kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۶۸۹۱
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۳۹۷ - ۲۰:۴۰
تاریخ تمدن اسلامی- ۴۷

نقش زنان در موقوفات اسلامی

ج) وقف موجب ترویج فرهنگ اسلامی
وقف تنها بعد اقتصادی و خیریه نداشت، بلکه فرهنگ آن موجب، ترویج فرهنگ اسلامی در محل‌های مربوطه می‌شد. روبرت گراهام ایروین (استاد تاریخ قرون وسطی در دانشگاههای سنت آندره لندن، کمبریج و آکسفورد، مورخ، رمان نویس و نویسنده ادبیات عرب و ویراستار ضمیمه ادبی تایمز در کتاب «هنر اسلامی» در این باره می‌نویسد:
«... مجموعه‌های بزرگ مذهبی یا عمارت‌هایی که از سوی موقوفات تامین مالی می‌شدند، نقش تعیین‌کننده‌ای در اسلامی شدن قسطنطنیه (پس از فتح آن توسط محمد دوم، سلطان عثمانی در سال 1453) ایفا کردند. به عنوان مثال مسجد فاتح که پس از تسخیر شهر به فرمان سلطان محمد ساخته شد، کارکنان فراوان، غذاخوری‌های خیریه، مغازه‌های جانبی و موسسات مختلف داشت و برهمه محله‌های شهر‌اشراف داشت...»
زنان در موقوفات مسئولیت‌های اصلی داشتند
در این وقفنامه‌ها یا وقفیه‌ها یعنی اسنادی که همه جزئیات و ریز موضوع وقف و چگونگی و حدود و حتی زمان و میزان آن را بیان می‌کردند، بخشی از آنچه در کتب تاریخی نیامده یا ناگفته و پنهان مانده بود را گویی از گوشه گوشه‌های اوقاف بیرون کشیده و در برابر چشمان تاریخ و آیندگان قرار می‌داد. آنچه پیش از این در وقفنامه «ربع رشیدی» هم مشاهده شد، بخشی از آن ناگفته‌ها بود که در جزیی‌ترین شکل خویش در آن سند مهم تاریخی ثبت شده است. یکی دیگر از مواردی که همین وقفنامه‌ها می‌توانند ورای تاریخ نگاری‌ها بازگو نمایند، نشانه‌هایی از صاحبان وقف است که معمولا هویت خود را در منظر عام پنهان نگاه داشته اما در وقفنامه که تنها به نظر برخی محرمان می‌رسید، این هویت آشکار بود. بنابراین در کتب تاریخی اغلب نشانی از هویت واقفان رویت نمی‌شود مگر در نمونه‌های خیلی معروف مانند همان «ربع رشیدی». بنابراین یکی از مواردی که از مکتوبات وقفنامه‌ها بدست آمد، این موضوع بود که اغلب واقفان و موسسان موقوفه‌ها و حتی حامیان آن موسسات وقفی، از میان زنان متمول بوده‌اند. روبرت ایروین در همان کتاب «هنر اسلامی» ضمن‌اشاره به ارزش سندی وقفنامه ها، به مسئله حضور فعال زنان در موقوفه‌ها نیز می‌پردازد:
«... وقفیه‌ها (وقف نامه ها) مانند مدارک می‌توانند بسیار ارزشمند باشند. به عنوان مثال بسیاری از اسناد وقف نشان می‌دهد که میزان قابل توجهی از قدرت اقتصادی در دست زنان بوده، زنان نه فقط سرپرست موقوفات، بلکه حتی موسس و حامی موقوفات مذهبی نیز بودند. چشمه‌های عمومی، آبشخورهای اسبان و‌اشیای با ارزش مانند قرآن‌های مذهب یا چراغ‌های مطلای مسجد نیز ممکن بود وقف شوند و تحت حمایت یک موسسه وقف قرار گیرند.   قدیمی‌ترین قرآن باقی مانده وقفی به نیمه دوم قرن نهم برمی گردد.
خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی که از یهودیت به اسلام گرویده بود و وزیر دولت مغول در ایران (در اوایل قرن چهاردهم) بود، یک موسسه وقفی ایجاد کرد تا انتشار کتاب تاریخ جهان خود را تضمین کند...»
ماجرای ورود زنان به عرصه وقف در تاریخ ایران از زمان ورود اسلام آغاز می‌گردد که در اسناد و مدارک بر جای مانده نام هر کدام از این زنان را می‌توانیم بیابیم.
موقوفات این زنان که تعداد آنها به بیش از 4000 مورد می‌رسد و قدمت برخی از آنها به بیش از پانصد سال می‏رسد موارد گوناگونی را از قبیل اراضی مزروعی، دکاکین، تکایا، مساجد، منازل مسکونی، دارالایتام، درمانگاه و سایر مراکز عام‏المنفعه شامل می‏شوند و هر یک دارای مصارف مشخص بوده و عواید آنها همه‏ ساله به واسطه متولّی یا سازمان اوقاف، صرف اجرای نیات واقفین می‌شده است.
در میان زنانی که نام آنها در میان کسانی که وقف کرده‌اند در تاریخ ایران به یادگار مانده است می‌توان از «مهد علیا گوهرشاد آغا» از‌اشراف زنان خراسان و همسر شاهرخ پسر امیر تیمور گورکانی سخن گفت. گوهرشاد که با فروش گردنبند الماسش هزینه ساخت مسجد گوهرشاد را داد، در سال 861 هجری قمری بر اثر وسوسه‏ جمعی در هرات به قتل رسید و پیکرش در مدرسه‏ گوهرشاد هرات که خود آن را ساخته بود، در کنار مزار شوهرش به خاک سپرده می‌شود. به جز مسجد گوهر شاد بیگم، مدرسه و خانقاه مهد علیا گوهر شاد آغا در هرات و همچنین مسجد جامع معروف گوهر شاد در مشهد مقدس هم از موقوفات گوهرشاد است.
دوران صفوی از دوران‏هایی است که در آن سنت وقف گسترش بسیار پیدا کرد. در این زمان مساجد، مدارس، بیمارستان‌ها و کاروانسراهای بسیاری ساخته و برای هر یک موقوفات متعددی قرار‌داده شد. همچنین افراد بسیاری املاک و مستغلات خود را برای مراسم عزاداری و احیای شب‏های متبرک و نیز بر مزارات شریفه و اماکن مقدسه و حتی بر مسافران عتبات وقف کردند. علاوه بر اینها مسائل کوچکی چون روشنایی معابر شهر، دست‏گیری از فقرا، بیماران، درراه‏ماندگان و حتی حیوانات علیل از چشم واقفان دور نمانده است.
در این دوره است که در اسناد و مدارک، نام زنان بسیاری را به عنوان کسانی که اموال خود را وقف امور مختلف کرده اند، می‌یابیم که از بین آن‌ها می‌توان به زنی چون « دلارام خانم» همسر شاه عباس اول که جده بزرگ شاه عباس دوم صفوی بود،‌اشاره کرد. از موقوفات این زن، مدرسه‌ای در اصفهان است که وقف آن در کتیبه‌اش سال 1056 هجری قمری آمده است. این مدرسه که به منظور ترویج علوم دینی تاسیس شد، امروز به نام مدرسه «جده کوچک» در اصفهان مشهور است.
انتخاب اصفهان به عنوان پايتخت دولت شاه عباس اول اوج ترويج و رونق وقف و کارسازي آن بود، به طوري که بسياري از آثار و ابنيه و مؤسسات قابل اعتناي آن عهد بر اثر همین موضوع شکل گرفت. بانوان در اين تحول ارزشمند تأثير گذار بودند؛ چه زنان دربار اعم از مادران، همسران و دختران پادشاهان و يا زنان امراء و حکام، عالمان و دانشمندان و حتي بانوان ديگر اقشار جامعه، همگي در اين زمينه نقش برجسته اي ايفا کرده‌اند. برخي از اين نهادها و مراکز علمي ـ معنوي وقف شده، هنوز هم باقي مانده و منشأ خيرات و برکات متعددي شدند.
یک استادیار رشته تاریخ دانشگاه الزهرا در تحقیقی با نام «زنان واقف در پایتخت صفوی» به موضوع اموال وقفی زنان عصر صفویه پرداخته است. بنا به این تحقیق از میان ۱۷ موردی که مورد بررسی قرار گرفته، ۶ مورد وقف مدرسه، ۳ مورد وقف بر اولاد، ۵ مورد وقف بر امامان و امامزادگان و ۳ مورد وقف بر‌اشخاص (مانند غلامان و کنیزان و نیازمندان) بوده است. از ۵۹ وقف نامه‌ای که از سده آخر حکومت صفویان در اصفهان پایتخت مذهبی این دولت در اداره کل اوقاف این شهر بر جای مانده است تعداد ۱۷ وقف نامه به وابستگان شاهان صفوی، زنان درباری و قشر مرفه آن دوران تعلق دارد.
اسناد یاد شده که حکایت از مشارکت زنان در امور خیریه در زمان صفوی می‌کند، یک سوم از کل موقوفات آن دوران را در بر می‌گیرد.
در جدولی که «ماساشی هانه دا» پژوهشگر ژاپنی درباره وقفیات این دوره تهیه کرده نام ۲۵ مدرسه ذکر شده است که بانی چهار مدرسه از آن میان زنان هستند. این مدارس به ترتیب زمان وقف عبارتند از «مدرسه جده کوچک»، «مدرسه جده بزرگ»، «مدرسه نیم آورد» و «مدرسه مریم بیگم» که هنوز هم در اصفهان دایر هستند. با توجه به اینکه احداث، نگهداری و وقف مدرسه نیاز به هزینه بالایی دارد، نگاهی به نسب نامه این واقفان،‌ روشن می‌سازد که همگی از طبقه درباری و از وابستگان به شاهان صفوی بودند. به غیر از «زینب بیگم» همسر «حکیم الملک اردستانی» که خارج از طبقه فرادست جامعه بوده است. با این همه از یک سو توجه زنان به امر احداث مدرسه و از سوی دیگر اختیاری که در خرج اموال خود داشتند بسیار قابل توجه است.
زنان واقف با شروطی که برای مدرس و طلبه و چگونگی اداره مدرسه معین می‌کردند، علایق و نظرات خود را بر آن تحمیل می‌نمودند و در واقع به لحاظ فکری بر اداره مدرسه اعمال نفوذ می‌کردند.
وقف برای امامان و اماکن مقدسه، موردی دیگر است که از دید زنان دوره صفوی پنهان نمانده است. «گوهر شاه بیگم» در سال ۱۰۷۱ نیمی از موقوفه خود را بر زائران و مجاوران امیرالمومنین و نیم دیگر را بر آستانه امام حسین (علیه السلام) وقف کرد. مادر «شاه سلیمان» نیز در سال ۱۰۷۹ هجری قمری در پی اجابت نذری برای بهبودی بیماری فرزندش، املاک خود را بر عتبات عالیات وقف کرده بود.