در حاشيه حضور «سپ بلاتر» در ايران
آن سوي پندارها و توهم مسئولان
عبدالرسول کاظمي
سفر، بخشي از زندگي «جوزف سپ بلاتر» رئيس فدراسيون جهاني فوتبال است، پيرمردي که عليرغم کهولت سن، حاضر نيست حتي يک قدم به نفع رقبايش پا پس بکشد. حتي به مدد نفوذي که در تشکيلات به ظاهر غيرسياسي فيفا دارد، ميتواند چنان بلايي بر سر رقباي جدي عرب و دست به جيب خود بياورد که عبرت ناظرين شوند. مثل بن همام شيخ قطري که با حسابي پر از دلارهاي نفتي زمينه را براي رقابت با جناب «بلاتر» فراهم آورد اما به محروميت مادامالعمر از دنياي فوتبال دچار شد. زيرا «بلاتر» برخلاف شعارهايش که فوتبال را از سياست جدا ميداند، به طور مثال روي کمکهاي «هنري کيسينجر» يهودي و وزيرامور خارجه دولت سياه «نيکسون» و نفوذ او حساب ميکند(1)
هفته گذشته با هواپيماي اختصاصي «سپ بلاتر» در تهران فرود ميآيد و ظهور و بروز اين همه ذوقزدگي از سوي مسئولان ورزش و اعضاي فدراسيون فوتبال ما سخت غيرقابل باور است. به ويژه که بلاتر را به ديدار رئيسجمهور کشورمان ميبرند در حالي که در اکثر قريب به اتفاق کشورها او را تا اندازه ديدار با رئيسجمهورشان بزرگ نميپندارند، زيرا شأن ديدار با رئيسجمهوري امالقراي جهان اسلام بايد بسيار فراتر از آن باشد که برنامه او را با برنامه رئيس فدراسيون جهاني فوتبال تنظيم کنند و شايسته آن بود که بلاتر با افرادي هم سطح خود ديدار و گفت وگو کند و اما متاسفانه مسئولان ورزش ما عذر بدتر از گناه ارائه ميکنند که اين ديدار و اين همه شوق و ذوق و احترام، بخاطر گرفتن ميزباني بازيهاي فوتبال ملتهاي آسيا بوده است و آزاد کردن پولهاي بلوکه شده فوتبال ايران توسط آمريکاييها و اروپاييها!
در حالي که «بلاتر» نه در جايگاهي است که بتواند اين تحريم را دور بزند و نه برخلاف گفتههايش در صورت توانستن نيز قدمي براي ورزش ايران بر خواهد داشت که کارنامه او خود گواه اين ادعاست.
تا جايي که در جلسه پرسش و پاسخ از ترجمه پرسش خبرنگاراني که از فساد حاکم بر فيفا و نام جعلي ليگ امارات يا همان خليج «ع.ر.ب.ي» پرسيدند با اين عنوان که سوالهاي سياسي نبايد مطرح شود، خودداري کردند.
از سوي ديگر جناب «شيخ سلمان» رئيس کنفدراسيون فوتبال آسيا که عصر چهارشنبه به عنوان سخنران در دومين همايش بينالمللي علم و فوتبال وارد ايران شده بود، تنها به خاطر چند اعتراض شفاهي سخنرانان به نام ليگ جعلي «امارات» از سخنراني روي بر تافت و با آنکه پس از آن استقبال گرم بر صدر نشسته و قدر ديده بود، با ترشرويي سوار بر هواپيماي جت اختصاصياش شد و ايران را ترک کرد تا ثابت شود افرادي مثل اين شيخک و «سپ بلاتر» ارزش اين همه ذوقزدگي را ندارند که علاوه بر مسئولان ورزش کشور چهرههاي درخشان ورزشيمان را با کت و شلوار و کراوات شبانه در فرودگاه حاضر کنيم تا به افرادي از اين قماش خوشآمد بگويند. آن هم طي يک استقبال رسمي در پاويون دولت که ويژه اهل سياست است و نه کساني که ادعاي جدايي فوتبال از سياست را مطرح و به همين جرم فعاليتهاي ورزشي ما در عرصه فوتبال را به حالت تعليق درآوردند.
موخره:
صدها پيامک دعوت به برخي چهرههاي قديمي فوتبال و مربيان وطني ارسال شد تا در سالني ديگر و از طريق نمايشگر از سخنرانيها بهره ببرند که توهيني آشکار به مفاخر ورزشي کشورمان بود، به ويژه که از ورود بسياري از آنها جلوگيري شد تا با دلي شکسته سالن بينظم، شلوغ و بيدر و پيکر را ترک کنند، حرمت آنها که هويت ورزش کشور هستند را شکستند. تا نقشي کوچکي در شعبده بزرگ پنداري «بلاتر» ايفا کرده باشند. چند ورزشکار ملي را در فرودگاه به صف کردند، حرمت ديدار با رئيسجمهور ايران اسلامي را مراعات نکردند و... و اما همه اينها براي چه بود؟!
-------------------------
1- «هنري کيسينجر» به دعوت «بلاتر» در شمار اعضاي با نفوذ فدراسيون جهاني فوتبال درآمده است، مردي يهودي و ژرمن تبار که در جريان جنگ دوم جهاني به آمريکا مهاجرت ميکند، و به سرعت مسير ترقي در هيأت حاکمه آمريکا را طي کرده و در شمار يکي از اعضاي اتاق فکر حزب جمهوريخواهان قرار ميگيرد و در دوران سياه حکومت پهلوي دوم به عنوان حامي او از جنايات شاه دفاع ميکند و نامش به عنوان يکي از آتشافروزان جنگ ويتنام و آمران کشتار مردم مظلوم فلسطين در تاريخ ثبت ميشود. او حتي پس از فرار شاه هم از موضع مدافعه از او گفت: «آمريکا نبايد دست نشاندههاي خود را تنها بگذارد»