حزبالله (یک شهید، یک خاطره)
مریم عرفانیان
آقای رضوی به تمام نیروهای حاضر در جبهه، حزبالله میگفت و این عبارت را برای همیشه از خودش به یادگار گذاشت. با اینکه او یک فرمانده مقتدر بود و در اکثر مواضع و مناطق مطرح؛ اما هیچگاه در تصمیمگیریها و ابراز نظر، عقیده شخصی خودش را تحمیل نمیکرد. ایشان با جمعبندی گفتههای دیگران سعی میکرد نظریاتی ارائه بدهد و وقتی تصمیمهایش بازده خوبی داشت مغرور نمیشد و میگفت:«این پیروزی به حزبالله مربوط میشود.»
او طوری رفتار میکرد که فقط موفقیت حزبالله جلب نظر کند.
لحظات زیادی در گرما و سرمای جبهه کنار هم بودیم؛ در لحظات شاد پیروزی یا زمان از دست دادن رزمندگان. یادم هست كه ايشان هنگام مرخصی هم دائم به فکر جبههها بود و میگفت : «ما در اين مكان نشسته و از امكانات رفاهي استفاده میکنیم؛ ولی رزمندگان ما در حال نگهباني و مرزباني هستند. شايد آنها در بدترين شرايط جوّي با دشمن كافر درگير شدهاند و شايد هم مجروح و شهيد شدهاند.»
او متأثر میشد و میگفت:« بايستي تبليغات ما در پشت مناطق زياد شود تا نيروي زيادي جذب كنيم و قدرت حزبالله را افزايش دهيم كه فشار كمتري بر روي نيروها بيايد.»
* خاطرهای از شهید محمدتقی رضوی مبرقع
* راوی: محمود شهیدی، همرزم شهید
آقای رضوی به تمام نیروهای حاضر در جبهه، حزبالله میگفت و این عبارت را برای همیشه از خودش به یادگار گذاشت. با اینکه او یک فرمانده مقتدر بود و در اکثر مواضع و مناطق مطرح؛ اما هیچگاه در تصمیمگیریها و ابراز نظر، عقیده شخصی خودش را تحمیل نمیکرد. ایشان با جمعبندی گفتههای دیگران سعی میکرد نظریاتی ارائه بدهد و وقتی تصمیمهایش بازده خوبی داشت مغرور نمیشد و میگفت:«این پیروزی به حزبالله مربوط میشود.»
او طوری رفتار میکرد که فقط موفقیت حزبالله جلب نظر کند.
لحظات زیادی در گرما و سرمای جبهه کنار هم بودیم؛ در لحظات شاد پیروزی یا زمان از دست دادن رزمندگان. یادم هست كه ايشان هنگام مرخصی هم دائم به فکر جبههها بود و میگفت : «ما در اين مكان نشسته و از امكانات رفاهي استفاده میکنیم؛ ولی رزمندگان ما در حال نگهباني و مرزباني هستند. شايد آنها در بدترين شرايط جوّي با دشمن كافر درگير شدهاند و شايد هم مجروح و شهيد شدهاند.»
او متأثر میشد و میگفت:« بايستي تبليغات ما در پشت مناطق زياد شود تا نيروي زيادي جذب كنيم و قدرت حزبالله را افزايش دهيم كه فشار كمتري بر روي نيروها بيايد.»
* خاطرهای از شهید محمدتقی رضوی مبرقع
* راوی: محمود شهیدی، همرزم شهید