گزارش خبری تحلیلی کیهان
لجنپراکنیهای اخیر در مجلس نتیجه بدهکاری به پدرخواندههای لیست پولی
ریشه لجنپراکنیهای اخیر چند نماینده مدعی اصلاحات در مجلس را باید در لیستهای انتخاباتی که با پول کثیف بسته شد، جستوجو کرد.
سرویس سیاسی-
در هفته اخیر دو تن از نمایندگان در صحن علنی مجلس سخنان ساختارشکنانهای را مطرح کردند که واکنشهای جدی از طرف نمایندگان و شخصیتهای سیاسی داشت. نمایندگان ملت معتقدند که نطق این دو نفر (پروانه سلحشوری و غلامرضاحیدری) از جایی دیگر دیکته شده بود. این گمان را تپقهای هنگام قرائت از روی متن تشدید کرد.
همچنین باور وکلای ملت این است که این دو نماینده و افراد همسوی آنها به دنبال این هستند که با طرح اینگونه مسائل برای کشور هزینه ایجاد کنند و از سوی دیگر با اینگونه اظهارات به دنبال فرار از پاسخگویی هستند.
3 گروه از نمایندگان
نمایندگان مجلس به طور کلی به سه گروه تقسیم میشوند: گروهی که فعالاند، حضور مرتبی در جلسات و رایگیریها دارند، به صورت پیوسته (بسته به کمیسیونهایشان) طرح و برنامه دارند. برای مشکلات مردم فکر دنبال راهحل هستند و برای ایرادهایی که ممکن است در دستگاههای مختلف (حتی خود مجلس) باشد، دنبال راه چاره میگردند؛ مانند همین طرحهای مبارزه با مفاسد اقتصادی یا طرح شفافیت عملکرد نمایندگان.
طیف دوم نمایندگانی هستند که با حمایت اسپانسرها یا پدرخواندهها و البته رای مردم به مجلس رسیدهاند. اینها ناچار هستند که در عملکرد خود به هر دو سمت چشم داشته باشند و هر دو سمت را راضی نگه دارند. گاهی که خواست مردم با خواست حامی انتخاباتی یکی نیست دردسرها شروع میشود. البته تا وقتی سیستم رایگیری مخفی وجود دارد اینها نیز حاشیه امنیت دارند، تا به رسانهها چیزی بگویند و در رایگیری طوری دیگر عمل کنند. این طیف معمولا در ارائه راهکار به صورت طرح برای مشکلات حوزه کمیسیونی خود پیشتاز نیستند و نقش آنها در پیوستن به طرحها تعریف میشود، البته اگر لحظه رایگیری به سویی دیگر نچرخند.
و اما طیف سوم؛ که طیف مورد بحث ما نیز هست تشکیل شده از نمایندگانی که به صورت وابستگان جریانهای خاص وارد مجلس میشوند. آنها که نسبت به دو طیف دیگر تعدادشان بسیار کمتر است و گاه انگشت شمار هستند به مجلس میآیند که یا از شخصیت حقوقی که پس از آن نصیب شان میشود سوءاستفاده کنند یا از صحن و تریبون مجلس.
بعضی شان در طول چهارسال به تدریج وظایف خود را انجام میدهند، مثلا در توئیتر با اتکا به شخصیت حقوقی خود (نمایندگی مجلس) به حاشیهسازی برای نظام و نهادهای انقلابی میپردازند، گاهی خلاف واقع میگویند و گاهی شبهات را به جامعه تزریق میکنند.
گاهی نیز نقش آنها در مقاطع خاص تعریف میشود. برای نمونه در یک نطق میان دستور، آدرسهای غلط را به خورد مردم دهند و فضا را غبار آلود کنند. سه شنبه هفته گذشته دو نمونه از این افراد در مجلس به ایراد سخن پرداختند. تمام نگرانی و ناراحتی آنها حصرخانگی دو فتنهگر است انگار.
اندر فضایل لیست امید!
اگر بخواهیم تحلیل کاملتری در مورد افراد و عملکرد آنها در یک مجموعه داشته باشیم باید نگاهی انداخت به عقبه ایشان و راهی که برای رسیدن به کرسیهای مجلس و شورای شهر طی کردهاند.
«چه کسی پیشنهاد 2 میلیاردی برای حضور در لیست امید به نامزدها داده بود؟!» این تیتر خبری بود که خرداد96 یکی از روزنامههای طیف موسوم به اصلاحطلب در کانال خود منتشر کرد. البته این نقطه شروع افشاگریها پیرامون لیست پولی امید نبود. برای نمونه آبان ماه 1395 «الهه کولایی» عضو ارشد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان از نحوه بستن لیست امید برای مجلس دهم پرده برانداخت و در گفتوگویی اعلام کرد: «همیشه پول و قدرت در حوزه سیاست تاثیرگذار هستند. برخی کاندیداها از طریق رانت وارد لیست امید شدند و من این مسئله را تکذیب نمیکنم.»
تقریبا یکسال پس از اظهارات الهه کولایی روزنامه آفتاب یزد به ابعاد تازهای از این موضوع پرداخت: «یک منبع آگاه توضیحاتی را در مورد ماجرای درخواست 2میلیارد تومان از برخی کاندیداهای شورای شهر تهران جهت حضور در لیست امید ارائه داد. گویا چنین درخواستی از جانب دبیرکل یکی از احزاب سرشناس اصلاحطلب مطرح شده است؛ بدین صورت که وی با برگزاری جلسات خصوصی با کاندیداهای مطرح و خواستار حضور در لیست امید به آنان پیشنهاد میداده که 2 میلیارد تومان بپردازند تا بتوانند در لیست حضور داشته باشند. البته مشخص نبوده آقای غ_ک با چه سازوکاری چنین وعدهای به کاندیداها میداده است.»
درحراجی اصلاحطلبان؛
هر صندلی 2میلیارد!
در این میان واکنش غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران به خبر روزنامه آفتاب یزد مبنی بر درخواست 2 میلیاردی وی از کاندیداهای شورای شهر برای حضور در لیست امید، نیز جالب توجه بود. وی دریافت این مبالغ را از 30نماینده تهران (هر فرد 2میلیارد تومان) برای هزینههای انتخابات عنوان کرده بود! وی در این رابطه گفت: «2 میلیارد و 100 میلیون، برآیند تبلیغات ستاد شده بود که قرار بود سهمیهای از این مبلغ را بدهند»!!
از سوی دیگر فاطمه آلیا نماینده سابق مردم تهران در مجلس به ماجرای «لیستفروشی اصلاحطلبان» و درخواست 2 میلیارد تومان از برخی کاندیداهای شورای شهر تهران جهت حضور در لیست امید و توجیهات کرباسچی اینگونه واکنش نشان داد و گفت: «اینکه گفته شود افرادی به عنوان سرمایهدار کار تبلیغات را بر عهده میگیرند متأسفانه رویکرد تبلیغات انتخاباتی در کشور ما را غربی کرده و گاهی افراد پولدار یا خودشان یا با حمایت از یک نامزد برای حضور در یک لیست پولهای کلانی میپردازند و همین امر باعث فشار از بیرون به نهادی همچون شورای شهر خواهد شد.»
وی تصریح کرد: «پس از اینکه برخی از کاندیداهای شورای شهر تهران پرده از موضوع لیست فروشی اصلاحطلبان برداشتند، جریان مذکور به دلیل نگرانی از حساسیت مردم در اینباره اعلام کرد که این مبلغ جهت تأمین برخی هزینههای تبلیغاتی درخواست
شده بود.»
ما نماینده نیستیم!
پیرامون لیست بستن طیف موسوم به اصلاحطلب برای مجلس دهم نیز حرف و حدیثهای بسیاری مطرح شد. بسیاری آن را لیست رانتی نامیدند. صدالبته با وجود سابقه مدعیان اصلاحطلبی در فروش صندلیهای شورای شهر این موضوع اصلا دور از ذهن نبود.
حالا خروجی این لیست چه میتواند باشد؟ نمایندهای مانند «پروانه سلحشوری» که دچار خود کمتر بینی مفرط است و چندی قبل در مصاحبهای گفته بود «ما نماینده واقعی مردم تهران نیستیم»!!
این جمله را که میخوانی گمان میکنی نمایندگی مجلس امری ژنتیک باید باشد و عامل وراثتی دارد که پروانه سلحشوری نمیتواند خود را نماینده مردم بداند!
مردم خدمت میخواهند و مجلس نیز کلکسیون نیست که در آن اسامی خاص و کمیاب را جمع کنیم! خانم سلحشوری باید بداند نماینده مردم بودن «عرضه» میخواهد و ارادهای پاک و بیآلایش برای خدمت. البته خدمت به مردم و نه خدمت به حزب. او حتی پای سؤال نمایندگان از رئیسجمهور را هم امضا نکرد. این یعنی در شرایط دلار 14هزارتومان و سکه بیش از 4میلیون ایشان دغدغه حزب دارند نه دغدغه مردم.
سرگیجه اصلاحاتی: عذرخواهی
بابت بهترین گزینه!!
خوب است اگر او و دیگر فرد همراهش از لیست امید (حیدری) بگویند برای مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم چه کار کرده اند؟ کدام طرح و لایحه را به مجلس ارائه داده اند؟ اگر چیزی برای ارائه ندارند پس حق دارند که میگویند ما نماینده مردم نیستیم، اینها در محیط مجازی به اصطلاح «وکیلالدوله» میگویند.
پروانه سلحشوری چندی قبل از مردم عذرخواهی کرده بود، عذرخواهی برای سفارش موکدش در رای دادن به آقای روحانی! این سخن یعنی او شخص رئیسجمهور را در مدیریت ضعیفش بر اوضاع اقتصادی جامعه مقصر میداند.
سفارش است دیگر. ناگهان از راه میرسد. متنی که باید قرائت شود و در آن تمام شدن حصر را شرط درست شدن اوضاع اقتصادی عنوان کنند. البته درباره اینکه این دو موضوع چگونه با هم ارتباط دارند توضیحی داده نمیشود. سلحشوری همچنین طبق متن رسیده؛ باید آقای روحانی را بهترین گزینه برای ریاست جمهوری بنامد! خانم سلحشوری احتمالا عذرخواهیاش را فراموش کرده یا شاید به امر پدرخواندهها ناچار به فراموش کردن آن است. حالا مردم میمانند و قسم حضرت عباس و دم خروس!
پروانه سلحشوری که از نظارت بر نمایندگان مجلس ناراحت است و محیط هرج و مرج و بینظارتی را میپسندد بد نیست اول یک سوزن به حزب شان بزند بعد هوای جوالدوز زدن به نهادهای نظام را به سر بیاورد.
حسین مرعشی وقتی موضوع لیست فروشی داغ بود در یکی از گفتوگوهایش تاکید کرده است: « تمام ساز وکارهای درنظر گرفته شده از عید تا زمان ارائه لیست توضیح داده شد. شاید کسی فسادی داشته و از نظر ما شرایط حضور در لیست را نداشته است، حتما باید آبروی افراد را برد و گفت، به دلیل فلان تخلف، شخصی را در لیست قرار ندادیم؟ آنچه مشخص است؛ «ترجیحاتی است که ما داشته ایم و اعتمادی است که مردم محبت کردند و به ما داشتند.»
همانطور که خواندید وقتی در چهاردیواری حزبشان هستند این احتمال کهاشخاصی ممکن است صلاحیت حضور در مجلس را نداشته باشند امری عادی است. اما چرا وقتی پای نهادی از نظام وسط میآید نظارت بر صلاحیت افراد امری مذموم میشود؟ اینها چه چیزی را هدف گرفته اند؟
محسن میردامادی از فعالان سیاسی طیف موسوم به اصلاحطلب همین روزهای اخیر در گفتوگو با روزنامه ایران گفته بود: «من بعضی وقتها فکر میکنم ما در مجموعه اصلاحات، خودمان برای خودمان نظارت استصوابی درست کردهایم... در گزینش نامزدها واقعاً کارآمدترین نامزدها را انتخاب کند نه اینکه «رابطه بازی» شود و هر کسی سعی کند نفرات و ارادتمندان خود را هل بدهد در لیست. با چنین سازوکاری میتوان از کسانی که وارد مجلس و شورا شدند، حساب کشی کرد تا مردم متوجه شوند چه اقداماتی
کردهاند.»
در هفته اخیر دو تن از نمایندگان در صحن علنی مجلس سخنان ساختارشکنانهای را مطرح کردند که واکنشهای جدی از طرف نمایندگان و شخصیتهای سیاسی داشت. نمایندگان ملت معتقدند که نطق این دو نفر (پروانه سلحشوری و غلامرضاحیدری) از جایی دیگر دیکته شده بود. این گمان را تپقهای هنگام قرائت از روی متن تشدید کرد.
همچنین باور وکلای ملت این است که این دو نماینده و افراد همسوی آنها به دنبال این هستند که با طرح اینگونه مسائل برای کشور هزینه ایجاد کنند و از سوی دیگر با اینگونه اظهارات به دنبال فرار از پاسخگویی هستند.
3 گروه از نمایندگان
نمایندگان مجلس به طور کلی به سه گروه تقسیم میشوند: گروهی که فعالاند، حضور مرتبی در جلسات و رایگیریها دارند، به صورت پیوسته (بسته به کمیسیونهایشان) طرح و برنامه دارند. برای مشکلات مردم فکر دنبال راهحل هستند و برای ایرادهایی که ممکن است در دستگاههای مختلف (حتی خود مجلس) باشد، دنبال راه چاره میگردند؛ مانند همین طرحهای مبارزه با مفاسد اقتصادی یا طرح شفافیت عملکرد نمایندگان.
طیف دوم نمایندگانی هستند که با حمایت اسپانسرها یا پدرخواندهها و البته رای مردم به مجلس رسیدهاند. اینها ناچار هستند که در عملکرد خود به هر دو سمت چشم داشته باشند و هر دو سمت را راضی نگه دارند. گاهی که خواست مردم با خواست حامی انتخاباتی یکی نیست دردسرها شروع میشود. البته تا وقتی سیستم رایگیری مخفی وجود دارد اینها نیز حاشیه امنیت دارند، تا به رسانهها چیزی بگویند و در رایگیری طوری دیگر عمل کنند. این طیف معمولا در ارائه راهکار به صورت طرح برای مشکلات حوزه کمیسیونی خود پیشتاز نیستند و نقش آنها در پیوستن به طرحها تعریف میشود، البته اگر لحظه رایگیری به سویی دیگر نچرخند.
و اما طیف سوم؛ که طیف مورد بحث ما نیز هست تشکیل شده از نمایندگانی که به صورت وابستگان جریانهای خاص وارد مجلس میشوند. آنها که نسبت به دو طیف دیگر تعدادشان بسیار کمتر است و گاه انگشت شمار هستند به مجلس میآیند که یا از شخصیت حقوقی که پس از آن نصیب شان میشود سوءاستفاده کنند یا از صحن و تریبون مجلس.
بعضی شان در طول چهارسال به تدریج وظایف خود را انجام میدهند، مثلا در توئیتر با اتکا به شخصیت حقوقی خود (نمایندگی مجلس) به حاشیهسازی برای نظام و نهادهای انقلابی میپردازند، گاهی خلاف واقع میگویند و گاهی شبهات را به جامعه تزریق میکنند.
گاهی نیز نقش آنها در مقاطع خاص تعریف میشود. برای نمونه در یک نطق میان دستور، آدرسهای غلط را به خورد مردم دهند و فضا را غبار آلود کنند. سه شنبه هفته گذشته دو نمونه از این افراد در مجلس به ایراد سخن پرداختند. تمام نگرانی و ناراحتی آنها حصرخانگی دو فتنهگر است انگار.
اندر فضایل لیست امید!
اگر بخواهیم تحلیل کاملتری در مورد افراد و عملکرد آنها در یک مجموعه داشته باشیم باید نگاهی انداخت به عقبه ایشان و راهی که برای رسیدن به کرسیهای مجلس و شورای شهر طی کردهاند.
«چه کسی پیشنهاد 2 میلیاردی برای حضور در لیست امید به نامزدها داده بود؟!» این تیتر خبری بود که خرداد96 یکی از روزنامههای طیف موسوم به اصلاحطلب در کانال خود منتشر کرد. البته این نقطه شروع افشاگریها پیرامون لیست پولی امید نبود. برای نمونه آبان ماه 1395 «الهه کولایی» عضو ارشد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان از نحوه بستن لیست امید برای مجلس دهم پرده برانداخت و در گفتوگویی اعلام کرد: «همیشه پول و قدرت در حوزه سیاست تاثیرگذار هستند. برخی کاندیداها از طریق رانت وارد لیست امید شدند و من این مسئله را تکذیب نمیکنم.»
تقریبا یکسال پس از اظهارات الهه کولایی روزنامه آفتاب یزد به ابعاد تازهای از این موضوع پرداخت: «یک منبع آگاه توضیحاتی را در مورد ماجرای درخواست 2میلیارد تومان از برخی کاندیداهای شورای شهر تهران جهت حضور در لیست امید ارائه داد. گویا چنین درخواستی از جانب دبیرکل یکی از احزاب سرشناس اصلاحطلب مطرح شده است؛ بدین صورت که وی با برگزاری جلسات خصوصی با کاندیداهای مطرح و خواستار حضور در لیست امید به آنان پیشنهاد میداده که 2 میلیارد تومان بپردازند تا بتوانند در لیست حضور داشته باشند. البته مشخص نبوده آقای غ_ک با چه سازوکاری چنین وعدهای به کاندیداها میداده است.»
درحراجی اصلاحطلبان؛
هر صندلی 2میلیارد!
در این میان واکنش غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران به خبر روزنامه آفتاب یزد مبنی بر درخواست 2 میلیاردی وی از کاندیداهای شورای شهر برای حضور در لیست امید، نیز جالب توجه بود. وی دریافت این مبالغ را از 30نماینده تهران (هر فرد 2میلیارد تومان) برای هزینههای انتخابات عنوان کرده بود! وی در این رابطه گفت: «2 میلیارد و 100 میلیون، برآیند تبلیغات ستاد شده بود که قرار بود سهمیهای از این مبلغ را بدهند»!!
از سوی دیگر فاطمه آلیا نماینده سابق مردم تهران در مجلس به ماجرای «لیستفروشی اصلاحطلبان» و درخواست 2 میلیارد تومان از برخی کاندیداهای شورای شهر تهران جهت حضور در لیست امید و توجیهات کرباسچی اینگونه واکنش نشان داد و گفت: «اینکه گفته شود افرادی به عنوان سرمایهدار کار تبلیغات را بر عهده میگیرند متأسفانه رویکرد تبلیغات انتخاباتی در کشور ما را غربی کرده و گاهی افراد پولدار یا خودشان یا با حمایت از یک نامزد برای حضور در یک لیست پولهای کلانی میپردازند و همین امر باعث فشار از بیرون به نهادی همچون شورای شهر خواهد شد.»
وی تصریح کرد: «پس از اینکه برخی از کاندیداهای شورای شهر تهران پرده از موضوع لیست فروشی اصلاحطلبان برداشتند، جریان مذکور به دلیل نگرانی از حساسیت مردم در اینباره اعلام کرد که این مبلغ جهت تأمین برخی هزینههای تبلیغاتی درخواست
شده بود.»
ما نماینده نیستیم!
پیرامون لیست بستن طیف موسوم به اصلاحطلب برای مجلس دهم نیز حرف و حدیثهای بسیاری مطرح شد. بسیاری آن را لیست رانتی نامیدند. صدالبته با وجود سابقه مدعیان اصلاحطلبی در فروش صندلیهای شورای شهر این موضوع اصلا دور از ذهن نبود.
حالا خروجی این لیست چه میتواند باشد؟ نمایندهای مانند «پروانه سلحشوری» که دچار خود کمتر بینی مفرط است و چندی قبل در مصاحبهای گفته بود «ما نماینده واقعی مردم تهران نیستیم»!!
این جمله را که میخوانی گمان میکنی نمایندگی مجلس امری ژنتیک باید باشد و عامل وراثتی دارد که پروانه سلحشوری نمیتواند خود را نماینده مردم بداند!
مردم خدمت میخواهند و مجلس نیز کلکسیون نیست که در آن اسامی خاص و کمیاب را جمع کنیم! خانم سلحشوری باید بداند نماینده مردم بودن «عرضه» میخواهد و ارادهای پاک و بیآلایش برای خدمت. البته خدمت به مردم و نه خدمت به حزب. او حتی پای سؤال نمایندگان از رئیسجمهور را هم امضا نکرد. این یعنی در شرایط دلار 14هزارتومان و سکه بیش از 4میلیون ایشان دغدغه حزب دارند نه دغدغه مردم.
سرگیجه اصلاحاتی: عذرخواهی
بابت بهترین گزینه!!
خوب است اگر او و دیگر فرد همراهش از لیست امید (حیدری) بگویند برای مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم چه کار کرده اند؟ کدام طرح و لایحه را به مجلس ارائه داده اند؟ اگر چیزی برای ارائه ندارند پس حق دارند که میگویند ما نماینده مردم نیستیم، اینها در محیط مجازی به اصطلاح «وکیلالدوله» میگویند.
پروانه سلحشوری چندی قبل از مردم عذرخواهی کرده بود، عذرخواهی برای سفارش موکدش در رای دادن به آقای روحانی! این سخن یعنی او شخص رئیسجمهور را در مدیریت ضعیفش بر اوضاع اقتصادی جامعه مقصر میداند.
سفارش است دیگر. ناگهان از راه میرسد. متنی که باید قرائت شود و در آن تمام شدن حصر را شرط درست شدن اوضاع اقتصادی عنوان کنند. البته درباره اینکه این دو موضوع چگونه با هم ارتباط دارند توضیحی داده نمیشود. سلحشوری همچنین طبق متن رسیده؛ باید آقای روحانی را بهترین گزینه برای ریاست جمهوری بنامد! خانم سلحشوری احتمالا عذرخواهیاش را فراموش کرده یا شاید به امر پدرخواندهها ناچار به فراموش کردن آن است. حالا مردم میمانند و قسم حضرت عباس و دم خروس!
پروانه سلحشوری که از نظارت بر نمایندگان مجلس ناراحت است و محیط هرج و مرج و بینظارتی را میپسندد بد نیست اول یک سوزن به حزب شان بزند بعد هوای جوالدوز زدن به نهادهای نظام را به سر بیاورد.
حسین مرعشی وقتی موضوع لیست فروشی داغ بود در یکی از گفتوگوهایش تاکید کرده است: « تمام ساز وکارهای درنظر گرفته شده از عید تا زمان ارائه لیست توضیح داده شد. شاید کسی فسادی داشته و از نظر ما شرایط حضور در لیست را نداشته است، حتما باید آبروی افراد را برد و گفت، به دلیل فلان تخلف، شخصی را در لیست قرار ندادیم؟ آنچه مشخص است؛ «ترجیحاتی است که ما داشته ایم و اعتمادی است که مردم محبت کردند و به ما داشتند.»
همانطور که خواندید وقتی در چهاردیواری حزبشان هستند این احتمال کهاشخاصی ممکن است صلاحیت حضور در مجلس را نداشته باشند امری عادی است. اما چرا وقتی پای نهادی از نظام وسط میآید نظارت بر صلاحیت افراد امری مذموم میشود؟ اینها چه چیزی را هدف گرفته اند؟
محسن میردامادی از فعالان سیاسی طیف موسوم به اصلاحطلب همین روزهای اخیر در گفتوگو با روزنامه ایران گفته بود: «من بعضی وقتها فکر میکنم ما در مجموعه اصلاحات، خودمان برای خودمان نظارت استصوابی درست کردهایم... در گزینش نامزدها واقعاً کارآمدترین نامزدها را انتخاب کند نه اینکه «رابطه بازی» شود و هر کسی سعی کند نفرات و ارادتمندان خود را هل بدهد در لیست. با چنین سازوکاری میتوان از کسانی که وارد مجلس و شورا شدند، حساب کشی کرد تا مردم متوجه شوند چه اقداماتی
کردهاند.»