تاریخ تمدن اسلامی- ۴۶/ نگاهی به تاریخچه ربع رشیدی
موقوفهای تمدنساز
درمان و داروی رایگان برای همه اهالی و مسافران
روزهای دوشنبه و پنجشنبه مقرر بوده که:
«به همسایگان ربع رشیدی و اولاد واقف و غلامانی که واقف آنها را آزاد ساخته و باغبانان و برزیگران موقوفات ربع رشیدی، دوای مفت دهند و باید که خازن و شرابدار در اندرون دارالشفاء روند، طبیب بر در شبکه بنشیند و هر چیزی که به کسی باید دادن، برکاغذی نویسد و به خازن دهد تا او را در اندرون ترتیب داده، بدان شبکه بیرون دهد.»
اگر مسافری از رنج سفر بیمار میشد، باید هرکسی که متولی «ربع رشیدی»، مصلحت میداند، او را در بیمارستان بخواباند و طبیب به علاج او پردازد تا شفا یابد و پس از شفا یافتن به ادامه سفرش بپردازد. هرگاه از آنها کسی وفات مییافت، اگر مالی همراه داشت، از مال او خرج کفن و دفنش میکردند و اگر نداشت، از موقوفات «ربع رشیدی» پرداخته میشد.
تامین دارو و طبیب از اقصی نقاط سرزمینهای اسلامی
خواجه رشید در ضمن مکتوبی که به خواجه علاءالدین، حاکم روم نوشت، او را مامور کرد که هرسال داروهایی که در آنجا موجود است را لیست کرده و به وزنی که معین نموده، به دارالشفای «ربع رشیدی» بفرستد، از جمله آن، ادویه«اسطوخودوس»، به وزن سالی صدمن و «افسنتین» به وزن صد من بود. در مکتوب دیگری که به خواجه علاءالدین هندو فرستاده، او را مامور کرده تا روغنهایی که از گیاهان مختلف طبی بدست میآید:
«در هریک از نقاط که باشد، تدارک کرده به دارالشفاء فرستد»
و در پایان آن مکتوب گوید:
«چون این ممالک از همدیگر دور افتاده است، میباید به هر شهری یک نفر مخصوص برود.»
معلوم میشود، خواجه پس از ترتیب اوقاف «ربع رشیدی» و نوشتن وقفنامه آن در کار ربع، گستردگی بسیاری پدید آورده، زیرا در مکتوبی که به فرزند خود،خواجه سعد الدین مینویسد،هفتاد نفر «صوف باف» از او برای گذاشتن در ربع میخواهد، وی بعد از آنکه شمهای از اوضاع ربع را برای پسر خود شرح میدهد، مینویسد:
«پنجاه نفر طبیب حاذق که از اقصای بلاد هند و مصر و چین و شام و دیگر ولایات آمده بودند، همه آنها را به صنوف رعایت و الوف عنایت مخصوص گردانیدیم و گفتیم که هر روز در دارالشفای ما تردد نمایند و پیش هر طبیب، ده کس از طالب علمان مستعد، نصب کردیم تا به این فن شریف مشغول گردند و کحّالان و جرّاحان و مجیران که دارالشفای ماست، به قرب باغ رشیدآباد که آن را معالجه معالجان خوانند، بنیاد فرمودیم...»
جزییات قرارگرفتن بناهای مختلف
در شهرک ربع رشیدی
در وقفنامه «ربع رشیدی»، حتی نحوه قرار گرفتن ساختمانهای مختلف به طور دقیق ذکر شده است:
«...توابع و مرافق عبارت بوده از نخست؛ سرای متولی که متصل روضه است و درِ آن متصل است به سر درِ ربع رشیدی و آن سرایی و حجرهای است متصل به هم و دارالکتب و مخزن نیز در آنجاست.
دوم، سرای مشرف و آن متصل است به دارالشّفاء و یک جانب آن با کوچه سرای متولی و حد دیگر با بارو و حد دیگر با کوچه که بر روضه میرود، اتصال مییابد.
سوم، سرای ناظر که او نیز مانند نایب متولی است و آن بر سر درگاه روضه است از جانب چپ. چهارم حجرهها که نزدیک درِ خانقاه است، جهت ساکن حُفّاظ و غیر هم و آن معروفست به حجرههای ساباط و بعضی حجرهها که بربالای دارالشّفاء است.
پنجم و ششم و هفتم و هشتم و نهم، حمّام و حوض خانه و سقایه و انبار و خزانه و این بقاع خیر که ذکر هر یک مجملا نوشته شد، هر یک مشتمل است بر خانها و حجرهها از تحتانی و فوقانی و حلقهها و میان سرای و زیرزمین و غیره...»
ارسال کتابهای وقفی به شهرهای مختلف
از جمله شرایط وقف این بوده که هرسال متولی ربع از کتابهایی که تالیف واقف(خواجه رشید)است، دستور دهد نسخهای بنویسند، با خط و کاغذ خوب و سپس با نسخه اصل که در گنبد «ربع رشیدی» بوده، مقابله کنند و هرکدام را جلد نیکو کرده، از هریک، نسخهای به شهرها بفرستند.
کتابهای تالیف واقف از این قرار بوده؛ اول: «مجموعه رشیدیه» که مشتمل بر چهار کتاب بوده، دوم «جامع التواریخ»، سوم «آثار و احیاء» و چهارم «بیان الحقایق». هر یک از این کتابها، هم نسخه عربی داشته و هم فارسی. نسخه عربی را به بلاد عرب و نسخه فارسی را به بلاد عجم میفرستادهاند و:
«آن نسخه را باید در آن شهر در مدرسهای که آن را مدرسی باشد، به فنون علوم مشهور الیه و قضات و ائمه اختیار کند ، بنهند تا متعلمانی که رغبت مینمایند ، پیش آن مدرس ، آن را میخواند و اگر کسی خواهد که استنساخ کند، آن مدرس رهنی که مناسب داند، بستاند و اگر از بهر مطالعه خواهند، همچنین رهن بستانند... و دیگر شرط کرده ام که از جمله این کتب، به غیر از نسخه اصل که در گنبد ربع رشیدی نهاده باشند، هریک نسخی پارسی و نسخه عربی متولی علی حده استنساخ کند و پیش مدرسی که در روضه ربع رشیدی، درس گوید، باشد و هر روز چیزی از آن درس بگوید.»
تعیین وضعیت نور و روشنایی در شهرک ربع رشیدی
یکی از فصول وقفنامه، در بیان انواع روشنیهای «ربع رشیدی» است مانند تعداد شمع و قندیل و مشعل و چراغ و انواع بخورات و تعیین مواضعی که این روشناییها را باید در آنجا قرارداده و تعیین اوقات و تعداد زمان که هر یک را در چه زمان بسوزانند و تعیین جماعتی که هریک از آن روشناییها به عهده ایشان باشند و شروطی که به آن متعلق است.
از دسته بندی کتابها تا ذخیره غلات
و تا تقسیم آب مزارع
و فصل دیگر وقفنامه در خصوص انبارها، ذخیره کردن غلات و محاسبات جنسی و نقدی و ترتیب نگاه داری کتابها و چیدن هر دسته از کتابها در مکان معینی از کتابخانه ، نوشته شده بود و نیز شرح بسیار مبسوطی درباب کاریزها و مجاری آب «ربع رشیدی» و تقسیم آب مزارع و مساجد و حمامهای ربع و بعضی مساجد و حمامها و محلات تبریز و کاغذ خانه و گازرگاه و حقابه خانهها و باغچهها و سقاخانههایی که در هر یک از کوچهها در مجاری این آبها برقرار بوده است.
فصل نگهداری اطفال یتیم
فصل دیگر راجع به اطفال یتیمی بود که در «ربع رشیدی» از آنها نگهداری میشد و وظایف سرپرست آنها در وقفنامه (آن سرپرست به اسم «اتابیک» خوانده میشد) و اینکه چگونه تعلیماتی باید به آن اطفال بدهند، میزان معاش سرپرست که چه مقدار جنس و چه مقدار نقد است و محل سکونت اطفال یتیم و «اتابیک» آنها کجاست.
موقوفهای با شاخههایی در شهرها و کشورهای دیگر
بالاخره قسمت بزرگی از وقفنامه، صرف اسامی املاکی است که موقوفه «ربع رشیدی» بوده و در موصل، مراغه، مرند، اصفهان، شیراز ، یزد و بعضی نقاط دیگر واقع گردیده و تمامی این املاک با حدود و مشخصات ذکر شده است.»ژان شاردن»(سیاح، پژوهشگر و فیلسوف فرانسوی) شیوه و مسیر وقف را اینگونه بیان مینماید:
«خیرات و مبرات چنین است: نخست کاروانسرایی بنا و آن را وقف سکونت رایگان ابن سبیل میکنند، سپس گرمابهها، قهوه خانه، بازار و باغ بزرگی پدید میآورند و آنها را به اجاره وا میگذارند و بعد مدرسهای بنا مینمایند و مال الاجاره ابنیه مذکور را وقف آن میکنند. بانیان مدارس، معمولا حُفّاظ و متصدیان عایدات موقوفه منضمه به شمار میروند و آنان را ایرانیان متولی نامند...»
یکی از عظمیترین مراکز وقف، آستان قدس رضوی است که در 11 استان 37 شهر ایران و 4 کشور خارجی دارای موقوفه بوده و براساس وقفنامههای موجود در آستان قدس رضوی، املاک مزروعي، اراضي شهري، دکاکين، منازل، اتومبيلها، سپردههاي ثابت بانکي، سهام کارخانهها، بيمارستانها، آسياب، قنات، موتور چاه آب، چاه آب، باغات، کتب خطي و چاپي و مجموعههاي هنري را در بر میگیرد و عواید آن در 25 مورد از سوخت روشنایی و تعمیرات حرم گرفته تا دارالشفاء و بیمارستانهای وابسته و مهمانسرا تا برگزاری مراسم جشن و سرور و سوگواری و تا رسیدگی به ایتام و سادات و تامین هزینههای طلاب و اهل علم و اطعام فقرا و مستمندان و اداره کتابخانههای آستان قدس و سایر موقوفات و امور فرهنگی مانند تامین مخارج دبستانها و هنرستانها و کمک به محصلان و دانشجویان و...را شامل میشود.
دهها شرکت و موسسه و کارخانه و باغات و زمینهای کشاورزی و دانشگاه و کتابخانه و کتاب و موزه و خوابگاه و زائر سرا و نمایشگاه و فروشگاه و مسجد و...در زمره همین موقوفات قرار دارند که صدها میلیون نفر را در ایران و کشورهای دیگر منتفع میسازد.
روزهای دوشنبه و پنجشنبه مقرر بوده که:
«به همسایگان ربع رشیدی و اولاد واقف و غلامانی که واقف آنها را آزاد ساخته و باغبانان و برزیگران موقوفات ربع رشیدی، دوای مفت دهند و باید که خازن و شرابدار در اندرون دارالشفاء روند، طبیب بر در شبکه بنشیند و هر چیزی که به کسی باید دادن، برکاغذی نویسد و به خازن دهد تا او را در اندرون ترتیب داده، بدان شبکه بیرون دهد.»
اگر مسافری از رنج سفر بیمار میشد، باید هرکسی که متولی «ربع رشیدی»، مصلحت میداند، او را در بیمارستان بخواباند و طبیب به علاج او پردازد تا شفا یابد و پس از شفا یافتن به ادامه سفرش بپردازد. هرگاه از آنها کسی وفات مییافت، اگر مالی همراه داشت، از مال او خرج کفن و دفنش میکردند و اگر نداشت، از موقوفات «ربع رشیدی» پرداخته میشد.
تامین دارو و طبیب از اقصی نقاط سرزمینهای اسلامی
خواجه رشید در ضمن مکتوبی که به خواجه علاءالدین، حاکم روم نوشت، او را مامور کرد که هرسال داروهایی که در آنجا موجود است را لیست کرده و به وزنی که معین نموده، به دارالشفای «ربع رشیدی» بفرستد، از جمله آن، ادویه«اسطوخودوس»، به وزن سالی صدمن و «افسنتین» به وزن صد من بود. در مکتوب دیگری که به خواجه علاءالدین هندو فرستاده، او را مامور کرده تا روغنهایی که از گیاهان مختلف طبی بدست میآید:
«در هریک از نقاط که باشد، تدارک کرده به دارالشفاء فرستد»
و در پایان آن مکتوب گوید:
«چون این ممالک از همدیگر دور افتاده است، میباید به هر شهری یک نفر مخصوص برود.»
معلوم میشود، خواجه پس از ترتیب اوقاف «ربع رشیدی» و نوشتن وقفنامه آن در کار ربع، گستردگی بسیاری پدید آورده، زیرا در مکتوبی که به فرزند خود،خواجه سعد الدین مینویسد،هفتاد نفر «صوف باف» از او برای گذاشتن در ربع میخواهد، وی بعد از آنکه شمهای از اوضاع ربع را برای پسر خود شرح میدهد، مینویسد:
«پنجاه نفر طبیب حاذق که از اقصای بلاد هند و مصر و چین و شام و دیگر ولایات آمده بودند، همه آنها را به صنوف رعایت و الوف عنایت مخصوص گردانیدیم و گفتیم که هر روز در دارالشفای ما تردد نمایند و پیش هر طبیب، ده کس از طالب علمان مستعد، نصب کردیم تا به این فن شریف مشغول گردند و کحّالان و جرّاحان و مجیران که دارالشفای ماست، به قرب باغ رشیدآباد که آن را معالجه معالجان خوانند، بنیاد فرمودیم...»
جزییات قرارگرفتن بناهای مختلف
در شهرک ربع رشیدی
در وقفنامه «ربع رشیدی»، حتی نحوه قرار گرفتن ساختمانهای مختلف به طور دقیق ذکر شده است:
«...توابع و مرافق عبارت بوده از نخست؛ سرای متولی که متصل روضه است و درِ آن متصل است به سر درِ ربع رشیدی و آن سرایی و حجرهای است متصل به هم و دارالکتب و مخزن نیز در آنجاست.
دوم، سرای مشرف و آن متصل است به دارالشّفاء و یک جانب آن با کوچه سرای متولی و حد دیگر با بارو و حد دیگر با کوچه که بر روضه میرود، اتصال مییابد.
سوم، سرای ناظر که او نیز مانند نایب متولی است و آن بر سر درگاه روضه است از جانب چپ. چهارم حجرهها که نزدیک درِ خانقاه است، جهت ساکن حُفّاظ و غیر هم و آن معروفست به حجرههای ساباط و بعضی حجرهها که بربالای دارالشّفاء است.
پنجم و ششم و هفتم و هشتم و نهم، حمّام و حوض خانه و سقایه و انبار و خزانه و این بقاع خیر که ذکر هر یک مجملا نوشته شد، هر یک مشتمل است بر خانها و حجرهها از تحتانی و فوقانی و حلقهها و میان سرای و زیرزمین و غیره...»
ارسال کتابهای وقفی به شهرهای مختلف
از جمله شرایط وقف این بوده که هرسال متولی ربع از کتابهایی که تالیف واقف(خواجه رشید)است، دستور دهد نسخهای بنویسند، با خط و کاغذ خوب و سپس با نسخه اصل که در گنبد «ربع رشیدی» بوده، مقابله کنند و هرکدام را جلد نیکو کرده، از هریک، نسخهای به شهرها بفرستند.
کتابهای تالیف واقف از این قرار بوده؛ اول: «مجموعه رشیدیه» که مشتمل بر چهار کتاب بوده، دوم «جامع التواریخ»، سوم «آثار و احیاء» و چهارم «بیان الحقایق». هر یک از این کتابها، هم نسخه عربی داشته و هم فارسی. نسخه عربی را به بلاد عرب و نسخه فارسی را به بلاد عجم میفرستادهاند و:
«آن نسخه را باید در آن شهر در مدرسهای که آن را مدرسی باشد، به فنون علوم مشهور الیه و قضات و ائمه اختیار کند ، بنهند تا متعلمانی که رغبت مینمایند ، پیش آن مدرس ، آن را میخواند و اگر کسی خواهد که استنساخ کند، آن مدرس رهنی که مناسب داند، بستاند و اگر از بهر مطالعه خواهند، همچنین رهن بستانند... و دیگر شرط کرده ام که از جمله این کتب، به غیر از نسخه اصل که در گنبد ربع رشیدی نهاده باشند، هریک نسخی پارسی و نسخه عربی متولی علی حده استنساخ کند و پیش مدرسی که در روضه ربع رشیدی، درس گوید، باشد و هر روز چیزی از آن درس بگوید.»
تعیین وضعیت نور و روشنایی در شهرک ربع رشیدی
یکی از فصول وقفنامه، در بیان انواع روشنیهای «ربع رشیدی» است مانند تعداد شمع و قندیل و مشعل و چراغ و انواع بخورات و تعیین مواضعی که این روشناییها را باید در آنجا قرارداده و تعیین اوقات و تعداد زمان که هر یک را در چه زمان بسوزانند و تعیین جماعتی که هریک از آن روشناییها به عهده ایشان باشند و شروطی که به آن متعلق است.
از دسته بندی کتابها تا ذخیره غلات
و تا تقسیم آب مزارع
و فصل دیگر وقفنامه در خصوص انبارها، ذخیره کردن غلات و محاسبات جنسی و نقدی و ترتیب نگاه داری کتابها و چیدن هر دسته از کتابها در مکان معینی از کتابخانه ، نوشته شده بود و نیز شرح بسیار مبسوطی درباب کاریزها و مجاری آب «ربع رشیدی» و تقسیم آب مزارع و مساجد و حمامهای ربع و بعضی مساجد و حمامها و محلات تبریز و کاغذ خانه و گازرگاه و حقابه خانهها و باغچهها و سقاخانههایی که در هر یک از کوچهها در مجاری این آبها برقرار بوده است.
فصل نگهداری اطفال یتیم
فصل دیگر راجع به اطفال یتیمی بود که در «ربع رشیدی» از آنها نگهداری میشد و وظایف سرپرست آنها در وقفنامه (آن سرپرست به اسم «اتابیک» خوانده میشد) و اینکه چگونه تعلیماتی باید به آن اطفال بدهند، میزان معاش سرپرست که چه مقدار جنس و چه مقدار نقد است و محل سکونت اطفال یتیم و «اتابیک» آنها کجاست.
موقوفهای با شاخههایی در شهرها و کشورهای دیگر
بالاخره قسمت بزرگی از وقفنامه، صرف اسامی املاکی است که موقوفه «ربع رشیدی» بوده و در موصل، مراغه، مرند، اصفهان، شیراز ، یزد و بعضی نقاط دیگر واقع گردیده و تمامی این املاک با حدود و مشخصات ذکر شده است.»ژان شاردن»(سیاح، پژوهشگر و فیلسوف فرانسوی) شیوه و مسیر وقف را اینگونه بیان مینماید:
«خیرات و مبرات چنین است: نخست کاروانسرایی بنا و آن را وقف سکونت رایگان ابن سبیل میکنند، سپس گرمابهها، قهوه خانه، بازار و باغ بزرگی پدید میآورند و آنها را به اجاره وا میگذارند و بعد مدرسهای بنا مینمایند و مال الاجاره ابنیه مذکور را وقف آن میکنند. بانیان مدارس، معمولا حُفّاظ و متصدیان عایدات موقوفه منضمه به شمار میروند و آنان را ایرانیان متولی نامند...»
یکی از عظمیترین مراکز وقف، آستان قدس رضوی است که در 11 استان 37 شهر ایران و 4 کشور خارجی دارای موقوفه بوده و براساس وقفنامههای موجود در آستان قدس رضوی، املاک مزروعي، اراضي شهري، دکاکين، منازل، اتومبيلها، سپردههاي ثابت بانکي، سهام کارخانهها، بيمارستانها، آسياب، قنات، موتور چاه آب، چاه آب، باغات، کتب خطي و چاپي و مجموعههاي هنري را در بر میگیرد و عواید آن در 25 مورد از سوخت روشنایی و تعمیرات حرم گرفته تا دارالشفاء و بیمارستانهای وابسته و مهمانسرا تا برگزاری مراسم جشن و سرور و سوگواری و تا رسیدگی به ایتام و سادات و تامین هزینههای طلاب و اهل علم و اطعام فقرا و مستمندان و اداره کتابخانههای آستان قدس و سایر موقوفات و امور فرهنگی مانند تامین مخارج دبستانها و هنرستانها و کمک به محصلان و دانشجویان و...را شامل میشود.
دهها شرکت و موسسه و کارخانه و باغات و زمینهای کشاورزی و دانشگاه و کتابخانه و کتاب و موزه و خوابگاه و زائر سرا و نمایشگاه و فروشگاه و مسجد و...در زمره همین موقوفات قرار دارند که صدها میلیون نفر را در ایران و کشورهای دیگر منتفع میسازد.