عوامل ایجاد امنیت روانی
امنیت روانی شامل دو نوع امنیت فردی و جمعی میشود. امنیت روانی جمعی زیرشاخه امنیت اجتماعی است. امنیت روانی زمانی تامین میشود که شخص از علل و عوامل اضطراب و تشویش در امان باشد؛ همچنین امنیت جمعی روانی، در زمانی تحقق مییابد که جامعه از عوامل تهدیدزا در امان باشد و از نظر آسایشی و رفاه اقتصادی عامل یا عواملی موجب ترس و وحشت از فقدان آن نشود.
امنیت روانی جامع و کامل با شکر و سپاس از نعمتهای الهی فراهم میشود و باقی میماند. از نظر قرآن هر شخص یا جامعهای گرفتار ناسپاسی و کفران نعمت شود، گرفتار ناامنی خواهد شد. خداوند درباره این عامل مهم میفرماید: و خدا شهرى را مثل زده است كه امن و امان بود و روزياش از هر سو فراوان مىرسيد. پس ساكنانش نعمتهاى خدا را ناسپاسى كردند و خدا هم به سزاى آنچه انجام مىدادند طعم گرسنگى و هراس را به مردم آن چشانيد. (نحل، آیه ۱۱۲)
عامل موثر و مهم دیگر در امنیت روانی، حفظ حریم حرمها و حرمتهاست. اگر فرد و جامعه حریم حرمتها و اماکن مقدس را حفظ کنند، به طور طبیعی از امنیت روانی برخوردار خواهند شد و اگر هتک حرمت در حریم حرم کنند، به طور طبیعی آسیب میبینند. خداوند برخی از اماکن را حریم امن قرار داده است. کسانی که در حریم حرم و اماکن مقدس از جمله مکه وارد میشوند، در امنیت قرار میگیرند(عنکبوت، آیه 67) و همچنین کسانی که حرمتها را نگه دارند، از نظر روانی در امنیت خواهند بود.(نگاه کنید: قصص، آیه 57؛ انفال، آیه 26؛ انعام، آیه 81)
از آنجا که جامعه به هدف تامین آرامش و آسایش ایجاد میشود و نظام سیاسی مسئولیت تحقق آن را دارد، هرگاه جامعهای احساس کند که خطراتی آرامش و آسایش را تهدید میکند، گرفتار ناامنی روانی میشود. ممکن است جامعه از نظر نظامی و انتظامی و اقتصادی در رفاه باشد و خطری بالفعل آن را تهدید نکند، ولی اگر خطری بالقوه را احساس کند، از نظر روانی دچار بحران میشود و رفتارهایی از خود بروز میدهد که میتواند نشانگر بحران روانی و یا تشدید آن شود.
به عنوان نمونه پخش شایعات درباره مسائل اقتصادی و بازار سرمایه، ممکن است امنیت روانی جامعه را در حوزه اقتصادی تهدید کند. همچنین پخش شایعاتی در زمینه ناتوانی دفاعی کشور و جامعه میتواند امنیت آرامشی را به خطر اندازد و جامعه احساس ناامنی کند. از همین رو در آیات و روایات نسبت به این مهم توجه داده شده است.
خداوند در قرآن بیان میکند افشاى اخبار امنيّتى از سوی افراد جامعه قبل از ارجاع آن به متصديان امور از عوامل سلب امنيّت جامعه است: وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ الله عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا؛ و چون خبرى حاكى از ايمنى يا وحشت به آنان برسد انتشارش دهند و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند، قطعا از ميان آنان كسانىاند كه مى توانند درست و نادرست آن را دريابند؛ و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، مسلما جز شمار اندكى، از شيطان پيروى میکرديد. (نساء، آیه ۸۳)
یکی از عوامل ایجاد ناامنی روانی اخبار فاسقان است که مخاطرات امنیتی را موجب میشود. خداوند میفرماید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَهًْ فَتُصْبِحُوا عَلي ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى و تحقیق كنيد، مبادا از روی نادانى، گروهى را آسيب برسانيد و بعد از آنچه كردهايد پشيمان شويد.(حجرات، آیه 6)
2 عامل امنیتآفرین
جامعه را دو چيز اَمنیت میبخشد: 1. علم صائب؛ يعنی جامعه براساس علمِ صحيح حرکت کند, 2. عمل صالح؛ که البته این عمل صالح شامل ایمان نیز میشود؛ زیرا ایمان از اعمال قلبی و باطنی است؛ یعنی وقتی عقل نظری به چیزی جزم پیدا کرد و آن را تصدیق نمود، عقل عملی بدان عزم پیدا میکند و به عنوان عمل میپذیرد.
به هر حال، جامعه در سایه علم صائب و عمل صالح به امنیت میرسد و اگر هر یک از اين دو عنصر در جامعهای نباشد، آن جامعه احساس امنيت نميکند. امام صادق(ع) میفرماید: خداوند بندگانش را با دو آیه از کتابش در دژ امنیت برد(یا اختصاص داد یا برانگیخت): اینکه تا ندانستند نگویند وآنچه ندانستند رد نکنند.» (کافی، ج 1، ص 43)
پس رد و تصدیق باید بر اساس علم باشد و تا زمانی که کسی ندانست نباید نه، چیزی را بپذیرد و نه آن را رد کند. مراد آن حضرت از این دو آیه عبارتند از: 1. لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ؛ و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن.(اسراء، آیه 36) 2؛ بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ؛ بلکه آنان چیزی را که به آن احاطه علمی نداشتند تکذیب کردند. (یونس، آیه 39)
پس، از نظر قرآن، اگر کسی چيزي را ندانست نباید آن را تصديق و يا تکذيب کنند.
البته باید توجه داشت که: 1. گاهي کذب، کذب خبري است؛ يعني اين روايت و خبری که بیان شده، درست نيست؛ 2. گاهي کذب، کذب مُخبري است؛ يعني اين شخص راستگو نيست.
آيه 6 سوره حجرات ناظر به کذب مُخبري است، ولی کذب خبري را نیز با تعليل ثابت ميکند؛ زیرا خداوند فرمود: کسي که فاسق است و شما به حرف او اطمينان نداريد، نباید حرفش را بدون بررسی و جدا کردن حق و باطل بپذیرید. پس این آیه دلالت بر کذب مُخبري دارد؛ بر این اساس در بحث پذیرش یا عدم پذیرش روایت، اگر فرد از نظر رجالی مورد اعتبار نيست، باید تحقيق کنيد. اما قرآن دليلي که در آیه ميآورد به گونهای است که کذب خبري را هم شامل ميشود؛ زیرا فرمود تا آگاه نشديد و تا به صدق او عالِم نشديد، عمل نکنيد. از اين دليل معلوم ميشود که کذب خبري هم مورد نهی است.
به سخن دیگر، گاهی انسانی، فاسق نيست، بلکه حتی عادل هست، ولي اشتباهی کرده است؛ زیرا عادل که مصون از سهو و نسيان نيست، در این صورت نیز باید تحقیق شود. پس بخشی از اين آيه ناظر به تأمين صدق مخبري است، بخشی دیگر از آن، ناظر به تأمين صدق خبري است. بنابراین تنها در صورتی که گوينده، راستگو باشد و گزارش نیز صحيح باشد باید بر اساس آن عمل کرد؛ وگرنه اگر یکی از این دو نقص وجود داشته باشد، نباید بر اساس مفاد خبر عمل کرد؛ زیرا موجب ناامنی جامعه میشود و شرایط بحرانی را برای جامعه میشود.