kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۶۹۴۲
تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱۳۹۷ - ۲۰:۰۸
تلاش انگلستان برای انکار نقش خود در قحطی ایران

همه مقصرند جز انگلیس

در 23 دسامبر 1917، وزیر خارجه ایران یادداشت اعتراضی به نمایندگی روسیه ارسال كرده و نسخه‏‏ای هم به كالدول داده است. در نسخه‏‏ای كه برای كالدول ارسال شده، وزیر خارجه، علاءالسلطنه می‏‏نویسد:
« مایلم توجه شما را به خسارت وارده به ایران و سکنه آن در اثر حضور این نیروهای خارجی جلب نمایم و نیز اشاره كنم كه دولت ایران، ایشان را مسبب و مسئول این اتفاقات و خسارات حادث شده می‌داند.» یادداشتی که به نمایندگی روسیه ارسال شده حاکی از شکایت نسبت به «ذخیره غذا برای سربازان است»: «همان طور كه به خوبی مطلعید، به منظور حفظ بی‌طرفی من مکرراً به آن عالیجناب اطلاع داده‌ام، خصوصاً درباره خسارات اخیر که در اثر ماندگاری ارتش روسیه در این کشور برای ایران و ایرانیان حادث شده است؛ جنایات بی‌حد و حساب؛ غارت‌هایی که روزمره واقع می‌شوند؛ ذخیره و احتکار ارزاق برای قشون در زمانی که آن ارزاق به شدت مورد نیاز مردم است؛ و حتی تعرض به زنان؛ كه همه این موارد هرجا كه قشون روس حضور داشته‏اند ‏‏اتفاق افتاده است، از جمله: ارومیه، خوی، سلماس، ساوجبلاغ، قزوین، همدان، كرمانشاه، كردستان و غیره و غیره.
این یادداشت این‌گونه پایان می‏‏گیرد:
من خصوصاً در نامه نهم شوال گذشته خود ذکر کردم که این واهمه وجود دارد که مردم علیه ستم روس‌ها قیام کنند و دولت متبوع من نمی‌تواند در برابر احساسات مردم بایستد. هم‌اکنون اطلاع یافتم که سکنه آستارا برای دفاع از خود مسلح شده‌اند. اگر چه دولت ایران می‌تواند مانع دخالت‌های فردی این مردم گردد، اما اطمینان کامل دارد چنانچه نمایندگی روسیه یا آنهایی که مسئول امور قشون روسیه هستند اقدامات مؤثرتری برای توقف تعرضات سربازان و قشون خود به عمل نیاوردند، جلوگیری از حوادثی که در پی خواهد آمد، فراتر از توان دولت من خواهد بود. به این خاطر من بار دیگر از شما تقاضا می‌کنم به سرعت با من همکاری کنید تا به این وقایع پایان داده و شرایط برای بازگشت قشون روسیه از ایران فراهم گردد، و الا دولت ایران خود را در قبال هر پیام بدی که با انگیزه‌های مردمی حادث شود مسئول نمی‌داند و همان‌طور که از آغاز جنگ مکرراً به شما یادآوری شده است، متجاوزین مسئول تمام خسارات مادی و بنیادی وارده به ایران و مردم ایران هستند.
متن یادداشت دیگری (بدون تاریخ) از سوی دولت ایران به نمایندگی روسیه، چنین است:
با وجود آنكه قحطی در تمام نقاط ایران بیداد می‏‏كند، بلشویك‏ها ‏‏از ایران ارزاق طلب می‏‏كنند و تهدید می‏‏كنند در صورت برآورده نشدن خواسته‌هایشان دست به اقدامات خشونت‌آمیز خواهند زد.
تلاش برای مقصر شمردن روس‌ها
تردیدی نیست كه روس‏ها ‏‏مسئول خساراتی كه غرب ایران را در بر گرفت و همین طور قحطی و لطمات ناشی از آن بودند. می‏‏دانیم تعداد نیروهای روس در پرشمارترین برهه در تابستان 1916، 100000 نفر در ایران بود و تا تابستان 1917، 75000 سرباز روس در غرب ایران بودند. تا مارس 1918 آنها رفته بودند، اما قحطی درست تا 1919 ادامه یافت. دلیل قحطی مرگبار در شمال خراسان که هیچ جنگی در آن رخ نداد چه بود؟ چرا در جنوب ایران که در 16-1915 در اشغال انگلیسی‏ها ‏‏بود، قحطی وجود داشت. می‏‏دانیم برداشت سال 1918 یكی از بهترین برداشت‌های ثبت شده است. چرا قحطی تا برداشت سال 1919 ادامه یافت؟ چرا گیلان در تابستان 1918 که به اشغال انگلیسی‌ها درآمد، دچار قحطی شد؟ چرا در آن مناطق از ایران که در همسایگی بین‌النهرین قرار داشت و همجواز مناطق تحت سلطه انگلیس بود و غله کافی هم در آنجا یافت می‌شد، قحطی وجود داشت؟ و به طور مشابه، چرا در ناحیه شرقی ایران كه در اشغال نظامی انگلیسی‏ها ‏‏و در همسایگی هند تحت سلطه آنها كه در آنجا هم غله كافی موجود بوده، قحطی وجود داشت؟ روشن است كه روس‏ها ‏‏تنها مقصر نیستند. از آغاز، انگلیسی‏ها ‏‏جریانی را هدایت كردند تا تقصیر را متوجه روس‏ها ‏‏كرده و خود را تبرئه كنند. برای مثال، گزارشی كه كنسول آمریكا در بغداد تهیه كرده، گویای این موضوع است. كنسول اسكار هایزر در گزارش 11 ژوئن 1918، می‏‏نویسد: «افتخار دارم نسخه‏‏ای از گزارش فردی را كه به تازگی از ولایات مرزی ایران به بغداد بازگشته است، ضمیمه می‏‏كنم.» اگرچه هایزر از این فرد نام نمی‌برد، اما روشن است كه دوست او یك مقام انگلیسی است. متن كامل این گزارش با عنوان «اوضاع ایران» به این شرح است:
دوستی كه اخیراً از كرمانشاه ایران بازگشته است، اوضاع زیر را كه چند ماهی است آن نواحی را دربر گرفته، گزارش كرده است.
در پی اشغال پیاپی ترك‏ها ‏‏و روس‏ها ‏‏در سال گذشته، كشاورزی صورت نگرفته است. از یك سو رفتار ناهنجار مهاجمان كه مردم را مجبور می‏‏كنند پول كاغذی بی‏ارزش آنها را استفاده كنند و از سوی دیگر نبود ارزاق، اوضاعی را در كرمانشاه به وجود آورده است که در تاریخ آن سال‌های دور بی‌سابقه است. سربازان و حتی افسران چنان رعب و وحشتی به وجود آورده‌اند که اغلب دکاندارهای فروشنده ارزاق به محض دیدن آنها، در دکان‌هایشان را می‌بندند. گرسنگی به حدی رسیده است که هر روز چندین جسد را نه تنها از خیابان‌های كرمانشاه، بلکه تمام شهرهای این ناحیه جمع‌آوری می‌کنند. از آنجا که کالاها را هم تنها از طریق زمینی و مسیر عماره و پشتكوه و آن هم با صرف هزینه‌های بسیار سنگین و نامعمول می‌توان وارد کرد، اوضاع تجارت نیز بسیار بد است.
ورود انگلیسی‌ها بهبود چشمگیری در اوضاع مردم بیچاره به ارمغان آورد. در گام اول شمار زیادی از مردم فقیر از سوی انگلیسی‌ها برای کار در ساخت و ساز جاده‌ها و فعالیت‌های نظامی فراخوانده شدند. از این رو، جاده‌های کوهستانی و صعب‌العبور میان خانقین و کرمانشاه به شرایط مطلوبی رسیده، به نحوی که وسایل موتوری در هر اندازه می‌توانند از آنها عبور و مرور نمایند. همچنین دولت انگلیس مجوز صدور حجم قابل توجهی غله را به ایران صادر کرده است که تا حد زیادی اوضاع را بهبود بخشیده و از دیگر سو جاده بغداد- کرمانشاه را برای تجارت باز کرده است. در حال حاضر تنها صدور چای، شکر، قهوه و دیگر اقلام محدود و مشخص [به ایران] ممنوع است؛ اما انتظار می‏‏رود این محدودیت نیز برطرف گردد.
به نظر می‌رسد برداشت امسال خوب باشد و همه چیز حکایت از آن دارد كه سال خوبی برای استان‏های ‏‏مرزی ایران پیش رو باشد.
تلاش برای مقصر دانستن روس‌ها محدود به گزارش‌های دیپلماتیک نیست. داناهو درباره قحطی در همدان می‏‏نویسد:
یکی از دلایل مؤثر در قحطی همدان رفتار نامعقول ارتش روسیه به هنگام اشغال این منطقه است. آنها محصول در حال رشد گندم و جو را تخریب کرده و غله‌ای را هم که نمی‌توانستند مصرف کنند یا ببرند، بی‌دلیل نابود کردند. محصول همدان حدوداً تا هفته اول ژوئیه برای برداشت آماده نیست. از این رو در ماه می، انگلیسی‌ها حدود نود روز با مشکل تغذیه جمعیتی گرسنه روبرو بودند. آنها مجبور نبودند چنین کنند اما شفقت و تدبیر دست به دست هم داد تا ضرورت مبارزه با اهریمن کمبود غذا که به سرعت از جمعیت می‌کاست، رخ نماید.
داناهو در توصیف اوضاع در طول راه شش مایلی كرند تا كرمانشاه می‏‏نویسد:
ترك‏ها ‏‏و روس‏ها ‏‏زمین‏ها ‏‏را به كلی لخت كرده‏‏اند و اكنون این مناطق در آستانه قحطی قرار دارند.
او می‏‏افزاید:
میان روش‌های این مهاجمان پیاپی، شباهت‌های فراوانی وجود دارد. آنها بی‌آنکه پولی بدهند بی‌شرمانه آنچه می‌خواستند تصرف می‌کردند و آنچه را هم که نمی‌توانستند مصرف کنند یا ببرند، تخریب می‌کردند. چون بذری وجود نداشته است لاجرم چیزی هم کاشته نشده است. بسیاری از زارعان از ترس جان گریخته‌اند؛ آنهایی که در این منطقه جنگ‌زده مانده‌اند از گرسنگی رو به مرگند. مزرعه‌ای که به خاطر حاصلخیزی‌اش مورد توجه است متروک و وامانده افتاده است؛ از آغاز توفان جنگ، هیچ شخمی به آن زده نشده و شیارهای خالی افتاده آن گاه به گاه پتوق کلاغ‌های سرگردانی می‌شود که مذبوحانه تلاش می‌کنند قوت لایموتی به دست آورند.
جالب است که سایکس مدعی است قحطی حقیقتاً به خاطر اعمال روس‌ها به هنگام خروج از ایران به وجود آمده است:
روس‏ها ‏‏پیش از ترك سنگرهای‌شان مهمات و تجهیزات خود را به ترك‏ها ‏‏فروخته و سپس راهی شمال می‏‏شدند و بر سر راه خود برای تأمین غذا و سوخت خانه‏ها ‏‏را غارت و ویران می‏‏كردند.
از آنجا كه ترك‏ها ‏‏در مارس 1917 ایران را ترك گفته‏‏اند، سخت می‏‏توان دریافت كه چگونه روس‏ها ‏‏تجهیزات و سلاح خود را به آنها فروخته‏اند. سایكس آنگاه از نامه‏‏ای یاد می‏‏كند كه از دوستی در تبریز دریافت داشته است. دوست او می‏‏نویسد:
هزاران سرباز روس هنگام عبور از اینجا، تفنگ‌ها، مهمات، ذخایر، اسب‏ها ‏‏و در واقع هر چیزی كه به پول تبدیل می‏‏شد را فروختند. اسب‏ها ‏‏به چند شلینگ فروخته می‏‏شدند، اما قیمت علوفه چنان هول‌انگیز بالا بود كه چارپایان را جای تحفه می‏‏پذیرفتند.
سایكس سپس درباره قحطی چنین می‏‏آورد:
قطعاً غرب و شمال غرب ایران تاوان سنگینی برای ناتوانی دولت خود پرداخته‌اند. اوضاع قحطی تمام کشور را که از ارزاق و دام تهی شده دربر گرفته است.
جای شگفتی نیست كه انگلیسی‏ها ‏‏در حالی كه اصرار بر افشای سوءرفتار روس‏ها ‏‏دارند، بر پنهان ساختن سهم خود نیز می‏‏كوشند. کالدول به نقل از مطبوعات ایران در تاریخ 21 سپتامبر 1917 به توصیف غارت و ضبط ارزاق به دست پلیس جنوب در روستاهای یزد می‏‏پردازد:
از یزد راپورت داده شده كه چند روز قبل افراد پلیس جنوب دهی را محاصره كرده، در آن تیراندازی كرده و ضمن غارت ده، سه تن را به اسارت برده‏اند. اكنون چهارصد خانوار ده در نیاز مبرم به نان به سر می‏‏برند.
رفتار نیروهای انگلیسی در‏ آباده فارس نیز بهتر از این نبود. کالدول به نقل از مطبوعات ایران در 28 اوت 1918 چنین گزارش می‏‏دهد:
نامه‌هایی که اخیراً از جنوب رسیده حاکی از آن است که 1500 سواره‌نظام هندی به آباده وارد شده‌اند و ظاهراً در آنجا خواهند ماند. گفته می‌شود که ایشان اموال زیادی را در روستاها و نواحی اطراف مصادره و ضبط کرده‌اند.
تلاش برای مقصر شمردن دمكرات‏های ‏‏ایران
به ادعای انگلیسی‌ها، پس از روس‌ها، دمكرات‏های ‏‏ایران و ملاكان، مقصرترین‏ها ‏‏در ایجاد قحطی بودند. شدت خصومت انگلیسی‏ها ‏‏نسبت به دمكرات‏های ‏‏ایران را می‏‏توان از اظهارات داناهو دریافت:
دمكرات‏ها ‏‏مدعی‏اند ‏‏كه طبقه روشنفكر شمال شرق ایران هستند. مهارت سیاسی آنها، اعلام گسترده شعار ایران برای ایرانیان، برچیدن دست دخالت تمام خارجی‏ها ‏‏از امور ایران و پایان دادن به نفوذ روسیه و انگلیس بود. اما نفرت شدید و فعالیت‏های ‏‏سیاسی آنها اساساً متوجه انگلیسی‏ها ‏‏بود... آن چنان كه من دریافته‏‏ام اكثریت قابل توجهی از دمكرات‏ها ‏‏پول را بر میهن‌پرستی ترجیح می‏‏دادند و برای‏‏شان لیره ترك یا قطعه اسكناس 20 ماركی، جذابیتی اغواكننده دارد.
داناهو در آوریل 1918 در صحبتی با حاكم مرند از مرگ شمار زیادی از روستائیان به دلیل قحطی اظهار تأسف كرده است. اما به نظر این انگلیسی:
او خود هیچ كاری برای كاستن از خرابی‏های ‏‏قحطی در منطقه خود انجام نداده است، و به نظاره مرگ سكنه بدبخت ایستاده، بی‌آنكه انگشتی برای یاری آنها تكان دهد. روش او نمونه‏‏ای بود از رفتار حاكمان این سرزمین گرسنه. حاكم، خود یك ملاك بود و احتمالاً همانند دیگر هم‌طبقه‏های ‏‏خود كه من بعداً آنها را در كرمانشاه و همدان دیدم، انبوهی غله را پنهان ساخته بود و منتظر روزی بود كه كمیساریای انگلیس، برای سیر كردن ایرانیان گرسنه، بیاید و با قیمت‌های تورمی آن انبوه غله را بخرد و به این ترتیب گروهی مال‌اندوز و محتکر و بی‌شرف را پولدارتر کند... در اینجا، همانند دیگر نقاطی که در سفرم به ایران دیدم، به شکلی دردناک تحت‌تأثیر بی‌رحمی و بی‌تفاوتی اسفناکی قرار گرفتم که ایرانیان نسبت به رنج هم‌وطنان خود روا می‌داشتند. آنها به کسی که در حال مرگ است دست کمک نمی‌دادند و مردگان بیشتر به امان سگ‏ها ‏‏و لاشخورها سپرده می‏‏شدند تا آن كه كسی دردسر دفن آنها را به خود ندهد.