در شورای شهر تهران یک نفر هم تاریخ نمیخواند!(نکته)
برخی اعضای شورای شهر در اقدامی عجیب به محل دفن ملکالمتکلمین رفتند و برای او فاتحه خواندند! شورای شهر و شهرداری تهران پیشتر نیز طرحی برای مرمت و بازسازی منزل و مقبره ملکالمتکلمین را تصویب کرده بودند. طرحی که حاکی از فقدان کمترین آگاهی تاریخی در میان مدیران شهری تهران بود.
چهرهسازی از «میرزا نصرالله بهشتی اصفهانی» معروف به «ملک المتکلمین» توسط شهرداری و شورای شهر تهران در حالی صورت میگیرد که این چهره سیاه تاریخ معاصر به دلیل اظهار عقاید ضاله از سوی علمای اصفهان به جرم بابیگری تکفیر شد و مجبور به ترک اصفهان گردید و به شیراز رفت. در شیراز نیز به دلیل فساد عقیدتی مطرود و مجبور شد به تهران مهاجرت کند. وی در تهران نیز مشهور به بابیگری بود و از وابستگان فرقه ضاله بابیه به شمار میآمد. «ملکالمتکلمین» در سال 1318 به همراه یکی از دوستانش و با کمک منشی کنسول روسیه کتابی به نام «رویای صادقه» در روسیه چاپ و سپس در ایران توزیع میکند که سراسر طعنه و توهین به علمای برجسته ایران نظیر مرحوم آیتالله آقانجفی اصفهانی است. فساد اعتقادی «ملکالمتکلمین» در آن زمان به حدی آشکار بود که برخی منابع او را بهایی دانستند. مهدی بامداد در کتاب «شرح حال رجال ایران» مینویسد: «ملکالمتکلمین ابتدا بابی شد و سپس به ازلی تغییر مسلک داد.» و در «روزنامه خاطرات عینالسلطنه» با صراحت از وابستگی وی به فرقه ضاله بهائیت صحبت شده است. ملکالمتکلمین نقش مخربی در نهضت مشروطه داشت تا آنجا که صدای جریانهای غربگرا و غیرمذهبی را هم درآورد. عینالسلطنه یکی از چهرههای عصر مشروطه درباره او مینویسد: «تمام نیت و همتش معطوف اغتشاش است. بیشتر مردم از حرکاتش بری شدهاند و مجموعه رفتارهای او منشأ آشوب و اغتشاش در کشور است.» او به همراه دیگر جریانهای بابی و ازلی به سازماندهی آشوبها و اغتشاشات در روزگار مشروطه میپرداخت. آشوبهایی که با به بنبست رساندن شرایط سیاسی کشور موجبات اشغال ایران توسط روسیه و انگلیس را فراهم کردند. شاید به همین دلیل بود که «اردشیر جی» افسر بلندپایه اطلاعاتی انگلیس در ایران از ملکالمتکلمین به عنوانی یکی از «دوستان خوب» خودش در ایران یاد میکند. «ملکالمتکلمین» ضمن عضویت در حزب تندرو سوسیال دموکرات ایران از اعضای فعال لژ فراماسونری بیداری نیز به حساب میآمد. دوست صمیمیاش مجدالاسلام کرمانی درباره خصوصیات اخلاقی «ملکالمتکلمین» میگوید: «طمع فوقالعاده و میل به جمع اموال در مزاج او رسوخی تمام داشت. گذشته از آن در عهد خود، پایدار نبود؛ بلکه خیلی ابنالوقت و از اهل این دوره بود. هرگز نمیتوانست از پول چشم بپوشد و هرگز حاضر نمیشد درباره دوستان خود استقامت ورزد؛ بلکه مکرر دیده شد که برای جزیی وجهی [مبلغ ناچیزی]، از دوستان خود اغماض میکرد.» به همین دلیل از یک طرف با عناصر مشروطهخواه مراوده داشت و از طرف دیگر برای شاهزادههای قاجار نظیر ظلالسلطان و سالارالدوله کارپردازی میکرد. وی حتی لحظاتی قبل از مرگش به محمدعلیشاه نیز پیشنهاد همکاری داد و التماس کرد تا او را نکشند.
متأسفانه سرانه مطالعه در کشورمان پایین است اما انتظار نداشتیم در مجموعه شورای شهر و مدیران شهری تهران نیز اندکی مطالعه و تورق تاریخ معاصر ایران صورت نگرفته باشد تا به سراغ این چهره فاسد، وابسته و آشوبطلب تاریخ معاصر رفته و شهرداری تهران نیز اقدام به ساخت مقبره و بارگاه برایش کند! اعضای شورای شهر تهران در حالی بر سر قبر ملکالمتکلمین و فرزندش مهدی ملکزاده نشسته و برایشان طلب رحمت و مغفرت کردهاند که ملکزاده رسما بابی و از پیروان علیمحمد باب بود.
متأسفانه فقدان آگاهی و سواد تاریخی و فرهنگی در مجموعه مدیریت شهری تهران از جمله شورای شهر و شهرداری به وضوح نمایان است. پیش از این مجموعه پوسترهایی در شهر تهران از طرف شهرداری نصب شد که به بهانه تجلیل از زنان در کنار برخی افراد موجه، به چهرهسازی از عناصر رژیم پهلوی میپرداخت. شهرداری در روزهای اخیر نیز اقدام به برپایی نمایشگاه برای یکی دیگر از عناصر بدسابقه طاغوتی کرد که مورد تمجید و تحسین رادیو دولتی آلمان قرار گرفت.
چهرهسازی از «میرزا نصرالله بهشتی اصفهانی» معروف به «ملک المتکلمین» توسط شهرداری و شورای شهر تهران در حالی صورت میگیرد که این چهره سیاه تاریخ معاصر به دلیل اظهار عقاید ضاله از سوی علمای اصفهان به جرم بابیگری تکفیر شد و مجبور به ترک اصفهان گردید و به شیراز رفت. در شیراز نیز به دلیل فساد عقیدتی مطرود و مجبور شد به تهران مهاجرت کند. وی در تهران نیز مشهور به بابیگری بود و از وابستگان فرقه ضاله بابیه به شمار میآمد. «ملکالمتکلمین» در سال 1318 به همراه یکی از دوستانش و با کمک منشی کنسول روسیه کتابی به نام «رویای صادقه» در روسیه چاپ و سپس در ایران توزیع میکند که سراسر طعنه و توهین به علمای برجسته ایران نظیر مرحوم آیتالله آقانجفی اصفهانی است. فساد اعتقادی «ملکالمتکلمین» در آن زمان به حدی آشکار بود که برخی منابع او را بهایی دانستند. مهدی بامداد در کتاب «شرح حال رجال ایران» مینویسد: «ملکالمتکلمین ابتدا بابی شد و سپس به ازلی تغییر مسلک داد.» و در «روزنامه خاطرات عینالسلطنه» با صراحت از وابستگی وی به فرقه ضاله بهائیت صحبت شده است. ملکالمتکلمین نقش مخربی در نهضت مشروطه داشت تا آنجا که صدای جریانهای غربگرا و غیرمذهبی را هم درآورد. عینالسلطنه یکی از چهرههای عصر مشروطه درباره او مینویسد: «تمام نیت و همتش معطوف اغتشاش است. بیشتر مردم از حرکاتش بری شدهاند و مجموعه رفتارهای او منشأ آشوب و اغتشاش در کشور است.» او به همراه دیگر جریانهای بابی و ازلی به سازماندهی آشوبها و اغتشاشات در روزگار مشروطه میپرداخت. آشوبهایی که با به بنبست رساندن شرایط سیاسی کشور موجبات اشغال ایران توسط روسیه و انگلیس را فراهم کردند. شاید به همین دلیل بود که «اردشیر جی» افسر بلندپایه اطلاعاتی انگلیس در ایران از ملکالمتکلمین به عنوانی یکی از «دوستان خوب» خودش در ایران یاد میکند. «ملکالمتکلمین» ضمن عضویت در حزب تندرو سوسیال دموکرات ایران از اعضای فعال لژ فراماسونری بیداری نیز به حساب میآمد. دوست صمیمیاش مجدالاسلام کرمانی درباره خصوصیات اخلاقی «ملکالمتکلمین» میگوید: «طمع فوقالعاده و میل به جمع اموال در مزاج او رسوخی تمام داشت. گذشته از آن در عهد خود، پایدار نبود؛ بلکه خیلی ابنالوقت و از اهل این دوره بود. هرگز نمیتوانست از پول چشم بپوشد و هرگز حاضر نمیشد درباره دوستان خود استقامت ورزد؛ بلکه مکرر دیده شد که برای جزیی وجهی [مبلغ ناچیزی]، از دوستان خود اغماض میکرد.» به همین دلیل از یک طرف با عناصر مشروطهخواه مراوده داشت و از طرف دیگر برای شاهزادههای قاجار نظیر ظلالسلطان و سالارالدوله کارپردازی میکرد. وی حتی لحظاتی قبل از مرگش به محمدعلیشاه نیز پیشنهاد همکاری داد و التماس کرد تا او را نکشند.
متأسفانه سرانه مطالعه در کشورمان پایین است اما انتظار نداشتیم در مجموعه شورای شهر و مدیران شهری تهران نیز اندکی مطالعه و تورق تاریخ معاصر ایران صورت نگرفته باشد تا به سراغ این چهره فاسد، وابسته و آشوبطلب تاریخ معاصر رفته و شهرداری تهران نیز اقدام به ساخت مقبره و بارگاه برایش کند! اعضای شورای شهر تهران در حالی بر سر قبر ملکالمتکلمین و فرزندش مهدی ملکزاده نشسته و برایشان طلب رحمت و مغفرت کردهاند که ملکزاده رسما بابی و از پیروان علیمحمد باب بود.
متأسفانه فقدان آگاهی و سواد تاریخی و فرهنگی در مجموعه مدیریت شهری تهران از جمله شورای شهر و شهرداری به وضوح نمایان است. پیش از این مجموعه پوسترهایی در شهر تهران از طرف شهرداری نصب شد که به بهانه تجلیل از زنان در کنار برخی افراد موجه، به چهرهسازی از عناصر رژیم پهلوی میپرداخت. شهرداری در روزهای اخیر نیز اقدام به برپایی نمایشگاه برای یکی دیگر از عناصر بدسابقه طاغوتی کرد که مورد تمجید و تحسین رادیو دولتی آلمان قرار گرفت.
محمد هاشمی