ورزشِ سیاسی (نگاه)
علی اکبری
اخیراً نیز چالش پخش زنده و مستقیم مسابقات بینالمللی توسط صدا و سیما به این چالش اضافه شده است چرا که بر اساس آن چه که مطرح شده است باید هزینه مالی و حق پخش را به واسطه مسائل تحریمی، به صورت چمدانی و با پول نقد به بنگاهی که حق پخش در اختیار اوست پرداخت کرد.
مشخص است که با این همه از مسائل، شعار «دخالت ندادن سیاست در ورزش» فریبی بیش نیست اما جالب اینجا است که برخی از آقایان و خانمهای محترم در داخل کشورمان، کاسه داغتر از آش شدهاند و با چشمپوشی از تمام این مسائل و وقایع و بدون آنکه کمترین اعتراضی به این اقدامات خلاف اخلاق طرف مقابل داشته باشند، به ورزشکار شجاع و غیور کشورمان که حاضر نیست با ورزشکار رژیم صهیونیستی مبارزه کند و یا به ورزشکار دیگری که جملهای از رهبر خود و بالاترین مقام کشور را بازنشر داده است میتازند که چرا سیاست را در ورزش دخالت میدهید و دستگاه متولی ورزش نیز به جای حمایت از ورزشکارانی که از آرمان فلسطین دفاع میکنند، در موضعی انفعالی ظاهراً دست بسته منتظر است که این بار تحریم و تعلیق کاملی برای فدراسیون و ورزشکارانی که چنین اقدامی را انجام میدهند به وقوع بپیوندد و بعد نیز مجدداً همین آقایان و خانمهای محترم به روی صحنه بیایند و بگویند مگر نگفتیم که نباید سیاست را در ورزش دخالت داد و چرا به سخن ما گوش نکردید و چنین نتیجهای (تعلیق) حاصل همان تندروی است.
اجازه دهید به یک نمونه رفتار صحیح به جای رفتار منفعلانه اشاره شود. ورزشکار مصری در مسابقات جام جهانی به عنوان بازیکن برتر مسابقه انتخاب شد لیکن به واسطه این که پشتیبان و حامی مالی این جایزه، یک شرکت تولیدکننده محصولات غیرشرعی بود، از دریافت جایزه امتناع نمود. اگر این واقعه توسط یک بازیکن تیم ملی اتفاق میافتاد، همین آقایان و خانمهای همه چیزدان و همه چیزفهم، بازیکن تیم ملی را با کلمات و عبارات لطیف و رکیک مینواختند و اُمّل و متحجر بودن را پسوند نام آن بازیکن میکردند؛ اما حرکت مناسب این بازیکن مصری، باعث شد که فیفا در قوانین و ملاحظات خود، به موضوع دقت بیشتری نموده و اعلام نماید که ملاحظات مذهبی در خصوص اهدا جایزه بازیکن برتر را در نظر گرفته و اعمال خواهد کرد.
بنابراین مشخص است که در عصر کنونی، خالی کردن صحنه و قرار گرفتن در موضع انفعالی نه تنها دستاورد ندارد بلکه ما را در گوشه رینگ، آماج ضربات و حملات حریف خواهد کرد. متأسفانه علیرغم این که بعضاً در کشورمان به محض این که کسی بگوید بالای چشم ابرو است، از او شکایت میشود هیچگاه به خود این اجازه را ندادهایم که بخواهیم از طرف خارجی و مهاجم به منافع ملی خود مطالبهگری کنیم. چرا هیچ شکایت حقوقی و درخواست غرامتی از سوی کشورمان و یا ورزشکاران ایرانی علیه کشورها و شرکتهایی که رفتارهایی اینچنینی به عمل میآورند و ورزش کشور را با مشکل مواجه میکنند در مجامع حقوقی بینالمللی ثبت و پیگیری نمیشود؟ آیا نمیتوان ضربه حیثیتی به کشور و نیز تأملات روحی و روانی یک ملت و کشور را که ناشی از شکست و یا عملکرد نامناسب تیم ملی یا ورزشکار ایرانی در مسابقه به واسطه اقدامات خصمانه و دخالت دادن سیاست در ورزش توسط دشمنان جمهوری اسلامی ایران و یا نظام ظالمانه تحریم است را مبنای طرح شکایت و درخواست غرامت سنگین از این کشورها و شرکتها قرار داد؟
اتفاقاً ما ادعا داریم کشوری که سیاست را در ورزش دخالت نمیدهد، ایران است. دولت آمریکا بالاترین سطح دشمنی را با جمهوری اسلامی ایران دارد اما ما در عرصه ورزش هیچگاه از مسابقه دادن با ورزشکاران این کشور پرهیز نکردهایم. اجازه حضور تیمها و ورزشکاران آمریکایی را در کشورمان به راحتی میدهیم و ورزشکاران خود را نیز به مسابقاتی که در کشور آمریکا برگزار میشود اعزام میکنیم. در خصوص کشور عربستان نیز همین وضعیت حاکم است. جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده که هیچ منعی برای اعزام تیمهای ورزشی به این کشور و یا پذیرش تیمهای عربستانی در کشورمان ندارد و نباید موضوعات سیاسی را در ورزش دخالت داد و این عربستان است که سیاسی کاری را وارد ورزش کرده است؛ بنابراین محرز است که جمهوری اسلامی ایران بر روح پهلوانی و جوانمردی در ورزش تاکید دارد و مسائل سیاسی را وارد ورزش نمیکند. آنچه که مبنای عدم مسابقه بین ورزشکاران ایرانی و ورزشکاران صهیونیست است حمایت از آرمان عدالتخواهی و حمایت از مظلوم است. آرمانی که اتفاقاً از آرمانهای جامعه ورزشی بینالملل است. بر همین اساس است که نه تنها ورزشکاران ایرانی، بلکه بسیاری ورزشکاران غیرمسلمان از کشورهای دیگر که برخی از آنها از بزرگان و افراد شاخص رشتههای ورزشی هستند نیز از مسابقه دادن با ورزشکاران صهیونیست امتناع میکنند. جمهوری اسلامی ایران اصولاً رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمیشناسد که ورزشکار کشورمان به عنوان نماینده ملت ایران بخواهد با ورزشکاری که خود را تبعه آن کشور غیرمشروع معرفی می کند، مسابقه دهد. این امری نیست که بتوان آن را پنهان و کتمان نمود و یا آن را فراموش کرد. کمیته المپیک و فدراسیونهای ورزشی جمهوری اسلامی ایران باید این موضوع را به صراحت به مجامع بینالمللی ورزشی اعلام کنند. دستگاه دیپلماسی کشور نیز باید از ابزارها و امکانات خود در تأمین منافع ملی کشورمان در حوزه ورزش بینالملل بهره گیرد. راهبرد باخت در مسابقه قبلی، اخذ گواهی پزشکی، عدم اعزام ورزشکار به مسابقات و... در رویکرد جدید باید مورد بازنگری قرار گیرد. وضعیت جدید، راهبرد جدید میخواهد. البته در کنار اعلام رسمی این راهبرد، رایزنی با این مجامع نیز باید مورد توجه قرار گیرد. کسب کرسیهای قدرت و حضور مؤثر و قوی در مجامع بینالمللی ورزشی باید در دستور کار کشورمان قرار گیرد. حضور برخی مدیران سیاسی و بعضاً بیگانه نسبت به الفبای مدیریت ورزشی و ناآشنا به ساختارهای بینالمللی ورزش که نه تنها مقبولیتی در بین ورزشکاران ندارند بلکه به واسطه همین ناتوانی دانشی و تجربی، امکان دفاع از منافع ملی کشورمان در مجامع بینالمللی را ندارند، از آفتهایی است که در برخی از بخشهای ورزش کشورمان باعث ایجاد مشکل شده است. آقایانی که میترسند نامهای را امضا کنند که احتمالاً باعث دردسر برای اخذ ویزا یا بروز مشکل در مسافرتهای خارجی ایشان و یا ... گردد و به انحاء مختلف از این کار استنکاف میورزند و برخی دیگر که از ترس مرگ، خودکشی را تجویز میکنند، برای تصاحب این جایگاهها در ورزش، افراد مناسبی نیستند.