روایتی از كودتاى آمریکایی 28 مرداد 1332
كودتاى 28 مرداد ثمره اعتماد به غرب
اشاره: فردا سالگرد کودتایی است که قیام یک ملت را در هم کوبید. 65 سال پیش، سهشنبه 27 مرداد 1332 هندرسن سفیر وقت ایالات متحده آمریکا به ملاقات دکتر محمد مصدق رفت، ملاقاتی که همچنان کمتر کسی از محتوای آن خبر دارد. درست در همان روز بود که آیتالله کاشانی آخرین نامه خود را به محمد مصدق نوشت و بار دیگر خطر شیطنت آمریکا را گوشزد کرد و از یک کودتای نظامی علیه نهضت ملی ایران خبر داد. اما محمد مصدق میان هندرسن و آیتالله کاشانی انتخاب خودش را کرده بود؛ او محافظان سفارت آمریکا را چند برابر کرد و دستور داد با کسانی که علیه آمریکا و شاه شعار میدهند و خواهان جمهوری هستند، برخورد شود. مصدق اعتماد به آمریکا را جایگزین اتکا به مردم کرده بود. همین جایگزینی کافی بود تا صحنه سیاسی ایران، در اندک زمانی زیر و رو شود. 27 مرداد 1332 وقتی محمدرضا پهلوی به سفارت ایران در رم مراجعه کرد حتی سفیر ایران حاضر به ملاقات با او نشد و او به ناچار دست از پا درازتر در هتل اکسلسیور اقامت کرد. مجسمههای او و سایر خاندان پهلوی از برخی میادین شهر پایین کشیده شده بود و پایان دیکتاتوری پهلوی بیش از پیش محتمل به نظر میرسید اما یک اعتماد سادهلوحانه کافی بود تا شاه تحقیر شده ایران تنها 5 روز بعد در اول شهریور 1332 مستبدتر از قبل پای بر خاک ایران بکوبد. نوشتاری که از امروز به مناسبت کودتای آمریکایی 28 مرداد در صفحه پاورقی روزنامه کیهان منتشر میشود، روایتی است از حال و روز ایران در مرداد 1332. این مجموعه مطالب که به قلم منصور مهدوی به تفصیل درآمده پیش از این نیز در صفحه پاورقی منتشر و در دو مجلد با عنوان «کشف تاریخ؛ فراز و فرود زندگی محمد مصدق» در قالب مجموعه «نیمهپنهان»(جلد 21 و 22) توسط دفتر پژوهشهای کیهان به بازار نشر عرضه شده بود. همزمانی تاریخی و زمزمههای شوم برخی محافل سیاسی امروزه ما را بر آن داشت تا فصل کوچکی از آن را بازخوانی کنیم.
شكلگيرى كودتا
اولين بار در جريان خلع يد زمزمه كودتا عليه دولت ايران توسط مطبوعات انگلستان سرداده شد. دولت انگليس نيز به موازات اين زمزمه سخن از اقدامات نظامى به ميان آورد ولى اين تحركات به مرز عمل نرسيد. بار دوم در مرداد 1331 گروهى از افسران براى اقدام نظامى عليه دولت گردهم آمدند كه با هشدار قاطع مكى از طريق روزنامه باختر امروز جمع افسران متلاشى شد.
سومين بار هنگامىكه نمايندگان سرويس اطلاعات مخفى انگلستان در آبان و آذر 1331 براى مذاكره با نمايندگان و اعضاى سازمان سيا پيرامون جنگ مشترك و نقشههاى پشت صحنه در ايران به واشنگتن رفته بودند ضمن مذاكرات خود برخلاف دستور جلسه توافق شده قبلى، پيشنهاد كودتا عليه دولت ايران را مطرح كردند.
نمايندگان سيا آمادگى لازم براى پرداختن به اين مبحث را نداشتند لذا هيچگونه تمايلى نسبت به موضوع از خود نشان ندادند. نتيجتا هيچگونه تصميمى درخصوص مبحث كودتا اتخاذ نشد.
اوايل فروردين 1332 يكى از افسران ارشد ارتش كه گويا سرلشكر
«نادر باتمانقليچ» بوده است از طريق دستيار وابسته نظامى آمريكا در تهران نظر هندرسن را درخصوص تمايل ايالات متحده به كودتا عليه دولت ايران جويا شد.1 مسئولان سفارت آمريكا و ايستگاه سيا در تهران پس از جلسهاى مشترك به سرلشكر باتمانقليچ پاسخى را ارائه دادند كه اگرچه صريحا دولت ايالات متحده را متعهد نمىساخت ولى حاوى نوعى تمايل تلويحى دولت آمريكا به كودتا بود. ضمن آنكه تا حدودى نيز تحريككننده بود. اين واقعه به اطلاع دولت مركزى آمريكا رسيد پس از بررسى وضع ايران و با ملاحظه جبههگيريهاى مخالفين نخستوزير، ژنرال بدل اسميت2 معاون وزيرخارجه آمريكا صريحا خواستار تغيير سياست ايالات متحده در قبال ايران، و انتخاب يك دولت جانشين به جاى دكتر مصدق شد. سياست جديد به سيا مخابره شد و به بخش خاورنزديك و آفريقاى سيا نيز اطلاع داده شد كه مىتواند عمليات يك كودتا عليه دولت ايران را مورد بررسى قراردهد. از سوى ديگر وزارت خارجه و سيا مشتركا سياست جديد و اعطاى اختيار عملياتى را به هندرسن (سفير آمريكا در ايران) و راجر گويران 3 (رئيس ايستگاه سيا در تهران) اطلاع دادند. بهدنبال اين مقدمات روز 15 فروردين مدير سيا بودجهاى يك ميليوندلارى را به تصويب رسانيد و با اختيارات لازم در اختيار هندرسن و گويران قرارداد تا به مصرف عمليات كودتا برسد.4
روز 27 فروردين اولين طرح مطالعاتى تهيه شد. در اين طرح آمده بود كه زوج شاه- زاهدى در صورتى كه از پشتيبانى نيروهاى بومى، حضور انبوه مردم در خيابانها و حمايت مالى سيا برخوردار باشند مىتواند در سرنگونى دولت موفق عمل كنند. مضافا اينكه بايد بخش قابل ملاحظهاى از پادگانهاى نظامى تهران از فرامين نخستوزير اطاعت نكنند.
به دنبال انتخاب زاهدى، براى كودتا از طريق وابسته نيروى دريايى آمريكا با او تماس محرمانه برقرار شد. از اين زمان به بعد بررسى عمليات كودتا بهطور جدى مطرح شده و در دستور كار سيا قرار گرفت. كودتا با طراحى گسترده و امكانات مالى و نظارت سيا با بهرهگيرى از شبكههاى جاسوسى انگليس عملى شد. آمريكا انگيزه خود از كودتا را خطر كمونيسم و احتمال نفوذ شوروى معرفى كرد.5 حال آنكه در اين زمان بهدليل فوت استالين سران شوروى سرگرم ترميم كادر هيئت حاكمه بودند و اگرچه در اوايل مرداد لاورنتيف وارد تهران شد، لكن تجربه نشان مىدهد كه عملكرد شوروى در ايران براساس يك برنامه مدون نبوده، بلكه همراه با سياست آزمون و خطا پيش آمده بود. در نتيجه چنانچه بعد از كودتا و در قرارداد كنسرسيوم عيان گشت آمريكا در ادامه جنگ نفت قصد تسلط بر منافع نفتى ايران را داشت و مهمترين انگيزه دولت ايالات متحده برخوردارى از ذخاير غنى نفتى ايران بود. انگيزه دولت انگليس نيز از طرح موضوع كودتا و تمايل نسبت به براندازى دولت ايران، شكست نهضت ملى و رسيدن به موقعيت پيش از ملىشدن نفت و برخوردارى از خرمن بىكشت و زحمت نفت بود.
دكتر دونالد ان.ويلبر 6 مشاور مخفى خاور نزديك و آفريقا مأموريت يافته بود با همكارى سرويس اطلاعات مخفى طرحى براى براندازى دولت ايران تهيه كند، در 23 ارديبهشت 1332 مذاكرات خود را با نورمان ماتيو داربىشر7 افسر سرويس اطلاعات مخفى در نيكوزيا آغاز كرد. مذاكرات در 9 خرداد 1332 به نتيجه رسيده و در 11 خرداد پيشنويس طرح عملياتى اوليه تىپى آژاكس توسط ويلبر به اداره مركزى سيا مخابره شد.8
سيا پس از بررسى طرح عملياتى اوليه آن را به سرويس اطلاعاتى مخفى ارسال نمود و قرارشد سرويس اطلاعات مخفى تا قبل از 25 خرداد نظرات پيشنهادى خود را ارائه دهد. از سوى ديگر سيا تصميم گرفت به منظور بررسى دقيق طرح اوليه نشستى را در بيروت ترتيب دهد.
روز 20 خرداد مذاكرات ميان كرميت روزولت (رئيس خاورنزديك و آفريقا) كارول، راجرگويران و ويلبر در بيروت آغاز شد. هدف از اين مذاكرات يافتن راهى براى تزريق حداكثر ساختار و اثربخشى به قسمتهاى عمليات بود. پس از چهار روز مذاكره شركتكنندگان به اين نتيجه رسيدند كه همه تلاشها بايد صرف افزايش حجم موثربودن نيروهاى ضددولتى گردد.9 و اين در واقع يك تغيير كلى در ديدگاه طراحان و مجريان كودتا به شمار مىرفت چون جهتگيرى طرح اوليه عمليات به سمت مقابله با حاميان دولت معطوف شده بود ولى در مذاكرات بيروت تصميم گرفته شد تلاشها براى تقويت جبهه مخالف دولت مصروف شود.
روز 25 خرداد كرميت روزولت و دكتر ويلبر براى ارائه نتايج نشست بيروت به مسؤولين سرويس اطلاعات مخفى وارد لندن شدند تا با نظرات پيشنهادى سرويس اطلاعات مخفى تلفيق شود. ولى مقامات اطلاعاتى لندن نظرخاصى ارائه نمىدادند آنها سعى مىكردند متحدان آمريكايى خود را راضى نگهدارند و امور مطابق سليقه آنان تنظيم شود ضمن آنكه انگليسيها متعهد شدند به برادران رشيديان (اسدالله، سيفالله و قدرتالله) دستور دهند مطيع ايستگاه سيا در تهران باشند. چند روز بعد طرح عملياتى آژاكس در سيا بازسازى و تكميل شد.
اول تيرماه دوگروه در درون شاخه چهارم خاورنزديك سيا تشكيل شد گروه اول مأموريت يافت تا به جنبههاى نظامى عمليات سرنگونى دولت ايران بپردازد و گروه دوم مسؤوليت مراحل روانى عمليات را بهعهده گرفت. در همين روزها ايستگاه سيا در تهران با برادران رشيديان مستقيما ارتباط برقرار كرد. روز 10 تير مدير سرويس اطلاعات مخفى، وزيرخارجه و نخستوزير انگليس موافقت خود را با طرح عملياتى آژاكس اعلام كردند و روز 20 تير مدير سيا، وزيرخارجه و رئيسجمهور آمريكا موافقت خود را اعلام نمودند. بهدنبالاين توافقات مسؤوليتهاى عمليات نيز تقسيم گرديد و كرميت روزولت بهعنوان فرمانده عمليات كودتا برگزيده شد.
اقدامات مقدماتى
محمدرضا پهلوى بشدت از شركت در عمليات كودتا واهمه داشت و در گرداب دودلى و ترديد غوطهور بود از يك سو نگران واكنش دولت بود كه در صورت شكست كودتا با او چه رفتارى خواهند داشت، و ديگرسو از «دست پنهان» انگليس مىترسيد. تبعيد پدرش به دست انگليسيها هنوز در خاطرهها زنده بود و او نمىدانست در صورت وقوع يك اتفاق غيرمنتظره انگليس با او چه خواهد كرد. لذا كودتاگران سعى كردند اولاً به او اطمينان دهند كه آمريكا و انگليس در طرح كودتا متفقا از او حمايت مىكنند و ثانيا آنقدر بدو فشار وارد كنند كه فرمان عزل دكتر مصدق و نصب سرلشكر زاهدى را امضا كند.
براى ايجاد فشار و تقويت روحيه شاه در 2 تير برنامهريزى فرستادگان در سيا تهيه گرديد. قرار شد اشرف پهلوى، اسدالله رشيديان و سرهنگ نورمن شوارتزكوف اين مأموريت را بهعهده بگيرند.10 در 25 تير اشرف پهلوى در «ريويه را» (فرانسه) طى ديدارى با سرهنگ استفن جانسون ميد11 (نماينده سيا) و داربىشر (نماينده سرويس اطلاعات مخفى) اطمينان داد كه در عمليات كودتا هر مأموريتى به او بدهند انجام خواهد داد.12