تاریخ تمدن اسلامی- ۴۱/ شرطی که مسلمانان برای آزادی اسیران جنگی قرار دادند:
کمک به انتقال و گسترش علم و دانش
الف) تمدن اسلامی و گسترش صنعت کاغذ در جهان
پروفسور جاناتان بلوم (استاد هنرهای اسلامی و آسیایی کالج بوستون آمریکا) درباره نحوه رسیدن کاغذ به سرزمینهای اسلامی و سپس دیگر مناطق دنیا میگوید:
«... در حدود سالهای 700 و 750 وقتی که ارتش مسلمانان به مرکز آسیا رسیده بود، آنها برای اولین بار با کاغذ روبرو شدند و خیلی سریع مقامات اداری مسلمانان شروع به استفاده از کاغذ کردند. میدانیم که در طول 50 سال کاغذ به سوریه رفت و چند سال بعد از آن در مصر دیده شد و بعد هم به شمال آفریقا رفت و بعد به سیسیل و بعد به اسپانیا رفت و اینگونه بود که اروپا یاد گرفت که چگونه کاغذ را درست کند...»
دکتر زیگرید هونکه نیز در تایید سخنان و یافتههای دکتر جاناتان بلوم، درباره مسیری که کاغذ برای رسیدن به اروپا طی کرد، مینویسد:
«در سال 751 میلادی (130 سال بعد از ظهور اسلام) مسلمانان، اسیران جنگی چینی را که از چین همراه آورده بودند،درشهر سمرقندمقیم کردند و شرط آزادی آنان را ادامه شغل سابقشان قراردادند. آنگاه معلوم شد که بعضی از اسرا در کارخانه کاغذ سازی کارمی کردهاند. همین سبب شد که در شهر سمرقند صنایع کاغذ سازی مهمی رشد کرد و... از این شهر است که به طور سیل آسا کاغذ به سرتا سر کشور جریان یافت و اولین پیروزی باشکوهش را در پایتخت کشور یعنی شهر بغداد جشن گرفت... اروپای بیسواد، پس از اینکه کاغذ را شناخت و از خارج وارد کرد و مصرف نمود، تازه چند صد سال احتیاج داشت تا بتواند خودش آن را بسازد... از طریق سوریه (با کارخانههای کاغذ سازی در شهرهای دمشق و طرابلس) و همچنین از طریق فلسطین و مصر، صنایع کاغذ سازی، راه پیروزیش را به طرف تونس و مراکش و اسپانیا در پیش میگیرد و بالاخره اروپا بوسیله اعراب مسلمان ساکن جزیره سیسیل و آندلس با این جنس بسیار مفید آشنایی پیدا میکنند که در حقیقت یکی از ضروریترین سنگهای بنای تمدن و یکی از ستونهای حملکننده جهان فکری است...»
ویل دورانت، نویسنده معروفترین کتاب تاریخ تمدن نیز درباره اولین کارخانههای کاغذ سازی در دوران تمدن اسلامی و راه یافتن آنها به اروپا مینویسد:
«... نخستین کارگاه کاغذ سازی در 794 میلادی (178 هجری قمری) در بغداد احداث شد. آنگاه مسلمانان این صنعت را به سیسیل و اسپانیا بردند. در قرن پانزدهم میلادی صنعت کاغذ سازی از اسپانیا و سیسیل به ایتالیا و فرانسه رسید...»
اوج صنعت کاغذ سازی در تمدن اسلامی و انتخاب نام«کاغذ ساز»
رونق کاغذ به توسعه علم و دانش اندوزی که بسیار مورد علاقه مسلمانان بود، کمک کرد. به همین دلیل کار کاغذ و کاغذ سازی از جمله موارد تفاخر در جامعه اسلامی آن روز به شمار میرفت. آنچنانکه دکتر احمد کارا مصطفی (استاد دانشگاه واشینگتن آمریکا) میگوید:
«... در آن زمان حتی بعضی از مردم نام فامیل خود را کاغذ ساز انتخاب میکردند. به عبارت دیگر نه تنها کاغذ در دسترس بود بلکه کم کم به یک صنعت گسترده تبدیل شده بود. بنابراین استفاده از کتاب بسیار بسیار راحت شده بود....»
خیابانی در بغداد برای کتابفروشان
رونق کاغذ و کاغذ سازی، باعث شد تا جد و جهد مسلمانان برای کتاب نویسی و تهیه نسخههای مختلف از کتابها اوج بگیرد و در نتیجه رونق بازار کتاب، بساط کتابخانهها نیز دائر شود. پروفسور جاناتان بلوم (استاد هنرهای اسلامی و آسیایی کالج بوستون آمریکا) درباره این رونق و اوج میگوید:
«... تمام دانشی که از یونان و هند و آسیای میانه به دست آمده بود در کتابها و روی کاغذ نوشته شدند و این کتابها هم کپی و دوباره کپی و به اطراف فرستاده میشدند. برای مثال یک خیابان در بغداد برای کتابفروشان وجود داشت که بیش از صد مغازه در آن بود و هرکدام کتاب و کاغذ میفروختند و این زمانی بود که در اروپا یک صومعه بایستی خیلی خوش شانس بوده باشد که 4 یا 5 کتاب در ان وجود داشته باشد...»
ب) رونق کتاب و کتابخانه در دوران تمدن اسلامی
حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان، پژوهشگر و کارشناس تاریخ اسلام درباره نضج کتابخانهها و فرهنگ کتاب و کتابخوانی در عصر صفویه میگوید:
«... در دوره صفوی دوباره فرهنگ کتاب تقویت شد. هم در ایران هم در هند و هم در عثمانی. عصر کتاب از نو آغاز شد. اما تفکر جدی نبود. اساسی نبود. باز هم بهترینهای ما از دوره صفوی است. شاید نیمی از نسخههای خطی موجود در ایران که شاید بالغ بر پانصد هزار نسخه باشد از دوره صفوی است. دوره صفوی دوره زایش تمدن اسلامی بر اساس کتاب است...»
حجتالاسلام جعفریان همچنین در جلد دوم کتاب «صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست» درباره این زایش تمدن اسلامی براساس کتاب مینویسد:
«... پیدایش دولت صفوی و نفوذ علما در این دوره، رویکرد تازهای را نسبت به دانشاندوزی و کتابت در جامعه ایجاد کرد. در این دوره بسیاری از آثار شیعی از عراق، جبل عامل، بحرین و حتی هند به ایران انتقال یافت و تحول جدیدی در برخی از دانشها بهوجود آمد...»
در کنار کتابخانهها به تدریج مراکز علمی اسلامی به نام دارالعلم دائر گردید که مرکز تربیت و پرورش عالمان و دانشمندان شد. از جمله این دارالعلمها میتوان به «دارالعلم بغداد»، دارلعلمی که توسط شریف رضی در سمت غربی دجله ساخته شد و «دارالعلم مصر» که توسط حکومت فاطمیون بنا شد،اشاره داشت.
«جامع الازهر» که بزرگترین مرکز علمی اسلامی عصر ماست ، دنباله همان دارالعلمها محسوب میشود.
400 هزار جلد کتاب در مقابل فقط 452 جلد
درحالی که به علت ازدیاد کتاب و کتاب خوانی، تاسیس کتابخانهها در سرزمینهای اسلامی به سرعت رو به رشد بود، اما در اروپا این موضوع در فقر مطلق دست و پا میزد. آدام متز (خاور شناس و مستشرق آلمانی و نویسنده کتاب «رنسانس اسلامی») در این رابطه مینویسد:
«... در اواخر قرن چهارم هجری، هر یک از سه فرمانروای مهم اسلامی در بغداد و مصر و قرطبه (کوردوبا) علاقه شدیدی به کتاب داشتند. حَکَم پادشاه اندلسی، افراد مختلفی را به بلاد شرق اسلامی میفرستاد که از کتب تازه برای او نسخه فراهم آورند و فهرست کتابخانه او چهل و چهار دفترِ بیست ورقی میشد که فقط نام کتابها در آن ثبت شده بود...متاخران کوشیدهاند تعداد کتب کتابخانه عزیز فاطمی در مصر را تخمین بزنند، «مقریزی» گوید ششصد و یک هزار کتاب بوده و از «ابن واصل» نقل کرده که بیش از یکصد و بیست هزار مجلد بوده است... برای مقایسه به چندکتابخانه غربی در همان روزگاراشاره میکنیم: کتابخانه کلیسای جامع شهر کنستانز در قرن نهم میلادی فقط سیصد و پنجاه و شش کتاب داشت و کتابخانه دیر بندیکتی در سال 1032 کمی بیش از صد جلد و کتابخانه کلیسای جامع شهر بامبرگ به سال 1130 فقط نود و شش جلد کتاب داشت...»
کتاب و کتاب خوانی؛ یکی از محورهای اقتصاد تمدن اسلامی
حالا کتابخانهها بودند که توسط مسلمین تاسیس و حتی موقوفاتی برای آن قرار میدادند. یکی از مسافران در بغداد سال 891 میلادی، یکصد کتابخانه عمومی میشمارد. هر شهری برای خود، کتابخانه تاسیس میکند. مسلمانان میتوانستند در قرائتخانههای این کتابخانهها با آرامش کامل به مطالعه بپردازند و یا کتاب کرایه کنند. در این کتابخانهها، برای مترجمین و رونویس کنندگان،محل خاصی وجود داشت. هرکس میتوانست در سالنهایی که برای اجتماع درنظر گرفته شده بود، به بحثهای رسمی و مذاکره بپردازد. نظیر وظائفی که امروزه برای کلوپهای کتاب در انگلستان در نظر گرفته شده است.
یک شهر کوچک مثل نجف در عراق در قرن دهم میلادی، دارای 40 هزار جلد کتاب بود. در حالیکه در دیرهای اروپا، همان 10 تا 12 کتابی هم که داشتند را (چون برایشان جزواشیاء کمیاب محسوب میشد)، با زنجیر به جایی میبستند. در همین زمان فقط در 10 تا 12 جلد فهرست بزرگ، کتابهای کتابخانه «شهرری» را صورت برداری کرده بودند. هرمسجدی کتابخانه داشت. سالن اصلی هر بیمارستان که محل مراجعه تازه واردین بود، دارای قفسههای پهن و پر از کتاب بود و تمام آثار محصلین طب و همچنین برای مراجعه پزشکان، جدیدترین معلومات در اختیارشان قرار داشت. خواجه نصیرالدین طوسی در کتابخانه رصدخانه مراغه، چهارصد هزار جلد کتاب جمع آوری کرده بود.
پروفسور جاناتان بلوم (استاد هنرهای اسلامی و آسیایی کالج بوستون آمریکا) درباره نحوه رسیدن کاغذ به سرزمینهای اسلامی و سپس دیگر مناطق دنیا میگوید:
«... در حدود سالهای 700 و 750 وقتی که ارتش مسلمانان به مرکز آسیا رسیده بود، آنها برای اولین بار با کاغذ روبرو شدند و خیلی سریع مقامات اداری مسلمانان شروع به استفاده از کاغذ کردند. میدانیم که در طول 50 سال کاغذ به سوریه رفت و چند سال بعد از آن در مصر دیده شد و بعد هم به شمال آفریقا رفت و بعد به سیسیل و بعد به اسپانیا رفت و اینگونه بود که اروپا یاد گرفت که چگونه کاغذ را درست کند...»
دکتر زیگرید هونکه نیز در تایید سخنان و یافتههای دکتر جاناتان بلوم، درباره مسیری که کاغذ برای رسیدن به اروپا طی کرد، مینویسد:
«در سال 751 میلادی (130 سال بعد از ظهور اسلام) مسلمانان، اسیران جنگی چینی را که از چین همراه آورده بودند،درشهر سمرقندمقیم کردند و شرط آزادی آنان را ادامه شغل سابقشان قراردادند. آنگاه معلوم شد که بعضی از اسرا در کارخانه کاغذ سازی کارمی کردهاند. همین سبب شد که در شهر سمرقند صنایع کاغذ سازی مهمی رشد کرد و... از این شهر است که به طور سیل آسا کاغذ به سرتا سر کشور جریان یافت و اولین پیروزی باشکوهش را در پایتخت کشور یعنی شهر بغداد جشن گرفت... اروپای بیسواد، پس از اینکه کاغذ را شناخت و از خارج وارد کرد و مصرف نمود، تازه چند صد سال احتیاج داشت تا بتواند خودش آن را بسازد... از طریق سوریه (با کارخانههای کاغذ سازی در شهرهای دمشق و طرابلس) و همچنین از طریق فلسطین و مصر، صنایع کاغذ سازی، راه پیروزیش را به طرف تونس و مراکش و اسپانیا در پیش میگیرد و بالاخره اروپا بوسیله اعراب مسلمان ساکن جزیره سیسیل و آندلس با این جنس بسیار مفید آشنایی پیدا میکنند که در حقیقت یکی از ضروریترین سنگهای بنای تمدن و یکی از ستونهای حملکننده جهان فکری است...»
ویل دورانت، نویسنده معروفترین کتاب تاریخ تمدن نیز درباره اولین کارخانههای کاغذ سازی در دوران تمدن اسلامی و راه یافتن آنها به اروپا مینویسد:
«... نخستین کارگاه کاغذ سازی در 794 میلادی (178 هجری قمری) در بغداد احداث شد. آنگاه مسلمانان این صنعت را به سیسیل و اسپانیا بردند. در قرن پانزدهم میلادی صنعت کاغذ سازی از اسپانیا و سیسیل به ایتالیا و فرانسه رسید...»
اوج صنعت کاغذ سازی در تمدن اسلامی و انتخاب نام«کاغذ ساز»
رونق کاغذ به توسعه علم و دانش اندوزی که بسیار مورد علاقه مسلمانان بود، کمک کرد. به همین دلیل کار کاغذ و کاغذ سازی از جمله موارد تفاخر در جامعه اسلامی آن روز به شمار میرفت. آنچنانکه دکتر احمد کارا مصطفی (استاد دانشگاه واشینگتن آمریکا) میگوید:
«... در آن زمان حتی بعضی از مردم نام فامیل خود را کاغذ ساز انتخاب میکردند. به عبارت دیگر نه تنها کاغذ در دسترس بود بلکه کم کم به یک صنعت گسترده تبدیل شده بود. بنابراین استفاده از کتاب بسیار بسیار راحت شده بود....»
خیابانی در بغداد برای کتابفروشان
رونق کاغذ و کاغذ سازی، باعث شد تا جد و جهد مسلمانان برای کتاب نویسی و تهیه نسخههای مختلف از کتابها اوج بگیرد و در نتیجه رونق بازار کتاب، بساط کتابخانهها نیز دائر شود. پروفسور جاناتان بلوم (استاد هنرهای اسلامی و آسیایی کالج بوستون آمریکا) درباره این رونق و اوج میگوید:
«... تمام دانشی که از یونان و هند و آسیای میانه به دست آمده بود در کتابها و روی کاغذ نوشته شدند و این کتابها هم کپی و دوباره کپی و به اطراف فرستاده میشدند. برای مثال یک خیابان در بغداد برای کتابفروشان وجود داشت که بیش از صد مغازه در آن بود و هرکدام کتاب و کاغذ میفروختند و این زمانی بود که در اروپا یک صومعه بایستی خیلی خوش شانس بوده باشد که 4 یا 5 کتاب در ان وجود داشته باشد...»
ب) رونق کتاب و کتابخانه در دوران تمدن اسلامی
حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان، پژوهشگر و کارشناس تاریخ اسلام درباره نضج کتابخانهها و فرهنگ کتاب و کتابخوانی در عصر صفویه میگوید:
«... در دوره صفوی دوباره فرهنگ کتاب تقویت شد. هم در ایران هم در هند و هم در عثمانی. عصر کتاب از نو آغاز شد. اما تفکر جدی نبود. اساسی نبود. باز هم بهترینهای ما از دوره صفوی است. شاید نیمی از نسخههای خطی موجود در ایران که شاید بالغ بر پانصد هزار نسخه باشد از دوره صفوی است. دوره صفوی دوره زایش تمدن اسلامی بر اساس کتاب است...»
حجتالاسلام جعفریان همچنین در جلد دوم کتاب «صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست» درباره این زایش تمدن اسلامی براساس کتاب مینویسد:
«... پیدایش دولت صفوی و نفوذ علما در این دوره، رویکرد تازهای را نسبت به دانشاندوزی و کتابت در جامعه ایجاد کرد. در این دوره بسیاری از آثار شیعی از عراق، جبل عامل، بحرین و حتی هند به ایران انتقال یافت و تحول جدیدی در برخی از دانشها بهوجود آمد...»
در کنار کتابخانهها به تدریج مراکز علمی اسلامی به نام دارالعلم دائر گردید که مرکز تربیت و پرورش عالمان و دانشمندان شد. از جمله این دارالعلمها میتوان به «دارالعلم بغداد»، دارلعلمی که توسط شریف رضی در سمت غربی دجله ساخته شد و «دارالعلم مصر» که توسط حکومت فاطمیون بنا شد،اشاره داشت.
«جامع الازهر» که بزرگترین مرکز علمی اسلامی عصر ماست ، دنباله همان دارالعلمها محسوب میشود.
400 هزار جلد کتاب در مقابل فقط 452 جلد
درحالی که به علت ازدیاد کتاب و کتاب خوانی، تاسیس کتابخانهها در سرزمینهای اسلامی به سرعت رو به رشد بود، اما در اروپا این موضوع در فقر مطلق دست و پا میزد. آدام متز (خاور شناس و مستشرق آلمانی و نویسنده کتاب «رنسانس اسلامی») در این رابطه مینویسد:
«... در اواخر قرن چهارم هجری، هر یک از سه فرمانروای مهم اسلامی در بغداد و مصر و قرطبه (کوردوبا) علاقه شدیدی به کتاب داشتند. حَکَم پادشاه اندلسی، افراد مختلفی را به بلاد شرق اسلامی میفرستاد که از کتب تازه برای او نسخه فراهم آورند و فهرست کتابخانه او چهل و چهار دفترِ بیست ورقی میشد که فقط نام کتابها در آن ثبت شده بود...متاخران کوشیدهاند تعداد کتب کتابخانه عزیز فاطمی در مصر را تخمین بزنند، «مقریزی» گوید ششصد و یک هزار کتاب بوده و از «ابن واصل» نقل کرده که بیش از یکصد و بیست هزار مجلد بوده است... برای مقایسه به چندکتابخانه غربی در همان روزگاراشاره میکنیم: کتابخانه کلیسای جامع شهر کنستانز در قرن نهم میلادی فقط سیصد و پنجاه و شش کتاب داشت و کتابخانه دیر بندیکتی در سال 1032 کمی بیش از صد جلد و کتابخانه کلیسای جامع شهر بامبرگ به سال 1130 فقط نود و شش جلد کتاب داشت...»
کتاب و کتاب خوانی؛ یکی از محورهای اقتصاد تمدن اسلامی
حالا کتابخانهها بودند که توسط مسلمین تاسیس و حتی موقوفاتی برای آن قرار میدادند. یکی از مسافران در بغداد سال 891 میلادی، یکصد کتابخانه عمومی میشمارد. هر شهری برای خود، کتابخانه تاسیس میکند. مسلمانان میتوانستند در قرائتخانههای این کتابخانهها با آرامش کامل به مطالعه بپردازند و یا کتاب کرایه کنند. در این کتابخانهها، برای مترجمین و رونویس کنندگان،محل خاصی وجود داشت. هرکس میتوانست در سالنهایی که برای اجتماع درنظر گرفته شده بود، به بحثهای رسمی و مذاکره بپردازد. نظیر وظائفی که امروزه برای کلوپهای کتاب در انگلستان در نظر گرفته شده است.
یک شهر کوچک مثل نجف در عراق در قرن دهم میلادی، دارای 40 هزار جلد کتاب بود. در حالیکه در دیرهای اروپا، همان 10 تا 12 کتابی هم که داشتند را (چون برایشان جزواشیاء کمیاب محسوب میشد)، با زنجیر به جایی میبستند. در همین زمان فقط در 10 تا 12 جلد فهرست بزرگ، کتابهای کتابخانه «شهرری» را صورت برداری کرده بودند. هرمسجدی کتابخانه داشت. سالن اصلی هر بیمارستان که محل مراجعه تازه واردین بود، دارای قفسههای پهن و پر از کتاب بود و تمام آثار محصلین طب و همچنین برای مراجعه پزشکان، جدیدترین معلومات در اختیارشان قرار داشت. خواجه نصیرالدین طوسی در کتابخانه رصدخانه مراغه، چهارصد هزار جلد کتاب جمع آوری کرده بود.