kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۱۰۳۴
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۷

چگونگی ارث بردن از انبیاء(خوان حکمت)



انبياي الهي سمت‌هايي ويژه دارند، عصمت دارند، معجزه دارند، اما بنده خدا هم هستند. اين بندگي آنها مراتبي دارد. کمالاتي که در سايه بندگي نصيب آنها مي‌شود، به ما گفتند آن را شما مي‌توانيد تأسّي کنيد. اينکه گفتند: (لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللهِ أُسْوَه حَسَنَه)(1) اختصاصي به ذات مقدس حضرت پیامبر ندارد، ما مي‌توانيم به همه انبيا تأسّي کنيم؛ منتها قلمرو تأسّي مشخص است؛ يعني نبوت، رسالت، ولايت، عصمت،محدوده منطقه ممنوعه است که برای اينهاست. کسي با درس خواندن و بحث کردن و زحمت کشيدن پيغمبر نخواهد شد؛ چون اين راه فکري ندارد، راه علمي ندارد. يعني در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها مسئله نبوت و رسالت و ولايت و معجزه و اينها مطرح نيست؛ يعني راه علمي ندارد، نمي‌شود به يک پيغمبر گفت چه کار کردي پيغمبر شدي؟ اين به قداست روح وابسته است. اينکه مي‌گويند علما ورثه انبيا هستند(2) و انبيا از ذات اقدس اله ارث مي‌برند: (أَنَّ الأرْضَ يَرِثُهَا)(3) ارث پيوند مي‌خواهد، پيوند، راه فکري ندارد، راه درسي ندارد. يعني اگر کسي رحلت کرد، سرمايه‌اي گذاشت، بچه او ارث برد، نمي‌شود گفت تو چه کار کردي که اين مال به تو رسيد، اين تجارت نيست، راه فکري و اقتصادي ندارد، يک پيوند لازم دارد. «علم الدراسه» راه فکري دارد. «علم الوراثه» يک نماز شب مي‌خواهد، يک جان کَندن مي‌خواهد، يک پيوند مي‌خواهد، آن راه فکري ندارد. مگر مي‌شود به يک بچه گفت تو چه کار کردي اين مال گير تو آمد؟ اين راه فکري ندارد، تجارت نيست، کسب نيست. من چون با او پيوند دارم به من مي‌رسد. اينکه مي‌گويند: «الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاء»، اين جمله خبريه به داعي انشا القا شده؛ يعني «أيّها العلماء!»، آن راه درس و بحث يک کار قضيه است، بکوشيد پيوند برقرار کنيد. اينکه جمله خبريه به داعي انشا القا شد يعني معلوم مي‌شود مقدور ما هست.
راه کسب قداست روحی
 قرآن کريم که کتاب حکيم است، مرزها را مشخص کرده است. آنجا که به داود که رهبر انقلاب بود: (وَ قَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ)(4) و همه اين مواهب را ذات اقدس اله به او داد، يک مطلب علمي به او داد، تعبير عالمانه کرد. يک مطلب اعجازي به او داد، تعبير معجزانه کرد. آنجا که سخن از بافتن زره است مي‌فرمايد: (وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَة لَبُوسٍ لَكُمْ)،(5) تعبير به تعليم کرد. زره‌بافي يک صنعت است، يک علم است، مي‌شود درس خواند و ياد گرفت. اما آنجا که آهن سخت و سرد در مشت او مثل موم نرم بشود، راه فکري که ندارد. لذا نفرمود: «و علّمناه إلانة الحديد»؛ فرمود: (وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ)،(6)ما اين آهن را در دست او نرم کرديم. اين درس نيست، چگونه شد؟ چه کار کردي؟ اي داود چه کار کردي ما هم بکنيم اين راه فکري ندارد، معجزه اين طور است؛ اين به قداست روح وابسته است که روح به جايي مرتبط است؛ مثل ارث است،در ارث نمي‌شود گفت آقا تو چه کار کردي اين مال گير شما آمد که ما هم همان کار را بکنيم؟
اين راه دوم راهش نماز شب و اينهاست. اين راه فکري نيست، يک راه عملي است، اين راه را مي‌شود رفت. نشانه‌ اينکه مي‌شود رفت، اين است که ذات اقدس اله در بخش پاياني سوره مبارکه «حج» فرمود: (مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ) راه پدرتان را برويد. اين راه پدرتان را برويد يعني چه؟ يعني شما ارتباطي با خليل حق داريد. اين پدر شماست، پدر با پسر پيوند معلم و متعلّم که ندارد، پيوند ارثي است. فرمود اين راه باز است: (مِّلَّهًْ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ)،(7) اينها جمله‌هاي خبريه‌اي است که به داعي انشا القا شده؛ يعني برويد شناسنامه بگيريد.
راه تحصیل فرزندی پیامبر(ص) و علی(ع)
اينکه وجود مبارک پيغمبر(ص) فرمود: هر کسي شناسنامه‌اي دارد که پدر و مادر براي او گرفتند؛ اما وقتي بالغ شد براي خودش بايد شناسنامه بگيرد: «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّهًْ»(8) بياييد بچه‌هاي ما بشويد. اين يعني چه؟ اين راه ارثي است، راه کسبي که نيست. اگر کسي اين راه را انتخاب کرد و پذيرفت می‌گوید من مي‌خواهم بچه علي بن ابيطالب باشم، الآن ما در کمال آرامش خاطر وقتي کنار قبر شيخ انصاري ايستاديم مي‌گوييم: «السلام‌عليک يابن‌رسول‌الله»، اين که نبايد حتماً سيد باشد! اين قبول کرده که «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه» ، اين فرزند او شد، آن وقت آن هم عاقلانه می‌پذيرد. اين نبوت، اختياري نيست، کسبي است، مي‌شود اين راه را طي کرد.
ذات اقدس‌اله در مورد کارهايي که روي بزرگان انجام داد، آن منطقه ممنوعه را که نبوت است و رسالت است و عصمت است و اعجاز است‌، اين‌ها را مستثنا کرد. اما آنجايي که به کار خوب، به عبادت خوب، به حسنات برمي‌گردد، مي‌گويد ما اين کار را نسبت به نوح کرديم، براي ديگران هم مي‌کنيم: (سلام بر نوح در ميان جهانيان * ما اين‌گونه نيكوكاران را پاداش مى‏ دهيم)(9) (سلام بر ابراهیم* مااين گونه نيكوكاران را پاداش مى‏‌دهيم‌)،(10) (سلام بر موسی و هارون* ما اين‌گونه نيكوكاران را پاداش مى‏ دهيم‌)‌،(11) (سلام بر پيروان الياس * ما اين‌گونه نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم)،(12)يعني راه باز است.
از اين شفافتر با دلالت مطابقي ما چه مي‌خواهيم؟ معلوم مي‌شود اين مربوط به نبوت نيست. آنها راه‌هاي بزرگي را طي کردند، جلو خيلي رفتند، سريع‌تر رفتند، ما در همين راه باشيم، اين راه مي‌شود.
بنابراين مي‌شود کسي مکه نرود و ثواب مکي را ببرد! اين راه باز است. وقتي اين راه باز شد، ما چرا اين راه را نرويم؟ اين راهي است رفتني و خدا فرمود: ما به همه مي‌دهيم. وقتي فرمود ما به همه مي‌دهيم، کسي که نماز شب بخواند، در نماز شب چهل نفر را دعا مي‌کند،او دیگر سعی نمی‌کند که روز مشکلي براي چهل نفر ايجاد کند.
روزگار؛ بد است یا خوب؟
اين نکته را هم از وجود مبارک حضرت امير به عرض شما برسانيم که فرمود: تاريخ و زمان را متزمنين مي‌سازند. این طور نیست که روزگار بد است یا روزگار خوب است، روزگار نه بد است نه خوب؛ روزگار را دولت و ملّت مي‌سازند، مملکت‌دار مي‌سازد. اين بيان نوراني حضرت امیراست وقتي در آستانه شهادتش، بعد از جريان صفين که دوباره مي‌خواستند برگردند، اين خطبه را خواندند؛ ولي دوباره موفق نشدند به اعزام، فرمود: زمان را متزمن مي‌سازد، روزگار بد است یعنی چه؟ روزگار يعني شب و روز، آيت الهي است. شب آيت تاريک خداست، روز آيت روشن خداست(13) شب «آيت‌الله» تاريک است، روز «آيت‌الله» روشن است، هر دو آيت الهي هستند، روزگار بد است يعني چه؟! هيچ زمان و مکان حق حرف زدن ندارد، اين متزمن است که زمان را مي‌سازد.
وقتي حضرت آماده شد براي جريان دوباره براي صفين، فرمود: مردم! اگر دولت خوب باشد، ملّت خوب باشد، حقوق متقابل را ادا کنند: «هناک صَلحُ الزمان»؛ زمان پاک مي‌شود. اما اگر کسي (‌معاذالله) موش‌صفت زندگي کند، اهل احتکار باشد، جامعه را ملتهب بکند، روزيِ خدا را بگيرد در انبارها حبس بکند، هناک فسد الزمان، زمان فاسد می‌شود؛ ما از علي بهتر چه کسي را داريم؟ قرآن را شفاف کرد، روشن کرد، فرمود: هيچ توقع نداشته باشيد بگوييد روزگار بد است، روزگار، زمان است و زمان کمّ متصل است بلکه اين متزمن است که زمان را مي‌سازد. اين متمکّن است که به مکان شرف مي‌دهد. اگر «شَرَفُ المَکانِ بِالمَکين»،(14)«شرف‌الزمان» هم به متزمن است.
بيانات حضرت آيت‌الله جوادي‌آملي (دام‌ظله) در جلسه درس اخلاق؛ 25/5/97
______________________
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
1. احزاب، 21 .   2. الكافي (ط ـ الإسلامية)، ج‏1، ص32.   3. انبياء، 105.   4. بقره، 251.   5. انبياء، 80.   6. سبأ، 10.   7. حج، 78.   8. علل الشرائع، ج1، ص127.   9. صافات، 79 و80.   10. صافات، 109 و110.   11. صافات، 120 و121.   12. صافات، 130 و131.   13. اسراء، 12.   14. الطراز الأول و الكناز لما عليه من لغة العرب المعول، ج‏5، ص247.
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر می‌شود.