تاریخ تمدن اسلامی- ۴۹
خانههایی برای آرامش روح و جسم
یکی از ویژگیهای معماری اسلامی در خانههای مسکونی این بوده؛ فردی که وارد خانهای میگردید، ابتدا به دالانی نیمه تاریک داخل میشد و چشم شخص وارد شده به این دالان کم کم به تاریکی عادت میکرد تا هنگامی که از دالان وارد حیاط میشود، چشمی که به تاریکی عادت کرده در وهله اول نتواند همه آنچه در فضای روشن حیاط وجود داشته را ببیند و همین تقابل نوری دالان با حیاط باعث میشده تا حریمی ایجاد شود و احیانا اگر اهل منزل در حیاط باقی مانده اند، فرصتی پیدا کرده تا خود را از دید نامحرم پنهان سازند. این رعایت جزییات در معماری اسلامی دقیقا برگرفته از اندیشه و سبک زندگی اسلامی بوده است.
این ویژگی برخلاف معماری غربی است که همه فضاهای خانه مسکونی کاملا در هم آمیخته و هیچ نوع تفکیکی مابین فضاهای شخصی و خصوصی با سرای عمومی و اتاقها وجود ندارد. در معماری غربی، در خانه که باز میشود، ساختار معماری به گونهای طراحی شده که اغلب فضاهای شخصی و خصوصی نیز در معرض دید و مشاهده قرار میگیرد. ساختاری که دقیقا براساس همان تفکر مادی گرایانه و متظاهر غرب قرار دارد. امروزه در معماری به اصطلاح مدرن غرب، شیشههای بزرگ جای دیوارها را گرفته و کلیه اعمال و رفتار و حتی خصوصیترین فضاهای خانهاش در معرض دید عموم قرار میگیرد.
از دیگر موارد سبک زندگی اسلامی در معماری اسلامی، مطبخ یا آشپرخانه بوده که از امنترین و محفوظترین نقاط خانه به شمار میرفته و معمولا در گوشهای دنج قرار داشته تا خانم خانه و محارم دیگر بتوانند بدور از چشمان نامحرم، امور پخت و پز غذا را مدیریت کرده و در فضایی امن و آسوده به امور خانه داری بپردازند. (برخلاف معماری غربی و آشپرخانه به اصطلاح Open که اهالی خانه در آن، در معرض دید همه مهمانها و افراد نامحرم قرار دارند)
معروفترین اثر معماری اسلامی برای اروپاییان
از معروفترین و نخستین آثار معماری اسلامی برای اروپاییان و غربیان، کاخ «الحمراء» از بقایای حکومت اسلامی آندلس است. دکتر جاناتان بلوم (استاد کالج بوستون) درباره کاخ «الحمراء» میگوید:
«... کاخ الحمراء در اسپانیا شاید معروفترین نمونه معماری اسلامی برای اکثر اروپاییان باشد. این کاخ بهترین نمونه باقی مانده از کاخهای اسلامی قرون وسطی است....زیبایی الحمراء خیلی در جزییات فردی نیست، بیشتر، ترکیب عناصر مختلف در کنار هم است. این گونه جالب است که فعل و انفعالات هماهنگ از ممزوجات و سطوح مختلف نور و فضا و آب در بیرون و درون ساختمان چشم نواز است...»
گوینده فیلم مستند «امپراتوری ایمان» درباره کاخ «الحمراء» میگوید:
«... در حکاکیهای زیبا، گچ بریهای هندسی و ستونهای مرمرین، تجملات خارق العاده و پنهانی منعکس شده است. «الحمراء» اوج فرهنگ اسلامی و شهری را آشکار میسازد...»
یکی از نکات مهم معماری کاخ «الحمراء» که از باورها و اعتقادات و ارزشهای اسلامی برگرفته شده، القاء فانی بودن و ناپایداری مظاهر دنیوی است هرچند محکم و باشکوه و استوار باشد. ستونهای «الحمراء» علیرغم استحکام، بسیار باریک طراحی شدهاند و در جلوی هر ساختمان حوضی قرارداده شده تا نقش آن ساختمانهای محکم بر آب مواج حوض، نقشی لرزان و ناپایدار باشد!
اندرو گراهام دیکسون (منتقد و پژوهشگر هنری و کارشناس شبکه BBC) نیز درباره «الحمراء» اظهار میدارد:
«... الحمراء جای تمام چیزهایی است که هنر اسلامی را تا این حد خارقالعاده کرده است. جایی که قدرت و معنویت و تمنای ابدی بهشت، کاملا باهم درآمیختهاند... در واقع کل طراحی کاخ الحمراء با این هدف انجام شده که کاخ خیلی هم این جهانی نشان داده نشود. ستونها آنقدر باریکند که به نظر میرسد طاقهایی که برآنها سوارند روی هوا معلقند. حکاکیهای روی چوب و سنگ هم مواد سخت را به صورت توری ظریف و شکننده درآورده است...»
ج) خانه در تمدن اسلامی؛ مکانی برای سکونت روح و جسم
خانه در تفکر اسلامی و در سبک زندگی اسلامی، مکان سکونت و آرامش و تعالی روح و جسم به دور از محیط کار واشتغال است. از همین روی تمامی عناصر یک خانه مسکونی اسلامی اعم از طراحی و مصالح، اتاقها، رنگها، درها و پنجرهها، حیاط و آشپزخانه و حمام و... بایستی در خدمت القاء همان حس سکونت و ساکن بودن باشد تا برای لحظهای تامل در خلقت و هستی و وجود به کار آید.
دکتر مهدی محمد زاده (رئیس دانشکده هنرهای اسلامی دانشگاه هنر اسلامی تبریز) در مورد کاربرد عناصر معماری اسلامی برای بروز تفکر اسلامی و سبک زندگی اسلامی میگوید:
«... خانه اسلامی فقط برای خوردن و خوابیدن نیست، خانه اسلامی برای سکینه یافتن و ساکن شدن توامان روح و جسم است. از همین روست کهاشیاء درون این خانه در خدمت همان اهداف کلی آن قرار میگیرند، مثلا فرش در تمدن اسلامی دارای تزیینات است که میتوانست مانند موکتهای امروزی ساده هم باشد و نقش صرفا حفاظتی یا سرمایشی و گرمایشی داشته باشد اما تنها این موارد نیست. دلیلش این است که این فرش قرار است سکینه باشد هم برای روح انسان و هم برای جسمش. تزیینات و رنگها، روح را سکینه میدهد و نقش حفاظتی آن بدن و جسم را از آب و سرما و گرمای کف و سایر مسائل محیطی، دور نگه میدارد. پنجره هم دقیقا همین کارکرد را دارد؛ ضمن آنکه نور بیرون را تلطیف کرده تا شدت نور، اهالی منزل را اذیت نکند، پنجرههای رنگی، نور را رنگارنگ میکند. رنگهای نور را تغییر میدهد و در ساعات مختلف روز به دلیل تغییر جهت تابش نور، شدت و میزان و جهت این رنگها، عوض میشوند. یعنی یک نوع تلطیف اتمسفر و فضای خانه با تغییر جهت و میزان نورها و رنگهایی که بوجود میآید و همچنین جا به جا شدن آنها...»
این درست برعکس تعریف و کاربرد خانه در فرهنگ و سبک زندگی غربی به نظر میرسد که خانه بیشتر مکان خواب شبانه به شمار آمده است. از همین روست که آدمها در غرب، اغلب کمترین اوقات را در منزل میگذرانند، غذا خوردن و تفریح و گذراندن اوقات فراغت (که اکثرا با دوستان طی میشود و نه با خانواده) و... همه و همه در بیرون از محیط خانه صورت میگیرد. این دوری از خانه و منزل گاهی در جامعه غرب زده آنچنان شدید میشود که فی المثل در ژاپن بعضا خانهها به صورت حفرههایی مانند قبر اجاره داده میشود تا فرد تنها موقع خواب را در جایی مانند تابوت گذرانده و پس از آن به دنبال کار و زندگی خود در بیرون از آن محیط برود! بنابراین هیچ تلاشی برای دلپذیرتر شدن محیط منزل یا آپارتمان صورت نگرفته و به لحاظ تزیینات و وسائل آرامش و راحتی در پایینترین سطح مورد استفاده قرار میگیرد. برعکس معماری مسکونی در تمدن اسلامی که فی المثل آب و نور جایگاه خاصی در فضاسازی خانهها دارند.
نور در معماری اسلامی؛ تلطیف فضای خانه
نور و نورگیری از جمله سازههایی بوده که در معماری اسلامی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. با این نوع نورپردازی و از درون پنجرههای کوچک رنگی که در کنار همدیگر مجموعهای بزرگی از ورودی نور را تشکیل میدادند، بهترین و آرامش بخشترین نور به داخل هدایت میشد، به طوری که از یک سو، روح و جسم ساکنین و اهل منزل آرامش پیدا کرده، جلا میگرفت و از طرف دیگر آنها را براساس ذات معماری اسلامی به سوی ذات حق تعالی متوجه مینمود.
دکتر ایمان زکریایی کرمانی(رئیس گروه صنایع دستی دانشگاه هنر اصفهان) در این باره میگوید:
«... در معماری ما نور جایگاه ویژهای دارد. به امروز نگاه نکنید که با استفاده از نورهای مصنوعی میتوان فضا را روشن کرد. در معماری گذشته ما یعنی در دوران تمدن اسلامی، نور و روشنایی همواره مورد توجه بوده است و این نور را با استفاده از شیشههای رنگی تلطیف میکردند. رنگ را به همراه نور به داخل منزل میآوردند و این باعث میشد تا یک فضای دلنشین و یک فضای آرام ایجاد شود و تاثیر روانی بهتری را برمخاطب داشته باشد...»
امروزه بسیاری از نورپردازان و کارشناسان نورپردازی براین باورند که اگر بخواهند نورپردازی خانههای مسکونی دوران تمدن اسلامی را درون فضایی بسته اعمال کنند، شاید ساعتهای بسیاری تنها برای یک لحظه و بازه زمانی و یک صحنه زمان ببرد. اما گویا در آن زمان مهندسان ایرانی با الهام از معماری اسلامی که برگرفته از تفکر و اندیشه و فرهنگ اسلام بود، به گونهای توانستند نورپردازی اتاقها را انجام دهند که در هر زمان و هر لحظه و در تمام مدت روز و علیرغم تغییر جهت تابش خورشید، آن نور لازم و مفید و موثر که هم باعث آرامش جسم و هم تعالی روح میشده را به درون اتاقها هدایت میکردهاند.
این ویژگی برخلاف معماری غربی است که همه فضاهای خانه مسکونی کاملا در هم آمیخته و هیچ نوع تفکیکی مابین فضاهای شخصی و خصوصی با سرای عمومی و اتاقها وجود ندارد. در معماری غربی، در خانه که باز میشود، ساختار معماری به گونهای طراحی شده که اغلب فضاهای شخصی و خصوصی نیز در معرض دید و مشاهده قرار میگیرد. ساختاری که دقیقا براساس همان تفکر مادی گرایانه و متظاهر غرب قرار دارد. امروزه در معماری به اصطلاح مدرن غرب، شیشههای بزرگ جای دیوارها را گرفته و کلیه اعمال و رفتار و حتی خصوصیترین فضاهای خانهاش در معرض دید عموم قرار میگیرد.
از دیگر موارد سبک زندگی اسلامی در معماری اسلامی، مطبخ یا آشپرخانه بوده که از امنترین و محفوظترین نقاط خانه به شمار میرفته و معمولا در گوشهای دنج قرار داشته تا خانم خانه و محارم دیگر بتوانند بدور از چشمان نامحرم، امور پخت و پز غذا را مدیریت کرده و در فضایی امن و آسوده به امور خانه داری بپردازند. (برخلاف معماری غربی و آشپرخانه به اصطلاح Open که اهالی خانه در آن، در معرض دید همه مهمانها و افراد نامحرم قرار دارند)
معروفترین اثر معماری اسلامی برای اروپاییان
از معروفترین و نخستین آثار معماری اسلامی برای اروپاییان و غربیان، کاخ «الحمراء» از بقایای حکومت اسلامی آندلس است. دکتر جاناتان بلوم (استاد کالج بوستون) درباره کاخ «الحمراء» میگوید:
«... کاخ الحمراء در اسپانیا شاید معروفترین نمونه معماری اسلامی برای اکثر اروپاییان باشد. این کاخ بهترین نمونه باقی مانده از کاخهای اسلامی قرون وسطی است....زیبایی الحمراء خیلی در جزییات فردی نیست، بیشتر، ترکیب عناصر مختلف در کنار هم است. این گونه جالب است که فعل و انفعالات هماهنگ از ممزوجات و سطوح مختلف نور و فضا و آب در بیرون و درون ساختمان چشم نواز است...»
گوینده فیلم مستند «امپراتوری ایمان» درباره کاخ «الحمراء» میگوید:
«... در حکاکیهای زیبا، گچ بریهای هندسی و ستونهای مرمرین، تجملات خارق العاده و پنهانی منعکس شده است. «الحمراء» اوج فرهنگ اسلامی و شهری را آشکار میسازد...»
یکی از نکات مهم معماری کاخ «الحمراء» که از باورها و اعتقادات و ارزشهای اسلامی برگرفته شده، القاء فانی بودن و ناپایداری مظاهر دنیوی است هرچند محکم و باشکوه و استوار باشد. ستونهای «الحمراء» علیرغم استحکام، بسیار باریک طراحی شدهاند و در جلوی هر ساختمان حوضی قرارداده شده تا نقش آن ساختمانهای محکم بر آب مواج حوض، نقشی لرزان و ناپایدار باشد!
اندرو گراهام دیکسون (منتقد و پژوهشگر هنری و کارشناس شبکه BBC) نیز درباره «الحمراء» اظهار میدارد:
«... الحمراء جای تمام چیزهایی است که هنر اسلامی را تا این حد خارقالعاده کرده است. جایی که قدرت و معنویت و تمنای ابدی بهشت، کاملا باهم درآمیختهاند... در واقع کل طراحی کاخ الحمراء با این هدف انجام شده که کاخ خیلی هم این جهانی نشان داده نشود. ستونها آنقدر باریکند که به نظر میرسد طاقهایی که برآنها سوارند روی هوا معلقند. حکاکیهای روی چوب و سنگ هم مواد سخت را به صورت توری ظریف و شکننده درآورده است...»
ج) خانه در تمدن اسلامی؛ مکانی برای سکونت روح و جسم
خانه در تفکر اسلامی و در سبک زندگی اسلامی، مکان سکونت و آرامش و تعالی روح و جسم به دور از محیط کار واشتغال است. از همین روی تمامی عناصر یک خانه مسکونی اسلامی اعم از طراحی و مصالح، اتاقها، رنگها، درها و پنجرهها، حیاط و آشپزخانه و حمام و... بایستی در خدمت القاء همان حس سکونت و ساکن بودن باشد تا برای لحظهای تامل در خلقت و هستی و وجود به کار آید.
دکتر مهدی محمد زاده (رئیس دانشکده هنرهای اسلامی دانشگاه هنر اسلامی تبریز) در مورد کاربرد عناصر معماری اسلامی برای بروز تفکر اسلامی و سبک زندگی اسلامی میگوید:
«... خانه اسلامی فقط برای خوردن و خوابیدن نیست، خانه اسلامی برای سکینه یافتن و ساکن شدن توامان روح و جسم است. از همین روست کهاشیاء درون این خانه در خدمت همان اهداف کلی آن قرار میگیرند، مثلا فرش در تمدن اسلامی دارای تزیینات است که میتوانست مانند موکتهای امروزی ساده هم باشد و نقش صرفا حفاظتی یا سرمایشی و گرمایشی داشته باشد اما تنها این موارد نیست. دلیلش این است که این فرش قرار است سکینه باشد هم برای روح انسان و هم برای جسمش. تزیینات و رنگها، روح را سکینه میدهد و نقش حفاظتی آن بدن و جسم را از آب و سرما و گرمای کف و سایر مسائل محیطی، دور نگه میدارد. پنجره هم دقیقا همین کارکرد را دارد؛ ضمن آنکه نور بیرون را تلطیف کرده تا شدت نور، اهالی منزل را اذیت نکند، پنجرههای رنگی، نور را رنگارنگ میکند. رنگهای نور را تغییر میدهد و در ساعات مختلف روز به دلیل تغییر جهت تابش نور، شدت و میزان و جهت این رنگها، عوض میشوند. یعنی یک نوع تلطیف اتمسفر و فضای خانه با تغییر جهت و میزان نورها و رنگهایی که بوجود میآید و همچنین جا به جا شدن آنها...»
این درست برعکس تعریف و کاربرد خانه در فرهنگ و سبک زندگی غربی به نظر میرسد که خانه بیشتر مکان خواب شبانه به شمار آمده است. از همین روست که آدمها در غرب، اغلب کمترین اوقات را در منزل میگذرانند، غذا خوردن و تفریح و گذراندن اوقات فراغت (که اکثرا با دوستان طی میشود و نه با خانواده) و... همه و همه در بیرون از محیط خانه صورت میگیرد. این دوری از خانه و منزل گاهی در جامعه غرب زده آنچنان شدید میشود که فی المثل در ژاپن بعضا خانهها به صورت حفرههایی مانند قبر اجاره داده میشود تا فرد تنها موقع خواب را در جایی مانند تابوت گذرانده و پس از آن به دنبال کار و زندگی خود در بیرون از آن محیط برود! بنابراین هیچ تلاشی برای دلپذیرتر شدن محیط منزل یا آپارتمان صورت نگرفته و به لحاظ تزیینات و وسائل آرامش و راحتی در پایینترین سطح مورد استفاده قرار میگیرد. برعکس معماری مسکونی در تمدن اسلامی که فی المثل آب و نور جایگاه خاصی در فضاسازی خانهها دارند.
نور در معماری اسلامی؛ تلطیف فضای خانه
نور و نورگیری از جمله سازههایی بوده که در معماری اسلامی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. با این نوع نورپردازی و از درون پنجرههای کوچک رنگی که در کنار همدیگر مجموعهای بزرگی از ورودی نور را تشکیل میدادند، بهترین و آرامش بخشترین نور به داخل هدایت میشد، به طوری که از یک سو، روح و جسم ساکنین و اهل منزل آرامش پیدا کرده، جلا میگرفت و از طرف دیگر آنها را براساس ذات معماری اسلامی به سوی ذات حق تعالی متوجه مینمود.
دکتر ایمان زکریایی کرمانی(رئیس گروه صنایع دستی دانشگاه هنر اصفهان) در این باره میگوید:
«... در معماری ما نور جایگاه ویژهای دارد. به امروز نگاه نکنید که با استفاده از نورهای مصنوعی میتوان فضا را روشن کرد. در معماری گذشته ما یعنی در دوران تمدن اسلامی، نور و روشنایی همواره مورد توجه بوده است و این نور را با استفاده از شیشههای رنگی تلطیف میکردند. رنگ را به همراه نور به داخل منزل میآوردند و این باعث میشد تا یک فضای دلنشین و یک فضای آرام ایجاد شود و تاثیر روانی بهتری را برمخاطب داشته باشد...»
امروزه بسیاری از نورپردازان و کارشناسان نورپردازی براین باورند که اگر بخواهند نورپردازی خانههای مسکونی دوران تمدن اسلامی را درون فضایی بسته اعمال کنند، شاید ساعتهای بسیاری تنها برای یک لحظه و بازه زمانی و یک صحنه زمان ببرد. اما گویا در آن زمان مهندسان ایرانی با الهام از معماری اسلامی که برگرفته از تفکر و اندیشه و فرهنگ اسلام بود، به گونهای توانستند نورپردازی اتاقها را انجام دهند که در هر زمان و هر لحظه و در تمام مدت روز و علیرغم تغییر جهت تابش خورشید، آن نور لازم و مفید و موثر که هم باعث آرامش جسم و هم تعالی روح میشده را به درون اتاقها هدایت میکردهاند.