آقای لاریجانی پیوند میخورد، ضمن آنکه به نظر میرسد تمایل شخص آقای روحانی بیشتر به سمت همین رویکرد باشد.
روحانی: دموکراتها ضد ایرانیتر از جمهوریخواهان هستند
یکی از خیانتهای جریان غربگرا پس از روی کارآمدن دونالد ترامپ و روبهرو شدن با خباثتهای دولت جمهوریخواه ایالات متحده، تفکیک ترامپ از مجموعه نظام سیاسی این کشور است.
وطن امروز در یادداشتی نوشت: مروری بر تلاشهای 2 سال اخیر این جریان نشان میدهد آنها سعی دارند دشمنی 40 ساله همه ]دولتهای دموکرات و جمهوریخواه[ آمریکا را صرفاً به جنون ترامپ تقلیل دهند و «ترامپستیزی» را جایگزین «استکبارستیزی» و «آمریکاستیزی» کنند. اگر هم این روزها صحبت از لزوم اتحاد ملی علیه آمریکا را به میان آوردهاند، که دغدغه دائمی مقام معظم رهبری و جریان انقلابی بوده است، نه ناشی از عبرتگیری تاریخی از خباثتهای آمریکا، بلکه بیشتر ناشی از اتخاذ یک راهبرد موقت برای عبور مقطعی است، چه؛ با وجود تأکید رهبری بر عدم مذاکره با آمریکا و موکداً دولت فعلی این کشور، اعلام آمادگی برخی دولتمردان برای مذاکره با آمریکا را شاهد بودهایم.
از این گذشته نگاهی منطقی و عقلانی به عملکرد دولتهای آمریکا بهخصوص در قبال ایران در 40 سال گذشته، بهخوبی نشان میدهد برخلاف تلقی عمومی و آنچه از طریق ساختار رسانهای نومحافظهکاران پمپاژ میشود، سیاستهای الاغها (دموکراتها) به هیچ وجه تعدیل یافتهتر از فیلها (جمهوریخواهان) نبوده است.
از ابتدای قرن بیستم، جمهوریخواهان آمریکا 35 درگیری و دموکراتها 23 درگیری نظامی را فرماندهی کردهاند. تا همین جا مشخص میشود گزاره «دموکراتها جنگطلب نیستند» فقط یک توهم است.
علاوه بر این، به صورت اختصاصی نحوه مواجهه دولتهای آمریکا با ایران نیز حاوی نکات مهمی است. آمریکا از آغاز انقلاب 35 بار ایران را تحریم کرده است که 24 مورد در زمان دموکراتها و 11 بار در زمان جمهوریخواهان بوده است. اوباما با 11 تحریم، رکورددار تحریم علیه ایران است که در واقع شدیدترین تحریمهای تاریخ علیه یک کشور بوده است. اندیشکدهها، مشاوران و رؤسای جمهوری دموکرات آمریکا بارها از راهبرد «تغییر نظام» سخن به میان آوردهاند که یکی از مهمترین اسناد آن طرح
«Which Path to Presia» بوده است که در زمان «اوبامای مؤدب» توسط اندیشکده بروکینگز وابسته به حزب دموکرات این کشور به عنوان نقشه راه قرار گرفت و 9 راهبرد کلان از جمله حمله نظامی، کودتا و تحریم علیه ایران به کاخ سفید پیشنهاد شد.
سال 2016 نیز در زمان ریاست جمهوری اوباما، انستیتو واشنگتن، اندیشکده فراحزبی آمریکایی که در خصوص مسائل غرب آسیا به کاخ سفید مشاوره میدهد، طی مقالهای با عنوان «Preparing for Regime Change in Iran» از طرح تغییر نظام ایران پرده برداشت. ضمن اینکه نتایج رأیگیری درباره طرحهای ضد ایرانی و رأیدهی اکثریت مطلق نمایندگان هر دو حزب (نزدیک به 100 درصد) در مجلس نمایندگان و سنا نیز بهخوبی اتحاد دستگاه قانونگذاری ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی را نشان میدهد.
آذر ماه سال 95 بود که «سرگئی بارسقیان» از روزنامهنگاران حوزه تاریخ همجناح با دولت طی یادداشتی با عنوان «جمهوریخواهطلبی ایرانیان» مینویسد: «سال 83 در حاشیه نشست خبری حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، از او پرسیدم به نظر شما انتخاب نامزد دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به نفع ایران است یا نامزد جمهوریخواه؟» ایشان پاسخ داد: «ایران از دموکراتها زیان بیشتری دیده است... ما ترجیح نمیدهیم دموکراتها برنده شوند. آنها به طور تاریخی بیش از جمهوریخواهان به ایران صدمه زدهاند...».
تاجرنیا: تن دادن ما اصلاحطلبان به روحانی عجیب بود
عضو حزب منحله مشارکت گفت جبهه اصلاحات فاقد استراتژی و دچار تناقض است.
علی تاجرنیا در گفتوگو با آرمان اظهار داشت: استراتژی اعضای شورا در انتخاب شهردار مشخص نیست. متاسفانه بخش عمدهای از این نقد به خود جریان اصلاحات باز میگردد که استراتژی مشخصی در عرصه سیاسی ندارد برخی از دوستان خیلی خوب ما کارهای عجیبی میکنند. از سویی به حسن روحانی تن میدهند که خطوط قرمز مشخصی دارد، از جناح دیگر آمده و به خاطر شرایط از او حمایت میکنیم و از سوی دیگر شورا میخواهد با انتخاب افرادی به عنوان شهردار پایتخت، نارضایتی خود را ابراز کند! چنین واکنشی در عالم سیاست معقول نیست. به عبارت دیگر همه مشکل ما شرایط نیست، بلکه تصمیمگیریهای غلط هم بخشی از مشکل است.
وی در پاسخ این سؤال که «یک مشکل دیگر این است که گاه فقدان استراتژی و تاکتیک آشکار میشود. آیا تحلیل سیاسی از اوضاع وجود ندارد؟» میگوید: بنده در داستان آقای نجفی هشدار داده بودم، منتها برخی دوستان تا وقتی که با مسئلهای سخت روبهرو نشدهاند میگویند پای حرف خود تا آخر میایستیم. برای یکی از اصلاحطلبان شناخته شده توئیت میکند که وقتی اصولگرایان با آقای آخوندی مخالفند یعنی تصمیم درستی گرفتهایم! این نوع سخنان که پایه و اساس منطقی درستی ندارد در گذشته هم بیان میشد و مشکل قدیمی ماست. برخی دوستان ما همچنان در دعواهای گذشته ماندهاند و در عین حال میخواهند در قدرت حضور داشته باشند، اما نکته مهم این است که چندان به روش حضور در قدرت تسلط ندارند.