روایتی از كودتاى آمریکایی 28 مرداد 1332- صبح 27 مرداد پس از انتقال شاه از بغداد به رم:
سفارت ایران به روی محمدرضا پهلوی بسته شد!
سهشنبه؛ 27 مرداد
ساعت 7/45 صبح شاه فرارى به همراه همسرش با يك هواپيماى تجارى عادى متعلق به شركت هواپيمايى انگليسى ماوراء بحار، بغداد را به مقصد رم ترك كرد. سفارت ايران در رم نيز حاضر به استقبال از شاه نشد. نظام خواجهنورى كاردار سفارت كه زمان ورود شاه را مىدانست بىاعتنايى نموده و براى گردش به ساحل دريا رفت و حتى كليد ماشين ثريا اسفنديارى كه نزد سفارت به امانت بود را به وى تحويل نداد. لذا مسافران فرارى ناچارا در هتل اكسلسيور مستقر شدند.
از ميان روزنامههاى صبح، «داد» فرمان انتصاب زاهدى و همچنين مصاحبهاى از او را چاپ كرد. روزنامه «شاهد» نيز نسخهاى از فرمان را چاپ نمود. روزنامه «شجاعت» ارگان حزب توده بيانيه اين حزب را با اين مضمون چاپ كرد؛
«همميهنان عزيز مردان و زنان ضداستعمار
حوادث چند روز اخير يك بار ديگر درستى پيشگوئىهاى حزب توده ايران را به طور بارز و روشنى تأئيد نمود. امپرياليستهاى آمريكايى و انگليس با استفاده از روش مماشات و غيرقاطع دكتر مصدق نسبت به خائنين و مزدوران استعمار يك بار ديگر به دست عامل شماره يك خود، پسر رضاخان، توطئه خائنانهاى... ترتيب دادند.
اين توطئه خائنانه پسررضاخان، مزدور پست استعمار آمريكا و انگليس بر اثر هوشيارى نيروهاى ضداستعمارى با شكست مفتضحانهاى روبرو شده شاه، خائن شماره يك از كشور فرار كرد و عدهاى از دستياران او دستگير گرديدند ولى شكست اين توطئه نبايد به هيچوجه اين خوشباورى را بوجود آورد كه گويا بهطور كلى امكان تجديد توطئههاى امپرياليستى از بين رفته و توطئهگران قلعوقمع شدهاند... خطر توطئه به هيچ وجه مرتفع نشده و با تمام قوت خود باقى است...
دكتر مصدق و مقامات دولتى در برابر اعلام خطر حزب توده ايران و نزديك شدن توطئه گوششنوايى نداشتند و در نتيجه كودتاچيان در عمل خود تشجيع مىشدند.
روز جمعه [23 مرداد] ساعت پنج بعدازظهر خبر قطعى آماده شدن واحدهاى لشكر گارد براى حمله به شهربانى به نام كليه شركتكنندگان در توطئه و نقشه آنان به مراجع دولتى اطلاع داده شد و در روزنامههاى شنبه عصر منتشر گرديد و يادآورى شد كه كودتا به علت افشا شدن انجام نگرفت و خطر به هيچ وجه
از بين نرفته.
معذلك ستاد ارتش و دولت در روز شنبه كه كودتاچيان واحدهاى گارد شاهنشاهى و بعضى از هنگهاى پادگان تهران را به حال آمادهباش براى عمليات نگهداشته بودند اطلاعى نداشتند و رئيس ستاد مانند هر شب براى استراحت به منزل ييلاقى خود رفته بود...
... هموطنان عزيز! تا بساط سلطنت از بيخ و بن برچيده نشود اين مركز خيانت باقى خواهد ماند و خائن به وجود خواهد آورد. وظيفه نهضت ضداستعمارى كشور اين است كه پايگاه اصلى استعمار را در كشور درهم شكند و سلطنت را براندازد.
برچيده باد سلطنت، پيروز باد جمهورى دموكراتيك!
اين است شعار روز مبارزان ضداستعمار بايد بلادرنگ مسئله برافكندن سلطنت و برقرارى جمهورى به رفراندوم گذاشته شود و مجلس مؤسان براى تغيير و تكميل قانون اساسى طى يك انتخابات آزاد و دموكراتيك تشكيل شود... هركس بخواهد بساط سلطنت را با تشكيل شوراى نيابت سلطنت و يا جانشين كردن شاه فرارى بهوسيله مزدور ديگر محفوظ نگهدارد به جنبش استقلال ملى خيانت مىكند و آب در آسياب استعمارگران مىريزد... حكومت نظامى كه وجودش در حكم تعطيلى كليه آزاديهاى دموكراتيك است در همهجا برچيده شود...»64
اوايل صبح دولت طى اعلاميهاى كه از طريق راديو منتشر شد مبلغ يكصدهزار ريال را بهعنوان پاداش براى دادن اطلاعات راجع به مخفيگاه سرلشكر زاهدى اختصاص داد.65 اين درحالى بود كه مدتى قبل سرلشكر زاهدى در انظار عمومى توسط دكتر معظمى از مجلس خارج شد و به منزلش رفت و با وجود آنكه دولت ادعاى تحت تعقيب بودن سرلشكر زاهدى را سرمىداد هيچ اقدامى جهت توقيف او به عمل نياورد. دولت در اعلاميهاى ديگر نيز ممنوعيت هر نوع تظاهرات را اعلام نمود.
ساعت 30/10 سرتيپ رياحى طى ملاقاتى با افسران بلند پايه ارتش در سالن سخنرانى مدرسه نظامى و ايراد نطق براى آنان قانون ضدشورش را براى آنها قرائت نمود و تأكيد كرد كه بايد به دولت وفادار باشند. گويا اين اقدام رئيس ستاد ارتش در واكنش به اعتصاب غذاى دانشجويان دانشكده افسرى بود كه در اعتراض به حذف نام شاه در مراسم صبحگاهى اعتصاب كرده بودند. از سوى ديگر مستشاران آمريكايى كه دكتر مصدق با تمديد مدت حضورشان موافقت كرده بود، براى تشويق افسران و سربازان به همكارى با كودتاگران واردصحنه شدند و به تجمع قوا پرداختند.66
در اين دو سه روز بعد از شكست كودتا با توجه به اعترافات كودتاگران معلوم شد كه سرتيپ دفترى يكى از دستاندركاران كودتا بوده و قراراست در دولت كودتا عهدهدار سمت رياست كل شهربانى باشد. ولى دكتر مصدق به اعتبار نسبت خويشى كه با او داشت حاضر به قبول اين مهم نبود. سرتيپ علينقى شايانفر دادستان فرماندارى نظامى در اين باره مىگويد:
«... گويا روز 27 مرداد بود، با قسمتى از اوراق بازپرسى از دستگيرشدگان متهم به شركت در كودتا نزد نخستوزير رفتم متهمين در بازپرسى گفته بودند قراربوده دفترى رئيس شهربانى كودتا بشود. گفتم: «جناب آقاى دكتر؛ اين تيمسار محمد دفترى با كودتاچيان همدست است و قراربود رئيس شهربانى شود... سرهنگ 2 زند كريمى ليستى را ارائه داده كه شامل اعضاى دولت دكتر مصدق و شخصيتهاى مملكتى است كه بايد دستگير مىكردند. همينطور خود جنابعالى را، سرتيپ دفترى در اين تصميمگيرى شركت داشته و حكم رياست شهربانى را به امضاى زاهدى گرفته است» (همانطور كه باتمانقليچ، فرهاد دادستان و ديگران گفته بودند) من همه چيز را به تفصيل براى نخستوزير شرح دادم. دكتر مصدق با حيرت گفت: «آقاى دكتر شايانفر؛ اين دفترى منسوب من است مشكل است اينها اينكار را بكنند. عجيب است! ما قوم و خويشيم. باوركردنى نيست» گفتم: «قربان؛ عرايض من ناظر به پروندهها و گفتههاى متهمين است.»
دكتر مصدق كه ناراحت شده بود گفت: من هم كمى مشكوك شده بودم. سرتيپ دفترى شب 25 مرداد پيش از آمدن نصيرى اينجا بود، توقف او طولانى شده بود. حتى گفت؛ اجازه بفرمائيد شب بمانم... گفتم آقا شما كار داريد، مسؤوليت داريد چرا اينجا بمانيد. بعد رفت خانهاش حالا متوجه شدم كه خيالاتى داشته است... عجيب
است...»67
پینوشت:
64- جامى، ن، گذشته چراغ راه آينده است، صص 4-682. در اين زمان حكومت نظامى برقرار بوده و كودتاگران در استفاده از اين وضع جهت انجام نقل و انتقالات شبانه خود و بدور از چشم مردم، بيشترين بهره را بردند.
65- اسرار كودتا، ص 80.
66- نجاتى، سرهنگ غلامرضا، جنبش ملى شدن صنعت نفت ايران، ص 429.
67- نجاتى، سرهنگ غلامرضا، جنبش ملى شدن صنعت نفت ايران، صص 5-604. در اين زمان سرتيپ دفترى رياست گارد گمرك را بهعهده داشت.
ساعت 7/45 صبح شاه فرارى به همراه همسرش با يك هواپيماى تجارى عادى متعلق به شركت هواپيمايى انگليسى ماوراء بحار، بغداد را به مقصد رم ترك كرد. سفارت ايران در رم نيز حاضر به استقبال از شاه نشد. نظام خواجهنورى كاردار سفارت كه زمان ورود شاه را مىدانست بىاعتنايى نموده و براى گردش به ساحل دريا رفت و حتى كليد ماشين ثريا اسفنديارى كه نزد سفارت به امانت بود را به وى تحويل نداد. لذا مسافران فرارى ناچارا در هتل اكسلسيور مستقر شدند.
از ميان روزنامههاى صبح، «داد» فرمان انتصاب زاهدى و همچنين مصاحبهاى از او را چاپ كرد. روزنامه «شاهد» نيز نسخهاى از فرمان را چاپ نمود. روزنامه «شجاعت» ارگان حزب توده بيانيه اين حزب را با اين مضمون چاپ كرد؛
«همميهنان عزيز مردان و زنان ضداستعمار
حوادث چند روز اخير يك بار ديگر درستى پيشگوئىهاى حزب توده ايران را به طور بارز و روشنى تأئيد نمود. امپرياليستهاى آمريكايى و انگليس با استفاده از روش مماشات و غيرقاطع دكتر مصدق نسبت به خائنين و مزدوران استعمار يك بار ديگر به دست عامل شماره يك خود، پسر رضاخان، توطئه خائنانهاى... ترتيب دادند.
اين توطئه خائنانه پسررضاخان، مزدور پست استعمار آمريكا و انگليس بر اثر هوشيارى نيروهاى ضداستعمارى با شكست مفتضحانهاى روبرو شده شاه، خائن شماره يك از كشور فرار كرد و عدهاى از دستياران او دستگير گرديدند ولى شكست اين توطئه نبايد به هيچوجه اين خوشباورى را بوجود آورد كه گويا بهطور كلى امكان تجديد توطئههاى امپرياليستى از بين رفته و توطئهگران قلعوقمع شدهاند... خطر توطئه به هيچ وجه مرتفع نشده و با تمام قوت خود باقى است...
دكتر مصدق و مقامات دولتى در برابر اعلام خطر حزب توده ايران و نزديك شدن توطئه گوششنوايى نداشتند و در نتيجه كودتاچيان در عمل خود تشجيع مىشدند.
روز جمعه [23 مرداد] ساعت پنج بعدازظهر خبر قطعى آماده شدن واحدهاى لشكر گارد براى حمله به شهربانى به نام كليه شركتكنندگان در توطئه و نقشه آنان به مراجع دولتى اطلاع داده شد و در روزنامههاى شنبه عصر منتشر گرديد و يادآورى شد كه كودتا به علت افشا شدن انجام نگرفت و خطر به هيچ وجه
از بين نرفته.
معذلك ستاد ارتش و دولت در روز شنبه كه كودتاچيان واحدهاى گارد شاهنشاهى و بعضى از هنگهاى پادگان تهران را به حال آمادهباش براى عمليات نگهداشته بودند اطلاعى نداشتند و رئيس ستاد مانند هر شب براى استراحت به منزل ييلاقى خود رفته بود...
... هموطنان عزيز! تا بساط سلطنت از بيخ و بن برچيده نشود اين مركز خيانت باقى خواهد ماند و خائن به وجود خواهد آورد. وظيفه نهضت ضداستعمارى كشور اين است كه پايگاه اصلى استعمار را در كشور درهم شكند و سلطنت را براندازد.
برچيده باد سلطنت، پيروز باد جمهورى دموكراتيك!
اين است شعار روز مبارزان ضداستعمار بايد بلادرنگ مسئله برافكندن سلطنت و برقرارى جمهورى به رفراندوم گذاشته شود و مجلس مؤسان براى تغيير و تكميل قانون اساسى طى يك انتخابات آزاد و دموكراتيك تشكيل شود... هركس بخواهد بساط سلطنت را با تشكيل شوراى نيابت سلطنت و يا جانشين كردن شاه فرارى بهوسيله مزدور ديگر محفوظ نگهدارد به جنبش استقلال ملى خيانت مىكند و آب در آسياب استعمارگران مىريزد... حكومت نظامى كه وجودش در حكم تعطيلى كليه آزاديهاى دموكراتيك است در همهجا برچيده شود...»64
اوايل صبح دولت طى اعلاميهاى كه از طريق راديو منتشر شد مبلغ يكصدهزار ريال را بهعنوان پاداش براى دادن اطلاعات راجع به مخفيگاه سرلشكر زاهدى اختصاص داد.65 اين درحالى بود كه مدتى قبل سرلشكر زاهدى در انظار عمومى توسط دكتر معظمى از مجلس خارج شد و به منزلش رفت و با وجود آنكه دولت ادعاى تحت تعقيب بودن سرلشكر زاهدى را سرمىداد هيچ اقدامى جهت توقيف او به عمل نياورد. دولت در اعلاميهاى ديگر نيز ممنوعيت هر نوع تظاهرات را اعلام نمود.
ساعت 30/10 سرتيپ رياحى طى ملاقاتى با افسران بلند پايه ارتش در سالن سخنرانى مدرسه نظامى و ايراد نطق براى آنان قانون ضدشورش را براى آنها قرائت نمود و تأكيد كرد كه بايد به دولت وفادار باشند. گويا اين اقدام رئيس ستاد ارتش در واكنش به اعتصاب غذاى دانشجويان دانشكده افسرى بود كه در اعتراض به حذف نام شاه در مراسم صبحگاهى اعتصاب كرده بودند. از سوى ديگر مستشاران آمريكايى كه دكتر مصدق با تمديد مدت حضورشان موافقت كرده بود، براى تشويق افسران و سربازان به همكارى با كودتاگران واردصحنه شدند و به تجمع قوا پرداختند.66
در اين دو سه روز بعد از شكست كودتا با توجه به اعترافات كودتاگران معلوم شد كه سرتيپ دفترى يكى از دستاندركاران كودتا بوده و قراراست در دولت كودتا عهدهدار سمت رياست كل شهربانى باشد. ولى دكتر مصدق به اعتبار نسبت خويشى كه با او داشت حاضر به قبول اين مهم نبود. سرتيپ علينقى شايانفر دادستان فرماندارى نظامى در اين باره مىگويد:
«... گويا روز 27 مرداد بود، با قسمتى از اوراق بازپرسى از دستگيرشدگان متهم به شركت در كودتا نزد نخستوزير رفتم متهمين در بازپرسى گفته بودند قراربوده دفترى رئيس شهربانى كودتا بشود. گفتم: «جناب آقاى دكتر؛ اين تيمسار محمد دفترى با كودتاچيان همدست است و قراربود رئيس شهربانى شود... سرهنگ 2 زند كريمى ليستى را ارائه داده كه شامل اعضاى دولت دكتر مصدق و شخصيتهاى مملكتى است كه بايد دستگير مىكردند. همينطور خود جنابعالى را، سرتيپ دفترى در اين تصميمگيرى شركت داشته و حكم رياست شهربانى را به امضاى زاهدى گرفته است» (همانطور كه باتمانقليچ، فرهاد دادستان و ديگران گفته بودند) من همه چيز را به تفصيل براى نخستوزير شرح دادم. دكتر مصدق با حيرت گفت: «آقاى دكتر شايانفر؛ اين دفترى منسوب من است مشكل است اينها اينكار را بكنند. عجيب است! ما قوم و خويشيم. باوركردنى نيست» گفتم: «قربان؛ عرايض من ناظر به پروندهها و گفتههاى متهمين است.»
دكتر مصدق كه ناراحت شده بود گفت: من هم كمى مشكوك شده بودم. سرتيپ دفترى شب 25 مرداد پيش از آمدن نصيرى اينجا بود، توقف او طولانى شده بود. حتى گفت؛ اجازه بفرمائيد شب بمانم... گفتم آقا شما كار داريد، مسؤوليت داريد چرا اينجا بمانيد. بعد رفت خانهاش حالا متوجه شدم كه خيالاتى داشته است... عجيب
است...»67
پینوشت:
64- جامى، ن، گذشته چراغ راه آينده است، صص 4-682. در اين زمان حكومت نظامى برقرار بوده و كودتاگران در استفاده از اين وضع جهت انجام نقل و انتقالات شبانه خود و بدور از چشم مردم، بيشترين بهره را بردند.
65- اسرار كودتا، ص 80.
66- نجاتى، سرهنگ غلامرضا، جنبش ملى شدن صنعت نفت ايران، ص 429.
67- نجاتى، سرهنگ غلامرضا، جنبش ملى شدن صنعت نفت ايران، صص 5-604. در اين زمان سرتيپ دفترى رياست گارد گمرك را بهعهده داشت.