جریان نفوذی و نفوذیها از منظر قرآن
خلیل منصوری
نفوذ به معنای رخنه در تار و پود چیزی یا انسانی یا اجتماعی، نوعی حرکت و جریان آرام و آهسته است به گونهای که از سوی آن چیز با کمترین واکنش یا اصلا هیچ واکنشی مواجه نشود، بلکه حتی آن چیز پذیرای این مهمان ناخوانده شده و آن را به عنوان بخشی از ساختار وجودی خود بپذیرد.به عنوان مثال، نفوذ و رخنه آب در خاک و پذیرش خاک از این مهمان ناخوانده به گونهای است که تغییر ماهیت خویش از «خاک» به «گل» را متوجه نمیشود. بنابراین، نفوذ به عنوان یک جریان دائمی و آهسته و آرام در طی فرآیندی تغییرات مهم و اساسی در ساختار چیز را فراهم میآورد به طوری که آن چیز این تغییرات را طبیعی بر میشمارد و واکنش تقابلی با آن ندارد.
نفوذ زمانی ساماندهی میشود که هر گونه کنش و فعلی دیگر موجب هوشیاری و مقاومت شده و نهایت حتی به تقابل انجامد به طوری که امکان سلطه و تغییر از دست برود. در حالی که نفوذ شرایط را به نفع نفوذی تغییر میدهد بیآنکه هوشیاری، مقاومت و حساسیت و تقابلی را به دنبال داشته باشد. از همین رو، باید نفوذ را یک جنگ نرم دانست که قدرت هوشیاری و مقاومت و مقابله را از طرف گرفته و بستر سلطه و غلبه را فراهم میآورد و اینگونه عزت به ذلت تغییر ماهیت میدهد. در مطلب حاضر نویسنده با بررسی آیات قرآن ویژگیهای نفوذیها را بیان کرده است.
فشار از بیرون و چانهزنی از درون
در عرصه سیاسی و اجتماعی، همواره گروههایی خواهان تغییرات به نفع خود هستند و ازثبات و عدم تغییر رنج میبرند؛ زیرا ثبات وضعیت کنونی چیزی جز فقدان نقش و تاثیرگذاری برای این گروهها و افراد نیست؛ از این رو، دنبال تغییر و جابهجایی هستند تا بتوانند نقشی موثر داشته باشند و مصالح و منافع خویش را تامین کنند.
هرگونه تغییر و جا بهجایی نقشها و افراد در هر اجتماعی ممکن است با دو شیوه تاثیرگذاری سخت و نرم انجام گیرد که بازتاب نخست همان انقلاب است که به سبب تقابل هیئت حاکمه با آن، به شخم زدن اجتماع و جابه جایی قدرت و نقشها همراه با خشونت میانجامد (منافقون، آیه 8؛ نمل، آیات 34 و 37)؛ و اما بازتاب شیوه دوم، همان تغییرات اجتماعی است که به شکل فرآیندی، آرام و کند در طول زمان انجام میگیرد، بیآنکه تقابلی را از سوی هیئت حاکمه به دنبال داشته باشد. (بقره، آیه 120)
البته گاه در هر دو شیوه عوامل بیرونی به خواست یا حتی عدم خواست عوامل درونی تغییر، ورود میکنند. پس اگر عوامل درونی تغییر،هماهنگ با بیرون عمل کنند، به عنوان عامل نفوذی آنان محسوب میشوند؛ زیرا در راستای تغییراتی است که از بیرون بر جامعه تحمیل میشود و به طور طبیعی منافع و مصالح عوامل بیرونی،این گونه تامین یا تضمین میشود؛ اما اگر عوامل درونی ناخواسته در دام قرار گیرند، رفتار درونی به عنوان رفتاری ضداجتماعی وعلیه منافع ملی مطرح میشود. بنابراین افراد این گروه رفتاری حماقتگونه دارند که منافع درونی را با بیرونی آمیخته و در کلیت به حاکمیت و اقتدار و عزت جامعه ضربه میزنند.
از نظر آموزههای قرآنی، هر گونه فعالیت دشمن در قالب حمایت مستقیم یا غیر مستقیم از گروههای داخلی میبایست در راستای منافع ملی تبیین و تحلیل ارزشی شود تا در صورت مخالفت با منافع و مصالح ملی با آن به شدت برخورد شود. اصولا دشمن وقتی به هر شکلی وارد میدان عمل اجتماعی میشود، تبعات زیانباری دارد. به عنوان نمونه حضور دشمن در شکل سلطه نظامی نه تنها ساختار سیاسی اجتماع را دگرگون میکند، بلکه موجب میشود تا ساختار اجتماعی نیز دستخوش تحول خطرناک شود که علیه منافع و مصالح اجتماعی و حق حاکمیت آن مردم است.
برخی از دشمنان با بهرهگیری از افراد نفوذی در اجتماع بر آن هستند تا برای تغییر نظام سیاسی یا تغییر رفتار در عرصه داخلی یا خارجی، قدرت خویش را چنان افزایش دهند و سلطه خود را تقویت کنند که در نهایت نظام سیاسی و رفتار اجتماعی امتی به گونهای تغییر کند که مطابق منافع و مصالح دشمن است.
باید توجه داشت که کسانی که در یک جامعه خواهان تغییرات سیاسی و اجتماعی در دو شیوه انقلابی و اجتماعی هستند، ممکن است به دو دسته و گرایش اصلی تقسیم شوند:
1. گروهی که خواهان تغییرات در داخل به عنوان حق سرنوشت هستند و هر گونه مداخله و دخالت بیگانگان را بر نمیتابند؛ بنابراین چنین گروهی را نمیتوان به عنوان نفوذی مطرح کرده و با آنان چنین تعاملی داشت؛
2. گروه یا جریانی که خواهان تغییرات به هر وسیله هستند و از نظر آنان هدف، وسیله را توجیه میکند. چنین افرادی حتی اگر نفوذی دشمن نباشند، ولی آب به آسیاب دشمن میریزند و در خدمت منافع و مصالح آنان بیاجر و مواجب هستند.
بنابراین، در هر جامعه با سه نوع مطالبهگری برای تغییر مواجه هستیم که عبارتند از: 1.تغییرات از سوی مردم برای مردم بدون دخالت بیگانه؛ 2. تغییرات برای مردم از هر سو چه داخلی یا خارجی؛ 3. تغییرات در راستای منافع و مصالح بیگانان.
با توجه به این دستهبندی میتوان گفت که نفوذیها کسانی هستند که دنبال هر گونه تغییرات در اجتماع در راستای منافع بیگانان و دشمنان هستند. اما گروه دوم هر چند که اصطلاح نفوذیها را نمیتوان بر آنان اطلاق کرد، ولی شکی نیست که ایشان به عنوان خائن به منافع و مصالح ملی شناخته میشوند؛ هر چند که خیانت آنان بر اساس حماقت است؛ زیرا باور ندارند که دشمن هرگز خیر و صلاح ملتی را نمیخواهند و اگر در جایی حرکتی را انجام میدهند در راستای تامین منافع خودشان است. این تصویر نادرست و باطل است که آنان را با دشمن همراه و همگام و هماهنگ ساخته است و آنان ناخواسته در خدمت دشمنان مردم خویش هستند.
به نظر میرسد که دو گروه اخیر، گاه برای دستیابی به اهداف خویش، از شیوه فشار از بیرون و چانه زنی از درون بهره میبرند. به سخن دیگر، اگر گروه نخست برای دستیابی به تغییرات، از شیوه فشار از پایین و مردم و چانهزنی در بالا بهره میگیرد تا در قالب تغییر اجتماعی، منافع و مصالح خویش را تامین کند؛ دو گروه اخیر یعنی جریان احمقها و جریان نفوذیها از شیوه فشار از بیرون و چانه زنی از درون بهره میگیرند. از همین رو این گروهها به دشمنان خویش اهداف مشخصی را به عنوان نقاط ضعف نشان میدهند تا دشمن از آنجا ضربات یا فشارهایی را وارد سازد تا امکان تضعیف یا تغییر مواضع هیئت حاکمه فراهم آید و آنان بتوانند به اهدافی دست یابند که تامینکننده منافع گروه و نیز دشمن است. این گونه است که شناسایی نقاط ضعف و اطلاعرسانی در این حوزه به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای گروههای سفیه و نفوذی مورد استفاده قرار میگیرد تا دشمن بتواند از این اطلاعات در راستای تضعیف هیئت حاکمه بهره گیرد. بیگمان تضعیف هیئت حاکمه امکان تغییرات به نفع گروه و جناح و بهرهگیری دشمن از منافع را فراهم میآورد.
ویژگیهای نفوذیها
نفوذیها گروههای اجتماعی هستند که در خدمت منافع و مصالح دشمنان عمل میکنند، اینان ممکن است حقوقی از دشمن دریافت نکنند؛ زیرا از نظر اعتقادی هماهنگ با آنان هستند، به طوری که علاقه و پیوند آنان با دشمن، قویتر از اجتماعی است که در آن زندگی میکنند. در حقیقت عقل و قلب آنان در تسخیر دشمن است و بیاجر و مزد همان اهداف و مصالح و منافع دشمن را دنبال و تامین میکنند. اینان اصولا هیچگونه علاقهای به اجتماع خود ندارند و اهداف دشمن برای آنان همان اهداف زندگی است. پس همان فلسفه و سبک زندگی را میجویند که دشمنان دارند و آن را بهشت آرمانی خود میدانند.
اصطلاح منافقان در قرآن شامل گروههایی چند از شهروندان امت اسلامی است که بخشی از آنان را میتوان به عنوان نفوذیهای دشمن قلمداد کرد که از هیچگونه تامین منافع و مصالح دشمن کوتاهی نمیکنند. از نظر قرآن، نفوذیها دارای ویژگیها و خصوصیاتی هستند که مهمترین آنها عبارتند از:
1. گرایش طبیعی به دشمن: از نظر قرآن، نفوذیها اصولا کسانی هستند که به عقاید و افکار دشمن گرایش دارند و فلسفه و سبک زندگی آنان را برتر و بهتر دانسته و در خدمت آن فلسفه، هر گونه خدمت و خیانتی را مرتکب میشوند. بنابراین، اگر در ظاهر در میان امت اسلامی زندگی میکنند، ولی روح و روان آنها در میان دشمنان و کافران است و اگر کوچکترین فرصتی بیابند کفر خویش را آشکار میکنند و همان فلسفه و سبک زندگی آنان را در زندگی خویش به نمایش میگذارند. (آل عمران، آیه 167؛ توبه، آیات 54 و 55 و 64 و 66 و80 و 84 و 85 )
2. تمسخر ارزشها و مومنان: از دیگر ویژگیها و خصوصیات نفوذیها آن است که ارزشهای اجتماعی را بیاهمیت و ضدارزش معرفی میکنند و ارزشهای دیگران را برجسته و مهم میدارند و به تمسخر ارزشها و هنجارهای اجتماعی میپردازند و مومنان را انسانهای فاسد و خرافی و مانند آنها قلمداد میکنند. (بقره، آیات 12 و 14؛ توبه، آیات 64 و 65)
3. بیهویتی: از ویژگیهای نفوذیها، بیهویتی شخصیتی است؛ زیرا به ظاهر از هویت ملی اسلامی خویش سخن میگویند، ولی در عمل هویت کافران و دشمنان را دارند؛ از این رو گرفتار دوگانگی شخصیتی هستند و از هویت یگانه بهرهای نمیبرند. سقوط هویتی و شخصیتی آنان به خوبی از فلسفه و سبک زندگی آنان قابل تشخیص است. البته از نظر قرآن، این افراد گام به گام در فرآیندی به این بیهویتی اجتماعی و بیشخصیتی فردی میرسند و از انسانیت و انسجام روحی و روانی سقوط میکنند. (نساء، آیه 88) در این آیه خدا از واژه «ركس» به معناى وارونه شدن، و «اركس» به معناى سقوط به سر(المصباح، ج 1 ـ 2، ص 237، «الركس») برای بیان این حالت بیهویتی و سقوط در آن استفاده کرده است.
4- حیرت و سرگردانی: حیرت و سرگردانی از حالت و وضعیت شخصیتی و رفتاری نفوذیها است که بدان گرفتار هستند؛ زیرا نفوذیها از یک سو خود را جزو امت و از سوی دیگر در خدمت فلسفه و سبک زندگی کافران و دشمنان میدانند؛ این گونه است که هماره در حیرت و سرگردانی فکری و رفتاری هستند.(بقره، آیه 15؛ نساء، آیات 142 و 173؛ توبه، آیه 45؛ جامعالبيان، ج 6، جزء 10، ص 185؛ مجمع البيان، ج 5 ـ 6، ص 53)
5- توجیهگری: نفوذیها رفتارها و گفتارهای خویش را توجیه میکنند و برای آن وجهی میتراشند که بتوانند از فشار افشای حقیقت بگریزند و خود را رها کنند. از نظر قرآن، توجیه خلافکاریها بر مبناى دروغ، نمودى از روحیّه این افراد است که فکر و عمل آنها در تضاد است. (نساء، آیات 61 و 62)
6- حقناپذیری: از دیگر ویژگیها، حقناپذیری است؛ زیرا جز منافع و مصالح خویش و دشمنان همراه خویش هیچ چیزی را نمیپذیرند. (مدثر، آیه 31)
7- عدم پذیرش داوری رهبران: از آنجا که تنها منافع جناح یا دشمن را مد نظر قرار میدهند، هرگز زیر بار داوری و حکمیت رهبران دلسوز اجتماع نمیروند و تمام تلاش را دارند که بحرانها را حفظ کرده و عدم ثبات را در جامعه تقویت و تشدید کنند. (مدثر، آیه 31)
8- نهانکاری: آنان تمام تلاش خویش را میکنند که شناخته نشوند و با نهانکاری تمام در خدمت منافع دشمنان باشند. (توبه، آیه 101)
9- عدم توجه به پیوندهای اجتماعی: پیوند نفوذیها با دشمنان و خارج از مرزهای جغرافیایی و اعتقادی است، از این رو هیچگونه پیوند اجتماعی مردم خویش را حفظ نمیکنند و اهل قطع پیوندهای اجتماعی با مردم خودشان هستند. (محمد، آیات 20 و 22)
10- وابستگی: همان طوری که از نظر اعتقادی با خارج و دشمنان پیوند خوردهاند، در مسائل اقتصادی و سیاسی و مانند آنها نیز به خارج وابستگی دارند و از هر گونه استقلال اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ابا داشته و جامعه را به آن سمت و سو سوق میدهند. از نظر قرآن، وابستگى سیاسى به بیگانگان و عدم استقلال در عرصههاى بینالمللى بازتابی از فلسفه و سبک زندگی برخاسته از نفاقی است که در ذات این نفوذیها رخنه کرده است. (نساء، آیات 138 و 139)
11- دوستی و محبت بیگانگان: نفوذیها بیش از آنکه نسبت به مردم خویش محبت ورزند، دوستی و محبت بیگانگان و دشمنان را تا حد ولایت سیاسی پذیرا هستند.(نساء، آیات 138 و 139)
12- ولایت سیاسی دشمنان: از نظر قرآن، محبت و گرایش نفوذیها به دشمنان و بیگانگان تا آنجا است که سلطه سیاسی و حقوقی و قضایی آنان را پذیرفته و از طاغوت پیروی میکنند و از هرگونه ولایت الهی سر باز میزنند.(همان)
13- گرایش ابدی به دشمن: نفوذیها به سبب سقوط روانی و روحی و عدم هویت شخصیتی همواره به دشمن گرایش داشته و تا دم مرگ از فلسفه و سبک زندگی و خیانت دست بر نمیدارند.(توبه، آیات 77 و 110؛ حدید، آیات 13 و 14؛ الكشاف، ج 2، ص 313 و نیز ج 4، ص 476)
14- پرهیز از سنتهای اجتماعی معتبر: نفوذیها چون دنبال حق نیستند، تنها دنبال سنتهای اجتماعی هستند که باطل و ناحق است و هیچ پایه و اساس عقلانی یا عقلایی ندارد؛ در حالی به این سنتهای باطل و نابهنجار گرایش دارند که سنتهای حق و نیک بسیاری در اجتماع جاری و ساری است ولی آنان نه تنها گرایش نداشته بلکه اعراض و مخالفت میکنند.(نساء، آیات 60 و 61)
15- بازی با اسلام و دین مردم: نفوذیها همه چیز را برای منافع و مصالح خویش و دشمن میخواهند و با اسلام و امت اسلام بازی میکنند و آنچه را نشان میدهند چیزی جز خدعه و فریب نیست. اینان اگر به ارزشهای اسلامی اجتماع رو میآورند برای بازی و بهرهگیری از منافع آن است.(توبه، آیات 64 و65)
16- پذیرش حاکمیت طاغوت و دشمن: از دیگر ویژگیهای نفوذی، گریز از حاکمیت ولایت الهی و پذیرش حاکمیت طاغوت و دشمنان اجتماع است و مردم را برای پذیرش آن دعوت و تشویق میکنند. (نساء، آیات 60 و 61)
17- اجتناب از کارهای نیک و انفاق: اگر هزینهای در اجتماع میکنند در راستای تقویت کفر و دشمن و منافع آنان است؛ از این رو، از هر گونه کارهای نیک و انفاقاتی که مومنان و امت اسلام از آن بهره برند، پرهیز میکنند تا شرایط برای تضعیف اجتماع و نظام سیاسی ولایی فراهم آمده و بستر سلطه دشمن فراهم شود.(آل عمران، آیه 167؛ توبه، آیات 83 و 86)
18- خروج مخفیانه: از دیگر خصوصیات نفوذیها، خروج مخفیانه از محیط سالم به سوی محیطهای ناسالم و همچنین محافل مخفیانه خودشان است. (نور، آیه 63) واژه «تسلل» به معنای خروج مخفيانه است و مراد اين است كه منافقان در مجلس رسول خدا (ص) حاضر مىشدند و وقتى سخن از جهاد مىشد مخفيانه خارج مىشدند. (التبيان، ج 7، ص 466؛ مجمع البيان، ج 7 ـ 8، ص 247 و 249) و به سوی محافل و انجمنهای مخفی خویش میرفتند تا آنجا توطئه کنند.
19- بهرهگیری از عناصر ارزشی اجتماع: بهرهگیری از عناصر ارزشی اجتماع برای پیشبرد اهداف و نهانکاری از جمله ویژگیهای نفوذیها است؛ چنانکه با استفاده از مسجد سازی بر آن بودند تا اهداف خویش را در این محافل مسجدی پیش برند.(توبه، آیه 97) در حقیقت برای توجیه و نهانکاری اقدام به بهرهگیری از ارزشهای اجتماعی چون مساجد و هیئتهای مذهبی و مانند آن میکنند. (همان)
20- مخالفت عملی و عینی با جهاد: از دیگر خصوصیات آنان این است که از هر گونه جهاد و مبارزه علیه کفر و مستکبران و دشمنان سر باز میزنند و در علم و عمل با آن مخالفت میکنند و با استفاده از ابزارها و مجالس و محافلی که در اختیار دارند، علیه هر گونه اقدام جهادی علیه دشمنان کارشکنی میکنند.(آل عمران، آیه 167؛ توبه، آیات 83 و 86؛ نور، آیه 63)
21- تشویق دشمن به جنگ و حمله: از دیگر خصوصیات نفوذیها آن است که دشمن را برای هجوم و حمله به امت اسلام و وطن خویش تشویق میکنند و به آنان قول یاری و همکاری و نصرت میدهند.(حشر، آیه 11)
22- فرار از میدان جنگ و جهاد: از نظر قرآن، دنیاگرایی ویژگی این افراد است و همین امر سبب میشود که از هرگونه حضور در میدان جنگ و جهاد اجتناب کنند؛ یعنی همان طوری که در خدمت مردم خویش به جهاد نمیروند و از آن با توجیهات گوناگون سرباز میزنند (احزاب، آیات 18 و 19؛ توبه، آیه 83) همچنین وقتی به دوستان بیرونی خود قول میدهند تا در جنگ به یاریشان بروند، در مقام عمل از میدان نبرد میگریزند و حتی به آنان نیز خیانت میکنند.(حشر، آیات 11 و 12)
23- جلب رضایت دروغین مردم: آنان به ظاهر دنبال جلب رضایت مردم هستند، در حالی که اگر واقعا کسی رضایت واقعی را میجوید باید دنبال رضایت و خدا و پیامبر(ص) باشد که رضایت حقیقی مردم در آن است.(توبه، آیه 62)
24- ترس از مردم: اینان بیش از آنکه از خدا و قیامت بترسند از مردم میترسند که نکند حقیقتشان آشکار شود و به سبب رسوایی نتوانند اهداف خویش را تحقق بخشند. (حشر، آیات 11 تا 13)
25- ریاکاری: مردمانی ریاکار هستند و هر کار کوچک نیک خود را با تبلیغات گسترده به همگان اطلاعرسانی میکنند تا این گونه بستری برای سوءاستفاده فراهم آورند.(بقره، آیات 204 و 264؛ نساء، آیه 142؛ التبيان، ج 2، ص 177 و 179؛ ج 2، ص 336؛ مجمع البيان، ج 1 ـ 2، ص 534؛ الكشاف، ج 1، ص 579)
26- سودجویی: از دیگر ویژگیهای نفوذیها سودجویی و منفعت گرایی است؛ زیرا نفوذیها بیشتر در اندیشه کسب منافع و سود خویش هستند و بر آن هستند که در حد امکان از مواهب اجتماع خودی سوءاستفاده کرده و بهره برند. (نور، آیات 47 و 48؛ مجادله، آیات 14 تا 18)
27- قسم دروغ: توسّل به سوگند دروغ، از ترفندهاى آنان برای توجیه کارهای نادرست و نهان کردن اهداف خائنانه خودشان است.(توبه، آیات 42 و 56 و 73)
28- مظلومنمایی: از ویژگیهای برجسته آنان همین مظلومنمایی است. اینان حتی با نسبت دادن جرم و گناه خویش به دیگران و عدم پذیرش مسئولیت خطا و اشتباه و همچنین با مظلومنمایى تلاش میکنند که خود و اهداف خویش را نهان دارند. (نور، آیات 47 تا 50)
29- جاسوسی: از دیگر خصوصیات آنان حضور در میادین مهم و اساسی و مسئولیتهای کلیدی برای جاسوسی و ضربه زدن از درون است. (مائده، آیه 41؛ توبه، آیه 47)
30- فتنهگری: از جمله خصوصیات رفتاری مهم آنان فتنهگری است. هر جا فتنهای است آنان در آنجا حضور دارند و دنبال فتنهسازی و فتنهگری در اجتماع هستند تا حق و باطل قابل تشخیص برای عموم مردم نباشد و آنان بتواند اهداف پلید و شوم خویش را اجرایی کرده و پیش برند.(توبه، آیه 47)
31- شایعه پراکنی: تولید و پخش اخبار دروغین درباره ناکامیها و شکستهای خودیها و پیروزیها و موفقیتهای دشمنان از جمله مهمترین خصوصیت و ابزاری نفوذیهاست.(مائده، آیات 41 و42؛ احزاب، آیه 60)
32- تحریفگری: تحریفگری و تغییر و تبدیل حقایق و تاریخ سازی و مانند آنها از جمله خصوصیات و رفتارهای نفوذیها است که باید شناخت و مواظب و مراقب آنان بود.(مائده، آیات 41 و42)
33- جهل: جهالت به معنای سفاهت و بیخردی و نیز جهالت به معنای نادانی از ویژگیهای منافقان و نفوذیها است. (توبه، آیه 97)
34- خلف وعده و پیمانشکنی: از دیگر خصوصیات نفوذیها این است که هیچ گاه به وعده و تعهداتی که میدهند وفا نمیکنند و اهل خلف وعده و پیمانشکنی هستند. (توبه، آیات 75 تا 77)
35- شدت و ضعف در کفر: نفوذیها در یک سطح نیستند و همانطوری که اهل اسلام متفاوت و دارای درجات و مراتب متعددی هستند. (حجرات، آیات 13 و 14؛ مائده، آیه 93) نفوذیهای را نیز باید در درجات متعددی از حیث شخصیت و عمل قرار داد. (بقره، آیات 8 تا 10؛ توبه، آیه 125)