نگاهی مستند به خسارات اشغالگران در جنگ جهانی دوم به ایران-1
روزگاری که خاک ایران لگدکوب بیگانه شد...
اشاره:
23 سال پس از پایان جنگ جهانی اول و مصیبتهای عظیمی که اشغال انگلیس و روس طی آن جنگ برای سرزمین ما به بار آورد، در حالی که دو سال از جنگ دوم جهانی سپری شده بود، بازهم علیرغم اعلام بیطرفی، در 3 شهریور 1320 مجدداً ارتشهای متفقین از زمین و هوا و دریا، خاک ایران را مورد حمله قرار دادند. این درحالی بود که به دلیل سرکوب عشایر و اقوام محلی توسط رضاخان، دیگر مانند دوران جنگ اول، از مقاومت های محلی (مانند تنگستانیها و دشتستانیها) هم دربرابر هجوم متفقین خبری نبود و اندک مقابله گروههای کوچکی از ارتش ایران(پس از تسلیم 3 روزه آن توسط رضاخان) نیز درهم شکسته شد و کشور ایران به طور کامل در اختیار انگلیس و روسیه و آمریکا
قرار گرفت.
اشغال ایران موجب شد مدعیان آزادیخواهی و دموکراسی و حقوق بشر در غرب و شرق، همه حقوق یک ملت را پایمال کرده، همه منابعش را در خدمت جنگ بی معنا و امپریالیستی خود درآورده، میلیون ها تن از مردمانش را به کشتن داده، غرور و عزتش را پایمال نموده و کوچکترین خسارتی هم بابت این همه هزینه های سرسام آور به جان و مال یک ملت، نپرداخته، بلکه حتی یک عذرخواهی ساده هم بر زبانشان نیاید.
اسناد بسیاری از آن دوران در مورد ظلم و تعدی ارتشهای بیگانه درشهرهای مختلف ایران موجود است؛ از قتل و آزار و اذیت انسانهای بیگناه توسط سربازان بیگانه در حالی که هیچ ملجایی برای شکایت و دادخواهی نداشتند، تا برقراری سانسور کامل توسط سفارت بریتانیا در کشور که منجر به کنترل روزنامهها و جمعآوری رادیوها از سطح قهوهخانهها و اتومبیلهای شخصی شد تا شایع نمودن بیماریهای همهگیر که واکسن آنها منحصرا در اختیار ارتشهای بیگانه قرار داشت و تا خسارت زدن به راهآهن و بنادر و فرودگاهها و دیگر مراکز و اماکن عمومی کشور جهت حمل و نقل سلاح و آذوقه به شوروی و ...
آنچه در این مجموعه قرار است ارائه شود، به جز اشارهای کوتاه به مصائب جنگ جهانی اول در ایران (که در قالب فاجعه قحطی بزرگ در همین صفحه در حال انتشار است) روایتی از اشغال ایران در دوران جنگ جهانی دوم با تأکید و تکیه بر همین اسناد و متنهای منحصر به فرد است؛ از حوادث، شخصیت ها و عناصر حاضر در آن روزهای غمبار میهن که خواندن و دیدنش در چنین روزهایی جای تامل دارد.
اسنادی که در آرشیوها و مراکز اسنادی باقی مانده و کمتر به رویت عموم مردم رسیده بود و اینک بعضا پس از گذشت حدود 77 سال برای اولین بار از دل قفسه ها و کشوها و صندوق های خاک خورده بیرون میآید تا حکایت تکان دهنده دوران لگدکوب شدن خاک یک سرزمین توسط بیگانگان را روایت کند.
به روال معمول این مجموعه از این پس در صفحه پاورقی روزنامه کیهان منتشر خواهد شد تا انشاءالله پس از آن، به صورت کتابی مستقل در اختیار علاقمندان قرار گیرد.
دفتر پژوهش های موسسه کیهان
ریشهها
غرب جدید پس از رنسانس اگرچه ادعای اصلاح دینی و روشنگری داشت اما با سرلوحه قراردادن آرمانهای صلیبی/ صهیونی، توسعهطلبی و استعمارگری خود را آغاز کرد.با نفوذ اشرار و اشراف یهود به دربارهای اروپا وگسترش پروتستانتیزم، تمدن جدید غرب بر اساس آنچه زمینهسازی بازگشت مسیح موعود القاء شده بود شکل گرفت که برپایه آن میبایست قوم یهود به سرزمین فلسطین کوچانده شده، اسرائیل بزرگ برپا شود و صلیبیون به اقصی نقاط جهان لشکرکشی کنند تا سپاه ضد مسیح یا آنتی کرایست را تهدید کرده و سرانجام در نبرد آخرالزمانی آرماگدون، تیر خلاص را برآن وارد سازند.
از اینجا بود که بسیاری از فجایع تاریخ بشری شکل گرفت، کشتیهای جنگی پرتغال و اسپانیا و انگلیس با غارتگران صلیبی خود از یک سو عازم قاره نو شدند تا شاید سرزمین موعود خویش را در آن بیابند و یا پایگاه و مرکزی برای انجام ماموریتهای آخرالزمانی غرب جدید فراهم آورند و از سوی دیگر راهی آسیا و آفریقا گشتند تا با اشغال سرزمینهای آن، طرح حکومت جهانی صهیون را عملی سازند.
از اینجا بود که پدیده مذموم استعمار شکل گرفت و قتل و غارت ملل دیگر در دستور کار قرار داده شد، از اینجا بود که تجارت کثیف برده شروع شد (به برده کشاندن سیاهپوستانی که اغلب مسلمان بودند)، تجارتی که بنا برآمار مورخان غربی، حدود 200 میلیون قربانی گرفت. از اینجا بود که قاچاق تریاک و الماس برای نابودی جسمی و روانی مردم سرزمینهای هدف و غارت ثروت ملی شان آغاز گشت. از اینجا بود که قتل عام بومیان و سرخپوستان آمریکا تحت عنوان «دفع شر کنعانیان» صورت پذیرفت.
و با همین مقصد و هدف بود که جنگهای جهانی اول و دوم توسط کانونهای صهیونی طراحی شد. امروزه دیگر اسناد و مدارک معتبر حاکی از آن است که آغاز جنگ جهانی اول به دلائلی فراتر از ترور ولیعهد اتریش بستگی داشت. ترور وی که توسط عوامل تشکیلات فراماسونری انجام گرفت، در واقع تنها کبریتی به انبار باروت به حساب میآمد. در این اسناد به روشنی اهداف کانونهای پنهان صهیونی از برپایی جنگ جهانی اول برای تغییر نقشه خاورمیانه، نابودی حکومت تزارها و تقسیم امپراتوری عثمانی به کشورهای کوچکتر با حاکمیت عناصر دست نشانده و زمینهچینی برپایی رژیم غاصب اسرائیل (که 40 سال بعد و پس از جنگ جهانی دوم تحقق یافت) مشاهده میشود.
این در حالی است که در تمامی این طرح و برنامهها، سرزمین ایران جایگاه خاصی داشته و دارد. سرزمینی که از دیرباز، خانه شیعیان امام زمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شمار آمده و مانع نخست در راه تحقق آرمانهای آخرالزمانی و
صلیبی/صهیونی غرب جدید محسوب گشته است.
از همین رو بود که پس از به راه افتادن قطار استعمار از غرب جدید، ایران ابتدا مورد هجوم پرتغالیان قرار گرفت و سپس آماج حملات انگلیسیها واقع شد. دو کشوری که دربارهایشان تیول عناصر پیشانی سفید صهیونیست بود و بودجههایشان از وامهای امپراتوری روچیلد و ساسون و ساموئل تامین میشد.