یتیمنوازی و حقوق یتیمان در آموزههای قرآنی
محسن ابراهیمزاده
تکریم یتیمان؛ وظیفهای همگانی
در آموزههای قرآن افزون بر احکام حقوقی، احکام اخلاقی در قالب بایستهها و شایستههای اخلاقی در راستای تکریم و احترام یتیمان بیان شده است. مراعات این احکام بر همگان لازم و واجب است؛ زیرا در تعاملات اجتماعی با یتیم تنها خویشاوند یا وصی و قیم با او درگیر نیست، بلکه کسانی دیگر نیز به اشکال گوناگون در روابط با او نیازمند حفظ حرمتها و تکریم یتیمان هستند.
در آیات قرآن بارها و به اشکال گوناگون بر وجوب و لزوم بها دادن به شخصیّت ایتام توجه داده شده است. از نظر قرآن لازم است تا در تعاملات اجتماعی، شخصیت یتیمان صیانت شود و هیچگونه تعرض و تعریضی نسبت به آنان روا داشته نشود، بلکه بر همگان است تا یتیمان را مورد احترام و اکرام قرار داده و شخصیت آنان را صیانت کنند. (فجر، آیات 16 و 17)
باید توجه داشت که گرفتاری کسی به مصیبتی چون از دست دادن پدر به معنای اهانت و خواری او نیست و نمیبایست فقدان پدر را به عنوان اهانت ارزیابی کرد و نسبت به این افراد تحقیرآمیز رفتار کرد و از تکریم آنان غافل ماند؛ بلکه کرامت انسانی که ذاتی هر کسی است باید مراعات شود؛ درباره یتیم مسلمان به سبب وجود کرامت اکتسابی اسلام باید این تکریم افزایش و تشدید شود.
بر اساس آیات سوره فجر، ترک اکرام یتیم، سبب کم شدن روزى انسان در دنیا و گرفتارى به عذابی بىنظیر در قیامت میشود که کسی دیگر از صاحبان گناهان دیگر به آن مبتلا نمیشود؛ در حقیقت برای این نوع گناه عذابی خاص است که برای دیگر گناهان نیست؛ بنابراین باید انسان مراقب باشد تا چنین رفتاری را در پیش نگیرد.(فجر، آیات 16 و 17 و 25)
قرآن هشدار میدهد که ترک اکرام یتیم، از موجبات نکوهش خداوند و از اسباب ذلّت و خوارى در پیشگاه او است.(همان) بنابراین، انسان خردمند کاری نمیکند که اسباب ذلت و خواری خویش را فراهم آورد، بلکه تلاش میکند تا در پیشگاه خدا از عزت الهی برخوردار بوده و مورد توجه و عنایت خدا قرار گیرد. به سخن دیگر، باید هر کسی با تکریم و احترام به یتیم، سبب عزّت و گرانقدرى خود در نزد خدا را فراهم آورد.(فجر، آیات 15 تا 17)
بسیاری از مردم چون گرفتار معیارهای ارزشی دنیا هستند، به این معیارهای واقعی توجه و اهتمامی ندارند، از این رو برای بسیاری از مردم این حقیقت زمانی آشکار میشود که دیگر دیر شده است؛ زیرا از نظر قرآن برای اکثریت مردم، آشکار شدن ارزش حقیقى اکرام ایتام، در قیامت خواهد بود. (فجر، آیات 17 تا 23) مقصود از «يتذكّر» در آیه به قرينه سياق، متذكّر شدن انسان به اين است كه بهرهمنديهاى دنيايى وسيله امتحان وى بوده و او در آن كوتاهى نموده است. در حقیقت خدا به او مال و ثروتی داده یا قدرتهای دیگر بخشیده تا آن را در شکر عملی به کار گیرد و در راستای کمال خویش و دیگران بهره برد؛ از جمله کارهایی که شکر عملی را نشان میدهد تکریم «يتيم» است که وی از آن سرباز زده و در مدت عمر خویش در دنیا وی را اكرام نکرده است.
از نظر قرآن، تکریم واقعی و حقیقی نسبت به یتیمان همواره از سوی کسانی خواهد بود که به خدا و آخرت و حسابرسی آن اعتقاد داشته و با اعمال نیک خویش از جمله مواظبت و مراقبت دائمی نسبت به نماز، به عنوان برترین نماد بندگی در برابر خدا، به تکریم و مراقبت از یتیمان میپردازند. در حقیقت مراقبت از نماز، زمینهساز احترام یتیم و رسیدگى به امور آنان است؛ زیرا چنین افرادی همچنانکه مراقب اوقات نماز و انجام بندگی هستند و هیچ کوتاهی و سهوی در آن ندارند، همچنین مراقب اوضاع یتیم و برآوردن نیازهای او هستند و هیچگونه کوتاهی و سهو در انجام این مسئولیت اجتماعی ندارند؛ این در حالی است که بینمازها از هر گونه مراقبت دست برداشته و حتی به اهانت و راندن یتیمان و تحقیر آنان میپردارند.(ماعون، آیات 2 تا 5)
باید توجه داشت خدا انسان را همواره در ابتلاء و آزمون قرار میدهد.(عنکبوت، آیات 2 و 3؛ بقره، آیات 155) از جمله ابزار ابتلاء و فتنه الهی، ایتام هستند تا دانسته شود، مردم با ایشان چگونه تعامل میکنند. در حقیقت ایتام وسیله آزمایش خداوند از ثروتمندان نسبت به اکرام آنان است.(فجر، آیات 15تا 17)
تکریم یتیمان باید در قالب انواع رفتارها و کارهای خیر و نیک انجام گیرد. پس نیک گفتاری و پرهیز از تحقیر و تمسخر کلامی آنان و همچنین نیککرداری و نیکوکاری از جمله رویههایی است که تکریم یتیمان با آن تحقق مییابد. از نظر قرآن لازم است تا برخورد نیک با یتیمان هنگام بهرهمند ساختن آنان از ارث انجام شود؛ در حقیقت با بهرهمندسازی آنان به مالی از میت، نیکوکاری را نسبت به آنان انجام داده و آنان را این گونه تکریم کنند. (نساء، آیه 8) هم چنین در همین راستا لازم است تا با رعایت ادب در گفتار تکریم را نسبت به یتیمان به نمایش گذاشت و سخنی جز به استواری و زیبایی نگفت و فصاحت و بلاغت را مراعات کرد.(نساء، آیات 8 و 9) گفتنی است قول معروف در آیه 9 سوره نساء به معناى گفتارى است كه شرعا و عرفا پسنديده باشد كه از آن به گفتار مؤدّبانه نیز تعبير مىشود. (مجمعالبيان، ج 3 - 4، ص 19؛ التفسير المنير، ج 4، ص 268)
از نظر قرآن غفلت از امتحان الهى، سبب ترک احترام یتیمان و بىاعتنایى به آنان و باعث دلبستگى به ثروت و مال ایتام میشود(فجر، آیه 15)؛ پس انسان باید همواره هوشیار باشد که هر دم از زندگی دنیوی جز امتحان و ابتلاء و فتنه الهی نیست و خدا انسان را در دنیا با اسباب و ابزارهای گوناگون و متعدد میآزماید.
هر گونه غفلت و نیز بىاعتنایى بویژه از سوی ثروتمندان نسبت به یتیمان امری زشت و نکوهیده است و موجب هلاکت انسان میشود. (بلد، آیات 6 و 14 و 15؛ فجر، آیات 15 تا 17) همچنین عدم توجّه به ایتام، خود بهترین نشانه از وضعیت انسان و شاکله شخصیتی اوست؛ زیرا این امر نشانه ردّ شدن شخص بویژه ثروتمندان در امتحان الهى است.(همان) چنین اشخاصی که در امتحان الهی رد شدند و توفیق، رفیق آنان نشده است باید بدانند که خداوند، در کمین ثروتمندان بىاعتنا به اکرام ایتام است و آنان را به سختی گرفته و مجازات میکند. (همان)
بنابراین، موفق کسی است که نه تنها به یتیمان بیاعتنا نیست بلکه توجه ویژهای به آنان دارد. این گونه است که شخص تکریمکننده ،خود مورد عنایت الهی قرار میگیرد؛ زیرا از نظر قرآن هر گونه توجه بویژه پناه دادن به یتیم بیپناه، امری ارزشمند و مورد عنایت الهی است.
پناه دادن و فراهم کردن مکان مناسب براى یتیمان و رهانیدنشان از سرگردانى، از سنتهای الهی احترام به یتیم و تکریم اوست(ضحی، آیه 6)؛ پس همان طوری که خدا به یتیم پناه میدهد، مومنان نیز باید این گونه باشند و سنت و رویه الهی را در زندگی در پیش گیرند.
احسان و نیکوکاری به یتیمان
تکریم در اشکال گوناگون انجام میشود؛ یکی از آن اشکال، احسان است. احسان به معنای نیکوکاری در شکل عفو و گذشت نسبت به خطاها و ایثارگری انجام میشود. در حقیقت دو نوع احسان عفوی و احسان اکرامی یا ایثاری وجود دارد. مومنان میبایست در مقام مکارم اخلاقی با دیگران تعامل داشته باشند؛ این بایستگی نسبت به گروههایی از مردم مورد تاکید بیشتر است، لذا در قرآن نسبت به والدین سخن از چنین احسانی در حد وجوب موکد است. هم چنین لازم است با یتیمان این گونه رفتار شود.
از نظر قرآن، احسان به یتیم، در کنار احسان به والدین و خویشاوندان و مساکین از مهمترین وظایف مؤمنان در کنار عبادت خدا است. (بقره، آیه 83)
البته در آیات دیگر قرآن نیز، بر احسان و نیکى به ایتام توجه داده شده و خدا این امر را مورد عنایت و سفارش خویش قرار داده است و از مردمان خواسته تا به احسان یتیمان توجه داشته باشند. در حقیقت همان حکمی که درباره یهود بیان شده در قوانین و احکام شریعت اسلام نیز مورد امضا و تایید است. (نساء، آیات 36 و 127)
با نگاهی به چینش احسان نسبت به افراد میتوان گفت که اولویّت احسان و نیکى به ایتام، پس از پدر و مادر و خویشان است؛ به این معنا که احسان و نیکوکاری اول نسبت به والدین سپس به خویشان و سپس به یتیمان خواهد بود و در مراحل پس از آن همسایگان نزدیک و سپس ابن سبیل و در نهایت بردگان باید مورد احسان قرار گیرند. (نساء، آیه 36)
از نظر قرآن ، کمککننده به یتیم، در زمره نیکوکاران خواهد بود و از برکات مقام محسنان بهره مند میشود.(بقره، آیه 177) البته واژه برّ به نوعی احسان فراگیر و گستردهاشاره دارد که بیانگر دریادلی شخص و گشاده دستی است به طوری که همگان از خیرات و نیکی هایش بهرهمند میشوند.
حساست اسلام نسبت به حقوق یتیمان
در اسلام حقوقی برای یتیمان در نظر گرفته شده که برخی از آنها در آیات قرآن آمده است. در اینجا به این حقوق به طور کلی اشاره میشود. از نظر قرآن مراعات این حقوق لازم و ضروری است؛ زیرا تضییع حقوق یتیمان، زمینهساز عقوبت دنیایى و آخرتى خواهد بود. (نساء، آیه 9)
همچنین از نظر قرآن، اعتقاد و باور انسان به علم خداوند، زمینهساز رعایت حقوق ایتام است (نساء، آیه 127) پس لازم است تا انسان در این زمینه با احتیاط تمام وارد شود؛ زیرا از نظر قرآن لازم است انسان با خوف و احتیاط و نگرانی، نسبت به ضایع شدن حقوق یتیمان در این عرصه وارد شود. (همان؛ نساء، آیه 9)
رعایت عدالت، در مورد ایتام از حقوق اساسی است که باید رعایت شود.(نساء، آیه 127) چرا که از نظر قرآن، رعایت حقوق ایتام، از مصادیق تقوا و پرهیزکارى است. (نساء، آیات 1 و 2) در حالی که تجاوز به حقوق ایشان به معنای بیتقوایی است؛ در زمان جاهلیت این گونه رفتار میشد و حقوق یتیمان تضییع میشد.(نساء، آیه 127) به نظر میرسد که عامل مهم در این امر بیشتر اموال یتیمان بویژه دختران بوده است؛ زیرا رغبت به ازدواج با دختران یتیم، به قصد پایمال کردن حقوق آنان در عصر بعثت وجود داشته است.
احکام حقوقی یتیم
براساس آیات برای یتیم حقوقی به این عنوان ثابت است که برای دیگر کودکان ثابت نیست. مراعات این حقوق از سوی اجتماع در برخی از موارد واجب و در برخی دیگر مستحب است. از جمله این احکام میتوان به موارد زیراشاره کرد:
1- حرمت رفتار تحقیرآمیز با یتیمان: از نظر قرآن، هر گونه رفتار تحقیر آمیز با یتیم حرام و ممنوع است. (ضحی، آیه 9؛ ماعون، آیات 1 و 2)
2- حرمت رفتارهای خشونتآمیز با یتیمان: بر اساس آموزههای قرآنی رفتارهای خشونتآمیز با یتیم حرام است و دیگران نباید با آنان رفتاری قهرآمیز و تند و خشن داشته باشند یا از خود و اجتماع برانند. (همان)
3- وجوب امتحان از یتیمان در راستای علم رشد اقتصادی آنان برای تصرفات مالکانه: اموال یتیم تا بلوغ در اختیار وصی و قیم شرعی و قانونی او قرار میگیرد و زمانی به یتیم بالغ داده میشود که افزون بر بلوغ جنسی، به بلوغ رشدی و عقلی رسیده و بتواند در اموال خویش تصرف کند. بنابراین، همان طوری که والدین، مالی را در اختیار فرزندان سفیه و مجنون خود قرار نمیدهند، در یتیم نیز افزون بر شرط بلوغ جنسی، بلوغ و رشد عقلی اقتصادی لازم است. براى تشخیص رشد اقتصادى آنان به هنگام برگردانیدن اموالشان، واجب است تا یتیمان آزموده شوند و از بلوغ اقتصادی و عقلی آنان اطمینان حاصل آید. (نساء، آیه 6)
4- وجوب آموزش یتیم برای رسیدن به بلوغ و رشد اقتصادی: از نظر قرآن، برای اینکه یتیم به رشد اقتصادی دست یابد باید آموزشهایی در این زمینه ببیند تا به بلوغ اقتصادی دست یافته و بتواند در مال خویش تصرف مالکانه داشته باشد.(همان) خدا در این آیه خواهان آن است که یتیمان از کودکی تا سن بلوغ جنسی و نکاح با آزمونها و ابتلائات گوناگونی آموزش یابند تا در این مدت با انواع آموزشها و آزمونها به رشد اقتصادی دست یافته و با آن مانوس شوند؛ پس اگر به چنین رشدی دست یافتند و با آن مانوس شدند، اموال یتیم در اختیار وی قرار میگیرد تا بتواند تصرفات مالکانه داشته باشد. پس آموزش یتیم برای کسب مهارت و رشد اقتصادی لازم و ضروری است و نباید او را از فعالیتهای خرد اقتصادی برای کسب توانایی و مانوس شدن با فعالیتهای اقتصادی محروم کرد؛ زیرا مانوس شدن با کاری یا چیزی جز با تکرار و آموزش و آزمون شدنی نیست؛ از این رو، لازم است تا به یتیمان آموزشهای اقتصادی داده شود تا با آن مانوس شوند.
5- استحباب موکد اعطاى مقدارى از اموال به یتیمان خویشاوند، هنگام تقسیم ارث: از نظر قرآن، مستحب است که در هنگام تقسیم اموال میت، به خویشانی که در طبقات دیگر ارث هستند و ارث با وجود طبقات مقدم به آنان نمیرسد، و نیز مساکین ناتوان مالی و یتیمان، بخشی از اموال میت داده شود. (نساء، آیه 8)بنابراین، همان طوری که بخشی از اموال به خویشاوندان میت، یتیمان غیرخویشاوند و مساکین غیرخویشاوند داده میشود، مستحب موکد آن است که به مسکین و یتیم خویشاوند به طریق اولی چیزی از اموال میت داده شود.(همان) گفتنی است که مراد از «القسمهًْ» در آیه همان تقسيم كردن ارث است. (مجمعالبيان، ج 3 - 4، ص 19؛ زادالمسير، ج 1، ص 375)
6- وجوب رعایت قسط در مورد یتیمان: قسط به معنای سهم چیزی است که به عنوان حق و حقوق به شکل مشاع برای شخصی ثابت است. به عنوان نمونه در هر مالی، سهمی به عنوان حق برای سائلان و محرومان قرار داده شده است.(ذاریات، آیه 19؛ معارج، آیات 24 و 25) همچنین گفته شد که در اموال میت، سهم و قسطی برای سه گروه خویشاوندان، مساکین و یتیمان است. بنابراین، لازم است در هر کاری سهم یتیمان مراعات شود. در این میان اگر یتیم دختر باشد و کسی میخواهد با وی ازدواج کند باید توجه خاص به حق و حقوق وی شده و تمام آن پرداخت شود.
7- وجوب تأمین اقتصادى یتیمان سادات، از خمس: خمس بر هر در آمدی است که انسان به دست میآورد. درمورد درآمدهای جنگی لازم نیست تا سال بر آن درآمد بگذرد، بلکه باید نخست خمس ادا شود؛ اما نسبت به باقیمانده از درآمد و مالی که سال بر آن گذشته است، خمس تعلق میگیرد و آن را باید به صاحبان آن یعنی سادات از نسل پیامبر(ص) بپردازند. (انفال، آیه 41) بر اساس این آیه مستحقان خمس غیر از خدا و رسول (ص) و فرزندان از نسل ایشان، یتیمان، مساکین و درراه ماندگان نیز حقی از خمس میبرند؛ اما به طور طبیعی یتیمان و مساکین و ابن سبیل از نسل پیامبر(ص) مقدم در بهرهمندی از خمس خواهند بود.(همان)
8- لزوم تأمین یتیمان از نسل پیامبر، از فىء: همچنین لازم است تا یتیمان سادات از فیء و درآمدهایی که در هنگام جنگ بیدردسر به دست آمده و در اختیار رهبری است، بهره برند و به آنان داده شود. (حشر، آیه 7) البته چنانکه گفته شد، اموال فیء و انفال عمومی، در اختیار حاکم اسلامی است تا برای مستحقان آن از جمله یتیمان و مساکین و ابن سبیل هزینه کند و به طریق اولی سادات از نسل پیامبر(ص) از یتیم و مسکین و ابن سبیل مقدم خواهند بود.(همان)
9- استحباب باقى گذاشتن اموالى به واسطه موصى، براى یتیمان خود: مستحب است که انسان همه اموال خویش را بذل و بخشش نکند و بخشی از اموال را برای فرزندان خویش بگذارد و وصیت کند. در این میان وصیت برای فرزندان صغار که به بلوغ نرسیدهاند، مستحب است تا وصی برای آنان حفظ و نگه داشته و پس از بلوغ رشدی و اقتصادی در اختیار آنان قرار دهد.(نساء، آیه 9).
10- وجوب ابلاغ احکام درباره یتیمان: همان طوری که پیامبر(ص) موظّف به اعلام ارزشمندى اصلاح امور یتیمان است(بقره، آیه 220)، دیگرانی که به این احکام آگاه هستند باید جاهلان را نسبت به این حکم آگاه کنند و اجازه ندهند تا حق و حقوق یتیمان نادیده گرفته شود.
11- جواز تادیب یتیم: اینکه گفته شد هرگونه خشونتی نسبت به یتیم جایز نیست، خشونتی است که در راستای تحقیر و اهانت و مانند آنها است؛ اما اگر خشونت و تنبیه در جهت تادیب و ادب کردن یتیم باشد، همانند تادیب فرزندان خویش جایز و روا است. البته باید شرایط تادیب و تنبیه و خشونت براساس شریعت و اخلاق مراعات شود.(نساء، آیه 9) زیرا جمله «وليقولوا قولا سديدا» دلالت بر جواز تأديب يتيمان با گفتارى مناسب با حال و شأن آنان دارد. (زبدهًْ البيان، ج 2، ص 614)
12- حرمت آزاررسانی و پرخاشگری: هرگونه آزاررسانی و برخورد قهرآمیز و خشونتی جایز و روا نیست.(ضحی، آیه 9) در همین راستا نمیتوان نسبت به یتیم پرخاشگری داشت و با زبان و کلام یا اشاره و مانند آن ایشان را آزرد. بر اساس آموزههای قرآن کسانی به این نوع رفتار و گفتار زشت روی میآورند که اعتقادی به قیامت ندارند؛ از نظر قرآن پرخاش به یتیمان و آزار آنان از اعمال و رفتارهای تکذیبکنندگان قیامت است.(ماعون، آیه 6)
13- حرمت تصاحب اموال یتیم: هرگونه تصرف به دور از انصاف در مال یتیم حرام است.(نساء، آیه 6) از نظر قرآن کسانی به تصاحب و غصب مالالارث یتیم میپردازند که گرفتار غفلت از آزمایش خداوند و نیز گرفتار دلبستگى به مال دنیا هستند.(فجر، آیات 16 تا 20) به سخنی دیگر، به یک معنا دنیاطلبى و ثروتاندوزى، زمینهساز بىاعتنایى به ایتام و دست یافتن به مال و ارث آنان است.(همان)
14- حرمت محرومسازی یتیم: از نظر قرآن محرومسازی یتیم از ارث حرام و گناهی بزرگ است. از همین رو خدا به محرومکنندگان یتیمان از ارث بعد از خود هشدار میدهد و اجازه نمیدهد تا وصیتکنندگان فرزندان خردسال خویش را از ارث محروم سازند.(نساء، آیات 7 تا 9 و 127) باید یادآور شد که این مطلب بر اساس شأن نزول آيه است كه برخى با وصيّت اموال خود براى صرف در امور خيریه، فرزندان خويش را از ارث محروم مىساختند. خدا به این دسته افراد فرموده است که حق ندارند اموال خویش را چنان وصیت کنند که چیزی به فرزندان صغار و یتیم خودشان نرسد.(مجمعالبيان، ج 3 - 4، ص 20 – 21) در روایت است فردی از دنیا رفت و پیامبر(ص) بر جنازهاش نماز خواندند. او فرزندان کوچکی داشت؛ ولی تمام اموالش را وقف کرده بود و فرزندانش به گدایی افتاده بودند. حضرت(ص) فرمود: اگر من خبر داشتم که اموالش را وقف کرده است، اجازه نمیدادم که جسد او را در قبرستان مسلمانان دفن کنند.(گفتارهای معنوی، ص ۱۵۹) از نظر قرآن نباید در حق کودکان صغیر خویش اجحاف و ظلم کرد و آنان را از ارث محروم نمود؛ خدا در بیان فلسفه و هدف این حکم خویش به ظلمی اشاره میکند که از سوی دیگران به این یتیمان خواهد رسید. به سخن دیگر، مصون ماندن فرزندان انسان از اجحاف دیگران، فلسفه حرمت محرومسازی یتیمان از ارث است.(نساء، آیه 9) پس وقتی به کودکان صغار ارثی میرسد از ظلم دیگران در امان خواهند ماند؛ وگرنه در دست و پای دیگران قرار گرفته و مورد ظلم واقع میشوند.
15- جواز ازدواج با دختران یتیم: ازدواج با دختران یتیم با رعایت عدالت و پرداخت حقوق ایشان از جمله مهریه جایز است(نساء، آیه 3)؛ ولی اگر ترس دارد که نمیتواند عدالت را در حق آنان مراعات کند، نباید ازدواج کند.(همان) البته از نظر قرآن، ازدواج با دختران یتیم، به قصد خیر و کمک به آنان ممدوح و مورد تشویق و ستایش الهی است.(نساء، آیه 127) اما اگر کسی بخواهد با این ازدواج به اموال آنان دست یافته و برای خود زندگی درست کند، مورد نکوهش و سرزنش خدا خواهد بود.(همان)
16- لزوم اصلاح امور یتیمان: اصلاح امور یتیمان و پرهیز از افسادگرى، در امور مربوط به آنان بر مومنان لازم و واجب است.(بقره، آیه 220) و خدا بر این امر تاکید و مومنان را بدان تشویق و ترغیب میکند؛ زیرا اصلاح کارهای آنان بهتر از کنارهگیری است که به یتیمان بیشتر صدمه و آسیب وارد میسازد.(همان) از نظر قرآن تنها در صورت اصلاح امور یتیم و مصالح او است که میتوان در مال وی تصرف کرد.(همان؛ انعام، آیه 152؛ اسراء، آیه 34)
17- وجوب و استحباب اطعام یتیمان: از نظر قرآن، اطعام یتیمان و خوراک دادن به ایشان امری ممدوح و مورد ترغیب و تشویق خدا است. در این میان اطعام یتیمان خویشاوند دراولویت است.(بلد، آیات 14 تا 17) اطعام یتیمان نیازمند از مصادیق رفتار مقربان و بندگان خاص خدا است که ابرار از آنان پیروی میکنند.(انسان، آیات 5 تا 8) همچنین از نظر قرآن، اطعام یتیم در روزگار گرفتارى آنان به گرسنگى، نشانه موفقیّت در مجاهده با هواهاى نفسانى و عبور از عقبات دنیا و آخرت است.(بلد، آیات 11 تا 17) بر اساس يكى از احتمالات، مقصود از «عقبه» تمثيلى از مجاهده نفس است كه همانند صعود از گردنههاى دشوار است. (مجمعالبيان، ج 9 - 10، ص 750) از نظر قرآن چنین رفتار ایثارگرانه که شخص حتی از حق خویش بگذرد و غذای خویش را به یتیم بدهد، در حقیقت نوعی مجاهدت نفس است و او در مقام اکرام ایثاری قرار دارد.(انسان، آیات 5 تا 8) زیرا گاه انسان با اینکه نیاز دارد و غذا، محبوب و مورد نیاز اوست، ولی به جهت حب الهی از خود میگذرد و آن را به یتیم ایثار میکند.(همان) البته در شرایطی این اطعام واجب است؛ زیرا خدا میفرماید رساندن غذا به ایتام، در هنگام قحطى، وظیفه بزرگ و سنگین براى افراد با ایمان و ثروتمند است و آنان نباید از زیر بار این مسئولیت عظیم شانه خالی کنند.(بلد، آیات 11 تا 19) اگر کسی بر خلاف وظیفه عمل کند و از اطعام به ایتام خویشاوند بویژه در زمانهای سخت اعراض کند، در زمره اصحاب شوم در قیامت قرار گرفته و عذابهای خاصی را باید متحمل شود.(همان)
۱۸-وجوب تکفل یتیم: از نظر قرآن، تکفل یتیم واجب است. بر اساس آیات قرآن تکفل و رسیدگى به امور یتیمان و انفاق به آنان امری واجب و لازم است (بقره، آیه 215) هر چند که انفاق به یتیم خویشاوند و غیر وارث، هنگام تقسیم ارث مستحب باشد.(نساء، آیه 8) به هر حال، حمایت همهجانبه از یتیم کار مستحب و در برخی از امور واجب است و کسانی که به این کار اقدام میکنند خود را از خشم خدا در امان نگه داشته و در زمره اصحاب یمین قرار میگیرند.(بلد، آیات 11 تا 19) باید دانست هر چند قیام به امور ایتام با رعایت عدالت، از مصادیق خیر و نیکى است(نساء، آیه 127)؛ ولی قبول سرپرستى اموال ایتام، تعهّدى مسئولیّتآور است.(انعام، آیه 152؛ اسراء، آیه 34)
۱۹- استحباب پذیرش و نوازش یتیم: از نظر قرآن پذیرش و نوازش ایتام و اظهار محبّت به آنان، امری مطلوب و پسندیده در اسلام است.(ضحی، آیه 9؛ ماعون، آیات 1 و 2) خدا در قرآن بیان میکند یتیم نوازی شیوه معتقدان به قیامت و جزای آن روز است.(همان)
۲۰- حرمت ترشرویی: نمیتوان با یتیم برخوردی داشت که نشان از ترشرویی است؛ زیرا کسانی که قیامت را معتقد نیستند این گونه عمل میکنند.(ماعون، آیات 1 و 2)
احکام ویژه مال یتیم
از آنجایی که مهمترین مباحث در یتیم، مسائل مالی اوست، به شکل خاص به این مبحث ورود میکنیم؛ زیرا اموال مرکز خطا و وسوسههای شیطان است.
برخی از مهمترین مسایل و احکام ویژه مال یتیم عبارتند از:
1. جواز تصرّف مصلحتآمیز در اموال یتیم، در راستاى حفظ منافع آنان.(انعام، آیه 152)
2. حرمت اسراف و سوءاستفاده اولیاى ایتام از اموال آنان. (نساء، آیه 6)
3. جواز تصرّف ایتام در اموالشان، با اذن و نظارت ولىّ(نساء، آیه 6)
4. عدم جواز تصرّف در مال یتیم، به دور از کجى و انحراف (انعام، آیات 152 و 152) از نظر قرآن رسیدن به تقوا در گرو پرهیز از تصرّفات ناروا در اموال یتیمان است.(همان)
5. جواز برداشت اولیاى ایتام از اموال آنان به صورت قرض، در صورت نیاز ضرورى به آن.(نساء، آیه 6) امام باقر(ع) در ذيل آيه فرمودند: سرپرست و ولىّ يتيم مىتواند به مقدار نياز از اموال يتيم به صورت قرض برداشت کند. (مجمعالبيان، ج 3 - 4 ، ص 17؛ تفسير البرهان، ج 1، ص 345، ح 20)
6. وجوب گواه گرفتن براى متولّیان امر ایتام، هنگام تحویل اموالشان به آنان.(نساء، آیه 6)
7. وجوب تسریع در پرداخت اموال یتیم به وى، بعد از احساس بلوغ، بر وصىّ او(نساء، آیات 2 و 6 ) زیرا آيه خطاب به اوصياى يتيمان است. (مجمعالبيان، ج 3 - 4، ص 7؛ معالمالتنزيل، بغوى، ج 1، ص 562)
8. عدم جواز سپردن اموال ایتام به آنان، قبل از بلوغ و رشد.(نساء، آیه 5) در روايتى امام صادق(ع) در پاسخ سؤالى از آيه مزبور فرمود: ايشان يتيمان هستند. اموالشان را به آنها ندهيد تا بدانيد به رشد رسيدهاند. (تفسير عيّاشى، ج 1، ص 220، ح 23؛ تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 442، ح 50)
9. وجوب ردّ اموال یتیم پس از بلوغ و احراز رشد اقتصادى آنان؛(نساء، آیه 6)
10. جواز شرکت در اموال ایتام و استفاده از آن، در عوض کار انجام گرفته براى آنان(بقره، آیه 220) مقصود از «تخالطوهم» شريك شدن در اموال يتيمان و مخلوط نمودن اموال آنان با اموال خود و در نتيجه برگرفتن عوض و اجرت خود از مال آنان است. (مجمعالبيان، ج 1 - 2، ص 559) اصولا از نظر قرآن مال یتیم، وسوسهانگیز و زمینهساز لغزش انسان، در صورت تصرّف بیجا در آن است. بنابراین باید خیلی مواظب بود.(انعام، آیه 152؛ اسراء، آیه 34)
11. عدم جواز تصرّف ناصحیح در اموال یتیم، عهد الهى است و باید انجام شود.(همان)
12. جواز بهرهگیرى متعارف از مال یتیم براى ولىّ وى، در مقابل زحمات متحمّل شده در جهت مصلحت یتیم(نساء، آیه 6)
13. جواز تصرّف در اموال ایتام، در صورت پرهیز از ظلم(نساء، آیه 10)
14. حرمت هرگونه تجاوز، در داراییهاى ایتام(انعام، آیه 152؛ اسراء، آیه 34)
15. عدم جواز تصرّف، در اموال یتیم از روى اسراف.(نساء، آیه 6)
16. جواز تصرّف ضرورى و لازم در اموال یتیمان، براى متولّیان امور آنان(همان) از مفهوم جمله مذكور استفاده مىشود در صورتى كه تصرّف از روى اسراف نباشد، جايز است.
17. حرمت تصرّف غاصبانه و ناروا در مال یتیم(نساء، آیه 2)
18. حرمت تصرّف بیجا و حیف و میل اموال یتیم: (نساء، آیه 6؛ انعام، آیه 152؛ نساء، آیه 34)
19. عدم جواز تصرّف در اموال ایتام، بعد از رسیدن آنان به رشد و بلوغ (همان)
20. حرمت تصرّف ظالمانه و ناروا در مال یتیم و لزوم پرهیز از آن. (نساء، آیه 10؛ انعام، آیه 152)
21. حرمت تبدیل و تعویض اموال مرغوب ایتام به اموال غیر مرغوب.(نساء، آیه 2)