kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۰۵۱۹
تاریخ انتشار : ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۱
جعفر پناهی از نگاه منتقدان سینما

دستمزد گرفتن در آفساید




در ادامه «خودافشاگری‌های جشنواره‌های غربی» اعلام شد که فیلم جدید یک کارگردان زیر سطح متوسط به بخش مسابقه هفتاد و یکمین جشنواره فیلم کن راه یافته است. خبری که می‌توان آن را عملیات انتحاری جشنواره کن دانست. بدون تردید با حضور فیلم جعفر پناهی در جشنواره کن، این جمهوری اسلامی ایران نیست که متضرر می‌شود، بلکه این جشنواره کن است که اعتبار هنری خود را خرج یک مهره سوخته کرده است. جوایز و تشویق‌های جشنواره‌های غربی از فیلمسازهای هم طیف جعفر پناهی، سیاسی و ایدئولوژیک بودن این جشنواره‌ها و جوایز آنها را آشکار کرده است. حالا دیگر هیچ کس نمی‌تواند بگوید سیاسی بودن جوایز کن و اسکار، توهم توطئه است.
این کارگردان از سال 89 محکوم به اقدام علیه امنیت ملی شد و مجازات وی نیز 20 سال ممنوعیت از فعالیت سینمایی بوده است. با این حال، پناهی نه تنها از کار محروم نشده، بلکه در این سال‌ها به رغم محکومت قضایی، چهار فیلم ساخته است. به طوری که به تعبیری، پناهی حتی از فیلمسازهای متعهد نیز راحت‌تر و آزادانه‌تر کار کرده و حتی از بسیاری از هنرمندانی که برچسب حکومتی ودولتی بودن به آنها زده شده است، تعداد بیشتری فیلم ساخته است! اما نکته مهم این است که فیلم‌های جعفر پناهی که به خاطر آنها به جشنواره‌های مشهور جهان راه یافته و جوایز متعددی گرفته است، فاقد ارزش هنری و فنی هستند. همین عامل هم باعث شده است که جعفر پناهی نه تنها در بین مردم، بلکه حتی در میان  منتقدان سینما با دیدگاه‌های مختلف نیز فرد چندان موجهی جلوه پیدا نکند.
به طور مثال، جعفر گودرزی، دبیر جشن منتقدان در سال 96 پس از رفتار ضددموکراتیک و دیکتاتورمآبانه جعفر پناهی در مقابل انتخاب فیلم «ماجرای نیمروز» با آرای اعضای انجمن منتقدان ، نوشته بود: «متأسفانه بعضی از همکاران سینمایی علی رغم اینکه تجربه جشنواره های متعدد دور دنیا را دارند به بعضی بدیهیات و ابتدایی ترین قواعد اخلاقی و حرفه ای سینما نیز احترام نمی گذارند. البته اگر بخواهیم نگاهی به پشت پرده بیشتر پروژه ها بیندازیم ردپایی از یک سرمایه گذار اعم از نهاد های داخلی یا اتحادیه های بین المللی غربی و... در آن دیده می شود.»
میلاد روشنی پناه، منتقد سینما نیز جعفر پناهی را کسی توصیف کرده که آشغال‌های حقوق بشری می‌سازد.
سایت پرده سینما 20 اسفند سال 88 در یادداشتی به قلم غلامعباس فاضلی نوشته بود: «...«دولت» جمهوری اسلامی در زمان وزارت مصطفی میرسلیم از جعفر پناهی و فیلم بادکنک سفید حمایت کرد. جعفر پناهی در مصاحبه تلویزیونی شبکه دو (که هنوز نوار ویدئوی آن موجود است) شرکت کرد و از موفقیت فیلم اظهار خوشحالی و خوشوقتی کرد واین موفقیت را به همکارانش در شبکه دو هم تبریک گفت.تا اینجا هیچ مشکلی وجود نداشت. اما با موفقیت‌های بین‌المللی فیلم بادکنک سفید پناهی رفته رفته آدم دیگری شد[...]حتی جایزه نقدی نود میلیون تومانی فیلم (نود میلیون تومان در سال 1374) کافی بود که پناهی دگرگون شود[...]پناهی داشت به آدمی متکبر و متفرعن تبدیل می‌شد و هیچکس متوجه نبود که چه بلایی دارد به سر او می‌آید. از سال 1376 پناهی با هیچ روزنامه، شبکه تلویزیونی، خبرگزاری و مجله ایرانی مصاحبه نمی‌کرد. پناهی منتظر یک جرقه بود تا انبار باروت تبختر و تکبر وجودش را به آتش بکشاند، و این جرقه در نیمه‌های سال 1376 زده شد. در واقع دوران اختلاف جعفر پناهی با مردم ایران (و نه حتی دولت جمهوری اسلامی ایران) در زمان ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی، وزارت عطا الله مهاجرانی و معاونت سینمایی سیف الله داد آغاز شد. پناهی با مشارکت وحید نیکخواه آزاد فیلم آیینه را در سال 1376 تولید کرد. فیلم برای کانون فیلم دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف جالب توجه به نظر آمده بود. جلسه‌ای برای نمایش و نقد و بررسی فیلم در دانشگاه تشکیل دادند. وحید نیکخواه آزاد نسخه‌ای از فیلم را برای‌شان برد و چون پناهی در سفر خارج از کشور بود نیکخواه‌آزاد به عنوان تهیه‌کننده فیلم در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان شرکت کرد. اما پناهی به محض بازگشت به ایران و خبردار شدن از شرکت نیکخواه آزاد در نشست پرسش و پاسخ دانشجویی برآشفت. او برنمی تابید که به جز او کسی در سایه آن فیلم (که اتفاقاً بدترین فیلم او نیز هست) مطرح شود. اما از آنجا که در برابر نیکخواه آزاد قادر به قد برافراشتن نبود، نقش یک فیلمساز معترض را در برابر سیف‌الله داد معاونت امور سینمایی وقت ایفا، و اعلام کرد چون فیلم او بدون اطلاع‌اش به نمایش خصوصی درآمده و نسخه‌های ویدئویی‌اش در سطح عمومی تکثیر شده (!) بنابراین او فیلم‌اش را به جشنواره فجر ارائه نمی‌دهد! حقیقت این بود که ناهماهنگی بین تهیه‌کننده و کارگردان برای جلسه نمایش خصوصی فیلم ربطی به معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نداشت! هیچ نسخه‌ای هم از فیلم تکثیر نشده بود! اما پناهی دوست داشت نقش یک فیلمساز معترض را بازی کند، حتی در دولت اصلاحات![...]البته تقصیر متوجه شخص عباس کیارستمی عزیز است که به دستیارش یاد نداد پس از موفقیتی بزرگ یا کوچک یاد بگیرد اندازه نگه دارد و با مردم کشورش تفرعن نداشته باشد. کیارستمی این را به دیگر دستیارش بهمن قبادی هم یاد نداد. مردمی که با‌اشتیاق و احترام در سرمای بهمن ماه تهران، جلوی سینماها صف می‌بندند تا فیلم‌های خوب و بد سینمای کشورشان را نگاه کنند، آیا مستحق چنین تحقیری هستند؟!به هر حال واکنش مرحوم سیف الله داد نسبت به رفتار توهین آمیز پناهی آرام و البته مطمئن بود. داد اعلام کرد برای شرکت یک فیلم در جشنواره فجر، شرط لازم این است که جشنواره فجر آن فیلم را بپذیرد! کنایه داد این بود که بر فرض ارائه آیینه به دفتر جشنواره، فیلم برای شرکت در جشنواره انتخاب نمی‌شد. اما داد آنقدر باهوش بود که سبکی تحمل ناپذیر تفرعن رفتار پناهی را درک کند. از همین رو بود که فیلم دایره (1378) پناهی هم به مشکل برخورد. [...]گرد و غبار پلیدی که سایه‌وار در تعقیب جعفر پناهی است هیچ دولت، ملت، یا وزیری نیست. بلکه تکبر و رفتار پر نخوت خود اوست. استراتژی پناهی عملاً بر این دیدگاه استوار است که «اینجا که من ایستاده‌ام مرکز ثقل کره زمین است و اگر قبول ندارید بروید زمین را متر کنید!»
در ادامه این یادداشت آمده است: « بهمن سال 1384 پناهی فیلم آفساید را در سینمای منتقدان به نمایش گذاشت. در جلسه مطبوعاتی فیلم، با حضور صدها نفر آدم و دهها خبرنگار و عکاس، پناهی به شکلی کاملاً تحقیر‌آمیز تصویربرداران تلویزیون را از جلسه بیرون کرد. در آن لحظه این رفتار او برای خیلی آدم‌های ساده‌لوح «قهرمانانه» جلوه کرد. اما برای آنها که از واقعیت پس پرده اطلاع داشتند این ببر خروشان، یک ببر کاغذی بود و این شوالیه سلحشور به اندازه دن کیشوتی جلوه نداشت. چراکه کمتر کسی می‌دانست پناهی کارمند تلویزیون است و از «صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» حقوق و بن خواروبار دریافت می‌کند! او سال‌های سال است که پایش را به «صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» نگذاشته. اما حقوق و عیدی و بن خواروبارش را از صدا و سیما دریافت می‌کند![...]پناهی حتی آنقدر شرافت شغلی نداشت که در حضور صدها نفر آدم حرمت همکارانش را که دست کم در یک شماره کارمندی با هم مشترکند و از یک فروشگاه بن خواروبارشان را دریافت می‌کنند حفظ کند.نه! به اعتقاد من او شرافتمند نیست. و قهرمان هم نیست. چراکه اگر قهرمان بود و اگر مثل هر قهرمان دیگری به خودش اعتماد داشت، حاضر نمی‌شد «کارمندی» سازمانی را که به آن اعتراض دارد بپذیرد و منتظر حقوق بازنشستگی باشد!»
همچنین سایت لیبرال مسلک «کافه سینما» درباره جعفر پناهی نوشت: «اینکه فیلم پناهی واجد چه کیفیتی است که در کن پذیرفته شده بر همگان پوشیده است و تا پیش از نمایش فیلم نمی‌توان درباره آن اظهار نظر کرد. اما آنچه پناهی در فیلم‌های اخیرش به تصویر کشیده واجد نوعی شرک به سینما، و یا بهتر بگویم نگاه به سینما به مثابه ابزار انتقال پیام است. آنچه در فیلم‌های اخیر پناهی خبری از آن نیست وجود ظرافت‌های هنرمندانه است.»
سایت تابناک نیز درباره جعفر پناهی نوشت: «با نگاهی به چهار فیلم جعفر پناهی ـ که سه فیلم آخر آن در دسترس عموم است و می‌توان با تماشای آنها به قضاوت پرداخت و مقایسه این آثار با دیگر فیلم‌هایی که در جشنواره‌های کن و برلین به نمایش درآمده ـ می‌توان دریافت این جوایز نه به فیلم‌های جعفر پناهی، بلکه به خود این کارگردان داده شده است. این فیلم‌ها از هر نظر آثار خاصی محسوب نمی‌شود و چه بسا اگر یک کارگردان گمنام، همین آثار را به کن و برلین ارسال می‌کرد، حتی فیلمش در بخش‌های جنبی نیز پذیرفته نمی‌شد.»