مردن در رختخواب برای حاج مهدی کوچک بود
«پدر ... تو من و همه قلوبمان مملو از آرزوست. اما میدانی انتهای آرزوها خدا است؟... پدر مرگ را برای ما بد ترجمه کردهاند ولی ما برای این زندگی میکنیم که به دوران زندگی دوم خود که مرگ نام دارد برسیم. بنابراین مرگ آغاز زندگی جاوید ما است.»
سرویس سیاسی ـ
این سطرها بخشی از وصیتنامه شهید حاج مهدی عراقی است که امروز سالروز شهادت اوست. شهیدی که امام خمینی(ره) در وصفش فرمودند: «من ایشان را حدود بیست سال است که میشناسم حاج مهدی عراقی برای من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود اما آنچه مطلب را آسان میکند آن است که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد. او میبایست شهید میشد برای او مردن در رختخواب کوچک بود.»
حاج مهدی سال 1309 در محله پاچنار تهران دیده به جهان گشود. او که در نوجوانی حضور فعالی در هیئتهای مذهبی بازار تهران داشت، با تشکل «فداییان اسلام» آشنا شد و به حلقه اصلی یاران حجتالاسلام شهید سید مجتبی نواب صفوی میپیوندد. اسناد ساواک هم تأیید میکنند که شهید عراقی در بیشتر نشستهای فداییان اسلام حضور داشته است. او حضور فعال و نقش ویژهای در تحرکات و برنامههای تشکل «فداییان اسلام» داشت. از جمله همکاری با این گروه در اعدام انقلابی احمد کسروی مزدور انگلیس در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴، همکاری در اعدام انقلابی عبدالحسین هژیر نخست وزیر محمد رضا شاه در ۱۳ آبان ۱۳۲۸، همکاری در اعدام انقلابی رزمآرا نخست وزیر بیگانهپرست دیگر محمدرضاشاه در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹، مأموریت در راستای کشتن شاه در هنگام تشییع جنازه رضاخان در سال 1329 که عملی نشد و همکاری در اعدام انقلابی حسن علي منصور از مهرههاي اصلي رژيم و استعمار و عامل تصويب كاپيتولاسيون در اول بهمن سال 1343.
در پی ترور انقلابی حسن علی منصور با گلولههای شهید محمد بخارایی بسیاری از اعضای مؤتلفه اسلامی بازداشت شدند. شهید عراقی نیز 19 بهمن ۱۳۴۳، بازداشت و به شکنجهگاه ساواک برده میشود و پس از محاکمه به اعدام محکوم اما با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم میشود. نقل است که آنان در همان دادگاه فرمایشی، یکدیگر را در آغوش فشردند و به یکدیگر تبریک گفتند. زمانی که عناصر رژیم به ایشان اطلاع میدهند با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شدهاید، میگوید: «میشود این مطلب را از ما پس بگیرید و بگذارید که ما به فیض شهادت نائل شویم؟»
پس از شکلگیری جمعیت مؤتلفه اسلامی، شهید عراقی با دیگر دوستان و همراهانش راهپیمایی با شکوهی را در روزهای تاسوعا و عاشورای سال 1342 از مسجد حاج ابوالفتح در میدان قیام تا دانشگاه تهران برنامهریزی و اجرا میکند. میداندار مراسم هم شهید عراقي است. او در بین راهپيمايي سخنراني و ضمن اشاره به رفراندوم قلابي شاه تأکید میکند: «بيایيد رفراندوم حقيقي را ببينيد.» در مسير بازگشت، راهپيمايان در مقابل كاخ مرمر، عليه شاه شعار ميدهند و سپس چند نفر از جمله عراقي براي ارائه گزارش به امام، به قم ميروند.
حاج مهدی عراقی و یارانش، در فراز و نشیب انقلاب اسلامی و پس از آن در جمهوری اسلامی ایران، همواره پیرو رهبری و ولی فقیه بودند و به همین دلیل توانستند از لغزشهایی که گروههای جهادی و سیاسی دیگر گرفتارشان شدند، مصون بمانند.
یکی از نقشهای مهم حاج مهدی تاثیرگذاری بر مرحوم طیب حاج رضایی و جلوگیری از ورود او به عنوان نیروی ضد نهضت امام(ره) به صحنه بود.
اما حاج مهدی سال 1356 پس از سیزده سال با موهای سفید از زندان آزاد میشود و تجربیات خود را در اختیار گروههای اسلامی تازه سازمانیافته همچون گروههای توحیدی صف، بشیر و منصورون میگذارد. پس از استقرار امام(ره) در دهکده نوفل لوشاتو در فرانسه، به دیدار ایشان میشتابد و مدیریت بیت امام(ره) را برعهده میگیرد. او از آنجا نوار سخنرانیهای امام را به ایران میفرستاد. یکی از دوستان نزدیک شهید عراقی خاطره اولین دیدار حضرت امام(ره) و شهید عراقی را اینگونه توصیف کرده که حضرت امام(ره) در پاریس اشاره به شهید کردند و فرمودند: «این جوانهای رشید ما را اینقدر در زیر شکنجه و زندان اذیت و آزار دادهاند که من وقتی در اولین برخورد دیدم باور نکردم که آن قامت رعنا و آن هیکل رشید این قدر زیر شکنجه شاه افسرده شده باشد.»
روز ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷، حاج مهدی همراه با مرادش به ایران بازگشت و زودتر از همه از هواپیما پیاده شد تا به سامان دادن امور بپردازد. در زمان استقرار امام(ره) در مدرسه رفاه و بعد علوی، حاج مهدی مسئولیت امور حفاظتی و اجرایی اقامتگاه امام(ره) را بنا به اعتماد محکم امام به ایشان، بر عهده گرفت.
پس از پيروزي انقلاب، به حکم امام(ره) مسئول زندان قصر میشود كه خود سالها عمرش را در آن سپري كرده بود. به عضويت در شوراي مركزي بنياد مستضعفان نیز درمیآمد. او حسب تكليف و ضرورت، همراه شهيد بهشتي، جزو اولين اعضاي حزب جمهوري اسلامي و شوراي مركزي آن بود و سپس با پيشنهاد حسين مهديان مسئوليت مالي روزنامه کیهان را متقبل میشود.
البته شهید عراقي هيچگاه به مكه مكرمه مشرف نشد، اما در بين همگان با نام «حاج مهدي» مشهور بود. فرزند بزرگ ایشان میگوید: «در سفر حج سال 1360، حدود 60 نفر به نيابت از حاج مهدي به حج مشرف شده بودند!»
رهبر معظم انقلاب نیز درباره این مجاهد خستگیناپذیر فرمودند: «شهید عراقی، جوانی، عمر و نشاط خود را فدای جایگزین نمودن حکومت خدا به جای حکومت طاغوت کرد که همین هم شد و بدین لحاظ بزرگترین حق را به گردن انقلاب همینگونه اشخاص دارند که در آن دوران اختناق، این چنین فداکاری میکردند. شهید عراقی و همرزمانش از همان ابتدای شروع حرکت انقلاب و روند مبارزه یعنی سال ۱۳۴۲، خیلی جدی به اساسیترین محور انقلاب یعنی امام متمایل شده بودند و از خط مستقیم خود به هیچ وجه منصرف نگردیدند.»
امیر، فرزند ارشد شهید در مصاحبهای درباره میزان ارادت و اطاعت پدر نسبت به امام(ره) میگوید: «اگر خدمت امام(ره) میرسید و نظر ایشان را راجع به برخی گروههای مبارز میپرسید، دیگر حاج مهدی دیروز نبود. یعنی کاملا مطیع بود.»
وی همچنین درباره قدرت مدیریتی پدرش هم بیان داشته: «ارتباط حاج آقا با همه خیلی خوب بود، یعنی راحت میتوانست برای چیزی که در ذهنش به وجود آمده یا حداقل در جمعشان درباره آن تصمیمگیری کرده بودند و حالا قرار بود حاج آقا اجرا کند، طرف مقابلش را قانع کند. این کارها از عهده هیچ کس دیگری بر نمیآمد. تصورش را بکنید که یک زندانی برنامهریزی کند که بچههای زندانیها ایام عید را یک روز داخل زندان، پیش پدرهایشان باشند و مسئولین زندان هم مجاب شده و چنین اجازهای را داده باشند! این نوع ایجاد ارتباط و قبولاندن این قضیه به مسئولان آنجا، کار کسی جز حاج آقا نمیتوانست باشد. بعدها که خاطرات دوستان حاج آقا، از جمله آقای عسگراولادی و آقای حیدری را مطالعه کردم، دیدم که حاج آقا قدرت برنامهریزی و قانع کردن مخاطب را به شکل عجیبی داشته، چون روحیه عجیب و غریبی هم داشت.»
امیر عراقی همچنین ابراز داشته: «حاج آقا وقتی شهید شد ۴۸ سال داشت اما وقتی تصاویرش را نگاه میکنید به نظر مردی ۶۰ ساله میرسد. این اثر زندگی سخت و مبارزاتی و زندانهای پی در پی بود.»
شهید سید اسدالله لاجوردی، از همرزمان شهید عراقی، درباره وی بیان داشته است: «برادر شهید حاج مهدی عراقی، از شخصیتی کاملاً مردمی برخوردار بود و در عین اینکه فردی قاطع وجود بود، روحی لطیف و پراحساس داشت. بسیار زود با انسانها به ویژه با توده مردم جوش میخورد و همه را به خود
جلب میکرد.»
صبح روز یکشنبه چهارم شهریورماه ۱۳۵۸، سه موتورسوار از گروهک فرقان، حاج مهدی را هنگامی که مانند هر روز، به همراه حسین مهدیان و حسام، فرزندش روانه موسسه کیهان بودند، به رگبار گلوله بستند و پدر و پسر را به شهادت رساندند. به فرمان امام(ره) پیکر حاج مهدی را به قم منتقل کردند و در کنار بارگاه حضرت معصومه(س) به خاک سپردند. امام(ره) از میدان سعیدی قم تا نزدیک صحن حضرت معصومه (س) در تشییع پیکر مطهر حاج مهدی عراقی شرکت میفرمودند. شب هنگام، امام خمینی(ره) بر مزار آن شهید حاضر شدند و بیست دقیقه به دعا مشغول بودند که رویدادی کم نظیر در رفتار امام(ره) شمرده میشود.
انقلاب اسلامی حاصل مجاهدتهای همین شهدا است که تا آخر حیات با ولایت نفس کشیدند و هم خون پاک آنان است که در رگهای جوانان این مرز و بوم جریان دارد. مجاهدانی که اکنون قد برافراشتهاند و پیش میروند.
این سطرها بخشی از وصیتنامه شهید حاج مهدی عراقی است که امروز سالروز شهادت اوست. شهیدی که امام خمینی(ره) در وصفش فرمودند: «من ایشان را حدود بیست سال است که میشناسم حاج مهدی عراقی برای من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود اما آنچه مطلب را آسان میکند آن است که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد. او میبایست شهید میشد برای او مردن در رختخواب کوچک بود.»
حاج مهدی سال 1309 در محله پاچنار تهران دیده به جهان گشود. او که در نوجوانی حضور فعالی در هیئتهای مذهبی بازار تهران داشت، با تشکل «فداییان اسلام» آشنا شد و به حلقه اصلی یاران حجتالاسلام شهید سید مجتبی نواب صفوی میپیوندد. اسناد ساواک هم تأیید میکنند که شهید عراقی در بیشتر نشستهای فداییان اسلام حضور داشته است. او حضور فعال و نقش ویژهای در تحرکات و برنامههای تشکل «فداییان اسلام» داشت. از جمله همکاری با این گروه در اعدام انقلابی احمد کسروی مزدور انگلیس در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴، همکاری در اعدام انقلابی عبدالحسین هژیر نخست وزیر محمد رضا شاه در ۱۳ آبان ۱۳۲۸، همکاری در اعدام انقلابی رزمآرا نخست وزیر بیگانهپرست دیگر محمدرضاشاه در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹، مأموریت در راستای کشتن شاه در هنگام تشییع جنازه رضاخان در سال 1329 که عملی نشد و همکاری در اعدام انقلابی حسن علي منصور از مهرههاي اصلي رژيم و استعمار و عامل تصويب كاپيتولاسيون در اول بهمن سال 1343.
در پی ترور انقلابی حسن علی منصور با گلولههای شهید محمد بخارایی بسیاری از اعضای مؤتلفه اسلامی بازداشت شدند. شهید عراقی نیز 19 بهمن ۱۳۴۳، بازداشت و به شکنجهگاه ساواک برده میشود و پس از محاکمه به اعدام محکوم اما با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم میشود. نقل است که آنان در همان دادگاه فرمایشی، یکدیگر را در آغوش فشردند و به یکدیگر تبریک گفتند. زمانی که عناصر رژیم به ایشان اطلاع میدهند با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شدهاید، میگوید: «میشود این مطلب را از ما پس بگیرید و بگذارید که ما به فیض شهادت نائل شویم؟»
پس از شکلگیری جمعیت مؤتلفه اسلامی، شهید عراقی با دیگر دوستان و همراهانش راهپیمایی با شکوهی را در روزهای تاسوعا و عاشورای سال 1342 از مسجد حاج ابوالفتح در میدان قیام تا دانشگاه تهران برنامهریزی و اجرا میکند. میداندار مراسم هم شهید عراقي است. او در بین راهپيمايي سخنراني و ضمن اشاره به رفراندوم قلابي شاه تأکید میکند: «بيایيد رفراندوم حقيقي را ببينيد.» در مسير بازگشت، راهپيمايان در مقابل كاخ مرمر، عليه شاه شعار ميدهند و سپس چند نفر از جمله عراقي براي ارائه گزارش به امام، به قم ميروند.
حاج مهدی عراقی و یارانش، در فراز و نشیب انقلاب اسلامی و پس از آن در جمهوری اسلامی ایران، همواره پیرو رهبری و ولی فقیه بودند و به همین دلیل توانستند از لغزشهایی که گروههای جهادی و سیاسی دیگر گرفتارشان شدند، مصون بمانند.
یکی از نقشهای مهم حاج مهدی تاثیرگذاری بر مرحوم طیب حاج رضایی و جلوگیری از ورود او به عنوان نیروی ضد نهضت امام(ره) به صحنه بود.
اما حاج مهدی سال 1356 پس از سیزده سال با موهای سفید از زندان آزاد میشود و تجربیات خود را در اختیار گروههای اسلامی تازه سازمانیافته همچون گروههای توحیدی صف، بشیر و منصورون میگذارد. پس از استقرار امام(ره) در دهکده نوفل لوشاتو در فرانسه، به دیدار ایشان میشتابد و مدیریت بیت امام(ره) را برعهده میگیرد. او از آنجا نوار سخنرانیهای امام را به ایران میفرستاد. یکی از دوستان نزدیک شهید عراقی خاطره اولین دیدار حضرت امام(ره) و شهید عراقی را اینگونه توصیف کرده که حضرت امام(ره) در پاریس اشاره به شهید کردند و فرمودند: «این جوانهای رشید ما را اینقدر در زیر شکنجه و زندان اذیت و آزار دادهاند که من وقتی در اولین برخورد دیدم باور نکردم که آن قامت رعنا و آن هیکل رشید این قدر زیر شکنجه شاه افسرده شده باشد.»
روز ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷، حاج مهدی همراه با مرادش به ایران بازگشت و زودتر از همه از هواپیما پیاده شد تا به سامان دادن امور بپردازد. در زمان استقرار امام(ره) در مدرسه رفاه و بعد علوی، حاج مهدی مسئولیت امور حفاظتی و اجرایی اقامتگاه امام(ره) را بنا به اعتماد محکم امام به ایشان، بر عهده گرفت.
پس از پيروزي انقلاب، به حکم امام(ره) مسئول زندان قصر میشود كه خود سالها عمرش را در آن سپري كرده بود. به عضويت در شوراي مركزي بنياد مستضعفان نیز درمیآمد. او حسب تكليف و ضرورت، همراه شهيد بهشتي، جزو اولين اعضاي حزب جمهوري اسلامي و شوراي مركزي آن بود و سپس با پيشنهاد حسين مهديان مسئوليت مالي روزنامه کیهان را متقبل میشود.
البته شهید عراقي هيچگاه به مكه مكرمه مشرف نشد، اما در بين همگان با نام «حاج مهدي» مشهور بود. فرزند بزرگ ایشان میگوید: «در سفر حج سال 1360، حدود 60 نفر به نيابت از حاج مهدي به حج مشرف شده بودند!»
رهبر معظم انقلاب نیز درباره این مجاهد خستگیناپذیر فرمودند: «شهید عراقی، جوانی، عمر و نشاط خود را فدای جایگزین نمودن حکومت خدا به جای حکومت طاغوت کرد که همین هم شد و بدین لحاظ بزرگترین حق را به گردن انقلاب همینگونه اشخاص دارند که در آن دوران اختناق، این چنین فداکاری میکردند. شهید عراقی و همرزمانش از همان ابتدای شروع حرکت انقلاب و روند مبارزه یعنی سال ۱۳۴۲، خیلی جدی به اساسیترین محور انقلاب یعنی امام متمایل شده بودند و از خط مستقیم خود به هیچ وجه منصرف نگردیدند.»
امیر، فرزند ارشد شهید در مصاحبهای درباره میزان ارادت و اطاعت پدر نسبت به امام(ره) میگوید: «اگر خدمت امام(ره) میرسید و نظر ایشان را راجع به برخی گروههای مبارز میپرسید، دیگر حاج مهدی دیروز نبود. یعنی کاملا مطیع بود.»
وی همچنین درباره قدرت مدیریتی پدرش هم بیان داشته: «ارتباط حاج آقا با همه خیلی خوب بود، یعنی راحت میتوانست برای چیزی که در ذهنش به وجود آمده یا حداقل در جمعشان درباره آن تصمیمگیری کرده بودند و حالا قرار بود حاج آقا اجرا کند، طرف مقابلش را قانع کند. این کارها از عهده هیچ کس دیگری بر نمیآمد. تصورش را بکنید که یک زندانی برنامهریزی کند که بچههای زندانیها ایام عید را یک روز داخل زندان، پیش پدرهایشان باشند و مسئولین زندان هم مجاب شده و چنین اجازهای را داده باشند! این نوع ایجاد ارتباط و قبولاندن این قضیه به مسئولان آنجا، کار کسی جز حاج آقا نمیتوانست باشد. بعدها که خاطرات دوستان حاج آقا، از جمله آقای عسگراولادی و آقای حیدری را مطالعه کردم، دیدم که حاج آقا قدرت برنامهریزی و قانع کردن مخاطب را به شکل عجیبی داشته، چون روحیه عجیب و غریبی هم داشت.»
امیر عراقی همچنین ابراز داشته: «حاج آقا وقتی شهید شد ۴۸ سال داشت اما وقتی تصاویرش را نگاه میکنید به نظر مردی ۶۰ ساله میرسد. این اثر زندگی سخت و مبارزاتی و زندانهای پی در پی بود.»
شهید سید اسدالله لاجوردی، از همرزمان شهید عراقی، درباره وی بیان داشته است: «برادر شهید حاج مهدی عراقی، از شخصیتی کاملاً مردمی برخوردار بود و در عین اینکه فردی قاطع وجود بود، روحی لطیف و پراحساس داشت. بسیار زود با انسانها به ویژه با توده مردم جوش میخورد و همه را به خود
جلب میکرد.»
صبح روز یکشنبه چهارم شهریورماه ۱۳۵۸، سه موتورسوار از گروهک فرقان، حاج مهدی را هنگامی که مانند هر روز، به همراه حسین مهدیان و حسام، فرزندش روانه موسسه کیهان بودند، به رگبار گلوله بستند و پدر و پسر را به شهادت رساندند. به فرمان امام(ره) پیکر حاج مهدی را به قم منتقل کردند و در کنار بارگاه حضرت معصومه(س) به خاک سپردند. امام(ره) از میدان سعیدی قم تا نزدیک صحن حضرت معصومه (س) در تشییع پیکر مطهر حاج مهدی عراقی شرکت میفرمودند. شب هنگام، امام خمینی(ره) بر مزار آن شهید حاضر شدند و بیست دقیقه به دعا مشغول بودند که رویدادی کم نظیر در رفتار امام(ره) شمرده میشود.
انقلاب اسلامی حاصل مجاهدتهای همین شهدا است که تا آخر حیات با ولایت نفس کشیدند و هم خون پاک آنان است که در رگهای جوانان این مرز و بوم جریان دارد. مجاهدانی که اکنون قد برافراشتهاند و پیش میروند.