نگاهی به تازهترین فیلم بهروز شعیبی
دارکـوب؛ هیاهوی ناکوک
آرش فهیم
«دارکوب» جدیدترین فیلم بهروز شعیبی، دستاورد تازهای برای این فیلمساز نیست. کارگردان کمکار و گزیده کاری که با «دهلیز» همه را غافلگیر کرد و با «سیانور» از ظهور یک فیلمساز حرفهای و متبحر خبر داده بود و حتی «پرده نشین» او یک سر و گردن از سایر سریالهای تلویزیونی بالاتر بود، حال با «دارکوب» در حد یک فیلمساز اجتماعی معمولی ظاهر شده است.
فضاسازی و استفاده درست از قاب دوربین، مزیت اصلی این فیلم است باعث شده تا همچون آثار قبلی شعیبی، سرپا و جان دار به نظر برسد. همچنین صحنههای درگیری و تنش در فیلم، واقعگرا و باورپذیرند. اما مشکل اصلی «دارکوب»، محوریت یک ایده تکراری و قدیمی است؛ باز هم شاهد فیلمی درباره دعوای دو زن بر سر یک فرزند هستیم؛ «دایره گچی» این بار در یک میزانسن نابرابر اجرا شده است؛ این بار مارد واقعی یک فرزند، گرفتار در اعتیاد است و مادرخوانده، زنی تحصیل کرده و دارای امکاناتی خوب. وضعیتی که در آن، برنده از قبل مشخص است!
قرار بوده تصویری متفاوت از اعتیاد آن هم در بین زنان نمایش داده شود. اما عوامل و زمینههای سقوط شخصیت محوری فیلم فراهم نشده است و ما دلیل اینکه این زن چرا به این راه رفته را به طور دقیق متوجه نمیشویم. به غیر از یک دیالوگ مبنی بر کمتوجهی شوهر سابق به او! اما این دلیل قانعکنندهای برای سقوط یک زن عاقل و بالغ و سالم به پرتگاه اعتیاد نیست! در نتیجه، شاهد این هستیم که موقعیتی ملتهب و دردناک در این فیلم، به خاطر عدم مهندسی دقیق و سنجیده درام، سرد و بیحس شده است.
«دارکوب» داستان ضعیفی دارد و درنتیجه بخش زیادی از فضای این فیلم با صحنههای اضافه و بیکارکرد پر شده است. مثل برادر زن معتاد و شغل او که کارگری در زیرزمین و تونلهای مترو است اما هیچ کارکرد دراماتیکی در این فیلم ندارد. دقیقا مثل نمایش پیدرپی آپارتمانهای کنار دریاچه و... رفتن مهناز افشار در پی زن معتاد در پارکها و خیابانها، هیچ بار و ارزشی را به فیلم اضافه نمیکند؛ مشخص نیست که یک زن عاقل و تحصیل کرده چرا اینگونه به میان تبهکاران و معتادان میرود؟! ماجراهای فرعی دیگر، مثل دوست باردار زن معتاد و سقط جنین او و... نیز پیوند ضعیفی با بدنه اصلی فیلم یافتهاند و فقط باعث آب بسته شدن به روایت فیلم شدهاند.
همچنین بازیهای فیلم نیز، تعریفی ندارند. سارا بهرامی که به خاطر ایفای نقش زن معتاد در این فیلم، سیمرغ بهترین بازیگر زن سی و ششمین جشنواره فیلم فجر را گرفت، بسیار اغراقآمیز و گاهی تصنعی به نظر میرسد. امین حیایی، شخصیتی بیهویت و بیجان را نمایش میدهد و مهناز افشار نیز بازی یکنواخت و سردی دارد.