طمع و طعمه (یادداشت میهمان)
محمدهادی صحرایی
...فَالله يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَهًْ وَ لَنْ يَجْعَلَ الله لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَسَبيلاً (۱)
دو هفته از جنایت هولناک جنایتکاران ضدانقلاب، در کشتار مردم بیگناه اهوازی میگذرد. جنایتی که با همدستی آمریکا و اذنابش رقم خورد و عدهای اوباش و بیخبر از عقل و منطق و عاجز از استدلال، آنرا اجرا کردند. آنها مثل ترسوها، از پشت حمله کردند و مردم بیگناه را کشتند و کودک چهار ساله را و جانباز هفتاد درصد ویلچرنشین را که نمیتوانستند فرار کنند. این جنایت را از آلسعود و صهیون یادگرفتهاند که کودک میکشند. حمله شجاعانه گاو شیرده سعودی به 52 کودک مدرسهای، شلیک مستقیم به الدُرّه در فلسطین، تصاویر زندهسوزی دیویدیان آمریکا با کودکان شیرخوارشان را دیدهاید؟ اینها مثل یزید، برای کشتن علیاصغرها، تک تیرانداز استخدام میکنند و عباسها را از پشت و پشت نخل، تیر میزنند. اصلاً اگر کربلا نبود، ما در تفسیر و تصویر تاریخ ناتوان بودیم. اگر چراغ کربلا روشن نبود، کتاب تاریخ، خوانده نمیشد و عبرتها گرفته نمیشد. چگونه میشد یزیدیان را شناخت و دردشان را فهمید. دنیا، نیرنگِ بسیار دارد و شیطان فریبِ بسیار.
هنوز محرم است و از سال 61 تاکنون و تا قیامت ادامه دارد. محرم نباید و نمیشود تمام شود چراکه یکی از دلایل ماندگاری آن نیز داشتن همین ویژگی روشنگری و جداکنندگی حق از باطل است. خوب معرکهای است و باید باشد تا ایمانها آزمایش گردد «آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند؟»(2) باید مرد از نامرد و مؤمن از مدعی جدا شود و شهید در اعلی درجه خود باشد و جلاد، در درک اسفل خود بیفتد وگرنه هم حسین نماز میخواند و هم ابن زیاد و ابن سعد و شمر و.... هم زهیر متمول بود و هم عبدالله بن حر. کربلا نشاندهنده این واقعیت است که در دنیا دو عقیده حاکم است. حسینی و یزیدی. آنکه کودکان بیگناه میکشد یزیدی و لعنتی است. خواه حرمله باشد یا آمریکا یا آلسعود یا اسرائیل یا منافق یا داعشی یا بوکوحرامی یا بودایی یا «فرقه الاحوازی». و آنکه مردانه میرزمد و در میدان میجنگد و ظالم را خِرکِش میکند، حسینی است. خواه عباس باشد، یا بسیجیان خمینی یا حزبالله لبنان یا انصارالله یمن یا حشدالشعبی یا فاطمیون یا زینبیون یا علویون یا... یا قاسم سلیمانی.
مردم! هنوز در محرمیم. دشمن هم همینطور. مگر هنوز یزید، شیطان بزرگ نیست؟ مگر بنیاسرائیل، پشتِ کار نیست؟ مگر لشکر یزید، لبریز از کورانی که فرق نور و ظلمت را نمیدانند، نیست؟ مگر بنگاههای دروغپراکن و شایعهساز یزید، عقلها را به بردگی و فهمها را به کوری نکشانده است؟ مگر هنوز رسانههای مرجف و مزدور، شیطان بزرگ را بزک نمیکنند و حسینیان را تکفیر و تحریم؟ و مردم را از ارتش خیالی شام نمیترسانند؟ از دوگانه مجعولِ جنگ و صلح؟ و از قحطی؟ مگر نمکنشناسان به دشمنان قول پنهانی ندادهاند؟ مگر برخی بهجای ملک ری، قول صندلی نمیگیرند؟ مگر عدهای با پول و پیشنهاد، دهان نمیبندند؟ و شرف به حزب نمیفروشند؟ مگر گروهی با احتکار غذا و دارو، مظلومکشی نمیکنند؟ مگر هنوز پَست فطرتان نفوذی، نشانی فرات را به یزید نمیدهند؟ مگر گفته آنها که هم گوشواره میکندند و هم گریه میکردند و میگفتند «اگر من نبرم دیگران میبرند» شعار امروز برخی گرانفروشان و کمفروشان نیست؟ مگر کسانی با تنبلی و کمکاری و بدکاری و بیعاری و بیکفایتی، آبروی نظام شریف و شیعه جمهوری اسلامی را نمیبرند؟ مگر برخی خواص، رأی و نظر خود را در لابیها و راهروها به مزایده نمیگذارند؟ تا امان نامه شمر را به عباس بدهند؟ و پیشنهاد تسلیم و بیعت با یزید را به حسین؟ پیشنهاد خلع سلاح؟ و ذلت؟ هیهات مناالذله.
کربلا چرا باید تمام شود؟ باید بماند تا بدانیم اگر شب عاشورا چراغ بصیرت کم فروغ شد، چه کسانی به هزار و یک عذر بدتر از گناه،
یوسف فاطمه را با بیابان و گرگها تنها میگذارند. کربلا باید بماند تا ما دردِ بریدگان را بفهمیم، درد رفیقان نیمه راه را، طمعکردگان به ملک ری را، دین به دینار دادگان را، شریح قاضی را، شمر را، خولی را، کوفیان را، سجادهنشینانِ ساکت را، یوسف فروشان را، سیاست بازان حرفهای را، کاسبان جهل و شایعه را و در یک کلام درد یزیدیان را. اصلاً چرا تا به حال کسی نپرسیده چرا حرمله با سه تیر سه شعبه به کربلا آمد؟ اصلاً برای چه آمد؟ یکی برای ملک ری بود و یکی برای تأسیس عشرتکده در کوفه، یکی حسین و شرف خود را با سی هزار دینار عوض کرد، یکی با کمی بالاتر از همین مظنه، حکم ارتداد حسین را به یزید داد، یکی از ترس تأسیس حکومت حسینی، گَلِّهای کافر، «بُغضاً لِعَلیِ بن ابیطالب» را بهانه کردند. حرمله چرا آمد؟ شبث چرا؟ اصلاً قاتل محمدطه چه انگیزهای داشت؟ تروریستهای انتحاری و انغماسی، از تیراندازی و کشتارِ بیهدف و کور مردم، چه هدفی دارند؟ آنکه 52 کودک یمنی را جزغاله کرد، فکر که نداشت، پس چه خیالی داشت؟ مجاهد ِخلق و داعش و النصره و بودایی، از زنده سوزاندن کودکان و سر بریدن آنها، چه هدفی دارند؟ و از کجا به اینجا رسیدهاند؟ و در یک کلام، به طمع چه چیزی چنین میکنند؟ طمع.
این طمع چیست که از معاویهِ زیرکِ ظاهرساز تا یزید احمقِ بوزینه باز را به خود مشغول کرده است و در طول تاریخ و بین این دو مصداقِ آشکار، هزاران گونه شبیه به انسان، فریب خورده آن هستند و هر کدام به شیوهای عمل خود را توجیه میکنند و عمده آنها با توجه به انکار یا اظهارشان، خود میدانند که هدف اصلی و نیت واقعی شان کدام است. برخی هم که بصیرت و ذکاوتی برای امور ندارند و مسئولیتهای مهم پذیرفته اند، زمام تصمیمات خود را به جای عقل و تدبیر، به غریزه سپردهاند. مدیریت غریزی. اینها «كسانىاند كه كوشششان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مىپندارند كه كار خوب انجام مىدهند.»(3) در ماهیتِ این دو گروه عامد و جاهل هیچ تفاوتی وجود ندارد چرا که هر دو به یک اندازه به اجتماع ضربه میزنند، یکی با خیانت خود و دیگری با جهالت خود. هر دو خائنند. یکی عمدی خیانت کرده و دیگری عمدی مسئولیت را پذیرفته. دلایل اصلی شکستِ جنگِ به آستانه پیروزی رسیده صفین، اول، جهل و لجبازی خوارج بود و بعد از آن، مکر و نیرنگ عمرو عاص و نهایتاً حماقت و جهل ابوموسایاشعری. و این سه لعنتی، دست به دست هم دادند و تدبیر را از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام گرفتند و خود علی را مقصر کردند.
هر طمعی را طعمهای مخصوص است و هر نفْسی را هوایی در سر. به همین دلیل است که همان امیرالمؤمنین علی، به حاکم خود در آذربایجان نوشت «پُست فرمانروایی ات طعمه تو نيست، بلكه امانتى است بر گردن تو و از تو خواسته اند كه فرمانبردار كسى باشى كه فراتر از توست.تو را نرسد كه خود هر چه خواهى رعيت را فرمان دهى. يا خود را درگير كارى بزرگ كنى، مگر آنكه دستورى به تو رسيده باشد. در دستان تو مالى است از اموال خداوند عزّوجلّ و تو خزانه دار هستى.»(4) کسالت امروز اقتصاد ما ریشهای در غفلت از همین توصیه دارد. اگر گروهی لجباز ۵ سال از عمر مسلمین را صرف تجربه تجربه شدهای نمیکردند و به حرف بزرگتر و عاقلان توجه میکردند و در مجلس هم ظرف 20 دقیقه آنرا تصویب نمیکردند و کسانیکه وظیفه نظارت به برجام را داشتند و بعداً لب به سخن گشودند و گفتند در تحقیرآمیز بودن برجام همین بس که «حتی» متن فارسی ندارد، همان زمان لب میگشودند و...، امروز ما به جای اقتصاد وابسته به برجام و دلار و ویارکدخدا، اقتصادی مقاوم،
درونزا و برون نگر داشتیم. چندین پتروشیمی تأسیس کرده بودیم و به جای خام فروشی، صدها محصول نفتی را خودمان تولید میکردیم و به هرکس که میخواستیم و پول بیشتری میداد میفروختیم.
اگر به جای حاشیه سازی و تصفیه حساب سیاسی با رقبا و انتقام از منتقدین و تمسخر گذشتگان و تنبلی به کار و وعدههای خود میپرداختند و اگر به جای استفاده از مدیرانی که پاسخگویی خود را با عبارت بیادبانه «همین است که هست» عوض کردهاند و مدیران دوتابعیتی که ارادتی به ایران ندارند و ایرانی بودن خود را با تعهد به اجنبی، حراج کرده اند، مدیران شرافتمند ایرانی انتخاب میشد و به جای ژنِ برتر و مفتخوری، ساکت و سر به راه بودن، فعالیت در ستاد انتخاباتی و...، لیاقت و توانایی، شرط سپردن میز مدیریتها باشد و اگر ناظران و قانونگذاران به وظیفه نظارتی خود عمل کنند و مصوبات، به جای راهروها و لابیها در صحن، صورت گیرند و اگر در قیام و قعودها، قبر و قیامت به یاد آید، نه پول و پیشنهاد و اگر دولت و مجلس، خدای نخواسته با منافع اصلی ملت و میهن با شیوه گازانبری رفتار نکنند و پشت به پشت هم دهند و همت کنند و وطن را بسازند و قوه قضائیه هم بدون مماشات و اغماض، احکام عادلانه و بازدارنده را به سرعت صادر کند و... و انتخابات در راه است. اگر مردم برای رسیدن به چنین دولت و مجلس انقلابی، اقدام کنند، آمریکا با یک گله گاوشیرده و یک لشگر توله مار تروریست و هزار ترامپ قمارباز، هیچ غلطی نمیتواند بکند.
امروز که هنوز خون محمد طه به کفنش خشک نشده، حتی دهه نودیها هم فهمیدهاند که آمریکا شیطان بزرگ و دشمن اصلی و دروغگو و بیقول و قرار و سردسته جنایتکاران است، وای به حال آنها که خود را پخته سیاست میدانند و اینها را نمیدانند. پرداختن بهFATF و پالرمو واجبتر است یا تصویب قوانین مؤثر برای برون بردن اقتصاد کشور از این وضعیت؟ دلیل این همه عجله چیست؟ چرا به جای پرداختن به CGT، شفافیت رأی نمایندگان و دارایی مسؤولان، مالیات بر خرید و فروش مازاد ارز و سکه، به پاسخگویی کشاندن و نظارت بر آنها و ساعت کار دولتمردان، مدیران دوتابعیتی، قانونگذاری برای گرفتن مالیات خانههای خالی و مالیاتگریزها و بدهکاران بانکی و سامان دادن نقدینگی افسانهای و افسارگسیخته یک تریلیون و هفتصد هزار میلیاردتومانی به سمت اوراق مشارکت در ساخت و تکمیل پتروشیمیها، پالایشگاهها، میادین مشترک انرژی، قانونگذاری و نظارت در اجرای اقتصاد مقاومتی، جرایم سایبری و شبکههای مجازی که آرامش جامعه را به هم میزنند، مفسدین اقتصادی، نظارت بر بانکها، شرکتهای خودروساز، فعال کردن وزیران کم تحرک و... فقط باید بهFATF پرداخته شود؟ چرا عدهای دائماً به دنبال شفاف سازی برای دشمنان هستند و به مردم مبهم میگویند؟ به طمع چه چیزی و برای عمل به چه وعدهای باید نظارت قاتلان محمدطه را به خود بپذیریم و دست خود را ببندیم؟ معنی قاعده نفی سبیل چیست؟ آیات 141 به بعد سوره نساء چه میگوید؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ... پس خداوند، روز قیامت میان شما داوری میکند؛ و خداوند هرگز برای کافران راه تسلط بر مؤمنان قرار نداده است. سوره نساء آیه 141.
2. سوره عنکبوت آیه 2.
3. سوره کهف آیه 104
4. و ان عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانه و انت مسترعی لمن فوقک لیس لک آن تفتات فی رعیه و لا تخاطر الا بوثیقه و فی یدیک مال من مال الله عز وجل و انت من خزانه. نهجالبلاغه/ نامه 5.