روایتی از كودتاى آمریکایی 28 مرداد 1332 - رونالد ویلبر نویسنده گزارش محرمانه سیا درباره کودتای ۲۸ مرداد:
رهبران مذهبی با طراحان کودتا همکاری نکردند
دوشنبه؛ 26 مرداد
در ابتداى روز شاه فرارى از بغداد طى بياناتى كه از ايستگاههاى راديويى خارجى براى مردم ايران پخش شد اعلام كرد كه براساس اختيارات ويژهاى كه قانون اساسى به او داده است فرمان بركنارى دكتر مصدق را صادرنموده و سرلشكر زاهدى را بهجاى او منصوب كرده است. حاكم در تبعيد گفت كه هنوز كنارهگيرى نكرده است و مطمئن است مردم ايران به او وفادار
هستند.56
ساعت 30/10 صبح راديو از سرلشكر زاهدى خواست كه خود را تسليم مقامات كند. دكتر مصدق نيز طى دستورى به ستاد ارتش خواستار ممانعت از فرار سرلشكر زاهدى شد:
«ستاد ارتش
مقتضى است به مأمورين مربوطه اكيدا دستور فرمائيد كه نهايت مراقبت را به عمل آورند كه از فرار سرلشكر زاهدى جلوگيرى شود چنانكه تسامحى شود موجب مسئوليت خواهد شد.
نخستوزير دكتر محمد مصدق»57
پيرو اين دستور سرتيپ رياحى نيز دستورات لازم را به پادگانهاى مرزى ابلاغ نمود. رئيس ستاد ارتش همچنين طى بخشنامهاى دستور داد در مراسم دعاى صبحگاه و شامگاه ارتش در متن دعا به جاى كلمه شاهنشاه از واژه «ايران» استفاده شود. راديو نيز از پخش سرود شاهنشاهى امتناع ورزيد. در نقاط مختلف كشور مردم تظاهرات و تحركاتى عليه شاه به عمل مىآوردند. فرماندهان ارتش با ارسال تلگرافهايى از رئيس ستاد درخصوص نحوه مواجهه با اين اقدامات كسب تكليف مىكردند. سرتيپ رياحى طى پاسخ واحدى به آنان دستور داد:
«چون فرارشاه باعث انزجار و نفرت عمومى شده است مردم را بايد به احساسات خود واگذارده دخالتى نكنيد.
سرتيپ رياحى»58
مردم در نقاط مختلف با شور و هيجان زايدالوصفى به مجسمههاى رضاخان حملهور شده و آنها را به زير مىكشيدند و براى اولين بار در دوره پهلوى نماد ابهت اين خاندان فاسد و سرسپرده را شكستند. سرتيپ رياحى دستور داده بود از پائين كشيدن مجسمههاى رضاشاه نيز ممانعت بعمل نيايد. از سوى ديگر در عراق نيز جمعى از عشاير لر كه به واسطه تخته قاپوكردن عشاير از ايران كوچ كرده بودند عليه شاه مفلوك تظاهرات به پا كردند. دكتر فاطمى نيز طى پيامى به مظفر اعلم سفير ايران در بغداد كه از هواداران دكتر مصدق بود او را از هرگونه مباشرت با شاه منع كرد.
«جناب آقاى اعلم- بغداد
جواب 63 و 64 تماس سفارت با كسى كه بدون اطلاع دولت صبح بعد از كودتاى نظامى مواجه با شكست فرار كرده است به هيچ وجه مورد ندارد هر تفسيرى هم كه از سفارت بخواهند جز اين مطلب نخواهد بود
وزيرخارجه دكتر حسين فاطمى»59
از روز قبل ايستگاه سيا تلاشهاى فراوانى كرد تا بيانيهاى از سوى زاهدى منتشر شود. مصاحبهاى جعلى نيز ترتيب داده شده بود. در اين روز (26 مرداد) ايستگاه سيا سعى مىكرد فرمانها را در سطح گسترده و با پوشش مطبوعاتى مناسب منتشر كند.
ساعت 25/1 بعدازظهر دكتر فاطمى مصاحبهاى مطبوعاتى ترتيب داده و به موضوع فرار شاه پرداخت. دكتر فاطمى همچنين نامه ذليلانه امينى كفيل وزارت دربار را كه از زندان براى وى نوشته بود قرائت كرد. در اين نامه آمده بود:
«... با حال تب و كسالت كبدى از زندان اين چند كلمه را مىنويسم... اين جوان [شاه] هميشه مرا اغفال مىكرده و تظاهر به اميدوارى در رفع اختلاف و حاضرشدن به همكارى مىكرد... من جز خدمت صادقانه عملى نكردهام بلكه هميشه سعى داشتهام كردار و رفتارى پيشه سازم كه آقاى مصدقالسلطنه راضى باشند. آخرين ضربه بىآبروئى را اين جوان به من زد. خداوند انشاءالله جزاى او را بدهد به هر حال خواهشمندم به داد من برسيد كه هم ناخوشم و هم آبرويى براى من باقى نمانده و متهم به خيانت هستم خودتان خدمت جناب آقاى نخستوزير اقدامى بفرمائيد كه رفع سوءتفاهم بشود. دستور فرمائيد من لااقل در منزل خودم تحتنظر باشم.
ابوالقاسم امينى»60
دكتر فاطمى در سر مقاله باختر امروز تحت عنوان «خائنى كه مىخواست وطن را به خاك و خون بكشد فراركرد» نوشت:
«... اين جوان هوسباز با يك چنين انديشه خام و احمقانهاى فراموش كرده بود ملتى وجود دارد كه همه اين مبارزات و افتخارات وطن، تمام جهادملى شدن نفت و مجموع عمليات چند سال اخير در طرد نفوذ شوم و خانهبرانداز استعمار انگلستان از اوست و هم اوست كه در مقابل دربار در برابر مجلسسازى اشرف، در اقليتسازى مادر در جلو مداخلات برادرها و در تحريكات و مداخلات علنى و آشكار خودشان برضد منافع كشور سدآهنين مقاومت بسته و نمىگذارد كه حاصل زحمات و جانبازىهايش را يك كانون فساد و ناپاكى و يك مركز فحشا به آتش هوسبازى و نوكران لندن اندازد... برو اى خائن كه تو را آنقدر اجانب نيز پست و حقير شناختهاند كه ديگر براى اين خيانت هولناك كه ورق آخر و برگ نهايى دوازده سال سلطنت توست و بهاشاره و دستور مستقيم آنان صورت گرفت و مزدى به تو نخواهند پرداخت... برو اى اسير اراده اجنبى كه تاريخ جنايتآميز دودمان سىساله پهلوى را تكميل كردى آن سفاكى و خونريزى و چپاول پدر و خيلى از خصوصيات ديگر «خاندان جليل» اين فصل شرم و اين ورق سراپا ننگ را نيز لازم داشت... همه اين مبارزات بر ضد نفوذ اجنبى است و اجنبى براى ما هركسى است كه خارج از مرزهاى ايران باشد.»61
اوايل بعدازظهر هندرسن سفير آمريكا وارد تهران شد. هندرسن كه از 13 خرداد براى رايزنى پيرامون كودتا به آمريكا رفته بود مطابق نقشه سيا سفر خود را آنقدر طولانى كرد كه هنگام وقوع كودتا در ايران نباشد. دكتر غلامحسين مصدق (فرزند دكتر مصدق) و دكتر عالمى وزيركار از جانب دولت از هندرسن استقبال كردند.
شب هنگام شوراى جنگ با حضور روزولت، كارول، سرلشكر زاهدى، اردشير زاهدى، سرلشكر گيلانشاه، برادران رشيديان (اسدالله، سيفالله، قدرتالله) و سرهنگ فرزانگان در مجموعه سفارت آمريكا تشكيل شد. اين جلسه چهار ساعت به طول انجاميد نتيجه جلسه اين شد كه بايد در 28 مرداد اقداماتى صورت داد. در زمينه اقدام سياسى قرار شد از آيت اللهالعظمى بروجردى فتوايى با مضمون اعلام جهاد عليه كمونيسم و نيز انجام يك تظاهرات بزرگ با دعوت از مردم و ارتش براى حمايت از شاه در روز چهارشنبه (28 مرداد) اخذ شود. در بعد نظامى نيز قرارشد سرهنگ فرزانگان براى جلب همكارى سرهنگ تيمور بختيار فرمانده تيپ زرهى كرمانشاه و اردشير زاهدى براى جلب همكارى سرتيپ ضرغام فرمانده لشكر اصفهان اعزام شوند.62
بهطورىكه خواهد آمد جوانب نظامى اين تصميمگيريها تا حدودى با موفقيت توأم بود ولى از لحاظ سياسى با شكست كامل مواجه شد. علت اين امر آن بود كه روحانيت با هوشيارى به ماهيت حقيقى كودتا پى برده و با وجود اختلافات فراوان با دكتر مصدق و اعتراضات مكرر درخصوص آزاد گذاردن حزب توده در نهايت صبر و تقواى سياسى از همكارى با كودتاگران ولو جهت سركوبى حزب ملحد توده امتناع كردند. دكتررونالد ويلبر نويسنده گزارش محرمانه سيا درباره كودتا در اين باره مىگويد:
«... طرح بر يك برنامه بستنشينى، و يا نهضت پناه بردن سياسى وسيع عليه دولت تأكيد كرده بود. اما به اجرا درآوردن اين برنامه غيرممكن دانسته شد چون... متنفذترين رهبران مذهبى مايل نبودند تعهداتى را كه از آنها خواسته مىشد، انجام بدهند. اين عدم تمايل رهبران مذهبى بهوسيله طراحان پيشبينى شده بود... با شكست اين جنبه، خصومت علنى را از راههاى متعدد ديگرى به اجرا درآمد...»63
پی نوشت:
۵۶- اسرار كودتا، ص 73.
57- بزرگمهر، جليل، مصدق در محكمه نظامى، ص 301.
58- همان، ص64، بهطورى كه بعدا در دادگاه نظامى بدوى معلوم شد اين دستور از سوى دكتر مصدق صادر شده بود.
59- بزرگمهر، جليل، مصدق در محكمه نظامى، ص 38.
60- سفرى، محمدعلى، قلم و سياست جلد1، ص 844. كفيل دربار شاهنشاهى نامه مشابهى را نيزخطاب به دكتر مصدق نوشته بود كه توسط دكتر فاطمى در اختيار خبرنگاران گذارده شد.
61- روزنامه باختر امروز، شماره 1173، مورخ 26 مرداد 1332.
62- آمريكا و تحولات ايران، ص 213. نام فرمانده لشكر اصفهان بعضاً سرتيپ «دولو» آمده است.
63- آمريكا و تحولات ايران، ص 231.
در ابتداى روز شاه فرارى از بغداد طى بياناتى كه از ايستگاههاى راديويى خارجى براى مردم ايران پخش شد اعلام كرد كه براساس اختيارات ويژهاى كه قانون اساسى به او داده است فرمان بركنارى دكتر مصدق را صادرنموده و سرلشكر زاهدى را بهجاى او منصوب كرده است. حاكم در تبعيد گفت كه هنوز كنارهگيرى نكرده است و مطمئن است مردم ايران به او وفادار
هستند.56
ساعت 30/10 صبح راديو از سرلشكر زاهدى خواست كه خود را تسليم مقامات كند. دكتر مصدق نيز طى دستورى به ستاد ارتش خواستار ممانعت از فرار سرلشكر زاهدى شد:
«ستاد ارتش
مقتضى است به مأمورين مربوطه اكيدا دستور فرمائيد كه نهايت مراقبت را به عمل آورند كه از فرار سرلشكر زاهدى جلوگيرى شود چنانكه تسامحى شود موجب مسئوليت خواهد شد.
نخستوزير دكتر محمد مصدق»57
پيرو اين دستور سرتيپ رياحى نيز دستورات لازم را به پادگانهاى مرزى ابلاغ نمود. رئيس ستاد ارتش همچنين طى بخشنامهاى دستور داد در مراسم دعاى صبحگاه و شامگاه ارتش در متن دعا به جاى كلمه شاهنشاه از واژه «ايران» استفاده شود. راديو نيز از پخش سرود شاهنشاهى امتناع ورزيد. در نقاط مختلف كشور مردم تظاهرات و تحركاتى عليه شاه به عمل مىآوردند. فرماندهان ارتش با ارسال تلگرافهايى از رئيس ستاد درخصوص نحوه مواجهه با اين اقدامات كسب تكليف مىكردند. سرتيپ رياحى طى پاسخ واحدى به آنان دستور داد:
«چون فرارشاه باعث انزجار و نفرت عمومى شده است مردم را بايد به احساسات خود واگذارده دخالتى نكنيد.
سرتيپ رياحى»58
مردم در نقاط مختلف با شور و هيجان زايدالوصفى به مجسمههاى رضاخان حملهور شده و آنها را به زير مىكشيدند و براى اولين بار در دوره پهلوى نماد ابهت اين خاندان فاسد و سرسپرده را شكستند. سرتيپ رياحى دستور داده بود از پائين كشيدن مجسمههاى رضاشاه نيز ممانعت بعمل نيايد. از سوى ديگر در عراق نيز جمعى از عشاير لر كه به واسطه تخته قاپوكردن عشاير از ايران كوچ كرده بودند عليه شاه مفلوك تظاهرات به پا كردند. دكتر فاطمى نيز طى پيامى به مظفر اعلم سفير ايران در بغداد كه از هواداران دكتر مصدق بود او را از هرگونه مباشرت با شاه منع كرد.
«جناب آقاى اعلم- بغداد
جواب 63 و 64 تماس سفارت با كسى كه بدون اطلاع دولت صبح بعد از كودتاى نظامى مواجه با شكست فرار كرده است به هيچ وجه مورد ندارد هر تفسيرى هم كه از سفارت بخواهند جز اين مطلب نخواهد بود
وزيرخارجه دكتر حسين فاطمى»59
از روز قبل ايستگاه سيا تلاشهاى فراوانى كرد تا بيانيهاى از سوى زاهدى منتشر شود. مصاحبهاى جعلى نيز ترتيب داده شده بود. در اين روز (26 مرداد) ايستگاه سيا سعى مىكرد فرمانها را در سطح گسترده و با پوشش مطبوعاتى مناسب منتشر كند.
ساعت 25/1 بعدازظهر دكتر فاطمى مصاحبهاى مطبوعاتى ترتيب داده و به موضوع فرار شاه پرداخت. دكتر فاطمى همچنين نامه ذليلانه امينى كفيل وزارت دربار را كه از زندان براى وى نوشته بود قرائت كرد. در اين نامه آمده بود:
«... با حال تب و كسالت كبدى از زندان اين چند كلمه را مىنويسم... اين جوان [شاه] هميشه مرا اغفال مىكرده و تظاهر به اميدوارى در رفع اختلاف و حاضرشدن به همكارى مىكرد... من جز خدمت صادقانه عملى نكردهام بلكه هميشه سعى داشتهام كردار و رفتارى پيشه سازم كه آقاى مصدقالسلطنه راضى باشند. آخرين ضربه بىآبروئى را اين جوان به من زد. خداوند انشاءالله جزاى او را بدهد به هر حال خواهشمندم به داد من برسيد كه هم ناخوشم و هم آبرويى براى من باقى نمانده و متهم به خيانت هستم خودتان خدمت جناب آقاى نخستوزير اقدامى بفرمائيد كه رفع سوءتفاهم بشود. دستور فرمائيد من لااقل در منزل خودم تحتنظر باشم.
ابوالقاسم امينى»60
دكتر فاطمى در سر مقاله باختر امروز تحت عنوان «خائنى كه مىخواست وطن را به خاك و خون بكشد فراركرد» نوشت:
«... اين جوان هوسباز با يك چنين انديشه خام و احمقانهاى فراموش كرده بود ملتى وجود دارد كه همه اين مبارزات و افتخارات وطن، تمام جهادملى شدن نفت و مجموع عمليات چند سال اخير در طرد نفوذ شوم و خانهبرانداز استعمار انگلستان از اوست و هم اوست كه در مقابل دربار در برابر مجلسسازى اشرف، در اقليتسازى مادر در جلو مداخلات برادرها و در تحريكات و مداخلات علنى و آشكار خودشان برضد منافع كشور سدآهنين مقاومت بسته و نمىگذارد كه حاصل زحمات و جانبازىهايش را يك كانون فساد و ناپاكى و يك مركز فحشا به آتش هوسبازى و نوكران لندن اندازد... برو اى خائن كه تو را آنقدر اجانب نيز پست و حقير شناختهاند كه ديگر براى اين خيانت هولناك كه ورق آخر و برگ نهايى دوازده سال سلطنت توست و بهاشاره و دستور مستقيم آنان صورت گرفت و مزدى به تو نخواهند پرداخت... برو اى اسير اراده اجنبى كه تاريخ جنايتآميز دودمان سىساله پهلوى را تكميل كردى آن سفاكى و خونريزى و چپاول پدر و خيلى از خصوصيات ديگر «خاندان جليل» اين فصل شرم و اين ورق سراپا ننگ را نيز لازم داشت... همه اين مبارزات بر ضد نفوذ اجنبى است و اجنبى براى ما هركسى است كه خارج از مرزهاى ايران باشد.»61
اوايل بعدازظهر هندرسن سفير آمريكا وارد تهران شد. هندرسن كه از 13 خرداد براى رايزنى پيرامون كودتا به آمريكا رفته بود مطابق نقشه سيا سفر خود را آنقدر طولانى كرد كه هنگام وقوع كودتا در ايران نباشد. دكتر غلامحسين مصدق (فرزند دكتر مصدق) و دكتر عالمى وزيركار از جانب دولت از هندرسن استقبال كردند.
شب هنگام شوراى جنگ با حضور روزولت، كارول، سرلشكر زاهدى، اردشير زاهدى، سرلشكر گيلانشاه، برادران رشيديان (اسدالله، سيفالله، قدرتالله) و سرهنگ فرزانگان در مجموعه سفارت آمريكا تشكيل شد. اين جلسه چهار ساعت به طول انجاميد نتيجه جلسه اين شد كه بايد در 28 مرداد اقداماتى صورت داد. در زمينه اقدام سياسى قرار شد از آيت اللهالعظمى بروجردى فتوايى با مضمون اعلام جهاد عليه كمونيسم و نيز انجام يك تظاهرات بزرگ با دعوت از مردم و ارتش براى حمايت از شاه در روز چهارشنبه (28 مرداد) اخذ شود. در بعد نظامى نيز قرارشد سرهنگ فرزانگان براى جلب همكارى سرهنگ تيمور بختيار فرمانده تيپ زرهى كرمانشاه و اردشير زاهدى براى جلب همكارى سرتيپ ضرغام فرمانده لشكر اصفهان اعزام شوند.62
بهطورىكه خواهد آمد جوانب نظامى اين تصميمگيريها تا حدودى با موفقيت توأم بود ولى از لحاظ سياسى با شكست كامل مواجه شد. علت اين امر آن بود كه روحانيت با هوشيارى به ماهيت حقيقى كودتا پى برده و با وجود اختلافات فراوان با دكتر مصدق و اعتراضات مكرر درخصوص آزاد گذاردن حزب توده در نهايت صبر و تقواى سياسى از همكارى با كودتاگران ولو جهت سركوبى حزب ملحد توده امتناع كردند. دكتررونالد ويلبر نويسنده گزارش محرمانه سيا درباره كودتا در اين باره مىگويد:
«... طرح بر يك برنامه بستنشينى، و يا نهضت پناه بردن سياسى وسيع عليه دولت تأكيد كرده بود. اما به اجرا درآوردن اين برنامه غيرممكن دانسته شد چون... متنفذترين رهبران مذهبى مايل نبودند تعهداتى را كه از آنها خواسته مىشد، انجام بدهند. اين عدم تمايل رهبران مذهبى بهوسيله طراحان پيشبينى شده بود... با شكست اين جنبه، خصومت علنى را از راههاى متعدد ديگرى به اجرا درآمد...»63
پی نوشت:
۵۶- اسرار كودتا، ص 73.
57- بزرگمهر، جليل، مصدق در محكمه نظامى، ص 301.
58- همان، ص64، بهطورى كه بعدا در دادگاه نظامى بدوى معلوم شد اين دستور از سوى دكتر مصدق صادر شده بود.
59- بزرگمهر، جليل، مصدق در محكمه نظامى، ص 38.
60- سفرى، محمدعلى، قلم و سياست جلد1، ص 844. كفيل دربار شاهنشاهى نامه مشابهى را نيزخطاب به دكتر مصدق نوشته بود كه توسط دكتر فاطمى در اختيار خبرنگاران گذارده شد.
61- روزنامه باختر امروز، شماره 1173، مورخ 26 مرداد 1332.
62- آمريكا و تحولات ايران، ص 213. نام فرمانده لشكر اصفهان بعضاً سرتيپ «دولو» آمده است.
63- آمريكا و تحولات ايران، ص 231.