kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۲۶۷۹
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۳۹۷ - ۲۱:۴۴

کیفر سخت خدا در انتظار محتکران(خوان حکمت)

مطلب اساسي اين است که راه باز است که ما به نوبه خود بشويم يک قرآن ناطق. ما اهل قرآن هستيم، قرآن مي‌خوانيم، در جانمان قرآن را جا مي‌دهيم، تنها قرآن به سر که نمي‌کنيم، قرآن به سِرّ مي‌کنيم، قرآن به دل مي‌کنيم. اين قرآن استخاره مي‌شود، کجايش بد است، کجايش خوب است! ببينيد سخنان نوراني قرآن ناطق چيست؟ حضرت امير درباره بعضي از شاگردان خود حرفي دارد، آن شاگرد نه امام بود، نه امامزاده بود، نه پيغمبر بود، نه پيغمبرزاده بود، تربيت شده محضر علي بود، چرا ما نشويم؟ فرمود: «كَانَ لِي فِيمَا مَضَی أَخٌ فِي‌اللَّه وَ كَانَ [يُعَظِّمُهُ‏] يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ»؛(1) من قبلاً دوستي داشتم که چون دنيا در چشم او کوچک بود اين در چشم من بزرگ بود. وقتي او را مي‌ديدم يک مرد بزرگي را مي‌ديدم. اين را علي، صاحب «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي»(2)مي‌گويد که من وقتي او را مي‌ديدم، يک شخصيت بزرگي را مي‌ديدم. چون دنيا در چشم او کوچک بود اين در چشمان من بزرگ بود. حالا فرقي بين حيات و ممات آن حضرت که نيست، چرا ما اين گونه نشويم؟ فرمود: مي‌دانيد او چه کاره بود؟ «كَانَ خَارِجاً مِنْ‏ سُلْطَانِ‏ بَطْنِهِ‏ و مِنْ سُلْطَانِ الْجَهَالَهًِْ»؛ او از سلطنت شکم بيرون آمده بود، این طور نبودهر چه شکم بخواهد او به آن بدهد. از سلطنت جهل بيرون آمده بود؛ معلوم مي‌شود که بعضي در تحت حکومت جهل هستند. اين جهل در مقابل علم نيست، اين جهل در مقابل عقل است. ببينيد کليني چقدر محقّقانه اين کتاب را تنظيم کرد. آن فصل اوّلش «کتاب العقل و الجهل» است،(3) فصل دومش «کتاب العلم»(4) است؛ علم مقابل ندارد. علم دشمن ندارد، آنکه دشمن دارد عقل است که «مَا‌عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان»،(5)انسان يا اهل بهشت است يا اهل جهنم، آن اهل جهنم يا درس خوانده است يا نيست!
حضرت فرمود: «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ يَنْفَعْهُ‏] لَا يَنْفَعُه‏» چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالشان سودی نمی‌دهد ،(6)اين جهل در مقابل علم است. بعضي از علما هستند که پشت سر جهل هستند. اين جهالت که انسان مواظب گفتارش نباشد، رفتارش نباشد، شکمش نباشد، چشمش نباشد، اين چيست؟ اين جهالت علم را مي‌کشد.
مرکب قلم عالم، ارزشمندتر از خون شهید
چرا مي‌گويند عالم اينقدر محترم است؟ چرا مي‌گويند مرکّب عالم از خون شهيد بالاتر است؟(7)اگر شهيد کسي است که کشور را طيّب و طاهر مي‌کند: «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ»،(8)آن مرکّب هم مي‌تواند کشور را پاک کند. کشور را چه چيزي پاک مي‌کند؟ باران که کشور را پاک نمي‌کند. اگر جايي خوني ريخته شد باران پاک مي‌کند، اما اختلاس و نجومي را باران پاک نمي‌کند، خون شهيد ومرکّب عالم پاک مي‌کند. کشوري که همه چيز دارد، يک عده با احتکار و غير احتکار اين کشور را ملتهب کردند، اين نه خدا خوشش مي‌آيد، نه پيغمبر خوشش مي‌آيد. يک وقت مي‌بينيد که مي‌گيرد، گرفت.
مجازات الهی در انتظار محتکران
بعضي از گناهان را خداي سبحان ممکن است عفو کند يا به قيامت واگذار کند؛ اما بعضي از گناهان را او «أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَهًْ»(9)و «سريع الانتقام» هم هست؛ طوري که (لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرهًْ عذاب عظیمِ؛ این رسوایی آنها در دنیاست؛ و در آخرت، مجازات عظیمی دارند.)(10). فرمود ما آبروي اينها را در دنيا و آخرت مي‌بريم. کسي که همه چيز در اين کشور هست، به اندازه کافي ارز هست، سکه هست، نقدينه هست، مواد هست، چرا در انبارها احتکار مي‌کنيد؟ چرا بازار را ملتهب مي‌کنيد؟! آدم تا چه وقت مثل موش باشد؟ فرمود موش‌ها هم روزي دارند، کبوترها و کبک‌ها هم روزي دارند. در آيه شش سوره مبارکه «هود» فرمود هيچ کسي نيست مگر اينکه من مسئول روزي او هستم، با «عَلي» تعبير کرده است، فرمود: (مَا مِن دَابَّهًْ فِي الأرْضِ إِلاَ عَلَي اللَّهِ رِزْقُهَا؛ هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست!)(11)حالا شما چه کار داريد آن مار است يا عقرب است يا آن خوک است، «نجس العين» است، مخلوق من است من موظّفم روزي بدهم؛ اين شش ماه مي‌خواهد در برف بخوابد ما بايد روزي‌اش را بدهیم و مي‌دهیم. فرمود من خودم را مسئول و موظّف مي‌دانم که روزيِ تمام اين مار و عقرب‌ها را بدهم؛ حالا روزي ما را نمي‌دهد؟
آن وقت کسي اين روزي را بگيرد و احتکار بکند و جامعه را ملتهب بکند و خون شهدا را هدر بدهد، خدا او را رها مي‌گذارد؟! اين: (لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَهًْ)؛(12)اين يعني چه؟ فرمود: ما آبروي بعضي‌ها را ،هم در دنيا مي‌بریم هم در آخرت. اين نظير ترک صوم و صلات نيست که اميد بخشش باشد و اگر هم باشد در قيامت هست! فرمود: شما حق مسلّم مردم و خون پاک شهدا را داريد از بين مي‌بريد، چرا ما اين کار را بکنيم؟
 اثر معنوی خون شهدا درپاکی معنوی جامعه
اگر مرکب علما افضل از دماء شهداست که هست، اگر شهدا کساني هستند که «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ»؛ شهيد تنها براي نجات از جهنم نرفت، براي رسيدن به بهشت نرفت، آنها سرجايش محفوظ است. شهيد براي پاک کردن کشور رفت. اين «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ» يعني چه؟ يعني ايران را پاک کردي؟ ايران که با باران پاک نمي‌شود. اينها با خون شهيد پاک مي‌شود. اينها از اختلاس و نجومي و اينها با اين خون پاک می‌شود.
قرآنچه مي‌گويد؟ فرمود: اگر کشوري شهيد داد، کشور پاک شد، حتماً ميوه طيّب و طاهر دارد. آن زيارت «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي فِيهَا دُفِنْتُمْ»؛ اين آيه قرآن (وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ)؛ (13) امانت، امنيت، طهارت، عدالت، ادب، فرهنگ، اينها روزي خوب و ميوه خوب يک مملکت است. اين بيان قرآن است، آن بيان ائمه است، ما ديگر چه داريم؟ از چه کسي بايد نقل کنيم؟ شهيد خون داد پاک کرد، اين کشور بايد ميوه پاک بدهد و اين طور هم هست. چرا ما اين گونه نشويم؟
حضرت در مورد آن شاگرد خود فرمود: سرّ اينکه او نزد من عزيز بود براي اينکه يک قرآن ناطقي در درون او بود، او هم از همين قرآن ياد گرفته بود، به برکت قرآن و عترت، اين حرف‌ها را ياد گرفت که چه حلال است و چه حرام است؟ چه بد است و چه خوب است؟ چه زشت است و چه زيباست؟ چه حسن است چه قبيح است؟ چه حق است چه باطل است؟ چه صدق است چه کذب است؟ ياد گرفت. الآن ما نمي‌دانيم که چه چيزي بد است و چه چيزي خوب است؟! دنبال مشورت‌هاي بيروني هستيم. اين راه باز است چرا ما اين راه را نرويم؟ اين همان علي است، اين همان صديقه کبراست، اين همان حجت بالغه است، اين همان امام است، بين حيات و ممات اينها فرقي نمي‌کند.
بنابراين تمدّن ما ايراني‌ها هم در تدين ماست و لاغير! تمدّن نظام ما، تمدّن انقلاب ما در تدين ماست و لاغير! ما اگر همين ظواهر را، همين چه چيزی حلال است و چه چيزی حرام است، اين را عمل بکنيم، هيچ مشکلي نداريم. همان بيان نوراني حضرت امير دارد که «يَئِسَتْ مَطَامِعُ‏ الْأَعْدَاءِ؛ تمام دشمنان نااميد هستند »،(14)نه ترامپ حق غلط ‌کاري و فضولي دارد، نه بيگانه حق عربده‌کشي دارد، فرمود: شما همين کارهاي عادي را بکنيد، حلال خدا را حلال، حرام خدا را حرام! احتکار نکنيد، گران نفروشيد، دو تُن طلا مي‌خواهي چه کني؟اين موش اهل ذخيره است. تو مي‌خواهي چه کار بکني؟ نه مطابق عقل است نه مطابق نقل است.وقتي اين کار برمي‌آيد هم مي‌توانيم به بهشت برويم هم دنيا را بهشتي کنيم، چرا نکنيم؟ اين ايام برای همان است، اين دعاها براي همان است، اين مجالس براي همان است.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله) در جلسه درس اخلاق؛ 25/5/97
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
_____________________________
1. نهج‌البلاغة صبحي صالح، خطبه289.   2.همان، خطبه189.   3. الكافي(ط ـ الإسلاميهًْ)، ج‏1، ص10.   4. الكافي(ط ـ الإسلاميهًْ)، ج‏1، ص30.   5. الكافي(ط ـ الإسلاميهًْ)، ج‏1، ص11.   6. نهج البلاغة صبحي صالح، حکمت107.   7. الامالي(للطوسي)، ص521.   8. مصباح المتهجد، ج‏2، ص723.   9. تهذيب الاحکام، ج3، ص108.   10. مائده، 33.   11. هود، 6.   12. مائده، 33.   13. اعراف، 58.   
14. نهج البلاغة صبحی صالح، خطبه216.
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر می‌شود.