گفتاری پیرامون راههای رهایی از گناه و آثار آن
شستوشوی گناه با آب توبه
جز معصوم(ع) همه در خطر گناه هستند و انسان خواسته و ناخواسته، گناهان کوچک و بزرگی را مرتکب میشود و عذاب وجدان او را میآزارد و اجازه نمیدهد تا در آرامش باقی بماند. این اضطراب و تشویش گاه موجب میشود که انسان مسیر نادرست و غلطی را انتخاب کند و به استمرار همان گناه یا ارتکاب گناهان دیگر بپردازد، چرا که برخیها دچار نومیدی و یاس شدیدی میشوند و گمان میکنند که همه راهها بر آنها بسته شده است و چون آب از سرگذشت یک وجب یا چند وجب بیشتر از آن فرقی نمیکند. در حالی که همین نومیدی، بزرگترین گناه در فرهنگ اسلامی است؛ چرا که راه توبه تا دم مرگ بر روی آدمی باز است و خداوند بارها فرموده اگر صدبار، بلکه بینهایت توبه شکستی بازآی، که در توبه تا دم مرگ بر آدمی باز است و آب توبه آدمی را چنان میشوید که گویی هیچ گناهی مرتکب نشده است.
نویسنده در این مطلب براساس آموزههای قرآنی ضمن بیان چگونگی واکنش آدمی در برابر گناه، راههای صحیح برونرفت از گناه و دستیابی به طهارت روحی و آرامش روانی را تبیین کرده است.
***
گناه دارای ابعاد مختلف است. برخی از گناهان تنها در ارتباط با خداست؛ و آن زمانی است که انسان واجب عبادی چون نماز و روزه را ترک کند؛ ولی گاه گناه ارتباط با خلق پیدا میکند؛ و آن زمانی است که انسان مرتکب خیانت در امانتی شود و یا تهمت و غیبتی را به دیگری بزند.
گناه همچنین گاه از دسته گناهانی است که خداوند در آیات قرآن بدان وعده عذاب اخروی داده و مرتکب آن را به ورود به دوزخ و زندگی ابدی در آن تهدید میکند. از این دسته گناه به عنوان گناهان کبیره یاد میشود و شهید آیتالله دستغیب در کتاب گناهان کبیره آنها را معرفی کرده است. دستهای دیگر از گناهان، به عنوان گناهان صغیره معرفی شده که البته اگر اصرار در آن انجام گیرد، به عنوان گناه کبیره خواهد بود.
انسان به طور فطری از گناه بیزار است؛ و آن را زشت، پلید، نقص، ضد کمالی و بد میشمارد. البته برخی از گناهان از پیچیدگی خاصی برخوردار هستند و خداوند در مقام تشریع به بیان آنها پرداخته است؛ اما بسیاری از گناهان را عقل و فطرت آدمی میشناسد و به طور طبیعی از آنها بیزاری میجوید.
اما اینکه چرا انسان گرفتار گناه میشود، دلایل درونی و بیرونی دارد که از جمله آنها میتوان به هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانیاشاره کرد. این دو امر موجب میشود تا عقل نتواند در مقام تشخیص خوب و بد، یا زشت و زیبا یا پاک و ناپاک، بدرستی عمل کند و یا به خطا واشتباه میرود.
خداوند در آیاتی از جمله آیات 7 تا 10 سوره شمس بیان میکند که نفس آدمی به گونهای است که قدرت تشخیص خوب و بد و زشت و زیبا را دارد؛ اما به سبب اینکه تحت تاثیر هواهای نفسانی یا وسوسههای ابلیسی و شیطانی قرار میگیرد، فطرت، سلامت خودش را از دست میدهد و نور چراغ بینایی و تشخیص او یا کاهش مییابد و فتیله آن پایین میآید و یا اینکه کاملا دفن میشود. از اینرو به انسانها هشدار میدهد مواظب باشند تا هواهای نفسانی و وسوسههای شیطانی بر جان و روان آدمی چیره نشود.
به نظر قرآن انسان میتواند با بهرهگیری از فطرت سالم خود، حق و باطل، زشت و زیبا و خوب و بد را بشناسد و از باطل، زشت و بد پرهیز کند؛ چرا که عنصر تقوا در همه انسانها نسبت به این امور وجود دارد و انسان به طور طبیعی از زشتی و بدی و باطل پرهیز میکند که همان تقوای انسانی است.
پس تنها راه رهایی از گناهان، بهره مندی از عنصر تقوایی است که در فطرت آدمی به شکلگریز از زشتی، بدی و پلیدی وجود دارد. اینکه در آیات قرآنی از تقوا و تزکیه به عنوان عناصر دستیابی به فلاح و رستگاری یاد میشود، از آن روست که تقوا و تزکیه اجازه نمیدهد تا انسان به زشتی و بدی که نقص است گرایش یابد و به جای آن به سوی خوبی و زیبایی میرود و خود را بدانها میآراید و زمینه فعلیت یابی صفات خوب و فضایل اخلاقی نیک را در خود فراهم میآورد.
اما اگر انسان به هر دلیلی چون خطا واشتباه و بیتقوایی و مانند آن گرفتار گناهی شود، چگونه میتواند از آثار دنیوی و اخروی گناه، خود را حفظ کند و در امان ماند؟ خداوند در پاسخ به این پرسش، راهکارهای برونرفتی را بیان کرده که در این مقاله به مهمترین و اصلیترین آنها اشاره میشود.
توبه، بازگشت به خدا و عدم بازگشت به گناه
از نظر قرآن گام نخست برای رهایی از آثار گناه و تاثیرات سوء آن در جان و جسم آدمی در دنیا و آخرت، توبه است. توبه از واژه عربی «توب» به معناى رجوع و بازگشت است.(معجم مقاييساللغه، ج 1، ص 357، «توب») وقتی در آیات قرآنی و روایات از توبه بندگان سخن به میان میآید مراد از آن، بازگشت بنده از معصيت و خطا و پشيمانى از آن است؛ ولی وقتی سخن از توبه خداوند مطرح است مراد همان پذيرفتن توبه از بندگان است.(مجمعالبيان، ج1-2، ص200؛ لسانالعرب، ج2، ص61، «توب») درکابردهای عربی وقتی لفظ توبه به خدا نسبت داده شود، با حرف «على» به كار مىرود تا این معنای پذیرفتن توبه از آن فهمیده شود.
بر اساس آموزههای قرآنی، هر توبه بنده آمیخته با دو توبه از خداوند است. به این معنا که نخست خداوند به بندهاش توجه میکند و او را نسبت به خطا واشتباه و گناهش آگاه ساخته و مسیر بازگشت را به او مینماید و سپس بنده متاثر از این توبه الهی، به سوی خداوند بازگشت و توبه میکند و آنگاه در مرتبه سوم خداوند نیز دوباره به بنده توبه کارش نظر میکند و توبهاش را میپذیرد.
پس توبه بنده به معنای بازگشت به سوی خدا و پشیمانی از ارتکاب آن گناهی است که مرتکب شده است. البته اصل در توبه این است که انسان آگاه به خطا و گناه، بخواهد که در آینده دیگر آن گناه را مرتکب نشود؛ چرا که چنین توبهای، همان توبه کامل و راستین است؛ اما از آیات قرآنی به دست میآید که بنده اگر بارها به طور غیرعمد گناه و سپس توبه کند، تا پیش از مرگ، توبهاش پذیرفته میشود ولی در هنگام احتضار دیگر توبهاش سودی برای او نخواهد داشت و پذیرفته نیست. (بقره، آیه 54؛ انعام، آیه 158) در گزارشهای قرآنی آمده که فرعون بارها توبه کرده و با برداشته شدن عذاب از قومش دوباره مرتکب همان گناه یا گناهان دیگر میشود و در زمانی که در حالت احتضار بوده دوباره توبه میکند ولی توبهاش پذیرفته نمیشود و گرفتار عذاب برزخی میشود. (یونس، آیات 90 و 91)
خداوند به بندگانش فرصت میدهد تا پیش از احتضار مرگ و یا عذابهای استعجالی توبه کنند(نساء، آیه 18؛ زمر، آیات 53 و 55) اما وقتی مرگ فرا رسید یا عذاب استعجال آمد دیگر فرصت توبه برداشته میشود.(همان) چرا که در این زمانها دیگر توبه و ایمان آوری سودی ندارد.(یونس، آیات 51 و 91)
پس اصل در توبه این است که بنده ضمن شناخت گناه و بدی آن، صادقانه با خود عهد کند که دیگر آن را مرتکب نشود، ولی اگر به هر دلیلی چون سست ایمانی و مانند آن مرتکب گناه و تکرار آن شود، باز خداوند به او مهلت میدهد تا پیش از مرگ و زمان عذاب استعجال توبه کند. البته باید به این نکته توجه داشت که ارتکاب گناهان و به ویژه تکرار و اصرار بر آن، موجب سنگدلی و دفن شدن فطرت سالم و عقل و علم آدمی میشود و آدمی به سبب بیتقوایی،قدرت تشخیص خود را از دست میدهد و گاه امور را وارونه میببیند و تحلیل میکند و بد و زشت برای او خوب و زیبا جلوهگری کرده و او را از انتخاب درست و نیز توبه باز میدارد و این گونه است که توفیق توبه از وی سلب میشود؛ چنانکه دشمنان اهل بیت(ع) بویژه جنایتکاران کربلا توفیق توبه نیافتند. از همین رو خداوند در آیات 17 و 18 سوره نساء بر فوریت توبه از گناه تاکید میکند و پذيرش حتمى توبه را مشروط به تأخير نينداختن آن تا دم مرگ و احتضار از سوى گناهكاران میکند؛ زیرا در صورت تاخیر ممکن است که توفیق توبه فراهم نیاید و دل وارونه و سیاه، علاقهای به توبه نداشته باشد.
جبران خسارتهای مالی
البته برای توبه شرایطی است که از مهمترین آنها ایمان به خدا و توبه پذیری اوست.(اعراف، آیه 153؛ مریم، آیه 60؛ طه، آیه 82؛ فرقان، آیه 70) کسی که به خدا و توبه پذیری او برای رهایی از گناه و آثار دنیوی و اخروی آن ایمان نداشته باشد، نمیتواند به سوی خداوند بازگردد و مسیر راست را برگزیند و انتخاب کند.
از دیگر شرایط مهم توبه بنده آن است که به اصلاح اموری بپردازد که با گناه آن را به فساد کشانده است. این مسئله بویژه در امور مالی و دنیوی و مرتبط با خلق مهمتر است؛ زیرا تا انسان به اصلاح و جبران خسارتهایی که به دیگران وارد کرده نپردازد، نمیتوان توبه او را کامل و واقعی دانست. از این رو خداوند در آیاتی از جمله 160 سوره بقره، 89 سوره آل عمران و 16 و 164 سوره نساء از اصلاح رفتار و اعمال بنده به عنوان شرايط قبولى توبه یاد میکند. پس توبهکار میبایست به جبران خسارتهای مالی و غیر مالی بپردازد که در حق دیگران مرتکب شده است؛ چرا که حق الناس باید ادا شود تا توبه پذیرفته شود.
حلالیت طلبی
در برخی از گناهان چون غیبت و تهمت که با آبرو و عرض افراد جامعه مرتبط است، میبایست حلالیت طلبی صورت گیرد. به این معنا که رضایت و حلالیت به دست آید و از شخصی که در پشت سرش غیبت شده ، حلالیت طلبید و عذر و پوزش خواست.
البته در برخی از گناهان نمیتوان این مسیر را به گونهای پیمود که مشکلاتی نداشته باشد؛ چرا که در برخی از موارد خود حلالیت طلبی اگر با بیان جزئیات همراه شود خود مانعی جدی و مشکل ساز خواهد بود و گاه حتی بر دشمنی و کدورت میافزاید. در این موارد بهتر است که حلالیت طلبی کلی باشد. همچنین در امور مالی اگر مبلغ معلوم نیست بهتر است که مصالحه انجام گیرد.
خداوند در آیات 38 و 39 سوره مائده در بیان شرط پذيرش توبه دزد میفرماید که این امر با اصلاح امر یعنی تأمين خسارتهاى ناشى از دزدى امکانپذیر است؛ اما در صورت توبه دزد قبل از كشف سرقت و دستگيرى وى، حدّ سرقت از او ساقط میشود. از امام باقر يا امام صادق(عليهماالسلام) درباره دزدى كه پيش از دستگيرى و اطّلاع بر سرقت، توبه كند و اصلاح شود نقل شده كه حدّ بر او جارى نمىشود. (الكافى، ج7، ص250، ح1)
درباره رباخواری نیز آمده است که اگر رباخواران توبه کنند مالكيّت آنان نسبت به اصل سرمايه خويش درست خواهد بود ولی در مال ربوی مالک نیستند و باید به صاحب آن بازگردانند.(بقره، آیات 278و279)
باید دانست که نیازی نیست که در حق الله برای رسیدن به توبه و قبولی آن، گناهکار در نزد دیگران از جمله قاضی اقرار کند تا حد زنا و لواط و مانند آن جاری شود، بلکه اگر شخص توبه واقعی کند و در نزد خداوند اقرار به گناه نماید کافی است.(اعراف، آیه 23؛ توبه، آیه 102؛ نمل، آیه 44؛ قصص،آیه 16) این در حالی است که برخی گمان میکنند که توبه از گناهان کبیرهای چون قتل و زنا و لواط و شرابخواری تنها با اجرای حدود و تعزیرات و اقرار در نزد قاضی یا دیگری امکانپذیر است، در حالی که نه تنها چنین نیست، بلکه میبایست از این گونه اقرارها پرهیز کرد؛ زیرا در حق الله نیازی نیست که دیگری آگاه شود؛ بلکه توبه واقعی به درگاه خداوند و اصلاح رفتار و اخلاص در حق الله کافی است.
خداوند در آیه 16 سوره نساء بصراحت میفرماید که زنان و مردان زناكار در صورت توبه و اصلاح خود، کیفر نخواهد شد.
تحلل از خدا
گاه دست انسان از حلالیت طلبی از دیگران و اصلاح امر دور یا بسته است. در این صورت میتوان از خداوند برای رهایی از آثار گناه بهره برد و از خداوند حلالیت و تحلل طلبید.
در دعای روز دوشنبه راهکاری برای برونرفت از برخی از موارد سخت که امکان اصلاح شخصی فساد و جبران خسارتهای مادی و معنوی وجود ندارد و انسان احساس میکند که بدون جبران خسارتهای مادی و معنوی که بر اساس گناه پدید آمده نمیتوان توبه کرد، بیان شده که بسیار آموزنده و راهگشاست: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ نَذْرٍ نَذَرْتُهُ وَ كُلِّ وَعْدٍ وَعَدْتُهُ وَ كُلِّ عَهْدٍ عَاهَدْتُهُ ثُمَّ لَمْ أَفِ بِهِ وَ أَسْأَلُكَ فِي مَظَالِمِ عِبَادِكَ عِنْدِي فَأَيُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِكَ أَوْ أَمَهًٍْ مِنْ إِمَائِكَ كَانَتْ لَهُ قِبَلِي مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهَا إِيَّاهُ فِي نَفْسِهِ أَوْ فِي عِرْضِهِ أَوْ فِي مَالِهِ أَوْ فِي أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ أَوْ غِيبَةٌ اغْتَبْتُهُ بِهَا أَوْ تَحَامُلٌ عَلَيْهِ بِمَيْلٍ أَوْ هَوًى أَوْ أَنَفَهًٍْ أَوْ حَمِيَّهًٍْ أَوْ رِيَاءٍ أَوْ عَصَبِيَّةٍ غَائِبا كَانَ أَوْ شَاهِدا وَ حَيّا كَانَ أَوْ مَيِّتا فَقَصُرَتْ يَدِي وَ ضَاقَ وُسْعِي عَنْ رَدِّهَا إِلَيْهِ وَ التَّحَلُّلِ مِنْهُ؛ خدايا! از تو آمرزش میطلبم برای هر نذري كه كردم و هر وعدهاي كه دادم و هر پيمانی كه بستم، سپس به آن وفا نكردم و ادای حقوق بندگانت را كه در عهده دارم از تو درخواست میکنم، پس هر بندهای از بندگانت و هر کنیزی از کنیرانت که او را نزد من حقی پایمال شده باشد که در آن به جان یا آبرو یا مال، یا خانوادهاش یا فرزندش ستم روا داشتهام یا غیبتی از او کردهام یا بر اثر میل خود یا خواهش دل یا تکبر یا غضب یا خودنمایی یا تعصب بر او یاری نهادهام، این بنده یا کنیرت غایب باشد یا حاضر، زنده باشد یا مرده، و دستم کوتاه شده و وسعم نمیرسد از پرداخت آن حق یا طلب حلالیت از او. (مفاتیحالجنان، شیخ عباس قمی، دعای روز دوشنبه)
در این فقره از دعا به خوبی مشکلاتی که بر اساس ترک برخی از واجبات و انجام برخی از محرمات برای شخص گناهکار پدید آمده، بیان شده و از خداوند خواسته شده که در مقام وکالت، او را یاری رساند و جبران مافات نموده و او را از آثار گناه حفظ کند.
به هر حال، اسلام با آسانگیری و گذشت میکوشد تا مردم در مسیر اصلاحی قرار گیرند. از اینرو در توبه همواره باز و آب توبه برای پاک شدن از هر گناهی فراهم است. پس اگر توانستیم جبران خسارت مادی و معنوی کنیم انجام میدهیم و اصلاح امور فسادی که از گناه پدید آمده صورت میگیرد و اگر نشد به خداوند واگذار میکنیم و با اخلاص به درگاه او توبه میکنیم تا جبران کند.