اخبار ویژه
شما نبودید که نوشتید تحقیر مردم برای نمایش دولت میارزید؟!
یک سایت حقالعملکار دولتی ادعا کرد تصویب نشدن افایتیاف، زیان بزرگی به مردم و هدیه دلواپسان مجلس به آمریکا بود.
خبر آنلاین که مدیران آن جزو ابواب جمعی محسوب میشوند در ادامه رفتارهای غوغاسالارانه نوشت: خبرهای موثق حکایت از آن دارد که موعد پاسخ ایران برای پذیرفتن مقررات افایتیاف به پایان رسیده و حتی در صورت تصویب این قانون در مجلس، به علت تاخیر زیاد، مجلس عملا خودتحریمی جمهوری اسلامی ایران را کلید زده است.
برخی مسئولان به دنبال این موضوع بودهاند که فرصت دوسالهای که افایتیاف به ایران داده بود تا قوانین مربوط به مبارزه با پولشویی و نیز عدم تامین مالی تروریسم را تصویب کند، مورد استفاده قرار دهند. با این حال وقتکشیها و سنگاندازیهای برخی دستگاهها در برابر این موضوع، آخرین فرصتها را از ایران که باید در خردادماه، سازوکارهای لازم را تامین میکرد، گرفت.
طبق اخبار رسیده، آمریکا به عنوان یکی از اعضای اصلی افایتیاف مخالفت خود را با هرگونه تمدید فرصت برای ایران اعلام کرده و چون تصمیمات این گروه به اجماع اتخاذ میشود مجلس عملا هدیهای گرانبها به دولت آمریکا داده تا آنها با دستاویزهای قانونی، «خودتحریمی» ایران را به عنوان یک دستاورد برای خود قلمداد کنند.
خبر آنلاین میافزاید، نتیجه اقدام دلواپسان مجلس، که عمدا پاس گل به آمریکا دادهاند این است که جمهوری اسلامی ایران عملا بهرهگیری از امکانات بانکی کشورهای مختلف را به تدریج از دست خواهد داد و اعضای افایتیاف با «ریسکپذیر» خواندن معاملات بانکی و تجاری با ایران، دست کشور ما را برای اقدامات بانکی خواهند بست.
یادآور میشود محافل دولتی در ماجرای مذاکرات برجام و با منطق راه بینداز و جا بینداز مدعی بودند هر روز تاخیر، 400 میلیارد تومان ضرر برای کشور دارد و رونق اقتصادی را به تأخیر میاندازد اما 3 سال پس از اجرای برجام، قیمت ارز و سکه بیش از دو برابر شد و بازار مسکن و خودرو نیز دست بهگریبان افزایشهای 35 تا 50 درصدی شده و رکود اقتصادی و بیکاری شدت یافته است.
با این وجود طیف بزککننده توافق با شیطان بزرگ، به جای اینکه درباره برعکس از آب درآمدن وعدههای برجامی از مردم عذرخواهی کند، سعی میکند ضمن داستانسراییهای جدید، رونق و گشایش اقتصادی را به واگذاری امتیازات جدید حوالت دهد که یا از سر بلاهت زیادی است و یا مأموریت و یا ناشی از احساس درماندگی و آگاهی از عواقب افتضاحی که به بار آوردهاند.
اما مشخصا درباره اظهار دلسوزی سایت کاسب و حقالعملکار خبر آنلاین برای ملت ایران، فقط کافی است این یادداشت وطنفروشانه و خباثتآمیز همین سایت به تاریخ 19 بهمن 92 (پس از توزیع شرمآور سبد کالا توسط دولت) را مرور کنیم؛ در مطلبی با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای حسن روحانی، در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی نوشت « در راستای توزیع سبد کالاهای اساسی به اقشار گوناگون مردم، حرف و حدیثهای بسیاری گفته شد. چه از سوی رسانههای رسمی و چه در فضای مجازی. جالب آنکه بسیاری از دوستان حامی روحانی نیز به انتقاد شدید اللحن از وی پرداختند... توزیع سبد کالاهای اساسی به مردم - با شیوهای که انجام شد - نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیشبینی باشد. او دقیقا همین اتفاق - ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا - را پیشبینی میکرد و اصلا آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت. به عبارت دیگر روحانی به یک نمایش داخلی برای ارائه در جشنوارههای سیاسی خارجی نیازمند بود. نگاه کنیم به اظهارات وندی شرمن که گفته است: «شما در اخبار دیدید که ایران اخیرا بهطور قابل مشاهدهای غذا بین مردم فقیر جامعهاش توزیع کرده تا نشان دهد کاهش هدفمند و محدود تحریمها تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است. همان طور که روحانی قول داده بود، این پول قرار است در جهات دیگری مصرف نشود.» به هر حال این دقیقا همان نتیجهای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا در میان مردم داشته است. اینکه تحریمها بر روی مردم ایران تاثیر مستقیم و انکارناپذیر داشته. اینکه اوضاع اقتصادی مردم ایران نه تنها روبهراه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند و اینکه از این به بعد و با گشایش هرچه بیشتر در مذاکرات هستهای تمرکز نظام بر معیشت مردم خواهد بود.»(!!!)
این نوشته مالیخولیایی اضافه میکند: «پیام روحانی از خلال پرفورمنسی که کارگردانی و اجرا کرد، پیامی کاملا شفاف بود که راه را برای مذاکرات مثبت بعدی، بیش از پیش میگشاید. بیراه نیست که کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک) نیز در چند روز گذشته به جمع مخالفان تحریم پیوست و استراتژی خود را تغییر داد. آنچه مسلم است در تیزهوشی و درایت روحانی و مردانش شکی نیست. درست است که روش توزیع کالاهای اساسی چندان مناسب نبود؛ اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزهای که بازیگران آن شدند میارزید.»[!!]
فراکسیون امید؛ سیاسیکاری دهنکجی به معیشت مردم و... دیگر هیچ!
اعضای فراکسیون امید در 2 سال گذشته سرگرم سیاسیکاری و حاشیهپردازی بودهاند اما مشکلات معیشتی مردم، مورد اعتنای آنان نبوده است.
این تحلیل را شبکه اطلاعرسانی دانا منتشر کرد و نوشت: موضعگیریها و تلاشهای اعضای فراکسیون امید در مجلس حاکی از آن است که همانطور که این اعضا با سیاسیکاری توانستند به مجلس راه پیدا کنند تنها دغدغههایشان امورات حزبی و جناحی بوده و پیگیر دغدغهها و مطالبات معیشتی مردم نبودهاند.
بعد از انتشار حقوق برخی از مدیران و درآمدهای چند ده میلیونی آنها، بررسی سقف حقوق مدیران وقتی در بهار سال 95 در مجلس آغاز شد، در این میان فراکسیون امید مجلس به جای جلوگیری از حقوقهای نجومی، ضمن دادن مجوز برای افزایش بیرویه حقوق، حقوقهای نجومی را قانونی کرد.
بر همین اساس و بنا بر تبصره یک این ماده شورای حقوق و دستمزد میتواند با پیشنهاد روسای قوا، وزرا یا معاونان رئیس جمهور که ریاست دستگاههای اجرایی را برعهده دارند و بالاترین مقام دستگاههای اجرایی برای مشاغل تخصصی، واحدهای عملیاتی، مناطق مرزی و محروم تا 60 درصد دریافت موضوع این ماده علاوه بر سقف مقرر در این ماده منظور کند.
در این میان شورای نگهبان مصوبهای که با تلاش فراکسیون امید تلاش داشت حقوقهای نجومی را غیرقانونی کند رد کرده اما باز هم نه تنها اعضای فراکسیون امید به تقابل با این ماجرا برنخاستند که حتی فاطمه حسینی یکی از اعضای این فراکسیون از تریبون خانه ملت به دفاع از پدرش (صفدر حسینی) که در واقع برند نجومیبگیران محسوب میشود، پرداخت و واقعیت فهرست امید را به نمایش گذاشت.
از سوی دیگر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، 34 نفر از نمایندگان از جمله محمدرضا عارف اقدام به تهیه طرحی دوفوریتی کردند که براساس آن فردی که در مراسم سخنرانی سوالی بپرسد که این سوال موجب جلب توجه شود، ممکن است به دو سال حبس محکوم شود. در ماده واحده این طرح آمده بود «هر کسی با هر اقدامی اعم از طرح سوال و یا غیر آن در مراسم سخنرانی اعم از مراسم رسمی یا مراسمی که عرفاً بدون مجوز تشکیل میشود موجبات توقف یا جلب توجه به خود و یا تشنج شود به حبس از 6 ماه تا دو سال محکوم میگردد. نیروی انتظامی موظف است فوری فرد یا افراد را بازداشت و تا تحویل به مقامات قضایی نگهداری کند!»
تهیه این طرح در آستانه انتخابات ریاست جمهوری با هدف بستن دهانها برای بیان ناکارآمدیهای دولت یازدهم صورت گرفته و بار دیگر نوع نگاه اصلاحطلبان و حامیان دولت نسبت به مردم و منتقدان را نشان داد.
حضور فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مراسم تحلیف رئیسجمهور و ذوقزدگی تعدادی از اعضای فراکسیون امید مجلس حاشیههای سنگینی را برای این فراکسیون به وجود آورد. در حاشیه این مراسم تعدادی از اعضای فراکسیون امید از جمله احمد مازنی و علیرضا رحیمی در حالتی غیرمعمول اقدام به سلفی گرفتن با موگرینی کردند.
همچنین در شرایطی که برجام در کشور به سرانجام نرسید و طرفهای غربی و آمریکایی نسبت به انجام تعهدات خود در این توافق بدعهدی کردند، دولت به همراه فراکسیون امید سعی در تصویب سه لایحه ذیل FATF داشت که خود تحریم بزرگی بعد از اجرای آن از سوی ایران رقم میخورد اگرچه در نهایت مجلس بررسی این لایحه را مسکوت گذاشت اما لایحه پالرمو به تصویب رسید تا شورای نگهبان باز هم هزینه این بیتدبیری نمایندگان را پرداخت کند.
از سوی دیگر مرداد ماه سال گذشته بود که غلامرضا حیدری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو فراکسیون امید از تشکیل کمیتهای در فراکسیون امید برای «پیگیری مطالبه رفع حصر» خبر داد.
تجربه دو ساله ورود نمایندگان لیستی به مجلس شورای اسلامی با تکرارهای سیاسی نشان میدهد که افرادی که با لیست سیاسی وارد مجلس میشوند هیچگاه نمیتوانند دغدغه اصلی خود را حل مشکلات معیشتی مردم قرار بدهند.
کارشناس برجامزده رد رقبا را در پاستور زد!
یک کارشناس اقتصادی حامی برجام، پس از اشتباه درآمدن تمام تحلیلهای برجامزدهاش میگوید، رقبای روحانی در پاستور نفوذ کردهاند و ناکارآمدی دولت زیر سر آنهاست.»
مهدی پازوکی در مطلبی با عنوان «نفوذ رقبای روحانی در پاستور» در روزنامه زنجیرهای آرمان نوشت: «تاکید رئیسجمهور بر جو روانی به عنوان عملی بازدارنده در مواجهه با توسعه اقتصاد ایران و اشاره وی بر اثرگذاری آن در نقش محرکی برای رشد مولفههای مخرب و اضمحلال عوامل کارآمد، ادعای چندان بیربط نیست، اما آنچه اهمیت دارد، شدت ماجرا و میزان تاثیری است که وی برای نقشآفرینی جو روانی در رکود اقتصادی کشور متصور شده است. نمیتوان با بزرگنمایی جو روانی به عنوان عاملی غالب در ایجاد وضعیت بحرانی اقتصاد کشور، از سایر مولفههایی چون ضعف مدیران میانی دولت و تصمیمات نادرست آنان چشم پوشید. آقای رئیسجمهور باید در ترکیب تیم اقتصادی خود یک ارزیابی صورت دهد.
به ضرس قاطع میتوان گفت مدیران میانی دولت در ردههای مدیرکل به مراتب از مدیران زمان جنگ، مدیران دوران سازندگی و مدیران دوران اصلاحات ضعیفتر هستند.»
وی میافزاید: مدیران ارشد دولت آقای روحانی نسبت به 20 سال پیش ضعیفتر عمل میکنند و این ضعف از نهاد رئیسجمهوری گرفته تا سازمانهای رده پایین قابل مشاهده است.
روحانی جهان غرب را خوب میشناسد و به حضور تکنوکراتها در دولت اعتقاد دارد، اما با این حال نتایجی که از دولت متبوع وی میرفت، حاصل نشده است. متاسفانه آقای روحانی هنوز نتوانسته مسئله FATF را که به نفع اقتصاد و سیستم بانکی کشور است، حل کند. منتظر فرصتی برای مایوس کردن مردم از دولت هستند. متاسفانه شرایط کنونی اقتصادی و وضعیت اجتماعی و سیاسی حال حاضر کشور، قشر روشنفکر ایرانی را هم در منصه پرسش قرار داده است. در این رهگذر روشنفکر ایرانی که در جریان انتخابات اردیبهشت 96 به آقای روحانی رای دادند از دو جهت مورد غضب واقع شدهاند: هم از طرف تندروها که صداوسیما وهمچنین نهادهای اقتصادی پرقدرت بخش خصوصی را دراختیار دارند و هم از طرف کسانی که رای دادن و حمایت ایشان از روحانی را مورد انتقاد قرار میدهند.
پازوکی همچنین میگوید: «روحانی رقبا یا دشمنان تندرویی دارد و این افراد به انحای گوناگون در دولت وی نفوذ کرده و به آن ضربه میزنند. نفوذی که تندروها در نهاد ریاستجمهوری و در اکثر وزارتخانههای دولتی دارند، به مراتب بیش از حضور اصلاحطلبان در دولت است. آقای روحانی به طور قطع باید تغییری در تیم کاری و مدیران ارشد خود به وجود بیاورد چراکه امروز نفوذ احمدینژادها در نهاد ریاست جمهوری به مراتب بیش از حضور طرفداران روحانی با تکنوکراتهاست».
این شبهکارشناس سیاستزده توضیح نداده که نوبخت و جهانگیری و واعظی وسیف و زنگنه و کرباسیان و ابتکار، نفوذی احمدینژاد هستند یا ربیعی و قاضیزاده هاشمی و آخوندی و حجتی و سلطانیفر؟! شاید هم او معتقد است روحانی، نفوذی احمدینژاد است؟!
اعتماد: دولت فاقد مدل رفتاری برای مقابله با چالش اقتصادی است
یک روزنامه اصلاحطلب میگوید دولت درقبال نابسامانی بازار، فقط کلیگویی میکند اما عملا تدبیری نمیاندیشد.
روزنامه اعتماد مینویسد: اینکه قیمت دلار چرا افزایش یافت و اینکه دولت چه کرد که نباید میکرد و چه باید میکرد که نکرد بسیار مورد بحث قرار گرفته است اما آنچه در تحولات اخیر مشخص شد که نگرانی بیشتری از کردهها و نکردههای دولت ایجاد میکند، ضعف تئوریک و مدل رفتاری دولتمردان در مواجهه با ناملایمات اقتصادی است.
افزایش قیمت ارز برای مردم تشویش و نگرانی به همراه دارد، حق هم دارند چراکه به مثابه فردی که به یکباره میبیند که حاصل سالها کار و زحمتش در حال از دست رفتن است، میبیند که بسیاری از برنامههای آن در حال پیوستن به رویاهاست، با این تفاوت که اگر این فرد بیمار به پزشک حاذقی مراجعه کند پزشک ابتدا دلیل بیماری و روند درمان آن را برای او تشریح میکند و سپس با تزریق امید و ترغیب وی به مبارزه، فرآیند درمان را آغاز میکند درحالیکه درمقابل افزایش قیمت دلار، تیم اقتصادی دولت رفتاری کاملا متفاوت از پزشکی حاذق از خود نشان دادند.
آنچه از ابتدا فقدان آن مشهود بود و همچنان هست تحلیل علمی دولت از چرایی افزایش قیمت ارز و توضیح و توجیه سیاستهایی است که دولت برای مواجهه با مسئله افزایش نرخ ارز انتخاب کرده است. به عبارت دیگر پزشکان اقتصادی دولت به جای تشخیص بیماری و اتخاذ روش درمان و توضیح آن به بیمار از همان ابتدا چاره را در انکار و ناچیز شمردن بیماری یافتند و سپس با شدت گرفتن بیماری، آن را غیراقتصادی و به گردن دشمن و جو روانی با حباب معروفش انداختند، دریغ از ذرهای تحلیل علمی و دریغ از ذرهای احساس مسئولیت که میباید چرایی پیدایش این مشکل را حتی اگر غیراقتصادی است با مردم درمیان بگذارند و از نگرانی آنها بکاهند.
این روزها به لطف گسترش وسایل ارتباط جمعی میبینیم که در دیگر کشورها چگونه با مسائل اینچنینی روبهرو میشوند و چگونه مدیران اجرایی در مقابل مردم و نمایندگان آنها دانش و توان خود در مواجهه با مشکل را برای کسب اعتماد بیشتر و مطمئن کردن مردم نسبت به کنترل اوضاع به نمایش میگذارند. میبینیم که در مجالس یا کمیتههای فرعی چطور نمایندگان آنها محترمانه و با پرسشهای تخصصی دانش و توان مسئولان را میآزمایند و در انتها نیز چگونه منصفانه قضاوت میکنند. در چند ماه گذشته آنچه مردم از حضور رئیس کل (بانک مرکزی) در مجلس دیدند هیاهو و شائبه برخورد فیزیکی بود و آنچه از اعضای اقتصادی دولت دیدند کلیگویی و بهزعم خود تزریق امید به بیماری که در حال درد کشیدن است، بود. هیچیک از اعضای اقتصادی دولت به زبان اقتصادی با مردم صحبت نکردند و تنها با صحبتهای دوپهلوی خویش بر تشویش و نگرانی و بیاعتمادی مردم به خود افزودند. این چه مدل رفتاری است که به جای توضیح علمی سازوکار بازار ارز و ریشهیابی مشکلات آن، درمورد بازار ارز نیز آمرانه صحبت میکند و انتظار اقناع مردم را نیز دارد. چرا انتظار دارند که مردم رفتار اقتصادی و برنامه زندگی خود را برمبنای قول رئیسجمهور و انشاءالله گفتن رئیس کل و نصیحتهای رئیس سازمان برنامه و بودجه تنظیم کنند؟ این انتظار از کجا حاصل میشود؟ در چارچوب همین مدل رفتاری است که نمایندگان مجلس نیز با روشهای غیرمتعارف گلایه خود را از اداره بازار ارز اظهار میکنند و متاسفانه آنچه در انتها فدا میشود عقلانیت و علم اقتصاد است.
یک سایت حقالعملکار دولتی ادعا کرد تصویب نشدن افایتیاف، زیان بزرگی به مردم و هدیه دلواپسان مجلس به آمریکا بود.
خبر آنلاین که مدیران آن جزو ابواب جمعی محسوب میشوند در ادامه رفتارهای غوغاسالارانه نوشت: خبرهای موثق حکایت از آن دارد که موعد پاسخ ایران برای پذیرفتن مقررات افایتیاف به پایان رسیده و حتی در صورت تصویب این قانون در مجلس، به علت تاخیر زیاد، مجلس عملا خودتحریمی جمهوری اسلامی ایران را کلید زده است.
برخی مسئولان به دنبال این موضوع بودهاند که فرصت دوسالهای که افایتیاف به ایران داده بود تا قوانین مربوط به مبارزه با پولشویی و نیز عدم تامین مالی تروریسم را تصویب کند، مورد استفاده قرار دهند. با این حال وقتکشیها و سنگاندازیهای برخی دستگاهها در برابر این موضوع، آخرین فرصتها را از ایران که باید در خردادماه، سازوکارهای لازم را تامین میکرد، گرفت.
طبق اخبار رسیده، آمریکا به عنوان یکی از اعضای اصلی افایتیاف مخالفت خود را با هرگونه تمدید فرصت برای ایران اعلام کرده و چون تصمیمات این گروه به اجماع اتخاذ میشود مجلس عملا هدیهای گرانبها به دولت آمریکا داده تا آنها با دستاویزهای قانونی، «خودتحریمی» ایران را به عنوان یک دستاورد برای خود قلمداد کنند.
خبر آنلاین میافزاید، نتیجه اقدام دلواپسان مجلس، که عمدا پاس گل به آمریکا دادهاند این است که جمهوری اسلامی ایران عملا بهرهگیری از امکانات بانکی کشورهای مختلف را به تدریج از دست خواهد داد و اعضای افایتیاف با «ریسکپذیر» خواندن معاملات بانکی و تجاری با ایران، دست کشور ما را برای اقدامات بانکی خواهند بست.
یادآور میشود محافل دولتی در ماجرای مذاکرات برجام و با منطق راه بینداز و جا بینداز مدعی بودند هر روز تاخیر، 400 میلیارد تومان ضرر برای کشور دارد و رونق اقتصادی را به تأخیر میاندازد اما 3 سال پس از اجرای برجام، قیمت ارز و سکه بیش از دو برابر شد و بازار مسکن و خودرو نیز دست بهگریبان افزایشهای 35 تا 50 درصدی شده و رکود اقتصادی و بیکاری شدت یافته است.
با این وجود طیف بزککننده توافق با شیطان بزرگ، به جای اینکه درباره برعکس از آب درآمدن وعدههای برجامی از مردم عذرخواهی کند، سعی میکند ضمن داستانسراییهای جدید، رونق و گشایش اقتصادی را به واگذاری امتیازات جدید حوالت دهد که یا از سر بلاهت زیادی است و یا مأموریت و یا ناشی از احساس درماندگی و آگاهی از عواقب افتضاحی که به بار آوردهاند.
اما مشخصا درباره اظهار دلسوزی سایت کاسب و حقالعملکار خبر آنلاین برای ملت ایران، فقط کافی است این یادداشت وطنفروشانه و خباثتآمیز همین سایت به تاریخ 19 بهمن 92 (پس از توزیع شرمآور سبد کالا توسط دولت) را مرور کنیم؛ در مطلبی با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای حسن روحانی، در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی نوشت « در راستای توزیع سبد کالاهای اساسی به اقشار گوناگون مردم، حرف و حدیثهای بسیاری گفته شد. چه از سوی رسانههای رسمی و چه در فضای مجازی. جالب آنکه بسیاری از دوستان حامی روحانی نیز به انتقاد شدید اللحن از وی پرداختند... توزیع سبد کالاهای اساسی به مردم - با شیوهای که انجام شد - نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیشبینی باشد. او دقیقا همین اتفاق - ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا - را پیشبینی میکرد و اصلا آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت. به عبارت دیگر روحانی به یک نمایش داخلی برای ارائه در جشنوارههای سیاسی خارجی نیازمند بود. نگاه کنیم به اظهارات وندی شرمن که گفته است: «شما در اخبار دیدید که ایران اخیرا بهطور قابل مشاهدهای غذا بین مردم فقیر جامعهاش توزیع کرده تا نشان دهد کاهش هدفمند و محدود تحریمها تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است. همان طور که روحانی قول داده بود، این پول قرار است در جهات دیگری مصرف نشود.» به هر حال این دقیقا همان نتیجهای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا در میان مردم داشته است. اینکه تحریمها بر روی مردم ایران تاثیر مستقیم و انکارناپذیر داشته. اینکه اوضاع اقتصادی مردم ایران نه تنها روبهراه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند و اینکه از این به بعد و با گشایش هرچه بیشتر در مذاکرات هستهای تمرکز نظام بر معیشت مردم خواهد بود.»(!!!)
این نوشته مالیخولیایی اضافه میکند: «پیام روحانی از خلال پرفورمنسی که کارگردانی و اجرا کرد، پیامی کاملا شفاف بود که راه را برای مذاکرات مثبت بعدی، بیش از پیش میگشاید. بیراه نیست که کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک) نیز در چند روز گذشته به جمع مخالفان تحریم پیوست و استراتژی خود را تغییر داد. آنچه مسلم است در تیزهوشی و درایت روحانی و مردانش شکی نیست. درست است که روش توزیع کالاهای اساسی چندان مناسب نبود؛ اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزهای که بازیگران آن شدند میارزید.»[!!]
فراکسیون امید؛ سیاسیکاری دهنکجی به معیشت مردم و... دیگر هیچ!
اعضای فراکسیون امید در 2 سال گذشته سرگرم سیاسیکاری و حاشیهپردازی بودهاند اما مشکلات معیشتی مردم، مورد اعتنای آنان نبوده است.
این تحلیل را شبکه اطلاعرسانی دانا منتشر کرد و نوشت: موضعگیریها و تلاشهای اعضای فراکسیون امید در مجلس حاکی از آن است که همانطور که این اعضا با سیاسیکاری توانستند به مجلس راه پیدا کنند تنها دغدغههایشان امورات حزبی و جناحی بوده و پیگیر دغدغهها و مطالبات معیشتی مردم نبودهاند.
بعد از انتشار حقوق برخی از مدیران و درآمدهای چند ده میلیونی آنها، بررسی سقف حقوق مدیران وقتی در بهار سال 95 در مجلس آغاز شد، در این میان فراکسیون امید مجلس به جای جلوگیری از حقوقهای نجومی، ضمن دادن مجوز برای افزایش بیرویه حقوق، حقوقهای نجومی را قانونی کرد.
بر همین اساس و بنا بر تبصره یک این ماده شورای حقوق و دستمزد میتواند با پیشنهاد روسای قوا، وزرا یا معاونان رئیس جمهور که ریاست دستگاههای اجرایی را برعهده دارند و بالاترین مقام دستگاههای اجرایی برای مشاغل تخصصی، واحدهای عملیاتی، مناطق مرزی و محروم تا 60 درصد دریافت موضوع این ماده علاوه بر سقف مقرر در این ماده منظور کند.
در این میان شورای نگهبان مصوبهای که با تلاش فراکسیون امید تلاش داشت حقوقهای نجومی را غیرقانونی کند رد کرده اما باز هم نه تنها اعضای فراکسیون امید به تقابل با این ماجرا برنخاستند که حتی فاطمه حسینی یکی از اعضای این فراکسیون از تریبون خانه ملت به دفاع از پدرش (صفدر حسینی) که در واقع برند نجومیبگیران محسوب میشود، پرداخت و واقعیت فهرست امید را به نمایش گذاشت.
از سوی دیگر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، 34 نفر از نمایندگان از جمله محمدرضا عارف اقدام به تهیه طرحی دوفوریتی کردند که براساس آن فردی که در مراسم سخنرانی سوالی بپرسد که این سوال موجب جلب توجه شود، ممکن است به دو سال حبس محکوم شود. در ماده واحده این طرح آمده بود «هر کسی با هر اقدامی اعم از طرح سوال و یا غیر آن در مراسم سخنرانی اعم از مراسم رسمی یا مراسمی که عرفاً بدون مجوز تشکیل میشود موجبات توقف یا جلب توجه به خود و یا تشنج شود به حبس از 6 ماه تا دو سال محکوم میگردد. نیروی انتظامی موظف است فوری فرد یا افراد را بازداشت و تا تحویل به مقامات قضایی نگهداری کند!»
تهیه این طرح در آستانه انتخابات ریاست جمهوری با هدف بستن دهانها برای بیان ناکارآمدیهای دولت یازدهم صورت گرفته و بار دیگر نوع نگاه اصلاحطلبان و حامیان دولت نسبت به مردم و منتقدان را نشان داد.
حضور فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مراسم تحلیف رئیسجمهور و ذوقزدگی تعدادی از اعضای فراکسیون امید مجلس حاشیههای سنگینی را برای این فراکسیون به وجود آورد. در حاشیه این مراسم تعدادی از اعضای فراکسیون امید از جمله احمد مازنی و علیرضا رحیمی در حالتی غیرمعمول اقدام به سلفی گرفتن با موگرینی کردند.
همچنین در شرایطی که برجام در کشور به سرانجام نرسید و طرفهای غربی و آمریکایی نسبت به انجام تعهدات خود در این توافق بدعهدی کردند، دولت به همراه فراکسیون امید سعی در تصویب سه لایحه ذیل FATF داشت که خود تحریم بزرگی بعد از اجرای آن از سوی ایران رقم میخورد اگرچه در نهایت مجلس بررسی این لایحه را مسکوت گذاشت اما لایحه پالرمو به تصویب رسید تا شورای نگهبان باز هم هزینه این بیتدبیری نمایندگان را پرداخت کند.
از سوی دیگر مرداد ماه سال گذشته بود که غلامرضا حیدری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو فراکسیون امید از تشکیل کمیتهای در فراکسیون امید برای «پیگیری مطالبه رفع حصر» خبر داد.
تجربه دو ساله ورود نمایندگان لیستی به مجلس شورای اسلامی با تکرارهای سیاسی نشان میدهد که افرادی که با لیست سیاسی وارد مجلس میشوند هیچگاه نمیتوانند دغدغه اصلی خود را حل مشکلات معیشتی مردم قرار بدهند.
کارشناس برجامزده رد رقبا را در پاستور زد!
یک کارشناس اقتصادی حامی برجام، پس از اشتباه درآمدن تمام تحلیلهای برجامزدهاش میگوید، رقبای روحانی در پاستور نفوذ کردهاند و ناکارآمدی دولت زیر سر آنهاست.»
مهدی پازوکی در مطلبی با عنوان «نفوذ رقبای روحانی در پاستور» در روزنامه زنجیرهای آرمان نوشت: «تاکید رئیسجمهور بر جو روانی به عنوان عملی بازدارنده در مواجهه با توسعه اقتصاد ایران و اشاره وی بر اثرگذاری آن در نقش محرکی برای رشد مولفههای مخرب و اضمحلال عوامل کارآمد، ادعای چندان بیربط نیست، اما آنچه اهمیت دارد، شدت ماجرا و میزان تاثیری است که وی برای نقشآفرینی جو روانی در رکود اقتصادی کشور متصور شده است. نمیتوان با بزرگنمایی جو روانی به عنوان عاملی غالب در ایجاد وضعیت بحرانی اقتصاد کشور، از سایر مولفههایی چون ضعف مدیران میانی دولت و تصمیمات نادرست آنان چشم پوشید. آقای رئیسجمهور باید در ترکیب تیم اقتصادی خود یک ارزیابی صورت دهد.
به ضرس قاطع میتوان گفت مدیران میانی دولت در ردههای مدیرکل به مراتب از مدیران زمان جنگ، مدیران دوران سازندگی و مدیران دوران اصلاحات ضعیفتر هستند.»
وی میافزاید: مدیران ارشد دولت آقای روحانی نسبت به 20 سال پیش ضعیفتر عمل میکنند و این ضعف از نهاد رئیسجمهوری گرفته تا سازمانهای رده پایین قابل مشاهده است.
روحانی جهان غرب را خوب میشناسد و به حضور تکنوکراتها در دولت اعتقاد دارد، اما با این حال نتایجی که از دولت متبوع وی میرفت، حاصل نشده است. متاسفانه آقای روحانی هنوز نتوانسته مسئله FATF را که به نفع اقتصاد و سیستم بانکی کشور است، حل کند. منتظر فرصتی برای مایوس کردن مردم از دولت هستند. متاسفانه شرایط کنونی اقتصادی و وضعیت اجتماعی و سیاسی حال حاضر کشور، قشر روشنفکر ایرانی را هم در منصه پرسش قرار داده است. در این رهگذر روشنفکر ایرانی که در جریان انتخابات اردیبهشت 96 به آقای روحانی رای دادند از دو جهت مورد غضب واقع شدهاند: هم از طرف تندروها که صداوسیما وهمچنین نهادهای اقتصادی پرقدرت بخش خصوصی را دراختیار دارند و هم از طرف کسانی که رای دادن و حمایت ایشان از روحانی را مورد انتقاد قرار میدهند.
پازوکی همچنین میگوید: «روحانی رقبا یا دشمنان تندرویی دارد و این افراد به انحای گوناگون در دولت وی نفوذ کرده و به آن ضربه میزنند. نفوذی که تندروها در نهاد ریاستجمهوری و در اکثر وزارتخانههای دولتی دارند، به مراتب بیش از حضور اصلاحطلبان در دولت است. آقای روحانی به طور قطع باید تغییری در تیم کاری و مدیران ارشد خود به وجود بیاورد چراکه امروز نفوذ احمدینژادها در نهاد ریاست جمهوری به مراتب بیش از حضور طرفداران روحانی با تکنوکراتهاست».
این شبهکارشناس سیاستزده توضیح نداده که نوبخت و جهانگیری و واعظی وسیف و زنگنه و کرباسیان و ابتکار، نفوذی احمدینژاد هستند یا ربیعی و قاضیزاده هاشمی و آخوندی و حجتی و سلطانیفر؟! شاید هم او معتقد است روحانی، نفوذی احمدینژاد است؟!
اعتماد: دولت فاقد مدل رفتاری برای مقابله با چالش اقتصادی است
یک روزنامه اصلاحطلب میگوید دولت درقبال نابسامانی بازار، فقط کلیگویی میکند اما عملا تدبیری نمیاندیشد.
روزنامه اعتماد مینویسد: اینکه قیمت دلار چرا افزایش یافت و اینکه دولت چه کرد که نباید میکرد و چه باید میکرد که نکرد بسیار مورد بحث قرار گرفته است اما آنچه در تحولات اخیر مشخص شد که نگرانی بیشتری از کردهها و نکردههای دولت ایجاد میکند، ضعف تئوریک و مدل رفتاری دولتمردان در مواجهه با ناملایمات اقتصادی است.
افزایش قیمت ارز برای مردم تشویش و نگرانی به همراه دارد، حق هم دارند چراکه به مثابه فردی که به یکباره میبیند که حاصل سالها کار و زحمتش در حال از دست رفتن است، میبیند که بسیاری از برنامههای آن در حال پیوستن به رویاهاست، با این تفاوت که اگر این فرد بیمار به پزشک حاذقی مراجعه کند پزشک ابتدا دلیل بیماری و روند درمان آن را برای او تشریح میکند و سپس با تزریق امید و ترغیب وی به مبارزه، فرآیند درمان را آغاز میکند درحالیکه درمقابل افزایش قیمت دلار، تیم اقتصادی دولت رفتاری کاملا متفاوت از پزشکی حاذق از خود نشان دادند.
آنچه از ابتدا فقدان آن مشهود بود و همچنان هست تحلیل علمی دولت از چرایی افزایش قیمت ارز و توضیح و توجیه سیاستهایی است که دولت برای مواجهه با مسئله افزایش نرخ ارز انتخاب کرده است. به عبارت دیگر پزشکان اقتصادی دولت به جای تشخیص بیماری و اتخاذ روش درمان و توضیح آن به بیمار از همان ابتدا چاره را در انکار و ناچیز شمردن بیماری یافتند و سپس با شدت گرفتن بیماری، آن را غیراقتصادی و به گردن دشمن و جو روانی با حباب معروفش انداختند، دریغ از ذرهای تحلیل علمی و دریغ از ذرهای احساس مسئولیت که میباید چرایی پیدایش این مشکل را حتی اگر غیراقتصادی است با مردم درمیان بگذارند و از نگرانی آنها بکاهند.
این روزها به لطف گسترش وسایل ارتباط جمعی میبینیم که در دیگر کشورها چگونه با مسائل اینچنینی روبهرو میشوند و چگونه مدیران اجرایی در مقابل مردم و نمایندگان آنها دانش و توان خود در مواجهه با مشکل را برای کسب اعتماد بیشتر و مطمئن کردن مردم نسبت به کنترل اوضاع به نمایش میگذارند. میبینیم که در مجالس یا کمیتههای فرعی چطور نمایندگان آنها محترمانه و با پرسشهای تخصصی دانش و توان مسئولان را میآزمایند و در انتها نیز چگونه منصفانه قضاوت میکنند. در چند ماه گذشته آنچه مردم از حضور رئیس کل (بانک مرکزی) در مجلس دیدند هیاهو و شائبه برخورد فیزیکی بود و آنچه از اعضای اقتصادی دولت دیدند کلیگویی و بهزعم خود تزریق امید به بیماری که در حال درد کشیدن است، بود. هیچیک از اعضای اقتصادی دولت به زبان اقتصادی با مردم صحبت نکردند و تنها با صحبتهای دوپهلوی خویش بر تشویش و نگرانی و بیاعتمادی مردم به خود افزودند. این چه مدل رفتاری است که به جای توضیح علمی سازوکار بازار ارز و ریشهیابی مشکلات آن، درمورد بازار ارز نیز آمرانه صحبت میکند و انتظار اقناع مردم را نیز دارد. چرا انتظار دارند که مردم رفتار اقتصادی و برنامه زندگی خود را برمبنای قول رئیسجمهور و انشاءالله گفتن رئیس کل و نصیحتهای رئیس سازمان برنامه و بودجه تنظیم کنند؟ این انتظار از کجا حاصل میشود؟ در چارچوب همین مدل رفتاری است که نمایندگان مجلس نیز با روشهای غیرمتعارف گلایه خود را از اداره بازار ارز اظهار میکنند و متاسفانه آنچه در انتها فدا میشود عقلانیت و علم اقتصاد است.