تا لباس سبزم را به قرمز مبدل نکردهام از پا نخواهم نشست
شهید «محمدرضا ربیعیزاده» در خانوادهای مذهبی در شهر لالههای خونین؛ خرمشهر دیده به جهان گشود. وی پس از سپری کردن دوران ابتدایی و راهنمایی، با مطالعه و تحقیق در کلام امام خمینی(ره) مبارزات انقلابی خود را آغاز کرد و در این راه ثابت قدم و استوار بود.
او هرگز از سختی کار هراسی به دل نداشت و شجاعانه اقدام به توزیع اعلامیه، گردآوری نوارهای سخنرانی امام راحل و شرکت در تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی میکرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی شهید ربیعیزاده به همراه دوستانش در مسجد اصفهانیها جمع شدند و فعالیتهای فرهنگی تاثیرگذاری را در آن مقطع به ثمر رساندند که از آن جمله میتوان به برگزاری کلاسهای عقیدتی، تشکیل کتابخانه، برقراری کلاسهای آموزش قرآن و نیز همکاری با بنیاد مستضعفان و کمکرسانی به مناطق محروم، اشاره کرد.
هنوز چند صباحی از انقلاب نگذشته بود که جنگ مرزی در خرمشهر توسط عراق در سال۱۳۵۹ به وقوع پیوست. شهید ربیعیزاده که سال آخر دبیرستان را میگذراند، درس و مدرسه را رها کرد و به دفاع از خرمشهر قهرمان پرداخت.
مسجد اصفهانیها به صورت یکی از پایگاههای جنگی درآمد و تدارکات جبهه و نیاز نیروها را تهیه و به منطقه ارسال میشد.
او در اوقات فراغت به نوجوانان و جوانان مسجد آموزش نظامی و سلاح میداد و در جنگ تن به تن در مقاومت۴۵ روزه خرمشهر دوشادوش دیگر برادران بسیجی و پاسدار به فرماندهی سردار شهید جهانآرا جانانه جنگید و هرچند گاهی با دستور سردار شهید جهان آرا پس از عبور از کارون به درون خرمشهر نفوذ میکرد و به شناسایی میپرداخت. در عملیات شکست حصر آبادان و آزادسازی تپههای الله اکبر و عملیات رمضان شرکت داشت و در یکی از همین عملیاتها بر اثراصابت خمپاره مجروح شد.
در سال 61 در عملیات بیتالمقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد؛ به عنوان فرماندهی گردان خوش درخشید. بعد از آن به اهواز منتقل شد و درکنار همرزمش زنده یاد سردار «فتحالله افشاری» مسئولیت آموزش تاکتیک پادگان آموزشی شهید غیوراصلی را به عهده گرفت و منشأ خدمات فراوانی گردید. به دنبال آن به قرارگاه رمضان منتقل شد و پس از آن به سوریه و لبنان اعزام گشت.
روح این بزرگ مرد در اعزام به لبنان آرام گرفت و سرانجام در آخرین روز ماموریتش در مرز سوریه ولبنان به معراج رفت.
از خصوصیات بارز اخلاقی او میتوان به تزکیه نفس در همه حال، داشتن برنامه برای زندگی، خواندن حداقل۵۰ آیه از قرآن در روز وکار برروی واژههای قرآن و جمعآوری احادیث مربوط به آناشاره کرد.
به گفته همسر شهید، او حتی برای استفاده از خوراکیها هم برنامهریزی خاصی داشت و برای درک حال مستضعفین از خوردن زیاد گوشت و برنج خودداری میکرد. شوخ طبع بود و همیشه سعی میکرد که با سرزدن به جانبازان و خانواده شهدا مرهمی برای آنها باشد.
او عاشق شهادت بود و همیشه میگفت: تا زمانی که این لباس سبز را به قرمز مبدل نکردهام از پا نخواهم نشست...
گردآورنده: زینب ربیعی زاده، فرزند شهید
او هرگز از سختی کار هراسی به دل نداشت و شجاعانه اقدام به توزیع اعلامیه، گردآوری نوارهای سخنرانی امام راحل و شرکت در تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی میکرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی شهید ربیعیزاده به همراه دوستانش در مسجد اصفهانیها جمع شدند و فعالیتهای فرهنگی تاثیرگذاری را در آن مقطع به ثمر رساندند که از آن جمله میتوان به برگزاری کلاسهای عقیدتی، تشکیل کتابخانه، برقراری کلاسهای آموزش قرآن و نیز همکاری با بنیاد مستضعفان و کمکرسانی به مناطق محروم، اشاره کرد.
هنوز چند صباحی از انقلاب نگذشته بود که جنگ مرزی در خرمشهر توسط عراق در سال۱۳۵۹ به وقوع پیوست. شهید ربیعیزاده که سال آخر دبیرستان را میگذراند، درس و مدرسه را رها کرد و به دفاع از خرمشهر قهرمان پرداخت.
مسجد اصفهانیها به صورت یکی از پایگاههای جنگی درآمد و تدارکات جبهه و نیاز نیروها را تهیه و به منطقه ارسال میشد.
او در اوقات فراغت به نوجوانان و جوانان مسجد آموزش نظامی و سلاح میداد و در جنگ تن به تن در مقاومت۴۵ روزه خرمشهر دوشادوش دیگر برادران بسیجی و پاسدار به فرماندهی سردار شهید جهانآرا جانانه جنگید و هرچند گاهی با دستور سردار شهید جهان آرا پس از عبور از کارون به درون خرمشهر نفوذ میکرد و به شناسایی میپرداخت. در عملیات شکست حصر آبادان و آزادسازی تپههای الله اکبر و عملیات رمضان شرکت داشت و در یکی از همین عملیاتها بر اثراصابت خمپاره مجروح شد.
در سال 61 در عملیات بیتالمقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد؛ به عنوان فرماندهی گردان خوش درخشید. بعد از آن به اهواز منتقل شد و درکنار همرزمش زنده یاد سردار «فتحالله افشاری» مسئولیت آموزش تاکتیک پادگان آموزشی شهید غیوراصلی را به عهده گرفت و منشأ خدمات فراوانی گردید. به دنبال آن به قرارگاه رمضان منتقل شد و پس از آن به سوریه و لبنان اعزام گشت.
روح این بزرگ مرد در اعزام به لبنان آرام گرفت و سرانجام در آخرین روز ماموریتش در مرز سوریه ولبنان به معراج رفت.
از خصوصیات بارز اخلاقی او میتوان به تزکیه نفس در همه حال، داشتن برنامه برای زندگی، خواندن حداقل۵۰ آیه از قرآن در روز وکار برروی واژههای قرآن و جمعآوری احادیث مربوط به آناشاره کرد.
به گفته همسر شهید، او حتی برای استفاده از خوراکیها هم برنامهریزی خاصی داشت و برای درک حال مستضعفین از خوردن زیاد گوشت و برنج خودداری میکرد. شوخ طبع بود و همیشه سعی میکرد که با سرزدن به جانبازان و خانواده شهدا مرهمی برای آنها باشد.
او عاشق شهادت بود و همیشه میگفت: تا زمانی که این لباس سبز را به قرمز مبدل نکردهام از پا نخواهم نشست...
گردآورنده: زینب ربیعی زاده، فرزند شهید
تنظیم: سمیه همت پور، خبرنگار کیهــان در اهواز