بررسی موضوعات تاریخی – سیاسی در سینما و تلویزیون
بایکوت انقلاب در سینمای امروز ایران!
محمد قمی
کمتر از هشت ماه دیگر، چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی جشن گرفته خواهد شد. انتظار میرود که به این مناسبت، فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی و آثار مستند قابل اعتنایی تولید و به نمایش در بیاید.
طی سالهای اخیر، انقلاب اسلامی ایران به یکی از موضوعات مدنظر سینما و شبکههای تلویزیونی غربی تبدیل شده است. علاوهبر فیلمهای مستندی که در این چند سال درباره انقلاب ما ساختند و پخش کردند، چند فیلم سینمایی با همین موضوع نیز روی پرده سینماهای جهان رفته است که آخرین نمونه چنین فیلم هایی، «سپتامبرهای شیراز» بود که در هالیوود ساخته شد. اما انگلیسیها هم در این روزها بیکار ننشستهاند تا از دوستان آمریکایی خود عقب نمانند. سال گذشته فیلم «6 روز» درباره ماجرایی واقعی که در ابتدای پیروزی انقلاب در لندن اتفاق افتاد و چند مهاجم به کنسولگری ایران در انگلیس حمله کردند به نمایش درآمد. چندی پیش خبری با این تیتر در رسانهها منتشر شد: «فیلم زندگی شاه، پروژه جدید غرب درباره انقلاب ایران»؛ نشریه ورایتی از تولید فیلمی به نام «شاه شاهان»! از سوی کمپانی فیلمسازی گت وی در لندن خبر داد. این فیلم قرار است روایتگر زندگی محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران باشد و در این میان نگاهی هم به وقایعی که منجر به رخ دادن انقلاب اسلامی ایران شد، خواهد داشت.
فیلم سینمایی «آرگو» که در سال 2012 میلادی اکران شد نمونهای دیگر از نگاه جهان غرب به وقایع ایران پس از انقلاب است. این فیلم که با بازی و کارگردانی «بن افلک» ساخته شد از طرف آکادمی اسکار به عنوان بهترین فیلم آن سال جایزه گرفت. البته در حرکتی کاملاً تبلیغاتی، برنده بهترین فیلم جشن اسکار از طرف میشل اوباما همسر رئیسجمهور آمریکا و از کاخ سفید اعلام شد. فیلم «آرگو» که به اعتقاد بسیاری از منتقدان به هیچوجه لایق تقدیر هنری در این سطح نبود بیشتر توانسته بود توجه سیاستمداران را به خود جلب کند. تقدیر از فیلمی سراسر سیاهنمایی از مردم انقلابی ایران در واقعه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، وجهة هنری جایزه اسکار را مخدوش کرده و آن را در سطح یک جایزه سیاسی در چشم بسیاری از صاحبنظران تنزل داد. این مسئله، اهمیت فیلم تاریخی و یکی از شاخههای فرعی آن یعنی فیلم تاریخی-سیاسی را در سینمای امروز جهان نشان میدهد.
کارنامه فیلمسازان و سریالسازان ما در سینما و تلویزیون در این زمینه چقدر موفق بوده است؟ اکنون که 40 سال از وقایع سراسر شور و التهاب انقلاب که هر کدامشان ظرفیت سوژههای پربار سینمایی دارند چند فیلم درجه یک را میتوانیم پیش روی مخاطبان خود نمایش دهیم؟ چندی پیش رهبر فرزانه انقلاب در جمع تعدادی از هنرمندان نکته جالبی را درباره سریال کرهای جومونگاشاره کردند که نشان از دغدغة ایشان در زمینة ساخت آثار تاریخی با استانداردهای بالای هنری دارد: «همین سریال کرهای که دارد پخش میشود و همه دارند آن را میبینند، یک تاریخسازی و افسانة باطل است؛ آدم اگر بخواهد توی شاهنامه بگردد و اینجور داستانی را پیدا کند، ده پانزده تا از این داستانها میشود پیدا کرد. منتها طرف هنر به کار برده؛ وقتی کسی هنرمندانه کار میکند، پاداشش همین است که جنابعالی هم که هیچ علاقهای به آن تاریخ و به آن فرهنگ ندارید، مینشینید و با کمال علاقه گوش میکنید و خواهی نخواهی آن فرهنگ را جذب میکنید! این خاصیت هنر خوب است»(بیانات در جمع تعدادی از شعرا، 14/06/1388.)
از رهبر انقلاب نظراتی درباره فیلمهای تاریخمحور «محمد رسولالله(ص)»، «چ»، «آرگو»، «سیصد»، «لینکلن» و سریالهایی همچون «یوسف پیامبر(ع)» نیز نقل شده است.
در کشمکشهای و تنوع سلیقههای فرهنگی سالهای آغازین انقلاب اسلامی، اولین فیلمهای تولیدی بیشتر در موضوع تاریخی- سیاسی و بازگوکننده ظلمهای رفته بر مردم انقلابی ایران بود. با همین فیلمها بود که قشر گستردهای از مذهبیها با سینما آشتی کردند. سینمایی که تا قبل از انقلاب با تولید حدود هزار و 200 فیلم که اکثر آنها اصطلاحاً فیلمفارسی بودند جلوهای مبتذل و ضدملی را از خود در ذهن مخاطبان برجای گذاشته بود در این هنگامه به دنبال انقلابی درونی بود. «سفیر»(فریبرز صالح، 1361) «خط قرمز» (مسعود کیمیایی، 1361)، «فریاد مجاهد» (مهدی معدنیان، 1358)، «سرباز اسلام» (امان منطقی، 1359)، «دادشاه» (حبیب کاوش، 1362) و «خونبارش» (امیر قویدل، 1359) را شاید بتوان از شاخصترین نمونههای این جریان نوظهور دانست. گرچه برخی از همین فیلمها در همان سالها به ورطه شعارزدگی و سطحینگری افتاده و نتوانستند انتظار مخاطب فرهیخته خود را فراهم کنند.
پروژههای سینمایی تاریخی معمولاً آثار پرخرجی هستند که بدون حمایت نهادهای رسمی و دولتی به سرانجام نمیرسند. بازسازی دکورهای عظیم و پرهزینه آن مقطع تاریخی، خیل عظیم بازیگر و سیاهی لشکر وگریمهای سنگین و لباس و تجهیزات فراوان و... باعث میشود که تعداد آثار تاریخی انگشتشمار شود. از این جهت بیشتر این آثار در قالب سریال تلویزیونی خلق میشد. شاید تصور بر این بود که مهیا کردن این همه مقدمات صحنه برای ساختن تنها یک فیلم سینمایی مقرون به صرفه نیست. از آثار درخشان آن سالها در تلویزیون میتوان به «هزاردستان» علی حاتمی نام برد. اثری در ژانر تاریخی که به داستان زندگی رضا خوشنویس، که شخصیتی تخیلی مبتنی بر شخصیتی تاریخی بهنام کریم دواتگر است، و نظریة توطئهای مبنی بر دستداشتن شخصیتی به نام خان مظفر در وقایع پشت پردة سیاسی و اجتماعی ایران در دوران قاجار و پهلوی میپردازد.
از دیگر آثار ماندگار تلویزیونی در موضوع تاریخ اجتماعی سیاسی مردم ایران میتوان به برخی از آنهااشاره کرد: «سربداران»،«امیرکبیر»، «کوچک جنگلی»، «در چشم باد»، «روزگار قریب»،«کیف انگلیسی»، «کلاه پهلوی» و...
اما نکته مهم این است که همه ادای دین سینماگران ما به انقلاب در چند مجموعه تلویزیونی و تعدادی فیلم که متعلق به دهه اول انقلاب هستند خلاصه میشود. اما براستي در طول 30 سال گذشته سينماگران ما تا چه حد توانستهاند و اساسا خواستند نسبت به انديشهها وآرمانهاي امام از خود تلاشي و سعي و كوششي نشان دهند و به راستي تجلي منويات والاي رهبر عاليقدر انقلاب در سينماي ايران چگونه بوده است و تا چه اندازه وچرا.
حقيقت تلخ آن است كه امروز با نگاهي به گذشته به اين نتيجه مي رسيم كه فقدان تاثيرات جدي و خلأ تجليات موثر ازمنويات و آرمانهاي امام و انقلاب اسلامی بيش و پيش از هرچيز ديگري و هر زمان ديگري در سينماي ايران احساس مي شود.
حقيقت آن است كه انديشهها وآرمانهاي امام در هياهوي كركننده ابتذال، غربزدگی و سفارشیسازی مدعیان تجارت پيشه سينماي ايران گمشده است و امام و انديشه هايش در سينماي ايران تنها در عكس هاي روي ديوار و ظواهركوچك ديگري خلاصه شده كه حالا ديگر به چشم هم نمي آيند در حالي كه قرار بر اين بودكه انقلاب اسلامی و انديشههاي ژرف و شگرف امام نه فقط در ظواهر بلكه در مضامين و مفاهيم وكاركردهاي سينماورزانه نيز حضور جدي و معتبر و موثر داشته باشد.
آرمانهاي انقلاب اسلامی و امام همچون عدالت، مبارزه با سرمايهداري زالوصفتانه، كمك به مظلومان عالم و توجه به محرومين و پابرهنهها چه نماد و نمودي در سينماي امروز ما دارد؟ سينمايی كه اين روزها بيش ازهر زمان و زمانه اي ديگري دچار خلأ انديشه و فقدان تلاشهاي ناب بر سر ايدهها وسوژه هاي بكر و جذاب شده است.
امروز و در مصاف ارزشها وآرمانهاي انقلاب با عمله تفكرات بيگانه از دين و آيين اين مردم بيش و پيش ازهر چيز جاي خالي هنرمندان خودساخته و دلباخته اي احساس مي شود كه به تجلي آرمانهاي سترگي دست يازند كه سالها است غبار غفلت و انكار و اغفال و ريا به خود گرفته است.
سينماگراني كه حتي حاضر نيستند نگاهي به تابلو سبز و سرخ روزهاي رنج اين ملت بيندازند و تورقي بر كتاب خونين جنگ و جهاد بكنند و اين همه در حالي است كه ميدان هنر انقلاب بيش از هرزمان ديگري نيازمند نفس حق و مرشدي حق مدار و خدا محور است تا دلبستگان اين هنر گرد شمع وجود او جمع آيند و از نور حقيقت و اصالت او براي نگارگري آرمانهاي امام و امت بهره گيرند.کسی همچون سید مرتضی آوینی سید شهیدان اهل قلم که براستی اهلیت چنین کاری را داشت و مصداق تام و تمام مرشد و صاحب نفس حق بود.
سهم اين ارزشها از حدود يكصد فيلمي كه به طور متوسط هر سال توليد مي شود چيست؟ چقدر است؟ و چرا؟حکایت آنچه در سه دهه گذشته در سینمای گذشته با در نظر داشتن تمام افت و خیزها و فراز و فرودهایش و با توجه به تمام بارقهها و کورسوهای مجاهدت آمیز و فرصت سوزیهای رقت انگیزش حکایتی دردآور و آزاردهنده است و آنچه در این نوشتار آمد به مثابه شقشقهای است از زبان دردمندان این عرصه.