چگونه در روزهای بلند تابستان با کتاب و کتابخوانی اُنس بگیریم؟ - بخش دوم
روشن نگه داشتن چراغ مطالعه در تابستان
کتاب و کتابخوانی یکی از ضرورتهای زندگی آحاد مردم به ویژه جوانان است. نقش کتاب یک نقش بیبدیل است؛ البته بهترین کتابها، کتابی است که انسان را به سمت خداوند و ارزشهای والا و انقلابی هدایت کند. امیدواریم کتاب جایگاه حقیقی خود را در جامعه بیابد.(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار از سی و یکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران اردیبهشت 97)
برگزاری مسابقات کتابخوانی و خلاصهنویسی کتابها به ویژه در تابستان میتواند گرایش افراد را به مطالعه منجر کند و این گونه مسابقات باید از روی اصول و سنجیده برگزار شود که این زمینهساز عده زیادی از افراد به مطالعه خواهد شد.
می توان با گزیده نویسی و خلاصهسازی تعدادی از کتب حجیم و قطور، مردم را به مطالعه ترغیب کرد که اغلب به خاطر گرفتاری و نداشتن فرصت کافی از مطالعه باز میمانند، وقتی که آثار خوب، مفید و ارزنده خلاصه گردند میتوانند، رغبت بعضی از افراد به مطالعه را افزایش داده و در ترویج امر کتاب و کتابخوانی موثر باشند.
فراهم کردن امکانات و فرصتهای مطالعاتی برای کودکان و نوجوانان که نیاز به کمک دارند، علاوهبر کوشش و تلاش خود آنان نیاز به تلاشها و برنامهریزی و مشارکت حساب شده مربیان دارد. جهت تشویق و ترغیب آنها به مطالعه باید نسبت به تهیه و خرید کتاب، آنها را همراهی کرد و جهت بازدید به نمایشگاهها و فروشگاههای کتاب برد و یا با هدیه دادن کتاب به آنها راغبشان کرد. قبل از دبستان به مطالعه کودکان باید اهمیت داد. مثلا میتوان با دادن هدیه کتاب از طرف اولیا و مربیان مهد، علاقه کودکان را به کتاب و کتابخوانی تعیین و تثبت کرد و آنها را به این راه کشاند.
تعریف جدید بیسوادی
یعنی عدم اُنس با کتابخوانی
از نظر مرتضی تدین کارشناس ارشد تکنولوژی آموزشی بیسوادی دوگونه است؛ بیسوادی سیاه و بیسوادی سفید! وی توضیح میدهد: «بیسوادی سیاه، شکلی از بیسوادی است که در نخستین نگاه، دیده میشود؛ اینکه چه کسی نمیتواند اسم خود را روی برگه کاغذ بنویسد یا تابلوی یک خیابان را بخواند؟ ارزانترین نوع بیسوادی است، که میتوان با آن مبارزه کرد.»
وی در ادامه میگوید: «اما موضوع هراسناک بیسوادی سفید است؛ کسانی که در ظاهر توانایی خواندن و نوشتن دارند، هر روز در فضای حقیقی و مجازی، مینویسند و حرف میزنند. کسانی که انبوهی از مدارک آموزشی و درجات و گواهینامهها را در کیف خود جابه جا میکنند، اما هنوز در سادهترین تعاملها و ارتباطها و خوانش و نگارش کلمات دچار چالشهای جدی هستند و چنتهشان از موهومات و شبه علم پر است. این شکل از بیسوادی، بیسوادی سفید است.»
از وی سؤال میکنم: «چرا که در نگاه اول، دیده نمیشود؟» وی پاسخ میدهد:«این بیسوادی به سادگی قابل سنجش نیست و در آمارها ثبت نمیشود. این نوع بیسوادی، وقتی با انواع مدارک رنگارنگ دانشگاهی، تایید و تقویت شود، ندانستن مرکب را باعث میشود و خطرناکتر است.
این نوع بیسوادی نشات گرفته از عدم مطالعه عمیق و مستمر است. معمولا افراد بدون مطالعه درباره هر موضوعی که تخصصش را هم ندارند، اظهار نظر کرده و سریعا در فضای مجازی نظرات بیپایه و اساس خود را نشر میدهند. عادت نداشتن به کتابخوانی و پژوهش بیماری خطرناکی است کهگریبان خیلی از تحصیل کردههای ما را نیز گرفته و آنها را به انسانهایی راکد تبدیل کرده است. این خیلی بد است که حتی دانشگاهیهای ما با کتاب بیگانهاند.»
این کارشناس ارشد تکنولوزی آموزشی در تکمیل صحبت هایش میگوید:«بشرهمچنانکه فکر و اندیشهاش را ترقی میدهد، متوجه میشود نیرو و قدرتی که سرنوشت ما را تعیین میکند در خود ماست و تمام اعمال بشر نتیجه مستقیم افکار اوست. آدمی میتواند با اعتلاء دادن افکار خود از طریق مطالعه ترقی کند، پیروزی به دست آورد و کارهای بزرگ انجام دهد. در مقابل با سستی و کاهلی و عدم تمایل به تقویت فکر و مطالعه میتواند خود را ضعیف و بیچاره سازد.»
چرا آمار تیراژ کتاب و تعداد کتابخوان در کشورمان پایین است؟
هر لحظه که وضعیت تیراژ امروز کتاب را با سال 1363 مقایسه میکنم، غم و غصه تمام وجودم را فرا میگیرد. این جمله را رضا خدری روزنامهنگار و نویسنده دفاع مقدس میگوید.
وی گلهمندانه ادامه میدهد: «در تابستان سال 1363 که آمار جمعیت کشورمان حدود 37 میلیون نفر بود، تیراژ چاپ کتاب «خرمشهر از اسارت تا آزادی» بنده ده هزار جلد بود که توسط دفتر نشر و فرهنگ اسلامی چاپ و منتشر شد و این کتاب نیز به چاپ پنجم رسید؛ ولی متاسفانه امروزه که جمعیت کشورمان بیش از 80 میلیون نفر است، کتابهایی را که با تیراژ هزار جلد چاپ میکنم 800 جلد آن فروش نمیرود و روی دستم میماند و نکته تاسف بار دیگر اینکه عدهای از ناشران به علت گرانی کاغذ و عدم علاقه مردم به خواندن کتاب، کتابها را با آمار 50 جلد -بله با تیراژ پنجاه جلد- چاپ میکنند که باید کم کم در مرگ کتاب شیون کنیم!»
اما دلایل پایین بودن سرانه مطالعه در ایران کدامند؟ وی پاسخ میدهد:«قطعا مسئله فرهنگسازی در پایین بودن میزان مطالعه نقش اساسی ایفا میکند، اما پرسشی که در این بین مطرح میشود این است که آیا فقط مسئله فرهنگ کتابخوانی است که باعث پایین بودن سرانه مطالعه در ایران است؟ آیا تمام عوامل به بیتوجهی ایرانیان به کتابخوانی ختم میشود؟ به نظر بسیاری از کارشناسان، مسائل دیگری نیز وجود دارد که باعث میشود پدیده «کتاب نخوانی» گسترش پیدا کند. مسائلی که به شیوههای مدیریتی و محدودیتهای دولتی که در این عرصه وجود دارد، بیارتباط نیست.
از سوی دیگر باید وضعیت کتابخانههای عمومی کشور را بررسی کرد. آمارهای تعداد کتابخانههای عمومی در کشور نشاندهنده وضعیت نامناسب این بخش از فرهنگ کشور است. کتابخانههای عمومی ایران با کمبود کتاب جدید روبرو هستند. تمایل به عضویت در این کتابخانهها و مراجعه به آنها نیز بسیار اندک است. مطابق سند چشماندازی که سیاستهای کلان جمهوری اسلامی را مشخص میکند، اعضای کتابخانههای عمومی ایران باید تا سال ۱۴۰۴ به ۲۰ میلیون نفر رسیده باشد. مطابق معیارهای پیشنهادی «اتحادیه بینالمللی انجمنهای کتابداری» در کشورهای در حال توسعه باید به ازای هر باسواد حداقل یک و نیم جلد کتاب در کتابخانههای عمومی وجود داشته باشد.»
این روزنامه نگار و نویسنده در تکمیل صحبت هایش میگوید: «دلیل دیگر کاهش اقبال به مطالعه، قیمت تقریبا بالای کتابهای مناسب است. البته در سالهای قبل که قیمت کتاب چندان بالا نبود، باز هم اقبال به مطالعه کم بود و افزایش نسبی قیمت کتاب به عنوان دلیل اصلی نمیتواند در نظر گرفته شود.»
ضرورت تهیه سیرمطالعاتی
برای اوقات فراغت تابستان
باید زیاد مطالعه کنیم تا متوجه شویم هیچ نمیدانیم. (پروفسورحسابی)
بسیاری از کارشناسان توصیه دارند حتی برای مطالعه تابستانی خود سیر مطالعاتی داشته باشیم؛ اما این سیر مطالعاتی تا چه حد به انتخاب کتاب خوب و هدفمند مطالعه کمک میکند؟
عاطفه حسینی یک دانشجوی رشته کتابداری برایمان توضیح میدهد: «برای مثال شما به هر دلیلی در موضوع خاصی قصد مطالعه دارید، چون راه را نمیشناسید از یک مشاورکمک میگیرید و به همراه او سیری را برای تخصص در موضوع خاصی پی میگیرید. پس تنها وقتی یک فرد باید سیر مطالعاتی داشته باشد که دغدغه مطالعه در موضوع خاصی را در یک سطح اولیه و حداقلی دارد، لذا نمیشود گفت سیر مطالعاتی x برای همه پیشنهاد میشود.»
از وی سؤال میکنم: «ویژگیهای یک سیر مطالعاتی خوب چیست؟» وی پاسخ میدهد:«مشخص بودن مخاطب:هر سیر مطالعاتی تنها برای گروه خاصی مطلوب است.
هدفمند بودن: وقتی مخاطب مشخص شد، باید بپرسیم که هدف از این سیر مطالعاتی چیست؟ البته یک هدف مشترک برای همه سیرها بالا بردن اطلاعات و تخصص پیدا کردن در موضوع خاصی است؛ ولی بجز این هدف عمومی اهداف اختصاصی هم میتواند داشته باشد.
مشخص بودن موضوع: واضح است که یک سیر در پیرامون یک موضوع کلی یا جزئی تدوین شده است که همان دغدغه مخاطب است.
روشمند بودن: در پاسخ به این سؤال که چگونه باید این سیر را دنبال کرد؟ معمولا روشهای عمومی مثل مباحثه، یادداشت برداری، و خلاصه نویسی را پیشنهاد میکنند؛ ولی ممکن است روشهای دیگری نیز به طور اختصاصی در یک سیر دنبال شود. مثلا آزمایشهای عملی برای آشنایی با مطالعات علمی.»
این کارشناس کتابداری در تکمیل صحبت هایش میگوید:«مدلل بودن، دلیل داشتن مهمترین ویژگی سیر مطالعاتی است؛ دلایل میتوانند این گونه باشند: 1- دلیل برای هدف سیر. 2-دلیل برای روش سیر 3-دلیل برای نظمی که در مطالعه کتب وجود دارد.
اینکه چرا اول کتاب x و سپس کتاب y باید خوانده شود؟ سؤال مهمی است. مثلا برای مدلل شدن اینکه اول باید کتاب x خوانده شود نویسنده، موضوع و عنوان کتاب حائز اهمیت است.
برای همه مباحث گفته شده سیر مطالعاتی باید پاسخ در خور و شایسته داشته باشیم. پس دقت کنیم هر سیری شایسته سیر شدن نیست. برای یافتن یک سیر خوب باید ابتدا ببینیم چرا میخواهیم سیر مطالعاتی داشته باشیم؟ و سپس برای یافتن سیر خوب ویژگیهای آن را ارزیابی کنیم.»
طرحهای جدید برای ترویج کتابخوانی
در اوقات فراغت
آمارها میگویند بیشترین زمان صرف اوقات فراغت در تهران و سایر شهرها صرف تماشاى تلویزیون میشود که 42 درصد این اوقات را تشکیل مىدهد، در مراتب بعدى رفت و آمد با دیگران با 14 درصد و ورزش با 10 درصد وقت افراد را میگیرد.
در حالی که موضوع کتاب و کتابخوانی به عنوان یکی از شیوههای علمی مفید برای پر کردن اوقات فراغت دانشآموزان میتواند جایگزین برخی از برنامههای صرفاً سرگرمکننده باشد. البته رویکرد غالب دانشآموزان در این میان، به سوی برنامههای تفریحی و سرگرمکننده است که برای این منظور هم میتوان ظرفیتهای تفریحی و سرگرمکننده در بحث مطالعه کتابهای مختلف را به آنها یادآوری کرد.
برای دستیابی به موقعیت بهتر در این زمینه میتوان به طرحها و برنامههای تازه و ابتکاری متوسل شد و با برپایی غرفههای ویژه کتاب در مراکز مختلف از جمله خانههای فرهنگ و فرهنگسراها، ورزشگاهها، بوستانها و هر جایی که در این فصل محل تردد و حضور نوجوانان و جوانان است، مطالعه کتاب را به برنامههای تفریحی آنها نزدیک کرد تا فرهنگ مطالعه به عنوان یکی از سرگرمیهای سالم و مفید این قشر از آیندهسازان جامعه از همین حالا به صورت یک عادت در بیاید و به مرور نهادینه شود، چرا که بسیاری از کارشناسان امور اجتماعی معتقدند، اکثر آسیبهای اجتماعی با پایین بودن میزان مطالعه افراد در جامعه ارتباط مستقیم دارد و با افزایش میزان مطالعه در جامعه میتوان آمار آسیبهای اجتماعی را کاهش داد.
برگزاری مسابقات کتابخوانی و خلاصهنویسی کتابها به ویژه در تابستان میتواند گرایش افراد را به مطالعه منجر کند و این گونه مسابقات باید از روی اصول و سنجیده برگزار شود که این زمینهساز عده زیادی از افراد به مطالعه خواهد شد.
می توان با گزیده نویسی و خلاصهسازی تعدادی از کتب حجیم و قطور، مردم را به مطالعه ترغیب کرد که اغلب به خاطر گرفتاری و نداشتن فرصت کافی از مطالعه باز میمانند، وقتی که آثار خوب، مفید و ارزنده خلاصه گردند میتوانند، رغبت بعضی از افراد به مطالعه را افزایش داده و در ترویج امر کتاب و کتابخوانی موثر باشند.
فراهم کردن امکانات و فرصتهای مطالعاتی برای کودکان و نوجوانان که نیاز به کمک دارند، علاوهبر کوشش و تلاش خود آنان نیاز به تلاشها و برنامهریزی و مشارکت حساب شده مربیان دارد. جهت تشویق و ترغیب آنها به مطالعه باید نسبت به تهیه و خرید کتاب، آنها را همراهی کرد و جهت بازدید به نمایشگاهها و فروشگاههای کتاب برد و یا با هدیه دادن کتاب به آنها راغبشان کرد. قبل از دبستان به مطالعه کودکان باید اهمیت داد. مثلا میتوان با دادن هدیه کتاب از طرف اولیا و مربیان مهد، علاقه کودکان را به کتاب و کتابخوانی تعیین و تثبت کرد و آنها را به این راه کشاند.
تعریف جدید بیسوادی
یعنی عدم اُنس با کتابخوانی
از نظر مرتضی تدین کارشناس ارشد تکنولوژی آموزشی بیسوادی دوگونه است؛ بیسوادی سیاه و بیسوادی سفید! وی توضیح میدهد: «بیسوادی سیاه، شکلی از بیسوادی است که در نخستین نگاه، دیده میشود؛ اینکه چه کسی نمیتواند اسم خود را روی برگه کاغذ بنویسد یا تابلوی یک خیابان را بخواند؟ ارزانترین نوع بیسوادی است، که میتوان با آن مبارزه کرد.»
وی در ادامه میگوید: «اما موضوع هراسناک بیسوادی سفید است؛ کسانی که در ظاهر توانایی خواندن و نوشتن دارند، هر روز در فضای حقیقی و مجازی، مینویسند و حرف میزنند. کسانی که انبوهی از مدارک آموزشی و درجات و گواهینامهها را در کیف خود جابه جا میکنند، اما هنوز در سادهترین تعاملها و ارتباطها و خوانش و نگارش کلمات دچار چالشهای جدی هستند و چنتهشان از موهومات و شبه علم پر است. این شکل از بیسوادی، بیسوادی سفید است.»
از وی سؤال میکنم: «چرا که در نگاه اول، دیده نمیشود؟» وی پاسخ میدهد:«این بیسوادی به سادگی قابل سنجش نیست و در آمارها ثبت نمیشود. این نوع بیسوادی، وقتی با انواع مدارک رنگارنگ دانشگاهی، تایید و تقویت شود، ندانستن مرکب را باعث میشود و خطرناکتر است.
این نوع بیسوادی نشات گرفته از عدم مطالعه عمیق و مستمر است. معمولا افراد بدون مطالعه درباره هر موضوعی که تخصصش را هم ندارند، اظهار نظر کرده و سریعا در فضای مجازی نظرات بیپایه و اساس خود را نشر میدهند. عادت نداشتن به کتابخوانی و پژوهش بیماری خطرناکی است کهگریبان خیلی از تحصیل کردههای ما را نیز گرفته و آنها را به انسانهایی راکد تبدیل کرده است. این خیلی بد است که حتی دانشگاهیهای ما با کتاب بیگانهاند.»
این کارشناس ارشد تکنولوزی آموزشی در تکمیل صحبت هایش میگوید:«بشرهمچنانکه فکر و اندیشهاش را ترقی میدهد، متوجه میشود نیرو و قدرتی که سرنوشت ما را تعیین میکند در خود ماست و تمام اعمال بشر نتیجه مستقیم افکار اوست. آدمی میتواند با اعتلاء دادن افکار خود از طریق مطالعه ترقی کند، پیروزی به دست آورد و کارهای بزرگ انجام دهد. در مقابل با سستی و کاهلی و عدم تمایل به تقویت فکر و مطالعه میتواند خود را ضعیف و بیچاره سازد.»
چرا آمار تیراژ کتاب و تعداد کتابخوان در کشورمان پایین است؟
هر لحظه که وضعیت تیراژ امروز کتاب را با سال 1363 مقایسه میکنم، غم و غصه تمام وجودم را فرا میگیرد. این جمله را رضا خدری روزنامهنگار و نویسنده دفاع مقدس میگوید.
وی گلهمندانه ادامه میدهد: «در تابستان سال 1363 که آمار جمعیت کشورمان حدود 37 میلیون نفر بود، تیراژ چاپ کتاب «خرمشهر از اسارت تا آزادی» بنده ده هزار جلد بود که توسط دفتر نشر و فرهنگ اسلامی چاپ و منتشر شد و این کتاب نیز به چاپ پنجم رسید؛ ولی متاسفانه امروزه که جمعیت کشورمان بیش از 80 میلیون نفر است، کتابهایی را که با تیراژ هزار جلد چاپ میکنم 800 جلد آن فروش نمیرود و روی دستم میماند و نکته تاسف بار دیگر اینکه عدهای از ناشران به علت گرانی کاغذ و عدم علاقه مردم به خواندن کتاب، کتابها را با آمار 50 جلد -بله با تیراژ پنجاه جلد- چاپ میکنند که باید کم کم در مرگ کتاب شیون کنیم!»
اما دلایل پایین بودن سرانه مطالعه در ایران کدامند؟ وی پاسخ میدهد:«قطعا مسئله فرهنگسازی در پایین بودن میزان مطالعه نقش اساسی ایفا میکند، اما پرسشی که در این بین مطرح میشود این است که آیا فقط مسئله فرهنگ کتابخوانی است که باعث پایین بودن سرانه مطالعه در ایران است؟ آیا تمام عوامل به بیتوجهی ایرانیان به کتابخوانی ختم میشود؟ به نظر بسیاری از کارشناسان، مسائل دیگری نیز وجود دارد که باعث میشود پدیده «کتاب نخوانی» گسترش پیدا کند. مسائلی که به شیوههای مدیریتی و محدودیتهای دولتی که در این عرصه وجود دارد، بیارتباط نیست.
از سوی دیگر باید وضعیت کتابخانههای عمومی کشور را بررسی کرد. آمارهای تعداد کتابخانههای عمومی در کشور نشاندهنده وضعیت نامناسب این بخش از فرهنگ کشور است. کتابخانههای عمومی ایران با کمبود کتاب جدید روبرو هستند. تمایل به عضویت در این کتابخانهها و مراجعه به آنها نیز بسیار اندک است. مطابق سند چشماندازی که سیاستهای کلان جمهوری اسلامی را مشخص میکند، اعضای کتابخانههای عمومی ایران باید تا سال ۱۴۰۴ به ۲۰ میلیون نفر رسیده باشد. مطابق معیارهای پیشنهادی «اتحادیه بینالمللی انجمنهای کتابداری» در کشورهای در حال توسعه باید به ازای هر باسواد حداقل یک و نیم جلد کتاب در کتابخانههای عمومی وجود داشته باشد.»
این روزنامه نگار و نویسنده در تکمیل صحبت هایش میگوید: «دلیل دیگر کاهش اقبال به مطالعه، قیمت تقریبا بالای کتابهای مناسب است. البته در سالهای قبل که قیمت کتاب چندان بالا نبود، باز هم اقبال به مطالعه کم بود و افزایش نسبی قیمت کتاب به عنوان دلیل اصلی نمیتواند در نظر گرفته شود.»
ضرورت تهیه سیرمطالعاتی
برای اوقات فراغت تابستان
باید زیاد مطالعه کنیم تا متوجه شویم هیچ نمیدانیم. (پروفسورحسابی)
بسیاری از کارشناسان توصیه دارند حتی برای مطالعه تابستانی خود سیر مطالعاتی داشته باشیم؛ اما این سیر مطالعاتی تا چه حد به انتخاب کتاب خوب و هدفمند مطالعه کمک میکند؟
عاطفه حسینی یک دانشجوی رشته کتابداری برایمان توضیح میدهد: «برای مثال شما به هر دلیلی در موضوع خاصی قصد مطالعه دارید، چون راه را نمیشناسید از یک مشاورکمک میگیرید و به همراه او سیری را برای تخصص در موضوع خاصی پی میگیرید. پس تنها وقتی یک فرد باید سیر مطالعاتی داشته باشد که دغدغه مطالعه در موضوع خاصی را در یک سطح اولیه و حداقلی دارد، لذا نمیشود گفت سیر مطالعاتی x برای همه پیشنهاد میشود.»
از وی سؤال میکنم: «ویژگیهای یک سیر مطالعاتی خوب چیست؟» وی پاسخ میدهد:«مشخص بودن مخاطب:هر سیر مطالعاتی تنها برای گروه خاصی مطلوب است.
هدفمند بودن: وقتی مخاطب مشخص شد، باید بپرسیم که هدف از این سیر مطالعاتی چیست؟ البته یک هدف مشترک برای همه سیرها بالا بردن اطلاعات و تخصص پیدا کردن در موضوع خاصی است؛ ولی بجز این هدف عمومی اهداف اختصاصی هم میتواند داشته باشد.
مشخص بودن موضوع: واضح است که یک سیر در پیرامون یک موضوع کلی یا جزئی تدوین شده است که همان دغدغه مخاطب است.
روشمند بودن: در پاسخ به این سؤال که چگونه باید این سیر را دنبال کرد؟ معمولا روشهای عمومی مثل مباحثه، یادداشت برداری، و خلاصه نویسی را پیشنهاد میکنند؛ ولی ممکن است روشهای دیگری نیز به طور اختصاصی در یک سیر دنبال شود. مثلا آزمایشهای عملی برای آشنایی با مطالعات علمی.»
این کارشناس کتابداری در تکمیل صحبت هایش میگوید:«مدلل بودن، دلیل داشتن مهمترین ویژگی سیر مطالعاتی است؛ دلایل میتوانند این گونه باشند: 1- دلیل برای هدف سیر. 2-دلیل برای روش سیر 3-دلیل برای نظمی که در مطالعه کتب وجود دارد.
اینکه چرا اول کتاب x و سپس کتاب y باید خوانده شود؟ سؤال مهمی است. مثلا برای مدلل شدن اینکه اول باید کتاب x خوانده شود نویسنده، موضوع و عنوان کتاب حائز اهمیت است.
برای همه مباحث گفته شده سیر مطالعاتی باید پاسخ در خور و شایسته داشته باشیم. پس دقت کنیم هر سیری شایسته سیر شدن نیست. برای یافتن یک سیر خوب باید ابتدا ببینیم چرا میخواهیم سیر مطالعاتی داشته باشیم؟ و سپس برای یافتن سیر خوب ویژگیهای آن را ارزیابی کنیم.»
طرحهای جدید برای ترویج کتابخوانی
در اوقات فراغت
آمارها میگویند بیشترین زمان صرف اوقات فراغت در تهران و سایر شهرها صرف تماشاى تلویزیون میشود که 42 درصد این اوقات را تشکیل مىدهد، در مراتب بعدى رفت و آمد با دیگران با 14 درصد و ورزش با 10 درصد وقت افراد را میگیرد.
در حالی که موضوع کتاب و کتابخوانی به عنوان یکی از شیوههای علمی مفید برای پر کردن اوقات فراغت دانشآموزان میتواند جایگزین برخی از برنامههای صرفاً سرگرمکننده باشد. البته رویکرد غالب دانشآموزان در این میان، به سوی برنامههای تفریحی و سرگرمکننده است که برای این منظور هم میتوان ظرفیتهای تفریحی و سرگرمکننده در بحث مطالعه کتابهای مختلف را به آنها یادآوری کرد.
برای دستیابی به موقعیت بهتر در این زمینه میتوان به طرحها و برنامههای تازه و ابتکاری متوسل شد و با برپایی غرفههای ویژه کتاب در مراکز مختلف از جمله خانههای فرهنگ و فرهنگسراها، ورزشگاهها، بوستانها و هر جایی که در این فصل محل تردد و حضور نوجوانان و جوانان است، مطالعه کتاب را به برنامههای تفریحی آنها نزدیک کرد تا فرهنگ مطالعه به عنوان یکی از سرگرمیهای سالم و مفید این قشر از آیندهسازان جامعه از همین حالا به صورت یک عادت در بیاید و به مرور نهادینه شود، چرا که بسیاری از کارشناسان امور اجتماعی معتقدند، اکثر آسیبهای اجتماعی با پایین بودن میزان مطالعه افراد در جامعه ارتباط مستقیم دارد و با افزایش میزان مطالعه در جامعه میتوان آمار آسیبهای اجتماعی را کاهش داد.