اقتصاد مقاومتی؛ سیاستها و انتظارات در بیانات رهبر انقلاب - ۳۵
مافیای واردات جنایت میکند
نویسنده: ناصر عابدی
* یک مسئلۀ دیگر در سرفصل اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانشبنیان است. بعضی از کسانی که در باب شرکتهای دانشبنیان فعال بودند، ماه رمضان اینجا آمدند و صحبتهائی کردند. خب، خوشبختانه انسان میبیند کارهای خوبی انجام دادهاند. این بخش شرکتهای دانشبنیان و فعالیتهای اقتصادی دانشبنیان خیلی جادهی باز و امیدبخشی است. البته آنها گلایههائی هم داشتند. به نظر من دوستان مسئول در دولت که کارشان به این بخش ارتباط پیدا میکند - چه وزارت صنعت و معدن و تجارت، چه وزارت علوم - به این مسئلۀ شرکتهای دانشبنیان بپردازند و گلایههاشان را بشنوند و آنها را برطرف کنند. زمینۀ بسیار خوبی است. ماستعدادهای برجستهای داریم که میتوانند در این مورد کمک کنند.
* یک مسئلۀ دیگرى که خیلى مهم است و من این را هم باز با تعدادى از وزراى ذىربط - چه وزراى کشاورزى، چه وزراى صنعتى و چه بعضى از مسئولین دیگر دولتى- مکرّر در گذشته درمیان گذاشتهام، [این است که] گاهى اوقات یک جنسى در داخل میتواند تولید بشود، [امّا] بعضىها که از واردات آن جنس سودهاى کلانى میبرند مىآیند جلوى این تولید داخلى را میگیرند؛ اگر شد با رشوه - آقا، این کارخانه را تعطیل کن یا نساز و این پول را بگیر- اگر زیر بار نرفت، با تهدید، با جنایت. من نمیخواهم حالا اسم کالاها را بیاورم؛ کالاهایى را مىشناسیم که توان داخلى تولید در آنها هست امّا وارد میشود بهخاطر اینکه یک عدّهاى از واردات منتفعاند و نمیگذارند در داخل تولید بشود. یک نفر آدم مبتکر مىآید، سرمایهاى هم دارد، فلان جنسى را که بسیار مصرفش در کشور زیاد است میخواهد تولید کند؛ میروند میگویند آقا! این را شما تولید نکن! ده میلیارد یا سى میلیارد بگیر تولید نکن؛ یا آنطرف زیر بار میرود و خودش را راحت میکند، یا اگر زیر بار نرفت، به او فشار مىآورند و انواع و اقسام مشکلات را برایش درست میکنند، موانع قانونى سر راهش سبز میکنند، یا بالاخره در نهایت جنایت میکنند، به او ضربه میزنند و طرف را پشیمان میکنند. اینها چیزهاى مهمّى است، اینها چیزهاى امنیّتى است، اینها چیزهاى سادهاى نیست، با این چیزها نمیشود ساده برخورد کرد. قاچاق اینجورى است؛ سمّ تولید داخلى، قاچاق است.
وظایف وزارت کشاورزی
* در مورد بخش کشاورزی؛کشاورزی اهمّیّت حیاتی دارد. لازم است نگاه دولت و سیاستهای دولتی به بخش کشاورزی، نگاه حمایت باشد؛ همهجای دنیا هم همینجور است؛ از بخش کشاورزی بهوسیلۀ دولتها حمایت میشود. آنوقت باید مشکلات موجود در بخش کشاورزی برطرف بشود؛ مشکلات کشاورزان، مشکلات دامداران - که گاهی شکایتهایی هم به ما میشود - و انسان رنج میبرد از بعضی از مشکلاتی که برای اینها وجود دارد.
* مسئلۀ ششم [از مؤلفههای سیاستهای اقتصاد مقاومتی] امنیت اقلام راهبردی و اساسی است؛ در درجۀ اول غذا و دارو. باید تولید داخلی کشور طوری شکل بگیرد که کشور در هیچ شرایطی، در زمینۀ تغذیه و در زمینۀ دارو دچار مشکل نشود؛ این یکی از مؤلفههای اساسی در این سیاستهایی است که ابلاغ شده. باید خودکفا باشیم، بایستی زمینههای کاملاً کفایت کننده مورد توجه قرار بگیرد.
* بخش کشاورزی هم مهم است. البتّه اعتقاد من این است که آقای حجّتی واقعاً میتواند کار بکند. ایشان از نظر من جزو وزرای خوشسابقهای است در کار و واقعاً میتوانند این کار را بکنند؛ منتها آن چیزی که ما از ایشان و از مجموعه توقّع داریم، این است که در تولید محصولات حیاتی باید خودکفایی به وجود بیاید؛ یعنی خودکفایی را به حرف و گپ این و آن نگاه نکنید که آقا گندم، بیرون ارزانتر است، و مانند اینها. ما باید به خودکفایی برسیم؛ در موادّ حیاتی باید به خودکفایی برسیم.
از مهندسان کشاورزی بایستی استفاده کنیم. من یکوقت به آقای روحانی گفتم رفته بودیم یکی از استانها - به نظرم سفر همدان [بود]- آنجا دوستان ما که میرفتند بررسی میکردند، اطّلاع دادند به ما که کشاورزیهای مناطق گوناگون آن استان رونق خیلی خوبی دارد؛ [وقتی] پرسیدند، معلوم شد که جوانهای مهندس کشاورزی را اینها بهکار گرفتهاند و آن استان خوشبختانه زیاد هم داشت. رفتهاند آنجا و به اینها کمک کردهاند، حرف اینها را گوش کردهاند؛ این کمک میکند به این [کار]. این یک برنامهریزی میخواهد؛ خیلی کار سختی هم نیست؛ یک فراخوان میخواهد، یک شناسایی میخواهد، یک برنامهریزی میخواهد، یک تقسیمبندی میخواهد و این کارها را میتوانید انجام بدهید که از اینها استفاده بشود
استفاده از فنّاوری روز؛ همین مسئلۀ آب که حالا اشاره کردند - تقسیم آب و بهاصطلاح استفادۀ بهینۀ از آب- خیلی مهم است.
یک مسئلۀ اساسیای که این عمدتاً [مربوط به] وزارت کشاورزی است -منتها فقط کار وزارت کشاورزی نیست- تمرکز بر روستاست. یعنی واقعاً این را یکی از بخشهای اساسیِ برنامهریزی دولت باید قرار داد: ما متمرکز بشویم روی روستا. حرفش را در سالهای مختلف خیلی زدهایم امّا این کار عملاً اتّفاق نیفتاده. ما بایستی صنایع تبدیلی را به روستاها ببریم، به بعضی از شهرها ببریم. من در ارومیه دیدم سیب روی زمین ریخته بود! گفتند اصلاً نمیارزد؛ پول کارگر خیلی بیشتر از آن پولی است که ما از فروش این سیب بهدست [میآوریم] یا هلو، زردآلو، انگور؛ خب، آنجا صنایع تبدیلی میخواهد. خیلی از جاهای گوناگون کشور، ما این میوهها را داریم که در بعضی از اوقات، صرف نمیکند برای صاحب باغ که این میوه را جمع بکند. ما اگر صنایع تبدیلی داشته باشیم، خشککننده داشته باشیم، بتوانیم آنجا از اینهاستفاده بکنیم، این کار را باید بکنیم. و ظرفیتها فوقالعاده است؛ واقعاً فوقالعاده است. من در ایرانشهر یک گوجه فرنگی دیدم به قدر یک گرمک! یک دانهی اختصاصی نبود؛ اصلاً گوجه فرنگی [همین اندازه بود]. آنجا یک باغی بود بین بمپور و ایرانشهر - وقتی که ما آنجا تبعید بودیم، دعوت کردند ما را، گوجه فرنگی آوردند به قدر یک گرمک! پیاز آوردند بهقدر همین مشت من! من یادم است، پیاز را گرفتم در دستم، گفتم من میخواهم این را اندازه بگیرم، بتوانم بگویم؛ به همین اندازۀ [مشت من] بود؛ انگشتهای من خم نشد، وقتی این پیاز را در دست گرفتم. یعنی به این بزرگی! خب ما اینها را داریم. خیلی جاها در سرتاسر کشور، این امکانات وجود دارد. اگر به صنایع روستایی اهمّیّت بدهیم، اگر به روستاها اهمّیّت بدهیم، اگر به این باغدارها اهمّیّت بدهیم، اینها بهترین خدمت به روستاها و به فقرای ما در روستاها و در جاهای دیگر است.