تئاتر خصوصی و تخریب فرهنگ عمومی
مهدی امیدی
مصداق بارز این سخنان رفیعی، تصاویر یا داستانهایی هستند که هر از گاهی از برخی نمایشها به بیرون درز میکنند. آنچه از این تصاویر و ماجراها آشکار است، عدم تقید به قوانین و دهنکجی به فرهنگ و ارزشهای ملی و دینی کشورمان است. برخی گروههای تئاتری ابایی از برملا کردن روشهای ضدتئاتری و غیراخلاقی خود ندارند و حتی برای تبلیغ نمایش خود و ایجاد هیاهو برای سود بیشتر، دست به چنین اقداماتی میزنند. گروههایی که مدعی روشنفکری هستند، هیچ حیایی برای استفاده ابزاری از زنان برای سود اقتصادی بیشتر ندارند!
چند ماه قبل نمایشی روی صحنه رفت که در تبلیغاتش عنوان شده بود که با توجه به فضای هراسانگیز نمایش، افراد زیر 18 سال و مبتلایان به ناراحتی قلبی، از دیدن این نمایش خودداری کنند؛ این درحالی است که متن و رمانی که این نمایش از روی آن اقتباس شده بود هیچ نسبتی با چنین توضیحاتی نداشت! مشخص هم نیست که چه نهاد یا مرکزی باید به تخلفات و تحریکات غیرقانونی گروههای نمایشی رسیدگی کند؟ گویی تئاتر، جزیرهای جدا و فارغ از این سرزمین است.
یکی از عوامل بروز چنین ضعفهایی، خصوصی شدن تالارهای نمایشی است که وجه اقتصادی آن بر جنبههای فرهنگی و فکری این هنر فاخر غالب شده است. حاکم شدن گرایش سوداگر در تئاتر باعث به حاشیه رفتن تفکر و فرم در تئاتر امروز ایران شده است. اتفاقی که حاصل فعال شدن بخش خصوصی در تئاتر طی سالهای اخیر است. واقعیت این است که اکنون خلق آثار در تئاتر بیشتر با نیت سود و جذب سرمایه انجام میشود. به طوری که تهیهکنندگان تئاتر به جای فعال فرهنگی الان به تاجر تغییر ماهیت دادهاند. این مسئله از آنجا اهمیت دارد که تهیهکنندگان بر کیفیت نمایشها تأثیر میگذارند. به همین دلیل هم تئاتر امروز ما هم بسیار دچار تکرار و سطحینگری شده و هم ابتذال در آن بیداد میکند؛ چون به هر تمهیدی برای جذب تماشاگر دست میزنند. البته این فرایند را فقط به تالارهای خصوصی نمیتوان تقلیل داد بلکه تالارهای معتبر و شناخته شده دولتی نیز به شکل غیرقابل باوری دچار این گرایش شدهاند.
این وضعیت و مناسبات حاکم بر تئاتر به گونهای است که عدهای فقط به خاطر برخورداری از سرمایه، میتوانند هر تالاری را برای اجرای نمایش خود در اختیار بگیرند، بدون داشتن صلاحیت و توانایی فکری و هنری، چون میتوانند برای صاحبان تالارها پول بیشتری به ارمغان بیاورند!
اتفاقات این روزهای تئاتر، گویای آن است که بخش نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد نیاز به یک خانهتکانی و تحول اساسی دارد. چون این بخش، نه به کیفیت نمایشها ناظر است و نه به قوانین و فرهنگ عمومی کشور حساسیتی دارد!