پیـامدهای کـار کـودکان
بتول سلیمی منش *
همزمان با تحولات اجتماعی و اقتصادی، مشکلات نیز دچار تحول شده و حتی افزایش مییابند، از جمله موارد قابل بحث، میتوان به کار کودکان به عنوان یک مشکل اجتماعیاشاره کرد.
در تعریف کودکان کار و رده سنی این قشر، اجماع جهانی وجود ندارد، اما آنچه در بیشتر کشورهای جهان پذیرفته شده است منظور از کودکان کار آن دسته از کودکانی است که در فعالیتهای اقتصادی وارد شده و به عبارتی در سن کمتر از ۱۵ سال وارد چرخه کار میشوند.
گروه سنی کمتر از ۱۵ سال در زمره کودکان کار قرار میگیرند و در این خصوص کشور ایران نیز کار کودکان کمتر از ۱۵ سال را طبق قانون کار مصوب ۱۳۷۹ ممنوع اعلام کرده است و برای کارفرمایان و کسانی که این کودکان را به کار میگمارند مجازات تعیین کرده است.
کودکان کار در کشورهای در حال توسعه دارای جمعیت بیشتری میباشند که از جمله دلایل به وجود آورنده این آسیب، زمینههای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه است.
از مصادیق قابل ذکر علل اقتصادی این پدیده میتوان از بیکاری والدین، فقر، بیعدالتی و فاصله زیاد طبقاتی نام برد. همچنین عواملی چون کمبود قوانین حمایتی از کودکان و نوع نگرش جامعه به کار کودکان از عوامل اجتماعی دخیل بر کار کودکان برشمرده میشوند. عواملی چند از جمله بحران هویت و بحران بلوغ، اعتیاد و بزهکاری کودکان نیز میتواند از دلایل قابل ذکر جهت کار کودکان به شمار آید.
نقش پر رنگ فقر
دیدگاه رایجی درخصوص کار کودک وجود دارد که در میان عوامل ذکر شده آنچه مورد تایید و تاکید پژوهشگران به عنوان یکی از شایعترین علل کار کودکان قرار گرفته است فقر میباشد.
درخصوص تاثیر فقر میتوان چنین بیان داشت که اگر در جامعه براساس شکاف طبقاتی؛ فقر عمومی گسترش یابد؛ کودک و خانواده او از دستیابی به حداقلهای یک زندگی انسانی محروم خواهند شد در نتیجه کودکان فقیر بیش از سایر کودکان وارد بازار کار میشوند و بعضا به دلیل اینکه قادر به دفاع از حقوق خود نمیباشند مورد بهرهکشی و استثمار قرار خواهند گرفت و کارفرمایان نیز به دلیل آگاه نبودن این کودکان از حقوق خود؛ تمایل بیشتری نسبت به جذب آنها در مقایسه با بزرگسالان خواهند داشت.
با این وجود فقر مهمترین عاملی است که کودکان را به محیط کار میکشاند زیرا درآمد حاصل از کار کودک برای زندگی او و خانوادهاش ضروری میباشد.
اما باید در نظر داشت که فقر فقط به عنوان یک عامل قابل بررسی است و علت تام و اساسی کار کودکان نیست بطوریکه سازمان بینالمللی کار در بررسی دلایل ورود کودکان به عرصه کار معتقد است گرچه عوامل اساسی چون فقر به ورود کودکان به کار منجر میشود اما از نقش متقاضیان کار کودک که خانواده کودکان نیز یکی از آنهاست نباید غافل شد با این توضیح که فرهنگی که کودکان در آن زندگی میکنند بسیار قابل توجه خواهد بود بطوریکه بعضی از خانوادهها اهمیت تحصیل را نادیده گرفته و کار کودکان را بر درس خواندن آنان ترجیح میدهند لذا باید در نظر داشت که فقر تنها دلیل کار کودکان نیست و عوامل دیگری نیز در این حوزه تاثیرگذار هستند.
پدیده کودکان کار را میتوان به عنوان یک آسیب اجتماعی نام برد که نه تنها بخش قابل توجهی از کودکان و نوجوانان را که سرمایههای آینده کشور هستند در معرض انواع آسیب قرار میدهد بلکه جامعه را نیز با زیان فراوانی روبهرو خواهد ساخت.
علاوه بر کار در نزد کارفرمایان، از جمله مشاغلی که کودکان بر حسب مشاهدات عینی بیشتر تمایل به انجام آن دارند دستفروشی اقلامی چون آدامس،گل، فال و در بعضی موارد جمعآوری زباله یا تکدیگری میباشد.
البته در این خصوص نوع شغل کودکان در انتخاب محل کار آنان تاثیرگذار خواهد بود و به دلیل سنجش میزان فروش غالبا در مکانهای شلوغ که امکان فروش به مراتب بیشتر است تمرکز یافته و بسیاری از این کودکان به همین علت از منطقه سکونت خود دور شده و به مناطق دیگری از شهر خواهند رفت. با این اوصاف درآمد داشتن و محل کار مناسب موضوعی جدی برای آنان تلقی شده و از این رو با دیگر کودکان بر سر درآمد رقابت میکنند.
ترکتحصیل خسارت بزرگ کار کودکان
از جمله آسیبهای مهم که به واسطه کار؛ کودکان با آن مواجه خواهند بود مانعی است که برای تحصیلشان به وجود میآید بطوریکه بعضا ترکتحصیل میکنند و از آموزش و تربیت محروم میشوند. در این حوزه جرم شناسان معتقدند که ترک تحصیل از عوامل بزهکاری برشمرده میشود و تاکید دارند که عدم آموزش و پرورش صحیح عامل بزهکاری بوده بدین معنا که آموزش و تربیت افراد، در جهت مصالح فردی و اجتماعی تاثیرگذار بوده و شیوه صحیح آن موجب میشوداشخاص در مسیر تکامل گام بردارند. در حالیکه بعضا کودکان کار به دلیل اینکه از تحصیل محروماند و یا از تحصیل کافی برخوردار نیستند رشد شناختی و ذهنی آنان دچار اختلال شده و تاثیرات منفی متوجه آنان و جامعه خواهد شد و از لحاظ فردی و اجتماعی آسیب میبینند.
ایمنی و بهداشت، نیاز گمشده کودکان کار
از دیگر آسیبهای قابل ذکر در حوزه کار کودکان میتوان به شرایط ایمنی و بهداشتی آناناشاره داشت بطوریکه در صورت عدم توجه به این مورد این کودکان میتوانند در معرض انواع آسیبها از جمله اعتیاد؛ بزهکاری و تجاوز جنسی قرار گیرند لذا آسیبپذیری کودکان کاری که در خیابان بدون هیچ نظارتی مشغول به امرار معاش هستند بیشتر از سایرین خواهد بود بدین دلیل که این کودکان ساعتهای طولانی در خیابانها قرار دارند، در معرض عوامل متعدد آسیبزای محیطی قرار میگیرند و تجربیات خطرناکی که سلامت آنان را تحت تاثیر قرار میدهند خواهند داشت.
وظیفه خطیر سازمانهای مسئول
در نهایت باید همانگونه که رهبر معظم در دستور به سازمانهای ذی ربط بر کنترل آسیبهای اجتماعی تاکید داشتهاند، مسئولان ملی و استانی در جهت کاهش آسیبهای مدنظر گام بردارند و کودکان کار را مورد توجه قرار دهند. در صورتی میتوان یک آسیب را بطور اساسی حل کرد که در پی از بین بردن علت بود و این مهم با تعامل چند جانبه، دستگاههای دولتی و نهادهای اجتماعی و غیردولتی حاصل میشود.
سازمانی نظیر بهزیستی که در پی اهدافی از جمله ارائه خدمات به کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست و همچنین کودکان خیابانی تاسیس شده، موظف است این کودکان را تا سن ۱۸ سالگی تحت حمایت و نگهداری خود قرار دهد و ساماندهی کودکان کار و خیابانی باید در اولویت برنامههای سازمان مذکور قرار گیرد و به دلیل وظیفه خطیر این سازمان در حمایت از اشخاص آسیب دیده باید توجه داشته باشد که کم توجهی در این زمینه موجب بروز نابهنجاریهای اجتماعی و لطمه به جامعه خواهد بود.
از دیگر راهکارهای پیشنهادی برای از بین بردن کار کودکان میتوان به توجه دولت به نرخ بیکاری و فقراشاره داشت. دولت موظف است زمینههای ریشهکن کردن فقر را فراهم سازد واشتغال را برای خانوادههای کم بضاعت جامعه فراهم نماید.
همچنین سازمانهایی چون شهرداری وظیفه خطیری در جمعآوری کودکان کار و همچنین جلوگیری از گسترش حاشیهنشینی دارند که باید به ساماندهی این کودکان و همچنین عدم توسعه حاشیهنشینی توجه داشته باشند.
در نهایت باید به مسئولیت اجتماعی اقشار جامعه در جهت ساماندهی کودکان کار تاکید داشت، بطوریکه با توجه به نوسانات اقتصادی این کودکان بیشتر از سایرین در مضیقه تهیه لوازمالتحریر و نیازهای اولیه خود هستند و اگر مردم جامعه این کودکان را تحت حمایت خود قرار دهند قطعا در رفع تنگدستی آنان گام مهمی برداشتهاند. این کودکان از اقشار آسیبپذیر جامعه محسوب میشوند و بیتوجهی به آنان عواقب جبران ناپذیری را برای جامعه به دنبال خواهد داشت. جامعه زمانی قادر است که آسیبی را بصورت ریشهای مهار کند که تمام نهادهای آن تعاملی سازنده و موثر با هم داشته باشند و همکاری سازمانهای متولی نظیر بهزیستی، شهرداری،کمیته امداد، سازمانهای مردم نهاد و سازمانهای دولتی و غیردولتی در جهت زدودن آسیب کار کودک موثر خواهد بود و اگر قادر به همکاری و تعامل نباشند جامعه با زیانهای جبران ناپذیری از لحاظ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مواجه خواهد شد که این زیانها نه تنها جامعه امروز را تحتالشعاع قرار میدهد بلکه نسلهای بعد را نیز دچار مشکلاتی خواهد نمود.
لزوم توجه به باندهای مافیایی
نکته مهم دیگر این است که قطعاً در پشت پرده شکلدهی و هدایت تعداد زیادی از کودکان کار و خیابانی که مشغول کسب درآمد هستند و ما هر روز عدهای از آنها را در خیابان یا مترو و... میبینیم، افراد فرصتطلبی هستند که به طرق مختلف از قبیل سوءاستفاده از فقر مالی یا فرهنگی برخی خانوادهها و یا برخی تخلفات مشکوک اقدام به تشکیل باندهای مافیایی از این کودکان معصوم مینمایند و سود سرشاری به قیمت نابودی امروز و فردای کودکان مظلوم به جیب میزنند. قطعاً سازمانهای مسئول از جمله بهزیستی، نیروی انتظامی و... در صورت رصد و پیگیری این باندها که رسیدن به آنها کار سختی به نظر نمیآید و سپردن بالانشینان این هرم به دست مجازات و قانون میتوانند کمک بزرگی به اصلاح وضع موجود نمایند.
البته طبق اعلام مسئولان امر بخش زیادی از این کودکان کار و خیابانی اتباع غیر ایرانی هستند که بازهم میطلبد در پیگیری و رسیدگی به آنها و مقابله با سوءاستفاده از شرایط نا مساعد این کودکان سهلانگاری صورت نگیرد. شایسته است پدیده کودکان کار به عنوان یک آسیب اجتماعی ریشه یابی و حل شود که اگر این پدیده مهار نشود و کودکان از چرخه کار به نحو مطلوبی کنار نروند بیش از گذشته باید نگران آینده جامعه بود.
به امید روزی که تنها دغدغه کودکان بازیهای کودکانهشان باشد نه امرار معاش...
*کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی