kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۳۰۵۲
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۳۹۷ - ۱۹:۵۵
خرید سال تحصیلی جدید و چالش‌های پیش روی خانواده‌ها - بخش نخست

سرمشق دانش‌آموز ایرانی در دفتر تولید وطنی



گالیا توانگر
عکس‌ها: محمد علی شیخ‌زاده
یک دفتر 100 برگ مرغوب 20 هزار تومان، قمقمه کتابی 18 هزار تومان (به قیمت نمایشگاه)، مداد و خودکار آلمانی گران‌ترین قیمت را دارند و تولید ایران گران‌تر از نمونه‌های چینی! کوله‌پشتی تولید داخل 120 هزار تومان....
دختر بچه‌ای که امسال برای اولین بار به مدرسه می‌رود، دست‌های پدر کارگرش را به سمت ردیف دفترهای طرح‌دار می‌کشد. پدر کمی دست، دست می‌کند. یک دفتر صد برگ مرغوب 20 هزار تومان است. پدر خودش را سرگرم تلفن همراهش نشان می‌دهد و در این بین زیر لب با تُن صدایی که شرمندگی را نشان می‌دهد رو به دخترش می‌گوید: «‌عزیزم، حالا بیا این طرف دفترهای 40 برگ ساده‌ات را انتخاب کنیم، بعد بر می‌گردیم سراغ 100 برگ‌های طرح دار.»
دلم میانه نمایشگاه لوازم التحریر ترک بر می‌دارد، از غصه چشمان بچه‌هایی که جیب پدر و مادرشان توانایی خرید همه مایحتاج مدرسه شان را ندارد. واقعا قیمت‌ها قابل مقایسه با پارسال نیست. حتی من هم نتوانستم با آن قیمت‌های بالا برای کار نقاشی‌ام لوازمی تهیه کنم!
 کیفیت خوب است
 قیمت‌ها سر به فلک گذاشته‌اند
علی‌اصغر رضایی یک غرفه‌دار با اینکه استقبال مردم را خوب توصیف می‌کند، می‌گوید: «‌چون قیمت لوازم‌التحریر نسبت به سال گذشته خیلی بالا رفته همه خانواده‌ها به این امید که در چنین نمایشگاه‌هایی لوازم‌التحریر ارزان‌تری تهیه کنند، یک سری می‌زنند، اما باز هم با توجه به قیمت‌ها و علی‌رغم تخفیف 10 تا 25 درصدی این قبیل نمایشگاه‌ها، دست‌شان برای خرید همه نوع لوازم‌التحریر بسته است. بعضا تنها بخشی از مایحتاج سال تحصیلی فرزندانشان را خریداری می‌کنند و بخش دیگر را موکول به طول سال تحصیلی کرده‌اند.»
در همین حین یک خانم همراه فرزند دبستانی‌اش نگاه خود را معطوف جامدادی‌ها کرده است. جامدادی‌ها قیمت‌های مختلفی دارند، اما میانگین قیمت‌شان چندان ارزان نیست و به حدود 10 تا 15 هزار تومان می‌رسد. این خانم جامدادی دخترانه پارچه‌ایِ گلداری را که در دست دارد، با شنیدن قیمت 20 هزار تومان به سر‌جایش بر‌می‌گرداند و زیر لب آرام زمزمه می‌کند: «‌خانه پارچه گلدار و طرح سنتی دارم، خودم برایت می‌دوزم.»
رضایی غرفه‌دار در ادامه برایمان توضیح می‌دهد: «‌الحق و الانصاف کیفیت جنس ایرانی امسال خیلی خوب است و طرح‌های قشنگی هم زده‌اند. با این حال چون تولید داخل است، قیمت جنس ایرانی اندکی از جنس بی‌کیفیت چین بالاتر است.»
وی ادامه می‌دهد: «‌وزن هر ورق آ چهار، 80 گرم است. ما برای دفترها از هرورق با وزن 70 گرم استفاده می‌کنیم و خوبی کار این است که از تعداد صفحات مختلف همه رقم 50 برگ، 80 برگ و 100 برگ تولید کرده‌ایم. طرح‌های روی جلد هم بسیار عالی هستند؛ هم بومی خودمان و هم هنری و شکیل.»
این فروشنده قیمت یک دفتر کلاسور با جلد پارچه‌ای 100 برگ در قطع کتابی را 16 هزار تومان و درقطع آ چهار 18 هزار تومان اعلام می‌کند.
کوله‌پشتی ایرانی گران‌تر از کوله‌پشتی وارداتی
سعید زمانی یک تولید‌کننده کوله‌پشتی به ویژه کوله‌پشتی مدرسه 20 سال است که به کار تولید ‌اشتغال دارد. وی با گله‌مندی از هزینه‌های بالای تولید داخلی کیف مدرسه برایمان می‌گوید: «‌الان در مقایسه با جنس چینی، کوله‌پشتی ایرانی قیمت بیشتری دارد، اما شما خودتان به کیفیت کارمان نگاه کنید. خدا وکیلی دوخت‌ها و جنس زیپ و گیره‌ها را در کار ببینید.»
وی در حالی که هر آن یک بخش از تولیدش را پیش رویمان قرار می‌دهد و ما هم می‌بینیم که انصافا خوب کار کرده است، ادامه می‌دهد: «در همدان روستای «سارجلو» و چندین روستای همجوار تمام خانواده‌ها کیف‌دوز هستند. ما نسل در نسل در این کار فعالیم. اما الان یک نفر تا به پولی قلنبه آن هم یک شبه می‌رسد، واردات از چین را پیشه‌اش می‌کند. آن وقت با «یوآن» چینی وارد می‌کند و به دلار در بازار داخلی می‌فروشد. هیچ می‌دانید چند خانوار از طریق کیف‌دوزی در روستای «سارجلو» و روستاهای اطراف رزق و روزیشان تامین می‌شود؟ چرا راه را بر واردات بی‌رویه نمی‌بندند و از تولید‌کننده روستایی خودی حمایت نمی‌کنند؟»
وی در مورد مشکلات پیش روی خرید مواداولیه و جنس خام برای کار تولید می‌گوید: «‌ما باید جنس خام را نقدی بخریم. چک یک روزه هم قبول نمی‌کنند. ولی وقتی که می‌فروشیم، خریدارعمده چک حداقل 6 ماهه می‌دهد. در روستای ما «سارجلو» همدان 200 ، 300 خانوار مشغول فعالیت هستند. آیا نباید از این افراد که دنبال رزق حلال با سود کم هستند، حمایت تسهیلاتی گردد؟ بیایید یک روز شهرستان ما و ببینید جوان‌ها چطور از دل و جان در مسیر تولید کار می‌کنند و به کمترین سود هم قانع‌اند که متاسفانه با این حجم واردات در بازار همین سود کم هم به دستشان نمی‌رسد.»
تنوع برای هر سلیقه‌ای موجود است
مهدی میرزایی غرفه‌دار در نمایشگاه لوازم‌التحریر ضمن گلایه از اینکه مردم زمان خریدهای خود را در طول هفته پخش نمی‌کنند و معمولا همه را برای روزهای تعطیل آخر هفته می‌گذارند، می‌گوید: «‌این‌جا تهویه خوبی ندارد و ازدحام بیش از حد در روزهای خاصی از هفته باعث بروز مشکلاتی برای فروش راحت و بی‌دردسر می‌شود.»
وی درباره یکی دیگر از چالش‌های پیش رویشان در نمایشگاه لوازم‌التحریر امسال را این‌گونه توضیح می‌دهد: «‌پارسال به ما اجازه می‌دادند که بارمان را با ماشین تا در غرفه‌ها بیاوریم، اما امسال مجبوریم جلو در ورودی نمایشگاه بار را خالی کرده و سپس با چرخ دستی بار را تا غرفه بکشانیم که این شکل از حمل‌ونقل زمان و انرژی زیادی از ما می‌گیرد.»
وی درباره کیفیت و استقبال مردم از لوازم‌التحریر تولید داخل توسط مردم می‌گوید: «‌ما سعی کرده‌ایم در این نمایشگاه بیشتر تولیدات داخلی با کیفیت را برای هر سلیقه‌ای عرضه کنیم. برای مثال از دفتر هزار و ۲۰۰ تومانی ۴۰ برگ پیدا می‌کنی، تا دفتر فنری جلد محکم با نقش‌هایی از شخصیت‌های کارتونی مانند کاراکترهای کارتون شکرستان و کلاه قرمزی و پسرخاله که هرکدام سلیقه یک دسته از مشتریان را تامین می‌کنند. البته لوازم جانبی مورد نیاز دانش‌آموزان نظیر لیوان، قمقمه و ظرف غذا هم عرضه می‌شود.»
تخفیف نمایشگاهی، خدمتی به خانواده‌ها
حمید نایینی پدر یک دانش‌آموز که راننده تاکسی است، صراحتا می‌گوید: «‌اگر جنس با کیفیت، قیمت مناسبی داشته باشد و شکیل هم باشد، چرا لوازم‌التحریر ایرانی نخریم. مشکل اینجاست که برخی نمونه‌های داخلی از وارداتی‌ها برایمان بیشتر آب می‌خورند.»
وی با ناراحتی متذکر می‌شود: «‌برخی خانواده‌ها حتی نمی‌توانند همین تعداد لوازم‌التحریری که ما برای راه افتادن کار بچه‌ها در آغاز سال تحصیلی با حداقل قیمت‌های نمایشگاه خریداری کرده‌ایم، تهیه کنند. باید هر کس به فکر همکلاسی کم بضاعت‌تر خود باشد و هر چه از دستمان بر‌می‌آید، کمکی هر چند کوچک به این خانواده‌ها و بچه‌های کم بضاعت مالی داشته باشیم.»
این شهروند ادامه می‌دهد:« اگر چه حتی در همین نمایشگاه‌ها هم بعضا تفاوت قیمت بین یک مدل و مارک دیده می‌شود، اما باز قیمت‌ها از بیرون خیلی بهتر است و ما در کل از خریدمان در نمایشگاه راضی هستیم.»
این پدر دانش‌آموز در انتها می‌گوید: «‌کاش کفش مدرسه هم به نمایشگاه می‌آوردند و کوله‌پشتی‌های ایرانی کمی ارزان‌تر بودند.»
 خرید با جیب‌های لاغر و کوتاه نیامدن بچه‌ها
سکینه مهری مادر یک دانش‌آموز با خستگی از چرخ زدن میان مدل‌ها و قیمت‌ها برایمان می‌گوید:«من همسرم کارگر ساده است و همزمان نمی‌توانم برای سه فرزندم خریدی داشته باشم. با بچه‌ها توافق کرده‌ایم کفش و کیف نو را تنها برای دختر کوچکم که امسال به کلاس اول می‌رود، بخریم. دو فرزند پسر دیگرم هم همان کیف‌های سال گذشته‌شان را می‌برند و کفش هم به فواصل در ماه‌های آینده برایشان خریداری خواهم کرد.»
وی که سعی دارد نظر فرزندانش را به سمت دفاتر ارزان‌تر جلب کند، ادامه می‌دهد: «پول روپوش هم دادیم. حتی مجبور شدیم برای ثبت‌نام در مدرسه دولتی مبالغی برای هر سه‌شان بپردازیم. درست است که می‌گویند پرداخت شهریه اجباری نیست، اما می‌گیرند. نپردازیم هم در طول سال تحصیلی با بچه خوب رفتار نمی‌کنند. این به عوض آن است که برای خانواده‌های کم بضاعت و کارگری چون ما سهمیه لوازم‌التحریر معین کنند. ما وقتی مدرسه می‌رفتیم (زمان جنگ تحمیلی) مدرسه خودش دفتر و کتاب را با هزینه دولتی توزیع می‌کرد.»
این مادر در مورد کیفیت و شکیل بودن لوازم مدرسه تولید داخل می‌گوید:«همه مدل‌ها قشنگند، اما وقتی جیبت خالی باشد، به سختی می‌توانی بچه‌ها را مجاب کنی که ارزان‌ترین‌ها را بخرند. همین کارهای تولید داخل هم قیمت‌شان با مارک‌های دیگر تفاوت چندانی ندارد.»
 بیا فردا به بازار «صفا» برویم
دست‌هایت را در دست گرفته‌ام و نگاهم گرم رنگ‌های بازار است. ادویه‌های هندی «بازار صفا» بوشهر رنگ‌های گرمشان راه می‌برد به تن سردِ ماهی‌های راسته ماهی‌فروشان. بوی سیر و سبزی ماهی هم هست. تمر هندی هم دهانم را آب می‌اندازد.
می‌گویم از همه‌شان بخریم و قلیه‌ماهی را سور و سات کنیم. تو ریز می‌خندی و بر موهایم یک روسری با نخ‌های طلایی براق می‌اندازی.
انوار خورشید از چاک‌های زخمی سقف بازار صفا می‌ریزند روی زری دوزی‌های روسری‌ام و گرم در آغوشم می‌گیری، مادر.
سخت هوس رفتن به بازار با تو را دارم. برویم و همان کیف چرمی پسرانه با طرح موتور را برای اول مهرم بخریم. (هنوز آن کیف اول دبستانم را به یاد دارم.) اگر بدانی چند تا دفتر شعر دارم؟ چند تا کتابچه داستان؟ چند ورق نامه‌هایی که برای تو نوشته‌ام ؟ همه‌شان در همان کیف چرمی هفت سالگی‌ام جا می‌شوند. برویم بازار فردا؟!
دلم گرفته، دلم از رصد خبرهای ناخوشی دنیا سخت گرفته است. می‌دانم تو هم از بهشت دلواپس بچه همسایه هستی که امسال نه کیف و کفش نو دارد و نه می‌تواند دفترهای مورد نیازش را جفت و جور کند. بیا با هم برویم بازار و به رسم دیرینه مهر و وفا که در رگ‌هایمان می‌جوشد، برای هفت سالگی بچه همسایه، کیف و کفش و دفتر بخریم. هیچ می‌دانی هفته‌هاست خواب قلیه‌ماهی می‌بیند؟ آخر پدرش کارگر است و دیگر حقوقی نمی‌گیرد.
دست هایت را از بهشت بیرون بگذار، با هم برویم بازار صفای بوشهر وکمی شیرینی بخریم و به مدرسه ببریم. خیلی از بچه‌ها هنوز منتظر یک نگاه مهربانانه و دست‌های مهر هستند. دیگر مزه‌ها رفته‌اند. بازار صفا را در گذشته‌های دور نشاند‌ه‌ام و دارم قلیه‌ماهی بی‌مزه‌ای می‌پزم. وقتی بچه همسایه خواب قلیه‌ماهی می‌بیند، چطور می‌شود قلیه‌ای که می‌پزم طعم خوشی داشته باشد؟
راستی می‌شود تنها امروز پاهایت را از بهشت بیرون بگذاری تا برویم بازار صفا و برای هفت سالگی بچه همسایه خرید اول مهر کنیم؟