kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۶۵۵۹
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۷ - ۲۳:۵۸

راه تثبیت ایمان در دل(خوان حکمت)


قرآن از عترت و عترت از قرآن جداشدني نيست. هر فضيلتي که براي قرآن ذکر شده براي عترت(عليهم السلام) است، هر فضيلتي که براي عترت ذکر شده براي قرآن هست.وجود مبارک امام هادي(ع) فرمود: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَه جَاهِلِيَّه(1)، اگر کسي بميرد و امام زمانش را نشناسد، مرگ او مرگ جاهليت است، «من مات و لم يعرف القرآن مات ميته جاهليه». آنکه مي‌گويد: «حَسْبُنَا كِتَابُ‏ اللهِ»،«مات ميته جاهليه». آنکه مي‌گويد «حسبنا العتره»، «مات ميته جاهليه»؛ چون اينها «لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّي يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض‏».(2) اگر قرآن هست با عترت است، اگر عترت هست با قرآن است.
بنابراين ما همان طوري که وظيفه داريم عترت را بشناسيم، ائمه و سخنان و راهنمايي‌هاي اين‌ها را بشناسيم، موظفيم که قرآن را بشناسيم، سُور را بشناسيم، احکام و حِکَم آيات قرآن را بشناسيم.
 حفظ کار نیک،از انجام آن سخت‌تر است
اين کارهاي خيري که ما انجام مي‌دهيم، خداي سبحان فرمود هر کاري که شما انجام مي‌دهيد اوّلاً من بهتر از آن را به عنوان پاداش مي‌دهم: (مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا)(3)بعد فرمود اگر کسي کار خير انجام داد من دَه برابر پاداش مي‌دهم: (مَن جَاءَ بِالْحَسَنَهًْ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا) (4) بعد هم در سوره مبارکه «بقره» آن قصه (مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ)(5) را ذکر کرد که به هفتصد برابر، به 1400 برابر در ذيلش هم فرمود: (وَ الله وَاسِعٌ عَلِيمٌ) که رقمش مشخص نيست، چقدر خدا عطا مي‌کند معلوم نيست! اين مربوط به آن عمل و کيفيت عمل و اخلاص عامِل و اخلاص عمل و امثال آن است که درجاتش فراوان است، اينها را خدا مي‌دهد. ولي محور اصلي اين‌ها اين نيست که کسي کار خوب بکند، محور اصلي، کار خوب کردن نيست، محور اصلي «من فعل الحسنه» نيست محور اصلي (مَن جَاءَ بِالْحَسَنَهِ؛ آوردن حسنه) است. وقتي به محکمه الهي مي‌آيد دستش پُر باشد. اگر کسي کار خوبي کرده بعد ـ خداي ناکرده ـ اوضاع را به هم زده، او ديگر «لم يجی بالحسنه»، بلکه او «فعل الحسنه»، نه (جَاءَ بِالْحَسَنَهِ). وقتي به حضور ذات اقدس اله در محکمه عدل الهي مي‌آيد، بايد دستش پُر باشد؛ لذا مي‌گويند کار خيري که انجام داديد مواظب باشيد به هم نزنيد. نه تنها ريا به هم مي‌زند، باطل مي‌کند، چه داعي داريد که بگوييد؟ در روايات ما است که اين کار خيري که شما انجام داديد اين مثل گل معطّر است، يک بار گفتيد، دوبار گفتيد مثل اين است که اين برگ گل را يک بار دوبار دست زديد چندبار دست بزنيد پژمرده مي‌شود، چه داعي داريد که بگوييد؟ چه داعي داريد که خودتان را مطرح کنيد، حالا که کرديد به نام خدا حفظ بکنيد. يک وقت است که براي تشويق ديگران انسان سخن مي‌گويد آن مطلبي جداست. فرمود کاري که انجام داديد اين کار را بگذاريد محفوظ بماند. در دستتان باشد که وقتي وارد محکمه الهي بشويد نگوييد خدايا من در دنيا کار خير کرده‌ام، از فعل ماضي خبر بدهيد، دستتان پُر باشد.
خداوند؛ کشاورز حقیقی
اين کارهايي که ما مي‌کنيم، اين کارها را ذات اقدس‌اله دَه برابر يا بيشتر مي‌کند. يک وقت است از همين قبيل اضافه مي‌کند، اين يک برداشت است. يک وقت است که نه، زمينه‌اي تهيه مي‌کند، بذري تهيه مي‌کند و به يک کشاورز ماهر مي‌دهد که اين کشاورز ماهر اين بذر را شکوفا کند. در سوره مبارکه «واقعه» فرمود خدا کشاورز حقيقي است، شما زارع نيستيد شما حارث هستيد، «حرث» يعني بذرافشاني، «زرع» يعني مُرده را زنده کردن. يک کشاورز کارش اين است که اين بذرها را از انبار به زمين مي‌برد، جمادي را از جايي به جايي منتقل مي‌کند،به زير خاک دفع مي‌کند، آب هم مي‌دهد. اما آنکه اين مُرده را زنده مي‌کند اين بذر را از دو طرف شکوفا مي‌کند، يک بخش آن را به عنوان ريشه به دل خاک مي‌برد و بخش ديگر را به عنوان خوشه و شاخه بالا مي‌آورد، اين کار خداست. اين تفصيل ـ به اصطلاح طلبه‌ها ـ قاطع شرکت است، فرمود: (أَ فَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ )َ أَنتُمْ تَزرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ) (6)کار شما حرث است نه زرع، زارع ما هستيم، شما فقط اين ذرّات را، اين حبّه‌ها را از انبار به دل خاک مي‌بريد؛ يعني جامدي را از جايي به جايي منتقل مي‌کنيد؛ اما مرده را زنده نمي‌کنيد، آنکه مرده را زنده مي‌کند ما هستيم. اعمال ما هم همين طور است، اگر اين عملِ مرده بخواهد زنده بشود، اين بايد در کف دست ما باشد به هم نزنيم، با اخلاص هم باشد.
راه تثبیت ایمان در دل
 مهم‌ترين کاري که ذات اقدس اله مي‌کند در بخش پاياني سوره مبارکه «مجادله» مشخص کرد، فرمود که اگر شما مؤمن بوديد وعمل صالح انجام داديد، (كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ)؛(7) ذات اقدس اله ايمان را در قلب شما ثبت مي‌کند. يک وقت شما خودتان مومن مي‌شويد مي‌گوييد «آمَنتُ بالله» اين يک وظيفه تکليفي است، اين مثل بذر است؛ اما اين بذر را در دل حَک کردن، طوري که ريشه‌اش به درون جان برسد، يک؛ و خوشه‌اش از زبان و قلم و چشم و گوش دربيايد، دو؛ اين کار خداست. اينکه مي‌بينيد بعضي‌ها مواظب چشم و گوش خود هستند هر حرفي را نمي‌زنند، ديدني‌ها در عالَم زياد است، شنيدني‌ها هم زياد است، اين‌ها خوبش را انتخاب مي‌کنند، وقتي چشمش راحت باشد، گوشش راحت باشد، قلبش هم راحت است. اين ايمان را ذات اقدس اله چندين کار مي‌کند: يکي اينکه در دلِ اين‌ها فرو مي‌برد مثل ريشه؛ يکي از زبان اين‌ها به قلب اين‌ها بيرون مي‌آورد، مثل خوشه، اين مي‌شود شجره طيبه. اگر در بعضي از موارد مثال زدند (كَشَجَرَهٍ طَيِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا)(8) چه کسي اين اصل را ثابت مي‌کند؟ ما آن قدرت را نداريم که مرده را زنده کنيم! آن قدرت را نداريم که عمل مرده را زنده کنيم، به صورت فرشته دربياوريم! ذات اقدس اله همين عمل را به صورت فرشته درمي‌آورد. شما درجريان سوال قبر ملاحظه بفرماييد، مومن را وقتي در قبر گذاشتند، هشت فرشته اطراف او را محاصره مي‌کنند، طرف راست، طرف چپ، طرف پايين، بالا، يکي بالاتر از همه است که ولايت است.فرمود اگر از هر طرف به شما حمله بشود و از شما برنيايد من دفاع مي‌کنم. اين را چه کسي به صورت فرشته درمي‌آورد؟ اين عمل را، اين کار را چه کسي به صورت فرشته در مي‌آورد؟ اين (كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُم بِروحٍ مِنْهُ) اين مي‌شود روح تأييدي. اين راه باز است، اين مخصوص امام و پيغمبر نيست، برای شاگردان اين‌هاست. اين حضرت عبدالعظيم حسني(رض) که پيغمبر نبود، امام نبود، اين به جايي رسيد که انسان در کمال فخر به او عرض ادب مي‌کند و ثواب زيارت او هم شبيه زيارت سيدالشهداء(ع) است، اين راه باز است.
بنابراين اگر به ما گفتند «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَهًْ جَاهِلِيَّهًْ»، بايد هشيار باشيم که ارتباط ما هم با قرآن اين چنين باشد و اگر درباره قرآن گفته شد علوم اوّلين و آخرين در قرآن هست؛ يعني به برکت راهنمايي اهل عصمت و طهارت و خاندان پيغمبراست که اميدواريم همه شما مشمول اين دو اصل اصيل اسلامي باشيد.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب، قم؛ 31/4/95
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
__________________
1. وسائل‌الشيعه، ج1، ص21.   2. بصائر الدرجات، ج1، ص413.   3. نمل، 89؛ قصص، 84.   4. انعام، 160.   5. بقره،261.   6. واقعه، 63 و64.   7. مجادله، 22.   8. ابراهيم،24.
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر می‌شود.