kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۷۵۳۴
تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱۳۹۷ - ۲۰:۴۰

آوارها را بردارید!



فرض کنید در حال عبور از کنار خیابانی ببینید هموطنی با لباس ژولیده و سر و وضع نامرتب کنار پیاده‌رو افتاده و بدنش به شدت می‌لرزد. چه می‌کنید؟ طبیعتا دلتان می‌سوزد جلو می‌روید اگر فرصت نداشته باشید او را به درمانگاه ببرید با اورژانس تماس می‌گیرید یا دست کم به او کمک مالی می‌کنید و از او عذرخواهی می‌کنید که نتوانستید او را به درمانگاه‌ برسانید. اگر کسی به شما بگوید خود تو او را به این روز رسانده‌ای با طرف دست به یقه می‌شوید و حسابی از خجالتش در می‌آیید ولی واقعیت ماجرا همین است. یکایک ما در به وجود آمدن چنین وضعیت‌هایی برای هموطنانمان سهم داریم. ما در مجبور شدن دختران و پسران جوان این کشور به تکدی‌گری سهم داریم. در زباله‌گردی همشهری‌هایمان سهم داریم. اما چون این اتفاق آرام آرام می‌افتد متوجه آن نمی‌شویم.
اگر یک قورباغه را داخل یک ظرف آب جوش بیندازید سریع از آب بیرون می‌پرد! به دلیل آن‌که احساس خطر می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که باید فرار کند. حالا اگر همین قورباغه را داخل یک ظرف آب سرد بیندازید و ظرف را روی شعله گاز قرار بدهید که آب به تدریج گرم شود قورباغه متوجه تعییر دمای تدریجی آب نمی‌شود و زمانی که متوجه گرم شدن آب می‌شود، دیگر نمی‌تواند تکان بخورد و از ظرف بیرون بپرد، پس کم‌کم آب‌پز می‌شود.
وضعیتی که امروز در بازار ما حاکم است دقیقا مانند همین حالت دوم است. سالانه 15 میلیارد دلار اجناس مختلف به صورت قاچاق وارد کشور می‌شود و ما هم آن را می‌خریم. سالانه دو میلیارد دلار پول به گوشی موبایل خارجی می‌دهیم. سالانه پنج میلیارد دلار صرف خرید لوازم خانگی خارجی می‌کنیم. سالانه 600 میلیون دلار چای  خارجی می‌نوشیم و.... اما چون من وقتی برای خرید به بازار می‌روم تنها یک تلویزیون، یخچال، نیم‌کیلو چای و پنج کیلو برنج می‌خرم اصلا متوجه چنین اثر هولناکی نمی‌شوم.
در این فضای آشفته واردات کالاهای مصرفی اساسا جایی برای فروش محصولات تولیدکنندگان داخلی نیست. هموطنان تولید‌کننده‌مان آرام آرام درحال خفه شدن هستند و ما اصلا حواسمان نیست. من وقتی به بازار می‌روم و برای منزل خودم یک یخچال، تلویزیون، .... خارجی می‌خرم اصلا حواسم نیست که به همین اندازه در بیکار شدن هموطنانم و فقیرتر شدن آنها و مجبور شدن به کارهایی همچون زباله‌گردی سهم دارم.
اگر واقعا اثر خریدهای خودمان بر این وضعیت را بدانیم، ما که حاضریم از جیب خودمان خرج درمان هموطنانمان را بدهیم حاضریم با خرید کالای ایرانی زمینه اشتغال و کسب درآمد آبرومند را برای آنها فراهم کنیم. ما ایرانی‌ها انسان‌های نوع دوستی هستیم. نمونه آشکارش هم آن است که وقتی برنامه‌های پربیننده تلویزیون برای امور خیریه مثل آزادی زندانیان و بیماری‌های خاص و... درخواست کمک می‌کنند مبالغ قابل توجهی جمع‌آوری می‌شود اما همین افراد نوع دوست و خیر وقتی برای خرید به بازار می‌روند پولشان را صرف خرید کالاهای خارجی می‌کنند. کافی است باور کنیم تک تک خریدهای ما از کالاهای ایرانی در نجات هموطنانمان از زیرآوار اجناس وارداتی موثر است.
خیلی خجالت کشیدم. خیلی ناراحت شدم. از دیشب حتی یک لحظه هم از فکرش بیرون نیامده‌ام. اول فکر کردم بوی زباله است؛ اما نزدیک که شدم دیدم بو از لباس‌های این بنده خداست. کمرش خم بود. موی سر و صورتش کاملا سفید بود. البته اولش که اصلا معلوم نبود چون تا کمر توی سطل زباله خم شده بود. جلو رفتم که بهش کمک کنم سرش را از داخل سطل زباله بیرون آورد و خواست کمر راست کند که دیدم کمرش خمیده است. پیرمرد با صفایی بود. اصلا از اوضاع اقتصادی گله نکرد، پول را که دستش دادم خیلی تشکر کرد بعد هم دستانش را به آسمان بلند کرد و کلی برایم دعا کرد. صورت چروکیده پیرمرد از دیشب از ذهنم پاک نشده است.
 رفتم داخل مغازه. تا چشم کارمی‌کرد جنس‌ها و برندهای کره‌ای و ژاپنی و... فروشنده هم حسابی مشغول بود و داشت مزیت‌های این کالاها را با آب و تاب برای مشتریان توضیح می‌داد. رفته بودم یک تلویزیون بخرم. چند بار دهانم را پر کردم که بپرسم تلویزیون ال‌ای‌دی صنام ندارید؟ راستش خجالت کشیدم. آمدم بیرون و رفتم مغازه بعدی. وضعیت مشابهی بود. مغازه سوم و چهارم هم... داشتم از خرید جنس ایرانی پشیمان می‌شدم اما صورت چروکیده پیرمرد رهایم نکرد. صدایم را صاف کردم و پرسیدم: تلویزیون ال‌ای‌دی صنام ندارید؟ تا این سوال را پرسیدم چند تا از مشتری‌ها شروع کردند پچ‌پچ کردن. مغازه‌دار جواب داد نه ما نداریم ده تا مغازه پایین‌تر یک کوچه است. آخر کوچه یک مغازه است. آنها دارند. از مغازه بیرون آمدم  به سمت آدرسی که گرفته بودم راه افتادم. حس خیلی خوبی بود وقتی با خودم فکر کردم با همین کار کوچک می‌توانم نقشی در اشتغال هموطنانم ایفا کنم خیلی خوشحالم بودم. با خودم فکر می‌کردم اگر من سهم خودم را انجام ندهم وضعیت امروز پیرمرد می‌تواند عاقبت فرزندان خودم باشد. تصور لبخند بر چهره پیرمرد حس بسیار شیرینی بود. ما سالانه پنج میلیارد لوازم خانگی خارجی می‌خریم.
حمید وحیدیان