به یاد شهید غلامحسین سفیدیان
سنگرسازِ بیسنگر(حدیث دشت عشق)
شهید غلامحسین سفیدیان، فرزند اسماعیل، در دهم آذر ماه سال 1337 در دیباج (روستای قلعه) از توابع دامغان دیده به جهان گشود. او دوران کودکی را پشت سر گذاشت و وارد دبستان شد و بعد از به پایان رساندن دوران ابتدایی ترک تحصیل کرد.
شهید پس از دوره نوجوانی به خدمت مقدس سربازی رفت و بعد از گرفتن کارت پایان خدمت، در شرکت زغال سنگ البرز شرقی مشغول به کار شد. روزها به همین صورت میگذشت و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید ولی هنوز مدت زیادی از پیروزی این انقلاب نمیگذشت که چندین کشور چشم طمع به ایران داشتند. به همین دلیل عراق را به جان ملت شریف ایران دوختند و مردم کشورمان را به خاک و خون کشیدند وقتی این جنگ در ایران شروع شد.
شهید سفیدیان که در شرکت البرز شرقی مشغول به کار بود از طرف آنجا مامور به خدمت جهاد سازندگی شهرستان دامغان شده و از طرف این اداره به شلمچه، منطقه عملیاتی کربلای ۵ اعزام گردید. شهید به عنوان راننده لودر و بلدوزر در منطقه مشغول به خدمت شده و در لباس مقدس خدمت به وطن به تکلیف شرعی خود در قبال ایران اسلامی عمل میکرد.
او در هنگام اعزام، دو فرزند به نامهای حسن و اسماعیل داشت و سرانجام در تاریخ 22 بهمن 1365 بر اثر اصابت گلوله به بدن، از جام گوارای شهادت سیراب گردید. پیکر پاک او در زادگاهش به خاک سپرده شد و در جایگاه ابدی خویش آرام گرفت.
بخشی از وصیتنامه شهید: و در پايان از همه شماها مردم حزبالله و غيره ده عذرخواهي ميكنم و از همه شما حلاليت ميطلبم و شماها اي همه كسانم حتيالامكان از پوشيدن لباس مشكي خودداري نماييد و از گريه كردن و شيون نمودن خودداري نماييد زيرا اين عمل شما با فكر من سازگار نيست وصيتنامهام را در مجلس ختم بگذاريد تا به گوش همگان برسد به اميد پيروزي حق بر باطل و بيدار شدن تمام مسلمانان دنيا.
شهید پس از دوره نوجوانی به خدمت مقدس سربازی رفت و بعد از گرفتن کارت پایان خدمت، در شرکت زغال سنگ البرز شرقی مشغول به کار شد. روزها به همین صورت میگذشت و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید ولی هنوز مدت زیادی از پیروزی این انقلاب نمیگذشت که چندین کشور چشم طمع به ایران داشتند. به همین دلیل عراق را به جان ملت شریف ایران دوختند و مردم کشورمان را به خاک و خون کشیدند وقتی این جنگ در ایران شروع شد.
شهید سفیدیان که در شرکت البرز شرقی مشغول به کار بود از طرف آنجا مامور به خدمت جهاد سازندگی شهرستان دامغان شده و از طرف این اداره به شلمچه، منطقه عملیاتی کربلای ۵ اعزام گردید. شهید به عنوان راننده لودر و بلدوزر در منطقه مشغول به خدمت شده و در لباس مقدس خدمت به وطن به تکلیف شرعی خود در قبال ایران اسلامی عمل میکرد.
او در هنگام اعزام، دو فرزند به نامهای حسن و اسماعیل داشت و سرانجام در تاریخ 22 بهمن 1365 بر اثر اصابت گلوله به بدن، از جام گوارای شهادت سیراب گردید. پیکر پاک او در زادگاهش به خاک سپرده شد و در جایگاه ابدی خویش آرام گرفت.
بخشی از وصیتنامه شهید: و در پايان از همه شماها مردم حزبالله و غيره ده عذرخواهي ميكنم و از همه شما حلاليت ميطلبم و شماها اي همه كسانم حتيالامكان از پوشيدن لباس مشكي خودداري نماييد و از گريه كردن و شيون نمودن خودداري نماييد زيرا اين عمل شما با فكر من سازگار نيست وصيتنامهام را در مجلس ختم بگذاريد تا به گوش همگان برسد به اميد پيروزي حق بر باطل و بيدار شدن تمام مسلمانان دنيا.