قاسم سلیمانی در عملیات مرصاد چه میکرد؟
مرصاد، یکی از عملیاتهای بزرگ دفاعی ایران در دوران پس از دفاع مقدس است. بعد از پذیرش قطعنامه از سوی ایران و پایان جنگ تحمیلی، دشمنان ایران دست از ملت ایران بر نداشتند و این بار با این خیال خام که قوای نظامی ایران بعد از هشت سال مقاومت، ضعیف شده است، منافقین را اعزام کردند تا بلکه از این طریق کشورمان را اشغال کنند. با این حال، مردم ایران و به طور خاص، نیروهای دفاعی کشورمان در این عملیات نیز حماسه دیگری خلق کردند و منافقین و اربابان آنها را تحقیر نمودند. تجربه آن نبرد، گوهر گران بهایی است که در این دوران، نه فقط برای کشور ما بلکه برای جامعه انسانی ذخیره شد و در تقابل با داعش به کار آمد. قاسم سلیمانی که ستاره جبهه مقاومت در این زمانه است، روایتی خواندنی از عملیات مرصاد دارد که در ادامه می خوانید:
«در منطقه شلمچه درگیر عملیات بودیم. تقریباً پاتکهای دشمن را دفع کرده بودیم که اعلام کردند منافقین به غرب حمله کردهاند. در اولین اقدام یک گروهان نیرو همراه با یک توپ 23 و یک توپ 106 به وسیله بالگرد شنوک در فرودگاه اضطراری اسلامآباد پیاده کردیم. چند تپه کوچک اطراف فرودگاه اضطراری وجود داشت. کنار تپهها مستقر شدیم و کار شناسایی منطقه را آغاز کردیم.
پاکسازی تنگه چهارزبر، آزادسازی شهر اسلامآباد و حرکت به سوی کرند غرب هدف لشکر ثارالله بود. نیروهای شناسایی با لباس محلی به وسیله مینیبوس داخل شهر اسلامآباد رفتند و اطلاعاتی به دست آوردند.
باحملهای که کردیم ابتدا قهوهخانه سقوط کرد. سپس اسلامآباد تصرف شد و یک فرماندار نظامی در شهر منصوب کردیم. از روی جادۀ آسفالت(اسلامآباد - سرپل ذهاب) حرکت را ادامه دادیم و غروب به کرند رسیدیم. در مجموع دو گردان را به کار گرفتیم. همچنین ادوات و یک گروهان پدافند هوایی که با خودرو حرکت میکرد و مهمات هم از اهواز آورده بودیم.»
«در منطقه شلمچه درگیر عملیات بودیم. تقریباً پاتکهای دشمن را دفع کرده بودیم که اعلام کردند منافقین به غرب حمله کردهاند. در اولین اقدام یک گروهان نیرو همراه با یک توپ 23 و یک توپ 106 به وسیله بالگرد شنوک در فرودگاه اضطراری اسلامآباد پیاده کردیم. چند تپه کوچک اطراف فرودگاه اضطراری وجود داشت. کنار تپهها مستقر شدیم و کار شناسایی منطقه را آغاز کردیم.
پاکسازی تنگه چهارزبر، آزادسازی شهر اسلامآباد و حرکت به سوی کرند غرب هدف لشکر ثارالله بود. نیروهای شناسایی با لباس محلی به وسیله مینیبوس داخل شهر اسلامآباد رفتند و اطلاعاتی به دست آوردند.
باحملهای که کردیم ابتدا قهوهخانه سقوط کرد. سپس اسلامآباد تصرف شد و یک فرماندار نظامی در شهر منصوب کردیم. از روی جادۀ آسفالت(اسلامآباد - سرپل ذهاب) حرکت را ادامه دادیم و غروب به کرند رسیدیم. در مجموع دو گردان را به کار گرفتیم. همچنین ادوات و یک گروهان پدافند هوایی که با خودرو حرکت میکرد و مهمات هم از اهواز آورده بودیم.»