روایتی از كودتاى آمریکایی 28 مرداد 1332
وقتکشی به نفع کودتاگران
از سوى ديگر مقارن ساعت 10 صبح جمعيت كثيرى از چاقوكشان و اوباشان كه به چماق، سنگ و طپانچه مسلح بودند از جنوب به راه افتادند. آنها در ميدان سپه به جمعيت ديگرى كه از شمال شهر مىآمد پيوسته و متفقا به طرف مركز شهر حركت كردند و در منطقه بالاى لالهزار، «تئاتر سعدى» را كه تحت حمايت مالى حزب توده بود به آتش كشيدند جمعيت كثيرى به گروه اوباشان پيوستند. آنان يكصدا فرياد مىزدند «شاه پيروز است» بهطورىكه تظاهركنندگان مملو از مردان و زنان و كودكانى بود كه از طبقات مختلف مردم بودند و بهطور خودجوش براى حمايت از شاه بپاخواسته بودند و حتى دكتر ويلبر مشاور مخفى سيا معتقد است اگر فشارهاى خارجى برداشته مىشد جمعيت بيشترى از مردم به ميدان مىآمدند.91
از سوى ديگر سرتيپ دفترى دستور داده بود كه افسران و سربازان شهربانى متعرض تظاهركنندگان نشوند و حتى گفته مىشود چند كاميون از فرماندارى نظامى جمعيت تظاهركننده را همراهى مىكرد. حال آنكه روز قبل فرماندارى نظامى طى اعلاميهاى ممنوعيت برپايى تظاهرات را اعلام كرده بود.
در اين زمان رئيس ستاد ارتش يك ستون ضربت از پادگان عشرتآباد به فرماندهى سرتيپ كيانى معاون ستاد را مأمور سركوب آشوبگران كرد. هنگاميكه گروه ضربت وارد شهر شد، سرتيپ دفترى به همراه چند تن از افسران بازنشسته شده خود را به ستون ضربت رسانيده و با سخنانى از قبيل: «ما همه همقطار و برادريم، همه شاهپرست هستيم و شاه فرمانده كل قواست» و مصافحه و معانقه افراد مانع ادامه حركت ستون شدند. گروهى از تظاهركنندگان نيز به طرفدارى از شاه شعارهايى سردادند و همين امر موجب تضعيف روحى ستون شد سرتيپ كيانى با مشاهده اوضاع نامساعد، ستون را رها كرده و خود براى ارائه گزارش به ستاد ارتش رفت و بدينسان يك گردان پياده و يك گروهانتانك در اختيار كودتاگران قرار گرفت.92
اراذل و اوباش با سركردگىطيب حاج رضايى 93 حسين رمضان يخى و شعبان جعفرى (بىمخ) در نقاط مختلف شهر به آشوب و بلوا دامن مىزدند و با حمله و حريق مراكز دولتى يا طرفدار دولت را ويران مىكردند.
از سوى ديگر گروهى از فواحش به سركردگى «ملكه اعتضادى» و «زرى آجودان قزى» به خدمت كودتا درآمدند. در اين گيرودار با وجود آنكه اخبار آشوبها به سرعت در شهر منتشر مىشد و مراكز دولتى و شخص دكتر مصدق از آنها مطلع مىشدند با اين حال راديو هيچاشاره به بلواهاى سطح شهر نداشت و به مباحثى مانند قيمت پنبه مىپرداخت. گو اينكه دكتر مصدق عليرغم درخواست يارانش مبنى بر اعلام راديويى آغاز كودتا و استمداد از مردم كشور از اين كار خوددارى نمود.94
ساعت 30/10 سرتيپ رياحى به دكتر مصدق اعلام كرد كه ديگر بر ارتش كنترل ندارد و از او خواست كس ديگرى را به جايش معرفى كند.
ولى دكتر مصدق به او گفت كه محكم در پست خود بماند. حوالى ظهر به شهردارى تهران حمله شد و سربازان بدون آنكه اقدامى بكنند نظارهگر كودتاگران بودند. ساعت يك بعدازظهر اداره مركزى تلگراف و تلفن بهاشغال كودتاگران درآمد.
تا اين زمان (اوايل بعدازظهر) بيشتر اهداف مهم در مركز شهر يعنى دفاتر مطبوعاتى و تبليغاتى به تصرف كودتاگران درآمده و امكان برقرارى ارتباط آنها با شهرستانها جهت ترغيب آنان به شورش فراهم شده بود. از ساعت 30/11 تا 1 بعدازظهر سه نوبت وزارت كشور مورد حمله آشوبگران قرار گرفت ولى هر بار با تدبير ستوان دوم «حجت»، مدافع وزارتخانه خطر برطرف شد. وزير كشور نيز به دكتر مصدق گوشزد كرد كه از راديو محافظت شود چون اگراشغال شود در تمام كشور بىنظمى مىشود ولى دكتر مصدق اهميتى براى اين توصيه قائل نشد چون مدتى بعد در ساعات آغازين بعدازظهر خيل جمعيت در اتوبوسها و كاميونها به همراه افسران ارتش و پليس به طرف راديو يورش بردند و پس از يك نبرد مختصر و مغلوب شدن نيروهاى مدافع راديو در مقابل برترى قاطع مهاجمين، در ساعت 12/2 بعدازظهر راديو بهاشغال كودتاگران درآمد و در ساعت 20/2 اولين خبر دولت كودتا مبنى بر فرمان نخستوزير سرلشكر زاهدى از آن قرائت شد.95
و بدين سان كودتاگران در كمال ناباورى پيروزى خود را اعلام كردند در ساعت 30/4 بعدازظهر نيز سرلشكر زاهدى با يك فروندتانك سرلشكر گيلانشاه به راديو رفت و در ساعت 25/5 براى مردم سخنرانى كرد.96
از ديگر سو حزب توده كه در روزهاى قبل مكرر اعلاميههاى آمادهباش و اعلام خطر صادر مىكرد مردم را به مقاومت در برابر كودتا فرامىخواند، در اين روز تحركى از خود نشان نداد. البته گويا حزب توده از دكتر مصدق تقاضاى اسلحه كرد ولى مورد موافقت واقع نشد.97 همچنين صبح روز 28 مرداد هيئت اجرائيه جلسه داشت.
در همين جلسه خبر آشوبها و اغتشاشات به اعضاى هيئت اجرائيه رسيد و با وجود آنكه پيشنهاد اعتصابات و تظاهرات از سوى مهندس علىعلوى مطرح شد معذلك حزب نتوانست در اين زمينه تصميم جدى بگيرد و به مقابله با كودتا برخيزد.
احسان طبرى عضو برجسته حزب و حاضر در جلسه 28 مرداد مىگويد:
«... در ابتدا يكى از اعضاء هيئت اجرائيه در ايران و مهندس علوى پس از اطلاع از تظاهرات اوباش پيشنهاد كرد كه همه كارگران را براى دفاع از حكومت مصدق به كوچهها دعوت كنيم. ولى كيانورى توصيه كرد كه بدون اطلاع مصدق اين عمل صحيح نيست و قرار شد از مصدق بپرسند. كيانورى با تلفن با مصدق تماس گرفت.مصدق اطمينان داد كه دولت بر وضع مسلط است و حزب بهتر است كارى نكند با اين خبر چهارساعت گرانبها را
تلف كردند.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
9۱- اسرار کودتا ص ۸۶.
92- نجاتى، سرهنگ غلامرضا، جنبش ملى شدن صنعت نفت ايران، صص 6-445.
93- طيب حاج رضايى بعدها توفيق هدايت الهى شامل حالش شده و به نهضت امام خمينى پيوست و از جمله شهداى اوليه نهضت شد.
94- جامى، ن، گذشته چراغ راه آينده است، ص 689.
95- آمريكا و تحولات ايران، ص 221.
96- سرهنگ تيمور بختيار كه قراربود با تيپ خود به تهران بيايد در همدان با تظاهرات تودهايها مواجه شده و آنان را سركوب كرد. ضمناً خبرى دال بر حضور سرهنگ بختيار و افرادش در تهران و كمك آنها به روند كودتا در دست نيست.
97- ذبيح، پروفسور سپهر، ايران در دوره دكتر مصدق، ص 179.
از سوى ديگر سرتيپ دفترى دستور داده بود كه افسران و سربازان شهربانى متعرض تظاهركنندگان نشوند و حتى گفته مىشود چند كاميون از فرماندارى نظامى جمعيت تظاهركننده را همراهى مىكرد. حال آنكه روز قبل فرماندارى نظامى طى اعلاميهاى ممنوعيت برپايى تظاهرات را اعلام كرده بود.
در اين زمان رئيس ستاد ارتش يك ستون ضربت از پادگان عشرتآباد به فرماندهى سرتيپ كيانى معاون ستاد را مأمور سركوب آشوبگران كرد. هنگاميكه گروه ضربت وارد شهر شد، سرتيپ دفترى به همراه چند تن از افسران بازنشسته شده خود را به ستون ضربت رسانيده و با سخنانى از قبيل: «ما همه همقطار و برادريم، همه شاهپرست هستيم و شاه فرمانده كل قواست» و مصافحه و معانقه افراد مانع ادامه حركت ستون شدند. گروهى از تظاهركنندگان نيز به طرفدارى از شاه شعارهايى سردادند و همين امر موجب تضعيف روحى ستون شد سرتيپ كيانى با مشاهده اوضاع نامساعد، ستون را رها كرده و خود براى ارائه گزارش به ستاد ارتش رفت و بدينسان يك گردان پياده و يك گروهانتانك در اختيار كودتاگران قرار گرفت.92
اراذل و اوباش با سركردگىطيب حاج رضايى 93 حسين رمضان يخى و شعبان جعفرى (بىمخ) در نقاط مختلف شهر به آشوب و بلوا دامن مىزدند و با حمله و حريق مراكز دولتى يا طرفدار دولت را ويران مىكردند.
از سوى ديگر گروهى از فواحش به سركردگى «ملكه اعتضادى» و «زرى آجودان قزى» به خدمت كودتا درآمدند. در اين گيرودار با وجود آنكه اخبار آشوبها به سرعت در شهر منتشر مىشد و مراكز دولتى و شخص دكتر مصدق از آنها مطلع مىشدند با اين حال راديو هيچاشاره به بلواهاى سطح شهر نداشت و به مباحثى مانند قيمت پنبه مىپرداخت. گو اينكه دكتر مصدق عليرغم درخواست يارانش مبنى بر اعلام راديويى آغاز كودتا و استمداد از مردم كشور از اين كار خوددارى نمود.94
ساعت 30/10 سرتيپ رياحى به دكتر مصدق اعلام كرد كه ديگر بر ارتش كنترل ندارد و از او خواست كس ديگرى را به جايش معرفى كند.
ولى دكتر مصدق به او گفت كه محكم در پست خود بماند. حوالى ظهر به شهردارى تهران حمله شد و سربازان بدون آنكه اقدامى بكنند نظارهگر كودتاگران بودند. ساعت يك بعدازظهر اداره مركزى تلگراف و تلفن بهاشغال كودتاگران درآمد.
تا اين زمان (اوايل بعدازظهر) بيشتر اهداف مهم در مركز شهر يعنى دفاتر مطبوعاتى و تبليغاتى به تصرف كودتاگران درآمده و امكان برقرارى ارتباط آنها با شهرستانها جهت ترغيب آنان به شورش فراهم شده بود. از ساعت 30/11 تا 1 بعدازظهر سه نوبت وزارت كشور مورد حمله آشوبگران قرار گرفت ولى هر بار با تدبير ستوان دوم «حجت»، مدافع وزارتخانه خطر برطرف شد. وزير كشور نيز به دكتر مصدق گوشزد كرد كه از راديو محافظت شود چون اگراشغال شود در تمام كشور بىنظمى مىشود ولى دكتر مصدق اهميتى براى اين توصيه قائل نشد چون مدتى بعد در ساعات آغازين بعدازظهر خيل جمعيت در اتوبوسها و كاميونها به همراه افسران ارتش و پليس به طرف راديو يورش بردند و پس از يك نبرد مختصر و مغلوب شدن نيروهاى مدافع راديو در مقابل برترى قاطع مهاجمين، در ساعت 12/2 بعدازظهر راديو بهاشغال كودتاگران درآمد و در ساعت 20/2 اولين خبر دولت كودتا مبنى بر فرمان نخستوزير سرلشكر زاهدى از آن قرائت شد.95
و بدين سان كودتاگران در كمال ناباورى پيروزى خود را اعلام كردند در ساعت 30/4 بعدازظهر نيز سرلشكر زاهدى با يك فروندتانك سرلشكر گيلانشاه به راديو رفت و در ساعت 25/5 براى مردم سخنرانى كرد.96
از ديگر سو حزب توده كه در روزهاى قبل مكرر اعلاميههاى آمادهباش و اعلام خطر صادر مىكرد مردم را به مقاومت در برابر كودتا فرامىخواند، در اين روز تحركى از خود نشان نداد. البته گويا حزب توده از دكتر مصدق تقاضاى اسلحه كرد ولى مورد موافقت واقع نشد.97 همچنين صبح روز 28 مرداد هيئت اجرائيه جلسه داشت.
در همين جلسه خبر آشوبها و اغتشاشات به اعضاى هيئت اجرائيه رسيد و با وجود آنكه پيشنهاد اعتصابات و تظاهرات از سوى مهندس علىعلوى مطرح شد معذلك حزب نتوانست در اين زمينه تصميم جدى بگيرد و به مقابله با كودتا برخيزد.
احسان طبرى عضو برجسته حزب و حاضر در جلسه 28 مرداد مىگويد:
«... در ابتدا يكى از اعضاء هيئت اجرائيه در ايران و مهندس علوى پس از اطلاع از تظاهرات اوباش پيشنهاد كرد كه همه كارگران را براى دفاع از حكومت مصدق به كوچهها دعوت كنيم. ولى كيانورى توصيه كرد كه بدون اطلاع مصدق اين عمل صحيح نيست و قرار شد از مصدق بپرسند. كيانورى با تلفن با مصدق تماس گرفت.مصدق اطمينان داد كه دولت بر وضع مسلط است و حزب بهتر است كارى نكند با اين خبر چهارساعت گرانبها را
تلف كردند.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
9۱- اسرار کودتا ص ۸۶.
92- نجاتى، سرهنگ غلامرضا، جنبش ملى شدن صنعت نفت ايران، صص 6-445.
93- طيب حاج رضايى بعدها توفيق هدايت الهى شامل حالش شده و به نهضت امام خمينى پيوست و از جمله شهداى اوليه نهضت شد.
94- جامى، ن، گذشته چراغ راه آينده است، ص 689.
95- آمريكا و تحولات ايران، ص 221.
96- سرهنگ تيمور بختيار كه قراربود با تيپ خود به تهران بيايد در همدان با تظاهرات تودهايها مواجه شده و آنان را سركوب كرد. ضمناً خبرى دال بر حضور سرهنگ بختيار و افرادش در تهران و كمك آنها به روند كودتا در دست نيست.
97- ذبيح، پروفسور سپهر، ايران در دوره دكتر مصدق، ص 179.