kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۴۳۴۹
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۹۷ - ۱۹:۰۶
نگاهی مستند به خسارات اشغالگران در جنگ جهانی دوم به ایران-۱۰

افتضاحی به نام ارتش رضاخانی




به رضاخان پیشنهاد مقاومت داده شد
در ادامه خاطرات سپهبد امیر احمدی، وی راه‌هایی که در برابر رضاخان قرار داشت را برمی‌شمارد و توضیح می‌دهد که همه راه‌های مختلف را به شاه پیشنهاد داده بود از جمله مقاومت در برابر متجاوزان تا نامش در تاریخ این مرز و بوم به عنوان کسی که سر تسلیم در مقابل بزرگ‌ترین نیروی نظامی جهان فرود نیاورد، ثبت شود. اما رضاخان راه تسلیم را انتخاب کرد:
در ماجراي شهريور 20 به رضاشاه گفته بودم كه اعليحضرت بايد يكي از دو راه را انتخاب فرمایند: يكي آنكه اگر تصميم به جنگ گرفته‌اند و مي‌خواهند در تاريخ زندگي سياسي اعليحضرت اين نقطه ضعف نباشد كه در برابر ديگران سر تسليم فرود آورده‌اند ستاد ارتش را به همدان ببرند و با لشكرهاي كرمانشاه و كردستان و لرستان و خوزستان در برابر نيروي انگليس بجنگند و مرا هم به آذربايجان بفرستند كه با قواي موجود تا آخرين نفر در برابر قواي روس بجنگم. با اطمينان به اينكه غلبه با آنهاست و ما كشته مي‌شويم.... در آينده وقتي كتاب خدمات درخشان بيست ساله اعليحضرت را ورق بزنند، در ورق آخر اين است كه سر تسليم در برابر بزرگ‌ترين نيروي نظامي جهان فرود نياورد و ايستادگي كرد و مردانه جان داد و نامي بزرگ در تاريخ به يادگار خواهيد گذاشت... اگر مصلحت نمي‌دانيد كه به چنين كاري دست بزنيد، شق دوم اين است كه راه به آنها بدهيد و...»35
در آن تاریخ ارتش ایران ظاهرا 18 لشکر در اختیار داشت، دو لشکر و دو تیپ در تهران مستقر بودند که از هر لحاظ کامل بودند ولی سایر لشکرها تکمیل نشده بود. روز 8 شهریور، شورای عالی جنگ در باشگاه افسران تشکیل گردید، این شورا تصمیم گرفت کلیه سربازان را ترخیص و به جای آنها سرباز با ماهی 35 تومان حقوق استخدام کند. تمام سربازان مرخص شدند و با پای پیاده به سوی شهرهای خود رفتند.
سپهبد امیراحمدی در بخش ديگري از خاطراتش با اشاره به وضع نابسامان ارتش در روزهاي شهريور 20 مي‌نويسد:
«... به رضاشاه گفتم: با ترتيبي كه من ديده‌ام، اين پادگان‌ها متفرق خواهد شد و همين پنجاه هزار نفر نظامي اگر اداره نشوند، ممكن است خودشان شهر را غارت كنند و اسباب هرج و مرج شوند.» 36
فرماندهان ارتش رضاخانی پول‌ها را برداشته و فرار کردند
سپهبدامیراحمدی در جاي ديگري از خاطراتش، فروپاشی ارتش شاهنشاهی و فرار افسران و امیران آن را پس از آغاز حمله متفقين اينگونه شرح مي‌دهد:
« در همه جا ارتش ايران، بدون استثناء، اين عمل را كرد كه فرماندهان قشون تا آنجا كه توانستند نقدينه و‌اشياء سبك وزن قشون را با خود برداشته و فرار كردند و ساير افسران و درجه‌داران و افراد هم اسلحه و مهمات و آذوقه موجود را برداشته و به اين و آن فروختند. و اگر در چند نقطه هم زد و خورد شد، قابل بحث و نقل نيست.»37
سندی به تاریخ 21 مهرماه 1320 حکایت از آن دارد که حدود یک‌ماه و نیم پس از تسلیم ارتش شاهنشاهی ایران در برابر قوای متفقین، چگونه ‌اشرار با استفاده از سلاح‌هایی که ارتشیان فراری رضاخان با خود برده و در کوه و کمر و جنگل و دشت رها ساخته بودند، به روستاها و بخش‌های مختلف حمله برده و به غارت روستاییان و مردم بی‌دفاع دست می‌زدند.
سند:
فرمانداری شهرستان ساری
شماره 4306
تاریخ 21/7/1320
وزارت کشور
محترما به عرض می‌رساند قبل از ورود نیروی شوروی، هنگ ساری کلیه اسلحه و ذخیره و تجهیزات را در ساری با خود برداشته و فرار اختیار نموده‌اند. متاسفانه مقدار زیادی از سلاح و تجهیزات را در دهات و جنگل‌ها ریخته‌اند که عینا به دست‌اشرار افتاده که همه روزه به دهات و قراء می‌آیند و عده‌ای را مقتول و مجروح و اموال آنها را غارت می‌نمایند...38
انبارهای خواربار را افسران رضاخان غارت کردند
ارتش ایران پس از تسلیم و انحلال بخش نظام وظیفه آن، تنها از سوی‌اشرار و خوانین غارت نشد، بلکه بخش اعظم آن توسط ارتش‌های متجاوز متفقین به غارت رفت. نصرت الله خازنی از افسران ارتش رضاخانی در‌باره غارت ارتش ایران توسط متفقین می‌گوید:
... یک روز تاثر آور برای من این بود که ما شب‌ها بیداری کشیدیم برای حفظ این سلاح‌هایی که از پول ملت و برای محافظت از آنها خریداری شده بود. اما دستور رسید که باید همه اینها را تحویل قوای روس بدهیم. من اعتراض کردم که آقا، آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها به اندازه کافی مهمات و سلاح از طریق راه آهن ایران به روسیه می‌فرستند. چه نیازی دارند که این مختصر سلاح‌هایی که ما داریم، اینها را هم بگیرند؟! ولی متاسفانه این حرف‌ها و مقاومت‌های ما به نتیجه نرسید و جلوی چشم‌مان شاهد این بودیم که با کمال تاثر تحویل ارتش شوروی شد...خیلی واقعا شرم آور است که من این را عرض کنم که انبارهای خوار و بار هم به‌وسیله افسران خودی غارت شد. در همین هنگ هفتم که محل خدمت من بود، موقعی که انبار خوار و بار را غارت می‌کردند، افسران ستاد که نزدیک هنگ هفت بودند، آمدند در این غارت شریک شوند! تیراندازی شد، از افسران هنگ هفت، یکی فرمانده گروهان دوم بود که به طرف افسران ستاد تیراندازی کرد که شما آنجا غارت می‌کنید و می‌دزدید. اما چرا آمدید و می‌خواهید با ما شریک شوید؟! افتضاحی شد که به هر حال انبارها را غارت
کردند...39
غلامحسین بیگدلی از شاهدان جنگ جهانی دوم هم درباره غارت سلاح‌های ارتش می‌گوید:
... همینطور ارتش، لشکر اول و دوم و سوار و توپخانه همه چیز داغان شد و در مملکت بحران عجیبی بوجود آمد و اینکه تا رضا شاه بیاید از نو شروع کند، خیلی مشکل بود. کامیون‌های ارتش را راه انداختند تا در جاده‌های مخصوص، سربازان را پیدا کرده و جمع‌آوری کنند. خلاصه در ظرف 4 روز این ارتش درهم شده فراری بدبخت را یواش یواش جمع کردند. در همین حین،‌ اشخاص بی‌شخصیت و لات و اراذل و اوباش مملکت ریختند تمام انبارهای غله و انبارهای اسلحه را غارت کردند. از طرفی خوار و بار و سلاح هرچه ارتش داشت، دست مردم افتاد...40