گِلهای بجا!
پژمان کریمی
یکی از شاعران متعهد و انقلابی و نامی در گفتوگویی رسانهای، نسبت به کمرنگ بودن حضور و اثر شاعران انقلابی در برنامههای سیما ابراز گله کرد. نقد بجایی است. متاسفانه نه تنها شاعران که داستاننویسان انقلابی تصویر پررنگی در تمامی رسانههای کشور ندارند و در ازای آن، ورزشکاران و طیفی از هنرمندان سینما، میدان رسانهها را در سایه ی استیلای خود گرفتهاند.
واقعیت این است که بله؛ مخاطب به چهره مشهور و کلام و دیدگاه افراد و به اصطلاح نخبگان شناخته شده جذب میشود. از این رو، رسانهای چون رسانه ملی و یا یک نشریه، برای تامین سلیقه و خواست مخاطب، ناگزیر به استقبال از چهرههای شاخص و مشهور است. نه در ایران، در هر کجای دنیا ناگزیری یاد شده، وجود دارد. اما یک پرسش: چهرهها از کدام معبر و چگونه چهره شدند که هم اینک هر رسانهای برای جذب و جلب مخاطب باید به سراغ آنها برود؟
عالم بازیگری و فوتبال جذابیت خاصی دارد. پس به طبع از مخاطب کلانتری هم برخوردار است. اما مگر چند نفر از اهالی همین دو عالم، بدون بهره و یاری رسانهها و صرفا با اتکا به نوع فعالیت و درخشش هنری و حرفهای به قله شهرت پا گذاشتند؟ تعداد اندکی! با جرات میتوان گفت که اغلب چهرهها وقتی در میدان رسانهها و در کانون اعتنای رسانه قرار گرفتند، بعد نخبگی و نامی خاص یافتند. نتیجه اینکه؛ این رسانهها هستند که از یک فرد نخبه و چهره و شاخص و فرد مشهور میسازند و به دید و دایره خواست مخاطب او را تحمیل میکنند. رسانهها میتوانند همان گونه که برای یک فوتبالیست کم سواد، آوازهای فراهم میسازند، یک نقاش، شاعر، کارگر، پزشک و...را به کرسی شهرت رسانند. رسانه خود به شهرت میرساند و خود ناخواسته و خواسته متقید و محدود به همان کسانی میشود که مشهورشان کرده است. افراد مشهور نیز فرصت را از دست نمیدهند. در برابر هجوم رسانهها، بیرودربایستی شرط مالی و غیر مالی را پیش میکشند! چرا باید یک هنرپیشه که تفکری ندارد و نخبه کار خود نیز به شمار نمیآید؛ برای حضور در برنامهای 6 میلیون تومان درخواست کند؟ چرا فلان بازیگر برای مصاحبه با یک نشریه دستمزد کلان میخواهد؟
اگر اهالی رسانه قدر خود و رسانه را بدانند، برای چهرهسازی هنرمند و غیر هنرمند را هدف سنجش شایستگی علمی وهنری و اخلاقی قرار دهند، برای هنر متعهد و کارویژههای انسانی اهمیت قائل شوند، شاعران و داستان نویسان و هر نخبه متعهد و انقلابی به میدان رسانهها راه مییابد و مخاطب از برکات حضور و طرح نام و اثر یک نخبه انقلابی بهره میگیرد.
نکتهای دیگر! نباید گمان کنیم که تنها وهمیشه رسانهها در انزوای شاعران و داستان نویسان و...متعهد و انقلابی مسئول و مقصر است. خیر! متاسفانه برخی از – مشخصا- انقلابیون اهل قلم به دلیل تواضع، خود را از ساحت رسانهها کنار میکشند.
باید گفت بیشک تواضع یک فضیلت و خصلت اسلامی و مومنانه است اما گاهی تواضع ورزیدن و خود را کنار کشیدن سبب واگذاری میدان به افراد بدون صلاحیت میشود. این اتفاق و عارضه فرهنگی هم اینک رخ داده است.
یکی از شاعران متعهد و انقلابی و نامی در گفتوگویی رسانهای، نسبت به کمرنگ بودن حضور و اثر شاعران انقلابی در برنامههای سیما ابراز گله کرد. نقد بجایی است. متاسفانه نه تنها شاعران که داستاننویسان انقلابی تصویر پررنگی در تمامی رسانههای کشور ندارند و در ازای آن، ورزشکاران و طیفی از هنرمندان سینما، میدان رسانهها را در سایه ی استیلای خود گرفتهاند.
واقعیت این است که بله؛ مخاطب به چهره مشهور و کلام و دیدگاه افراد و به اصطلاح نخبگان شناخته شده جذب میشود. از این رو، رسانهای چون رسانه ملی و یا یک نشریه، برای تامین سلیقه و خواست مخاطب، ناگزیر به استقبال از چهرههای شاخص و مشهور است. نه در ایران، در هر کجای دنیا ناگزیری یاد شده، وجود دارد. اما یک پرسش: چهرهها از کدام معبر و چگونه چهره شدند که هم اینک هر رسانهای برای جذب و جلب مخاطب باید به سراغ آنها برود؟
عالم بازیگری و فوتبال جذابیت خاصی دارد. پس به طبع از مخاطب کلانتری هم برخوردار است. اما مگر چند نفر از اهالی همین دو عالم، بدون بهره و یاری رسانهها و صرفا با اتکا به نوع فعالیت و درخشش هنری و حرفهای به قله شهرت پا گذاشتند؟ تعداد اندکی! با جرات میتوان گفت که اغلب چهرهها وقتی در میدان رسانهها و در کانون اعتنای رسانه قرار گرفتند، بعد نخبگی و نامی خاص یافتند. نتیجه اینکه؛ این رسانهها هستند که از یک فرد نخبه و چهره و شاخص و فرد مشهور میسازند و به دید و دایره خواست مخاطب او را تحمیل میکنند. رسانهها میتوانند همان گونه که برای یک فوتبالیست کم سواد، آوازهای فراهم میسازند، یک نقاش، شاعر، کارگر، پزشک و...را به کرسی شهرت رسانند. رسانه خود به شهرت میرساند و خود ناخواسته و خواسته متقید و محدود به همان کسانی میشود که مشهورشان کرده است. افراد مشهور نیز فرصت را از دست نمیدهند. در برابر هجوم رسانهها، بیرودربایستی شرط مالی و غیر مالی را پیش میکشند! چرا باید یک هنرپیشه که تفکری ندارد و نخبه کار خود نیز به شمار نمیآید؛ برای حضور در برنامهای 6 میلیون تومان درخواست کند؟ چرا فلان بازیگر برای مصاحبه با یک نشریه دستمزد کلان میخواهد؟
اگر اهالی رسانه قدر خود و رسانه را بدانند، برای چهرهسازی هنرمند و غیر هنرمند را هدف سنجش شایستگی علمی وهنری و اخلاقی قرار دهند، برای هنر متعهد و کارویژههای انسانی اهمیت قائل شوند، شاعران و داستان نویسان و هر نخبه متعهد و انقلابی به میدان رسانهها راه مییابد و مخاطب از برکات حضور و طرح نام و اثر یک نخبه انقلابی بهره میگیرد.
نکتهای دیگر! نباید گمان کنیم که تنها وهمیشه رسانهها در انزوای شاعران و داستان نویسان و...متعهد و انقلابی مسئول و مقصر است. خیر! متاسفانه برخی از – مشخصا- انقلابیون اهل قلم به دلیل تواضع، خود را از ساحت رسانهها کنار میکشند.
باید گفت بیشک تواضع یک فضیلت و خصلت اسلامی و مومنانه است اما گاهی تواضع ورزیدن و خود را کنار کشیدن سبب واگذاری میدان به افراد بدون صلاحیت میشود. این اتفاق و عارضه فرهنگی هم اینک رخ داده است.