بنده خوب خدا شدن از نگاه امام حسین(ع)
بندگی در اسلام، مهم ترین و اصلی ترین عنصر در کنار توحید است. بندگی برای خداوند یکتا و یگانه، انسان را به همه کمالات می رساند و موجودی که فقر ذاتی شاکله و حقیقت هستی اش را شکل می دهد، با چنین نوعی از بندگی، به غنایی می رسد که هیچ موجودی در هستی از آن بهره مند نیست؛ زیرا غیر از انسان و جنیان، همه موجودات در محدودیت ذاتی غرق هستند و این انسان و جن است که با بندگی خدای یگانه از غنای خداوند غنی حمید بهره می برد. اما راه رسیدن به چنین مقامی عظیم چیست؟ مطلب پیش رو به این سوال پاسخ می دهد.
مسعود نیک خواه
*
بندگی ؛ هدف آفرینش انسان
خداوند در آیه 56 سوره ق هدف از آفرینش انسان را بندگی و عبودیت در برابر خداوند یکتا دانسته است. پیامبران(ع) نیز نخستین پیام خداوند را عبودیت انسان و بندگی او معرفی کرده اند.(بقره، آیه 21؛ نساء، آیه 36؛ اعراف، آیات 59 و 65 و 73 و 83؛ توبه، آیه 31؛ هود، آیات 2 و 22 و 26 و 50 و 61 و 84؛ یوسف، آیه 40؛ )
این عبادت با نفی طاغوت و غیر خدا در عبودیت همراه است. از این رو اسلام در یک جمله «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» راه رستگاری و فلاح را تبیین می کند؛ یعنی بگویید غیر از خدا، معبودی نیست تا رستگار شوید. این مطلب در آیات قرآنی به شکل توحید محض در همه مراتب الوهیت و ربوبیت مطرح شده تا هر گونه شرک نفی شود و حتی سببیت اسباب به اراده و مشیت خدا رقم بخورد. بنابراین نفی شرک و طاغوت امری بدیهی در توحید محض است.(انبیاء، آیه 96؛ عنکبوت، آیه 17؛ یس، آیه 60؛ فصلت، آیات 14 و 37؛ احقاف، آیه 21)
پس انسان باید راه بندگی را بیاموزد و در دام خدایان دروغین و باطل نیفتد و دیگران را شریک خداوند در خالقیت، عبودیت، مالکیت، ربوبیت و مانند آن قرار ندهد و بداند که در هستی جز خداوند حق نیست و باطل تنها در سایه حق خودنمایی مقطعی دارد که آن نیز در چارچوب مشیت الهی برای آزمون است.(آل عمران، آیه 7؛ رعد، آیه 17؛ انبیاء، آیه 18)
بندگی نسبت به خداوند بهترین ابزار برای رسیدن به همه خواسته ها و کمالات و رهایی از هر گونه فقر و نداری است. لذا امام حسین(ع) می فرماید: مَن عَبَدَ اللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللهُ فَوقَ أمانِیهِ وَ کفایتِهِ ؛ هر که خدا را ، آنگونه که سزاوار اوست ، بندگی کند ، خداوند بیش از آرزوها و نیازش به او عطا کند. (بحار الأنوار، ج 68، ص 184)
اسلام فطری، راه بندگی و عبودیت
انسان برای اینکه «عبدالله» شود باید از مسیری بگذرد که خداوند از طریق فطرت و اسلام مطابق با فطرت(روم، آیه 30) بیان کرده است. البته در این میان عقل به عنوان چراغی در دست بشر است تا بتواند این دو راه فطرت درون و اسلام بیرون را ببیند و از صراط مستقیم آن به مقصد و مقصود برسد.(فاتحه، آیات 6 و 7؛ بقره، آیات 142 و 213؛ آل عمران، آیات 51 و 101؛ نساء، آیه 61)
آیات قرآنی بیانگر تمامی کلیاتی است که یک بنده بخواهد بندگی کند و به کمال در آن دست یابد. جزئیات این کلیات به وسیله پیامبر(ص) به عنوان مفسر و بیان کننده قرآن و سپس امامان معصوم(ع) توضیح و تشریح شده است. از این روست که پیامبر(ص) و امامان(ع) را شریک قرآن می گویند و خداوند اطاعت ایشان را واجب دانسته است.(آل عمران، آیات 31 و 32؛ حشر، آیه7؛ نساء، آیه 59)
چهارده معصوم(ع) به اعتبار عصمت در تلقی، حفظ و بیان، می توانند هر آنچه را که مقتضای بندگی است از خداوند گرفته و به بندگان بیاموزند.(نجم، آیات 3 و 4؛ احزاب، آیات 21 و 33) لذا پیشوایان معصوم(ع) در قول و فعل و تقریر راه بندگی را هم نشان داده و هم بیان کرده و این گونه اسلام را به تمام و کمال رسانیده اند.(مائده ، آیه 3)
حقایقی از راه بندگی در کلام امام حسین(ع)
در این مطلب نمی توان همه حقایق را درباره راه بندگی و عبودیت بیان کرد؛ اما می توان گوشه هایی از آن را مرور کرد. امام حسین(ع)در یک کلام بسیار جامع، بندگی و عبودیت بندگان را به سه دسته اصلی تقسیم کرده و فرموده است: إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجارِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبْيدِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَةٌ الْأحْرارِ، وَ هِيَ أفْضَلُ الْعِبادَةِ؛ عدّه اى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى كنند كه عبادت تجار و بازرگانان است که همه چیز را معامله و تجارت میدانند؛ و عدّهاى ديگر از روى ترس خداوند را عبادت مىكنند كه همانند عبادت و اطاعت بردگان زرخرید از ارباب است؛ و طائفهاى هم به عنوان شكر و سپاس از روى معرفت، خداوند متعال را ستايش مى کنند که اين عبادت آزادگان و بهترين نوع آن است.( تحف العقول، ترجمه کمره ای، ص 250؛ بحارالأنوار: ج 75، ص 117، ح 5)
پس از نظر آن حضرت(ع) بندگی می بایست بر اساس شناخت خداوند غنی حمید است؛ یعنی خداوندی که در ذات خود غنی و بی نیاز است و نسبت به دیگران بی هیچ منت و توقع و در خواستی می بخشد و به همین دلیل غنایش ستوده است.(فاطر، آیه 15) وقتی شخص، خداوند را این گونه شناخت، شاکر و سپاسگزار نعمت بی منت او می شود و حق بندگی را به جا می آورد؛ نه آنکه به اشکال گوناگون کفران نعمت کند و نسبت به آفریدگار و پروردگارش کفر گوید؛ زیرا شکر نعمت وجود و دیگر نعمت ها همان راه مستقیم الهی است.(انسان، آیه 3؛ نحل، آیه 121؛ نساء، آیه147 و آیات دیگر)
برای اینکه چنین بندگی صورت گیرد باید معبود و حقایق بندگی را شناخت. قرآن و روایات معصومان تنها منابع شناختی نسبت به خدا و حقایق و راه بندگی است که با چراغ عقل می توان به آنجا رفت و با عقل از میان حقایق، برترین ها، نیکوترین ها، بهترین ها و خوب ترین ها را انتخاب و عمل کرد؛ زیرا فرصت عمر بسیار محدود است و نمی توان در میان راه های گوناگون خود را مشغول کرد و کمترین بهره را برد. انتخاب در اقیانوسی از گوهرهای گوناگون از زر و سیم و مس سخت و دشوار است؛ پس باید سریع و دقیق انتخاب کرد و بر یکدیگر در برگرفتن از زرناب سبقت جست.(زمر، آیه 55؛ ال عمران، آیه 133؛ حدید، آیه 21)
ضرورت رقابت در انجام کارهای خیر
امام حسین (ع) در بیان ضرورت سبقت و رقابت در کارهای نیک و مکارم رفتاری و اخلاقی می فرمایند:اَيُّهَا النّاسُ نافِسوا فِى المَکارِمِ وَ سارِعوا فِى المَغانِمِ وَ لا تَحتَسِبوا بِمَعروفٍ لَم تَجعَلوا؛ اى مردم در خوبىها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره گرفتن از فرصتها شتاب نمایید و کار نیکى را که در انجامش شتاب نکردهاید، به حساب نیاورید. (بحارالأنوار، ج 75، ص 121)
پس آدمی باید در هر کاری سرعت بگیرد و بکوشد حتی از دیگران پیش بیفتد و پیش از دیگران کاری را انجام دهد. از جمله کارهای اجتماعی که برای سبقت گیرنده پاداشی چون بهشت است، پيشقدم شدن در صلح و آشتي است. امام حسین(ع) می فرماید: أيُّما إثْنَيْنِ جَرى بَيْنَهُما كَلامٌ، فَطَلِبَ أَحَدُهُما رِضَى الاْخَرِ، كانَ سابِقَهُ إلىَ الْجَنّةِ؛ چنانچه دو نفر با يكديگر نزاع و اختلاف نمايند و يكى از آن دو نفر، در صلح و آشتى پيشقدم شود، همان شخص سبقت گيرنده، جلوتر از ديگرى به بهشت وارد مى شود. (محجّه البيضاء: ج 4، ص 228)
خدمت به مردم، نشانه کمال بندگی
همچنین کمک به مردم و پاسخ گفتن به نیازهایشان از مهم ترین کارهایی است که انسان می تواند به وسیله آن عبودیت و بندگی خویش را به کمال نشان دهد.امام حسین(ع) می فرماید: وَ اعْلَمُوا إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ الله عَلَيْكُمْ، فَلا تَميلُوا النِّعَمَ فَتَحَوَّلَ نَقِماً؛ توجّه داشته باشيد كه احتياج و مراجعه مردم به شما از نعمت هاى الهى است، پس نسبت به نعمت ها روى بر نگردانيد وگرنه به نقمت و بلا گرفتار خواهید شد. (نهج الشّهادة: ص 38)
البته کمک به مومنان بسیار مهم و ارزشمندتر است؛ زیرا کار خوب را در حق افراد خوب با نیت خوب انجام دادن بسیار ارزشمندتر است تا اینکه کار خوب را با نیت خوب در حق افرادی انجام دهیم که بنده خدا نیستند و کفر میورزند. امام حسین(ع) درباره باز كردن گره مشكلات مومن و آثار آن می فرماید: مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِن، فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ كَرْبَ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ؛ هركس گره اى از مشكلات مؤمنى باز كند و مشكلش را برطرف نمايد، خداوند متعال مشكلات دنيا و آخرت او را اصلاح مى نمايد. (مستدرك الوسائل: ج 12، ص 416، ح 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4)
اینکه گفته شد کمک به مومن ارجح و ارزشمندتر است، برای نفی کمک به دیگر انسان ها نیست؛ بلکه دستگیری ازهر بنده خدایی هر چند که کافر باشد، خوب و پسندیده است مگر اینکه کفرش به جنگ علیه خدا و مومنان انجامیده و لباس رزم علیه مسلمانان و جامعه اسلامی به تن کرده باشد که در این صورت تبری از این گونه افراد و ترک هر گونه کمک،امری پسندیده و بلکه واجب است.
اولویت رضایت خالق
هر گاه انسان میان دو امر رضایت خلق و خالق گیر کرد، باید رضايت خدا را برگزیند حتی وقتي که با این انتخاب، خشم مردم برانگيخته شود. امام حسین(ع)می فرماید: مَنْ طَلَبَ رِضَى اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ كَفاهُ الله اُمُورَ النّاسِ، وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ كَّلَهُ اللهُ إلَى النّاسِ؛ هركس خوشنودى خداوند را ـ در أمور زندگى ـ طلب نمايد گرچه همه افراد از او رنجيده شوند، خداوند مهمّات و مشكلات او را كفايت خواهد نمود و كسى كه رضايت و خوشنودى مردم را طالب گردد گرچه مورد خشم و غضب پروردگار باشد، خداوند أمور اين شخص را به مردم واگذار مى كند. (أمالى شيخ صدوق: ص 167، مستدرك الوسائل: ج 12، ص 209، ح 13902)
آن حضرت(ع) در جایی دیگر می فرماید: لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق ؛ رستگـار نمیشوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.(بحارالانوار،ج 44،ص383)
پس انسان باید همواره خدا را بر خلق ترجیح دهد؛ زیرا این انتخاب، بهترین انتخاب برای سعادت ابدی انسان ونیل به درجه بندگی است؛ چرا که انسان باید همواره تابع و مطیع حق باشد و شکی نیست که خداوند هم حق مطلق در هستی و هم هر حقی از خدا نشات می گیرد و اگر در این مرتبه سمت باطل برود در حقیقت از حق تعالی دور شده است؛ به سخن دیگر، ما دو نوع حق داریم، یکی حق مطلق که نقیض و ضد ندارد که همان حق تعالی است و دیگر حقی که باطل به عنوان ضد آن مطرح است. این باطل که ضد حق مطرح است از حق تغذیه می کند؛ زیرا مانند حباب روی آب است که حقیقت دروغینی از آب برای خود ایجاد کرده است؛ پس اگر به این دسته از باطل ها گرایش یابیم در حقیقت از اصل حق تعالی نیز دور شده و معصیت کرده ایم.
اگر کسی بخواهد به کمال عقل برسد باید در همه جا پیرو حق باشد حتی اگر بر ضررش باشد. امام (ع) می فرماید: لا يَكْمِلُ الْعَقْلُ إلاّ بِاتّباعِ الْحَقِّ؛ بينش و عقل و درك انسان تكميل نمى گردد مگر آنكه از حق، تبعيّت كند. (نهج الشّهادة: ص 356، بحارالأنوار: ج 75، ص 127، ح 11)
احسان ؛ راه رسیدن به بندگی حقیقی
اگر بخواهیم در زندگی بنده خوبی برای خدا باشیم باید اهل احسان باشیم و حتی درحال نداری اندکی از آنچه را داریم در راه رضای خدا انفاق نماییم. انسان باید بداند که کرامت و شرافت او در رضایت خداوند است. اگر اهل احسان باشیم خداوند چند برابر به ما احسان خواهد کرد. امام حسین علیه السلام فرموده اند: من احسن ، احسن الله اليه و الله يحب المحسنين ؛ كسى كه نيكى كند، خداوند به او نيكى مى نمايد و نيكوكاران محبوب خداوند هستند.(كشف الغمه 2/205 و بحار الانوار 78/121.)
فضیلت انسانی کسب اموری است که در میان آنها سخاوت که نوعی احسان برتر است می درخشد. انسان باید به هر شکلی شده اهل احسان و سخاوت بویژه نسبت به خویشان و بستگان باشد.قيلَ: مَا الْفَضْلُ؟ قالَ حُسَيْنِ بن علىّ (ع): مُلْكُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ الاْحْسانِ، قيلَ: فَمَا النَّقْصُ؟ قالَ: التَّكَلُّفُ لِما لا يُعنيكَ؛ از حضرت امام حسين(ع) سؤال شد كرامت و فضيلت انسان در چيست؟ امام در پاسخ فرمود: كنترل زبان و سخاوت داشتن، سؤال شد نقص انسان در چيست؟ فرمود: خود را وا داشتن بر آنچه كه مفيد و سودمند نباشد. (مستدرك الوسائل: ج 9، ص 24، ح 10099).
ایشان در تبیین مصادیق آن به مساله صله رحم اشاره می کند و سخاوتمندترين مردم و بخشنده ترين و بهترين رفتار آدمی را در به جا آوردن صله رحم و اهتمام به روابط خویشاوندی می داند و می فرماید: إنَّ أجْوَدَ النّاسِ مَنْ أعْطى مَنْ لا يَرْجُوهُ، وَ إنَّ أعْفَى النّاسِ مَنْ عَفى عَنْ قُدْرَة، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ؛ امام حسين (ع) فرمود: سخاوتمندترين مردم آن كسى است كه كمك نمايد به كسى كه اميدى به وى نداشته است. و بخشنده ترين افراد آن شخصى است كه ـ نسبت به ظلم ديگرى با آن كه توان انتقام دارد ـ گذشت کند. صله رحم كننده ترين مردم ،آن كسى است كه رابطه برقرار کند با كسى كه با او قطع رابطه كرده است. (نهج الشّهادة: ص 39، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4)
آنچه بیان شد تنها گوشه ای از حقایق و راه بندگی است. اینها نشان می دهد که انسان می تواند به سادگی با بندگی خداوند و اطاعت از او همه چیز را داشته باشد و کسی که خدارا داشته باشد همه چیز دارد و کسی که خدارا ندارد هیچ ندارد. امام حسین(ع) می فرماید: ماذا وجد من فقدک؟ و ما الذی فقد من وجدک ؟ لقد خاب من رضی دونک بدلا؛ چه دارد آن کس که تو را ندارد؟ و چه ندارد آن که تو را دارد؟ آن کس که به جای تو چیز دیگری را پسندد و به آن راضی شود، مسلما زیان کرده است.(دعای عرفه ، بحار الانوار، ج 98، ص 226)
*
بندگی ؛ هدف آفرینش انسان
خداوند در آیه 56 سوره ق هدف از آفرینش انسان را بندگی و عبودیت در برابر خداوند یکتا دانسته است. پیامبران(ع) نیز نخستین پیام خداوند را عبودیت انسان و بندگی او معرفی کرده اند.(بقره، آیه 21؛ نساء، آیه 36؛ اعراف، آیات 59 و 65 و 73 و 83؛ توبه، آیه 31؛ هود، آیات 2 و 22 و 26 و 50 و 61 و 84؛ یوسف، آیه 40؛ )
این عبادت با نفی طاغوت و غیر خدا در عبودیت همراه است. از این رو اسلام در یک جمله «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» راه رستگاری و فلاح را تبیین می کند؛ یعنی بگویید غیر از خدا، معبودی نیست تا رستگار شوید. این مطلب در آیات قرآنی به شکل توحید محض در همه مراتب الوهیت و ربوبیت مطرح شده تا هر گونه شرک نفی شود و حتی سببیت اسباب به اراده و مشیت خدا رقم بخورد. بنابراین نفی شرک و طاغوت امری بدیهی در توحید محض است.(انبیاء، آیه 96؛ عنکبوت، آیه 17؛ یس، آیه 60؛ فصلت، آیات 14 و 37؛ احقاف، آیه 21)
پس انسان باید راه بندگی را بیاموزد و در دام خدایان دروغین و باطل نیفتد و دیگران را شریک خداوند در خالقیت، عبودیت، مالکیت، ربوبیت و مانند آن قرار ندهد و بداند که در هستی جز خداوند حق نیست و باطل تنها در سایه حق خودنمایی مقطعی دارد که آن نیز در چارچوب مشیت الهی برای آزمون است.(آل عمران، آیه 7؛ رعد، آیه 17؛ انبیاء، آیه 18)
بندگی نسبت به خداوند بهترین ابزار برای رسیدن به همه خواسته ها و کمالات و رهایی از هر گونه فقر و نداری است. لذا امام حسین(ع) می فرماید: مَن عَبَدَ اللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ آتاهُ اللهُ فَوقَ أمانِیهِ وَ کفایتِهِ ؛ هر که خدا را ، آنگونه که سزاوار اوست ، بندگی کند ، خداوند بیش از آرزوها و نیازش به او عطا کند. (بحار الأنوار، ج 68، ص 184)
اسلام فطری، راه بندگی و عبودیت
انسان برای اینکه «عبدالله» شود باید از مسیری بگذرد که خداوند از طریق فطرت و اسلام مطابق با فطرت(روم، آیه 30) بیان کرده است. البته در این میان عقل به عنوان چراغی در دست بشر است تا بتواند این دو راه فطرت درون و اسلام بیرون را ببیند و از صراط مستقیم آن به مقصد و مقصود برسد.(فاتحه، آیات 6 و 7؛ بقره، آیات 142 و 213؛ آل عمران، آیات 51 و 101؛ نساء، آیه 61)
آیات قرآنی بیانگر تمامی کلیاتی است که یک بنده بخواهد بندگی کند و به کمال در آن دست یابد. جزئیات این کلیات به وسیله پیامبر(ص) به عنوان مفسر و بیان کننده قرآن و سپس امامان معصوم(ع) توضیح و تشریح شده است. از این روست که پیامبر(ص) و امامان(ع) را شریک قرآن می گویند و خداوند اطاعت ایشان را واجب دانسته است.(آل عمران، آیات 31 و 32؛ حشر، آیه7؛ نساء، آیه 59)
چهارده معصوم(ع) به اعتبار عصمت در تلقی، حفظ و بیان، می توانند هر آنچه را که مقتضای بندگی است از خداوند گرفته و به بندگان بیاموزند.(نجم، آیات 3 و 4؛ احزاب، آیات 21 و 33) لذا پیشوایان معصوم(ع) در قول و فعل و تقریر راه بندگی را هم نشان داده و هم بیان کرده و این گونه اسلام را به تمام و کمال رسانیده اند.(مائده ، آیه 3)
حقایقی از راه بندگی در کلام امام حسین(ع)
در این مطلب نمی توان همه حقایق را درباره راه بندگی و عبودیت بیان کرد؛ اما می توان گوشه هایی از آن را مرور کرد. امام حسین(ع)در یک کلام بسیار جامع، بندگی و عبودیت بندگان را به سه دسته اصلی تقسیم کرده و فرموده است: إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجارِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبْيدِ، وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَةٌ الْأحْرارِ، وَ هِيَ أفْضَلُ الْعِبادَةِ؛ عدّه اى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى كنند كه عبادت تجار و بازرگانان است که همه چیز را معامله و تجارت میدانند؛ و عدّهاى ديگر از روى ترس خداوند را عبادت مىكنند كه همانند عبادت و اطاعت بردگان زرخرید از ارباب است؛ و طائفهاى هم به عنوان شكر و سپاس از روى معرفت، خداوند متعال را ستايش مى کنند که اين عبادت آزادگان و بهترين نوع آن است.( تحف العقول، ترجمه کمره ای، ص 250؛ بحارالأنوار: ج 75، ص 117، ح 5)
پس از نظر آن حضرت(ع) بندگی می بایست بر اساس شناخت خداوند غنی حمید است؛ یعنی خداوندی که در ذات خود غنی و بی نیاز است و نسبت به دیگران بی هیچ منت و توقع و در خواستی می بخشد و به همین دلیل غنایش ستوده است.(فاطر، آیه 15) وقتی شخص، خداوند را این گونه شناخت، شاکر و سپاسگزار نعمت بی منت او می شود و حق بندگی را به جا می آورد؛ نه آنکه به اشکال گوناگون کفران نعمت کند و نسبت به آفریدگار و پروردگارش کفر گوید؛ زیرا شکر نعمت وجود و دیگر نعمت ها همان راه مستقیم الهی است.(انسان، آیه 3؛ نحل، آیه 121؛ نساء، آیه147 و آیات دیگر)
برای اینکه چنین بندگی صورت گیرد باید معبود و حقایق بندگی را شناخت. قرآن و روایات معصومان تنها منابع شناختی نسبت به خدا و حقایق و راه بندگی است که با چراغ عقل می توان به آنجا رفت و با عقل از میان حقایق، برترین ها، نیکوترین ها، بهترین ها و خوب ترین ها را انتخاب و عمل کرد؛ زیرا فرصت عمر بسیار محدود است و نمی توان در میان راه های گوناگون خود را مشغول کرد و کمترین بهره را برد. انتخاب در اقیانوسی از گوهرهای گوناگون از زر و سیم و مس سخت و دشوار است؛ پس باید سریع و دقیق انتخاب کرد و بر یکدیگر در برگرفتن از زرناب سبقت جست.(زمر، آیه 55؛ ال عمران، آیه 133؛ حدید، آیه 21)
ضرورت رقابت در انجام کارهای خیر
امام حسین (ع) در بیان ضرورت سبقت و رقابت در کارهای نیک و مکارم رفتاری و اخلاقی می فرمایند:اَيُّهَا النّاسُ نافِسوا فِى المَکارِمِ وَ سارِعوا فِى المَغانِمِ وَ لا تَحتَسِبوا بِمَعروفٍ لَم تَجعَلوا؛ اى مردم در خوبىها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره گرفتن از فرصتها شتاب نمایید و کار نیکى را که در انجامش شتاب نکردهاید، به حساب نیاورید. (بحارالأنوار، ج 75، ص 121)
پس آدمی باید در هر کاری سرعت بگیرد و بکوشد حتی از دیگران پیش بیفتد و پیش از دیگران کاری را انجام دهد. از جمله کارهای اجتماعی که برای سبقت گیرنده پاداشی چون بهشت است، پيشقدم شدن در صلح و آشتي است. امام حسین(ع) می فرماید: أيُّما إثْنَيْنِ جَرى بَيْنَهُما كَلامٌ، فَطَلِبَ أَحَدُهُما رِضَى الاْخَرِ، كانَ سابِقَهُ إلىَ الْجَنّةِ؛ چنانچه دو نفر با يكديگر نزاع و اختلاف نمايند و يكى از آن دو نفر، در صلح و آشتى پيشقدم شود، همان شخص سبقت گيرنده، جلوتر از ديگرى به بهشت وارد مى شود. (محجّه البيضاء: ج 4، ص 228)
خدمت به مردم، نشانه کمال بندگی
همچنین کمک به مردم و پاسخ گفتن به نیازهایشان از مهم ترین کارهایی است که انسان می تواند به وسیله آن عبودیت و بندگی خویش را به کمال نشان دهد.امام حسین(ع) می فرماید: وَ اعْلَمُوا إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ الله عَلَيْكُمْ، فَلا تَميلُوا النِّعَمَ فَتَحَوَّلَ نَقِماً؛ توجّه داشته باشيد كه احتياج و مراجعه مردم به شما از نعمت هاى الهى است، پس نسبت به نعمت ها روى بر نگردانيد وگرنه به نقمت و بلا گرفتار خواهید شد. (نهج الشّهادة: ص 38)
البته کمک به مومنان بسیار مهم و ارزشمندتر است؛ زیرا کار خوب را در حق افراد خوب با نیت خوب انجام دادن بسیار ارزشمندتر است تا اینکه کار خوب را با نیت خوب در حق افرادی انجام دهیم که بنده خدا نیستند و کفر میورزند. امام حسین(ع) درباره باز كردن گره مشكلات مومن و آثار آن می فرماید: مَنْ نَفَّسَ كُرْبَةَ مُؤْمِن، فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ كَرْبَ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ؛ هركس گره اى از مشكلات مؤمنى باز كند و مشكلش را برطرف نمايد، خداوند متعال مشكلات دنيا و آخرت او را اصلاح مى نمايد. (مستدرك الوسائل: ج 12، ص 416، ح 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4)
اینکه گفته شد کمک به مومن ارجح و ارزشمندتر است، برای نفی کمک به دیگر انسان ها نیست؛ بلکه دستگیری ازهر بنده خدایی هر چند که کافر باشد، خوب و پسندیده است مگر اینکه کفرش به جنگ علیه خدا و مومنان انجامیده و لباس رزم علیه مسلمانان و جامعه اسلامی به تن کرده باشد که در این صورت تبری از این گونه افراد و ترک هر گونه کمک،امری پسندیده و بلکه واجب است.
اولویت رضایت خالق
هر گاه انسان میان دو امر رضایت خلق و خالق گیر کرد، باید رضايت خدا را برگزیند حتی وقتي که با این انتخاب، خشم مردم برانگيخته شود. امام حسین(ع)می فرماید: مَنْ طَلَبَ رِضَى اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ كَفاهُ الله اُمُورَ النّاسِ، وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ كَّلَهُ اللهُ إلَى النّاسِ؛ هركس خوشنودى خداوند را ـ در أمور زندگى ـ طلب نمايد گرچه همه افراد از او رنجيده شوند، خداوند مهمّات و مشكلات او را كفايت خواهد نمود و كسى كه رضايت و خوشنودى مردم را طالب گردد گرچه مورد خشم و غضب پروردگار باشد، خداوند أمور اين شخص را به مردم واگذار مى كند. (أمالى شيخ صدوق: ص 167، مستدرك الوسائل: ج 12، ص 209، ح 13902)
آن حضرت(ع) در جایی دیگر می فرماید: لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق ؛ رستگـار نمیشوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.(بحارالانوار،ج 44،ص383)
پس انسان باید همواره خدا را بر خلق ترجیح دهد؛ زیرا این انتخاب، بهترین انتخاب برای سعادت ابدی انسان ونیل به درجه بندگی است؛ چرا که انسان باید همواره تابع و مطیع حق باشد و شکی نیست که خداوند هم حق مطلق در هستی و هم هر حقی از خدا نشات می گیرد و اگر در این مرتبه سمت باطل برود در حقیقت از حق تعالی دور شده است؛ به سخن دیگر، ما دو نوع حق داریم، یکی حق مطلق که نقیض و ضد ندارد که همان حق تعالی است و دیگر حقی که باطل به عنوان ضد آن مطرح است. این باطل که ضد حق مطرح است از حق تغذیه می کند؛ زیرا مانند حباب روی آب است که حقیقت دروغینی از آب برای خود ایجاد کرده است؛ پس اگر به این دسته از باطل ها گرایش یابیم در حقیقت از اصل حق تعالی نیز دور شده و معصیت کرده ایم.
اگر کسی بخواهد به کمال عقل برسد باید در همه جا پیرو حق باشد حتی اگر بر ضررش باشد. امام (ع) می فرماید: لا يَكْمِلُ الْعَقْلُ إلاّ بِاتّباعِ الْحَقِّ؛ بينش و عقل و درك انسان تكميل نمى گردد مگر آنكه از حق، تبعيّت كند. (نهج الشّهادة: ص 356، بحارالأنوار: ج 75، ص 127، ح 11)
احسان ؛ راه رسیدن به بندگی حقیقی
اگر بخواهیم در زندگی بنده خوبی برای خدا باشیم باید اهل احسان باشیم و حتی درحال نداری اندکی از آنچه را داریم در راه رضای خدا انفاق نماییم. انسان باید بداند که کرامت و شرافت او در رضایت خداوند است. اگر اهل احسان باشیم خداوند چند برابر به ما احسان خواهد کرد. امام حسین علیه السلام فرموده اند: من احسن ، احسن الله اليه و الله يحب المحسنين ؛ كسى كه نيكى كند، خداوند به او نيكى مى نمايد و نيكوكاران محبوب خداوند هستند.(كشف الغمه 2/205 و بحار الانوار 78/121.)
فضیلت انسانی کسب اموری است که در میان آنها سخاوت که نوعی احسان برتر است می درخشد. انسان باید به هر شکلی شده اهل احسان و سخاوت بویژه نسبت به خویشان و بستگان باشد.قيلَ: مَا الْفَضْلُ؟ قالَ حُسَيْنِ بن علىّ (ع): مُلْكُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ الاْحْسانِ، قيلَ: فَمَا النَّقْصُ؟ قالَ: التَّكَلُّفُ لِما لا يُعنيكَ؛ از حضرت امام حسين(ع) سؤال شد كرامت و فضيلت انسان در چيست؟ امام در پاسخ فرمود: كنترل زبان و سخاوت داشتن، سؤال شد نقص انسان در چيست؟ فرمود: خود را وا داشتن بر آنچه كه مفيد و سودمند نباشد. (مستدرك الوسائل: ج 9، ص 24، ح 10099).
ایشان در تبیین مصادیق آن به مساله صله رحم اشاره می کند و سخاوتمندترين مردم و بخشنده ترين و بهترين رفتار آدمی را در به جا آوردن صله رحم و اهتمام به روابط خویشاوندی می داند و می فرماید: إنَّ أجْوَدَ النّاسِ مَنْ أعْطى مَنْ لا يَرْجُوهُ، وَ إنَّ أعْفَى النّاسِ مَنْ عَفى عَنْ قُدْرَة، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ؛ امام حسين (ع) فرمود: سخاوتمندترين مردم آن كسى است كه كمك نمايد به كسى كه اميدى به وى نداشته است. و بخشنده ترين افراد آن شخصى است كه ـ نسبت به ظلم ديگرى با آن كه توان انتقام دارد ـ گذشت کند. صله رحم كننده ترين مردم ،آن كسى است كه رابطه برقرار کند با كسى كه با او قطع رابطه كرده است. (نهج الشّهادة: ص 39، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4)
آنچه بیان شد تنها گوشه ای از حقایق و راه بندگی است. اینها نشان می دهد که انسان می تواند به سادگی با بندگی خداوند و اطاعت از او همه چیز را داشته باشد و کسی که خدارا داشته باشد همه چیز دارد و کسی که خدارا ندارد هیچ ندارد. امام حسین(ع) می فرماید: ماذا وجد من فقدک؟ و ما الذی فقد من وجدک ؟ لقد خاب من رضی دونک بدلا؛ چه دارد آن کس که تو را ندارد؟ و چه ندارد آن که تو را دارد؟ آن کس که به جای تو چیز دیگری را پسندد و به آن راضی شود، مسلما زیان کرده است.(دعای عرفه ، بحار الانوار، ج 98، ص 226)