حاجعلی کیا و سازمان کوک به روایت اسناد ساواک - ۳۴- در گزارش ساواک از سازمان کوک مطرح شد:
زدو بندهای سیاسی اعضای اصلی سازمان برای منافع شخصی
کمیتهها باید ضمن صورتجلسه مربوط به خودشان، اطلاعات و مسموعات و موارد نارضایتی مردم و اجتماع را منعکس کنند و اگر سوءاستفادههای مالی و غیره در دستگاهها صورت میگیرد و یا عناصری موجب نارضایتی و ناراحتی دیگران میشوند، گزارش کنند تا نسبت به رفع آنها توسط ستاد سازمان اقدام شود و مراتب به پیشگاه مبارک شاهنشاه معروض و استدعای صدور دستور لازم به مقامات مربوطه به عمل آید... در گذشته عدهای از اعضای سازمان به وسیله پشتیبانی و حمایت سران سازمان، مقاماتی را احراز و مشاغل حساسی را به دست آوردهاند و گفته میشود برخلاف سوگندی که یاد کردهاند که علاوه بر شاهدوستی و میهنپرستی، درستکار و پاکدامن بوده و نسبت به شاهدوستان و میهنپرستان واقعی علاقمند و وفادار و به ویژه نسبت به سایر برادران و خواهران عضو سازمان، متحد و صمیمی و حامی منافع مشروع یکدیگر باشند؛ لیکن عملاً این طور نبوده و شاید در مواقعی برای حفظ منافع و مصالح شخصی خود، عناصر تودهای و مصدقی را در مشاغل حساس اداری خود حمایت و طرفداری کردهاند؛ ولی نسبت به شاهدوستان واقعی که درستکار و پاکدامن و عضو این سازمان نیز بودهاند، کمال بیعاطفگی را معمول داشتهاند و از جمله موارد نارضایتی اعضای کمیتهها، همین موضوع است که چرا اعضای مؤثر سازمان برای جلب مصالح و منافع شخصی، با افرادی غیرصالح زد و بستهایی سیاسی میکنند و یا شخصاً مرتکب اعمال منافی با درستی و پاکدامنی میگردند.»
باوجود این گستردگی، این سازمان در مرحلهی دوم فعالیت خود با فراز و نشیبهای فراوانی روبرو بود. یکی از افسران رکن 2 ارتش که خود نیز از اعضایِ این سازمان بود، در سال 1336ش در اینباره گفت:
«با این که سازمان کوک مدت 5 سال است تشکیل شده و به عناوین مختلف اظهار وجود مینماید، معهذا دارای سازمان مرتب و متشکلی نیست و هرچند ماه یک مرتبه ترکیب سازمانی آن تغییر مییابد. اصولاً سازمان کوک دارای موجودیت مؤثری نیست.»
شاید به همین دلیل، مهندس باقر کیا (عموزادهی سپهبد کیا) نیز میگفت:
«به علت عدم استقبال مردم از جمعیت کوک، تیمسار کیا از توسعه تشکیلات و فعالیت جمعیت مذکور منصرف شده و در حال حاضر جمعیت مذکور را میتوان متلاشی شده تلقی نمود.»
از جمله اقداماتِ سازمان کوک در جمعآوری اطلاعات، اعزام مأمور به خارج از کشور بود که به طور طبیعی با مسئولیت سازمانی سپهبد کیا در اداره دوم ارتش نیز ارتباط داشت. نمونهای از گزارشات ارسالی توسط این مأمورین، به شرح ذیل است:
«مرقومه شریف که توسط آقای فروزانفر مرحمت فرموده بودید، رسید. طبق دستور شخصاً به فرودگاه رفته و آقایان را به شهر آورده و تا مدتی که در واشنگتن بودند، سعی نمودم رضایت آنها را فراهم کنم و فعلاً برای بازدید سایر استانها مسافرت نمودهاند. البته در موقع مراجعت نیز به واشنگتن خواهند آمد، اگر امری هست مرقوم فرمایید که به آنها ابلاغ کنم. استدعا میکنم هر موقع هر امری بود، مرقوم دارید که با نهایت میل انجام دهم.
در مورد سرهنگ 2 صحت مرقوم داشته بودید. بنده از ابتدای امر در جریان بوده و این مطالبی که در کاغذ برای دوستش نوشته است، مطالب رسمی نبوده، البته در جریان معاشرت و صحبت مطالبی پیش آمده، ولی هیچکدام مأخذ و مبنایی نداشته، بلکه اساس مطلب این بوده که سرهنگ صحت، در نتیجه درس خواندن زیاد و از طرفی بازرسی که از منزل او در تهران کردهاند، ناراحتی روحی پیدا میکند و هرچه به او گفته میشود، با نظر سوء نگاه میکند و این اعمال او باعث میشود که بالاخره پزشکان تصمیم به معالجه او را میگیرند و مدتی نیز در بیمارستان والتریه بستری بود (که مراتب گزارش گردیده است). اینجانب چندمرتبه و سرهنگ 2 نگهبانی نیز چندین مرتبه از او عیادت نموده، تا اینکه وضع کسالت او بهبودی یافته و به مدرسه مراجعت نموده، از طرف اولیای مدرسه نهایت لطف و محبت و مرحمت نسبت به او شده و حتی برای او گل و میوه فرستادهاند، که مثلاً او اظهار میکرد چون روبان گل به رنگ سبز و زرد بوده، مقصود آنها کاه و یونجه بوده است. در هر حال آنچه مسلم است، کسالت روحی باعث این افکار گردید.»
یکی از این مأمورین، دکتر حبیب دادفر از اعضای عالی رتبه وزارت دادگستری است که برای مطالعه پیرامونِ چگونگیِ سازماندهی نیروی مقاومت ملی، به فرانسه اعزام گردید. وی در یکی از گزارشات خود پیرامون این مسئله مینویسد:
«پریروز اول نوامبر و عید توسن... در فرانسه بود. مراسم رسمی در گورستانهای فرانسه از جمله آنتیب به یاد کشتهشدگان زمان جنگ و افراد مقاومت ملی برپا بود. این مراسم به بنده فرصت داد که در صف طولانی مردم قرار گیرم و به گورستان روم. در آنجا، در مقابل مجسمه سازمان مقاومت، که نطقهای مفصل ایراد میشد، با چند نفر از سران مقاومت مخفی فرانسه و آنتیب آشنا شوم؛ که بالنتیجه موفق گردیدم از فرمانده واحدهای مقاومت مخفی... ایالت آلپ دریایی به نام... B وعده ملاقاتی بگیرم و شب گذشته مدت سه ساعت در اطراف سازمان مقاومت، به ترتیب حمله و خرابکاری و غیره اطلاعات مفیدی از وی تحصیل کردم و نیز موفق شدم چند جلد کتاب که در کتابخانههای فرانسه پیدا نمیشود، از مشارالیه بگیرم. البته چون بنده مدارک رسمی معرفی شده از طرف مقامات فرانسه ندارم و از طرف دیگر الان در آفریقای شمالی سازمانهای مقاومت مخفی با فرانسویها در حال جدال و مبارزهاند، لذا فرانسویان در ابتدا از دادن معلومات مضایقه کرده و تصور مینمایند که ممکن است من از اعراب آفریقای شمالی باشم و جلب اعتماد آنها مدتی وقت و حوصله میخواهد.»
در جریانِ فعالیتهای صورت گرفته در این مرحله، کمیتههای: پارلمانی. فرهنگ و دادگستری، جزء فعالترین کمیتههای سازمان کوک محسوب میشدند.
در ساختارِ تشکیلاتی سازمان کوک، از «سازمان جوانان کوک» به رهبری فردی به نام اسدالله رزمجو نیز در دومین صورتجلسهی کمیته اصلی مرکزی، نام برده شده، که جز این مطلب، سند و یا فعالیت دیگری در سوابق موجود نیست.
باوجود این گستردگی، این سازمان در مرحلهی دوم فعالیت خود با فراز و نشیبهای فراوانی روبرو بود. یکی از افسران رکن 2 ارتش که خود نیز از اعضایِ این سازمان بود، در سال 1336ش در اینباره گفت:
«با این که سازمان کوک مدت 5 سال است تشکیل شده و به عناوین مختلف اظهار وجود مینماید، معهذا دارای سازمان مرتب و متشکلی نیست و هرچند ماه یک مرتبه ترکیب سازمانی آن تغییر مییابد. اصولاً سازمان کوک دارای موجودیت مؤثری نیست.»
شاید به همین دلیل، مهندس باقر کیا (عموزادهی سپهبد کیا) نیز میگفت:
«به علت عدم استقبال مردم از جمعیت کوک، تیمسار کیا از توسعه تشکیلات و فعالیت جمعیت مذکور منصرف شده و در حال حاضر جمعیت مذکور را میتوان متلاشی شده تلقی نمود.»
از جمله اقداماتِ سازمان کوک در جمعآوری اطلاعات، اعزام مأمور به خارج از کشور بود که به طور طبیعی با مسئولیت سازمانی سپهبد کیا در اداره دوم ارتش نیز ارتباط داشت. نمونهای از گزارشات ارسالی توسط این مأمورین، به شرح ذیل است:
«مرقومه شریف که توسط آقای فروزانفر مرحمت فرموده بودید، رسید. طبق دستور شخصاً به فرودگاه رفته و آقایان را به شهر آورده و تا مدتی که در واشنگتن بودند، سعی نمودم رضایت آنها را فراهم کنم و فعلاً برای بازدید سایر استانها مسافرت نمودهاند. البته در موقع مراجعت نیز به واشنگتن خواهند آمد، اگر امری هست مرقوم فرمایید که به آنها ابلاغ کنم. استدعا میکنم هر موقع هر امری بود، مرقوم دارید که با نهایت میل انجام دهم.
در مورد سرهنگ 2 صحت مرقوم داشته بودید. بنده از ابتدای امر در جریان بوده و این مطالبی که در کاغذ برای دوستش نوشته است، مطالب رسمی نبوده، البته در جریان معاشرت و صحبت مطالبی پیش آمده، ولی هیچکدام مأخذ و مبنایی نداشته، بلکه اساس مطلب این بوده که سرهنگ صحت، در نتیجه درس خواندن زیاد و از طرفی بازرسی که از منزل او در تهران کردهاند، ناراحتی روحی پیدا میکند و هرچه به او گفته میشود، با نظر سوء نگاه میکند و این اعمال او باعث میشود که بالاخره پزشکان تصمیم به معالجه او را میگیرند و مدتی نیز در بیمارستان والتریه بستری بود (که مراتب گزارش گردیده است). اینجانب چندمرتبه و سرهنگ 2 نگهبانی نیز چندین مرتبه از او عیادت نموده، تا اینکه وضع کسالت او بهبودی یافته و به مدرسه مراجعت نموده، از طرف اولیای مدرسه نهایت لطف و محبت و مرحمت نسبت به او شده و حتی برای او گل و میوه فرستادهاند، که مثلاً او اظهار میکرد چون روبان گل به رنگ سبز و زرد بوده، مقصود آنها کاه و یونجه بوده است. در هر حال آنچه مسلم است، کسالت روحی باعث این افکار گردید.»
یکی از این مأمورین، دکتر حبیب دادفر از اعضای عالی رتبه وزارت دادگستری است که برای مطالعه پیرامونِ چگونگیِ سازماندهی نیروی مقاومت ملی، به فرانسه اعزام گردید. وی در یکی از گزارشات خود پیرامون این مسئله مینویسد:
«پریروز اول نوامبر و عید توسن... در فرانسه بود. مراسم رسمی در گورستانهای فرانسه از جمله آنتیب به یاد کشتهشدگان زمان جنگ و افراد مقاومت ملی برپا بود. این مراسم به بنده فرصت داد که در صف طولانی مردم قرار گیرم و به گورستان روم. در آنجا، در مقابل مجسمه سازمان مقاومت، که نطقهای مفصل ایراد میشد، با چند نفر از سران مقاومت مخفی فرانسه و آنتیب آشنا شوم؛ که بالنتیجه موفق گردیدم از فرمانده واحدهای مقاومت مخفی... ایالت آلپ دریایی به نام... B وعده ملاقاتی بگیرم و شب گذشته مدت سه ساعت در اطراف سازمان مقاومت، به ترتیب حمله و خرابکاری و غیره اطلاعات مفیدی از وی تحصیل کردم و نیز موفق شدم چند جلد کتاب که در کتابخانههای فرانسه پیدا نمیشود، از مشارالیه بگیرم. البته چون بنده مدارک رسمی معرفی شده از طرف مقامات فرانسه ندارم و از طرف دیگر الان در آفریقای شمالی سازمانهای مقاومت مخفی با فرانسویها در حال جدال و مبارزهاند، لذا فرانسویان در ابتدا از دادن معلومات مضایقه کرده و تصور مینمایند که ممکن است من از اعراب آفریقای شمالی باشم و جلب اعتماد آنها مدتی وقت و حوصله میخواهد.»
در جریانِ فعالیتهای صورت گرفته در این مرحله، کمیتههای: پارلمانی. فرهنگ و دادگستری، جزء فعالترین کمیتههای سازمان کوک محسوب میشدند.
در ساختارِ تشکیلاتی سازمان کوک، از «سازمان جوانان کوک» به رهبری فردی به نام اسدالله رزمجو نیز در دومین صورتجلسهی کمیته اصلی مرکزی، نام برده شده، که جز این مطلب، سند و یا فعالیت دیگری در سوابق موجود نیست.