ارزش برآوردن حاجات مؤمن(حکایت خوبان)
یکی از شیعیان میگوید: در مسجدالحرام مشغول طواف بودم، یکی از دوستانم از من درخواست دو دینار وام کرد، به او وعده دادم که پس از طواف حاجتش را برآورده سازم، هنوز طوافم به پایان نرسیده بود که امام صادق(ع) وارد شد و دست بر شانهام نهاد و بر من تکیه کرد و هر دو مشغول طواف شدیم.
طواف من تمام شد ولی به احترام امام صادق(ع) او را همراهی کردم و طواف را ادامه دادم، آن مرد حاجتمند که در کناری نشسته بود و امام صادق(ع) را نمیشناخت به خیال آن که من حاجتش را فراموش کردهام هر بار که از مقابلش میگذشتم با دست اشاره میکرد و مطلبش را یادآوری مینمود.
امام صادق(ع) از من پرسید: چرا این مرد به تو اشاره میکند؟
گفتم: فدایت شوم او منتظر من است که پس از طواف نزد او روم و وامی به او بدهم و چون دست مبارک شما بر شانه من است خوش ندارم شما را ترک گویم.
امام صادق(ع) بدون لحظهای تأمل، دست از روی شانه من برداشت و فرمود: مرا به حال خود گذار و برو حاجت او را برآور. من رفتم و کار او را اصلاح نمودم. روز بعد امام صادق را دیدم که با اصحابش سخن میگفت: تا مرا دید سخن خود را قطع کرد و فرمود: اگر برای برآوردن حاجت یکی از برادران مؤمن خود تلاش و سعی کنید نزد من بهتر و محبوبتر است از آزاد کردن هزار بنده و بسیج نمودن هزار نفر در راه خداست.(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سفینهًْالبحار، ج 1، ص 353.
طواف من تمام شد ولی به احترام امام صادق(ع) او را همراهی کردم و طواف را ادامه دادم، آن مرد حاجتمند که در کناری نشسته بود و امام صادق(ع) را نمیشناخت به خیال آن که من حاجتش را فراموش کردهام هر بار که از مقابلش میگذشتم با دست اشاره میکرد و مطلبش را یادآوری مینمود.
امام صادق(ع) از من پرسید: چرا این مرد به تو اشاره میکند؟
گفتم: فدایت شوم او منتظر من است که پس از طواف نزد او روم و وامی به او بدهم و چون دست مبارک شما بر شانه من است خوش ندارم شما را ترک گویم.
امام صادق(ع) بدون لحظهای تأمل، دست از روی شانه من برداشت و فرمود: مرا به حال خود گذار و برو حاجت او را برآور. من رفتم و کار او را اصلاح نمودم. روز بعد امام صادق را دیدم که با اصحابش سخن میگفت: تا مرا دید سخن خود را قطع کرد و فرمود: اگر برای برآوردن حاجت یکی از برادران مؤمن خود تلاش و سعی کنید نزد من بهتر و محبوبتر است از آزاد کردن هزار بنده و بسیج نمودن هزار نفر در راه خداست.(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سفینهًْالبحار، ج 1، ص 353.