kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۰۳۳۰
تاریخ انتشار : ۳۱ فروردين ۱۳۹۷ - ۲۰:۰۵

تاثیر شگفت‌انگیز نرمخویی و لطافت



 محمدمهدی رشادتی
 امام سجاد(ع) فرمود: ... ان احب‌الامور الی‌الله ثلاثه: القصد فی‌الجده والعفو فی‌المقدره والرفق بعبادالله و ما رفق احد باحد فی‌الدنیا الا رفق الله به یوم‌القیامه. آخرین سفارش حضرت خضر(ع) به جناب موسی(ع) این بود که: هیچ گناهکاری را به خاطر گناهش (و هر خطای دیگری) سرزنش مکن. سپس فرمود: محبوب‌ترین صفات یک انسان پیش خدا عبارتند از: 1) درعین دارایی و توانگری، قناعت در زندگی و روش میانه و اقتصاد را در پیش بگیرد. 2) درعین داشتن قدرت، گذشت از انتقام و چشم‌پوشی از خطای دیگران را پیشه کند. 3) در مواجهه با مردم، نرمی و لطافت را سرلوحه کار خود قرار دهد. آنگاه تاکید فرمود: هیچ‌کس با دیگران در زندگی نرمی نکرد جز آنکه خداوند در روز قیامت با او به نرمی (و نه قهر و شدت) رفتار خواهد کرد. (خصال، ج 1 ص 128)
تمجید قرآن از نرمخویی پیامبر(ص)
نرمخویی و خشن نبودن یک هدیه الهی است و کسانی که روحیه لطیف و نرم ندارند از این موهبت محرومند: «فبما رحمه من‌الله لنت لهم. به واسطه رحمت خدا با مردم مهربان و خوش‌خوی شدی.» (آل‌عمران 159) به تفسیر علامه طباطبایی(ره) گرچه دراین آیه مخاطب شخص پیامبر اکرم(ص) است اما درحقیقت عموم مسلمانان مورد خطاب قرآن است. (المیزان ج 4 ص 86)
از جمله ویژگی‌های برجسته رسول خدا(ص) نرمی و لطافت ایشان است. قرآن تاکید می‌کند که اگر تندخو و خشن و بداخلاق بودی قطعا مردم از پیرامونت پراکنده می‌شدند. (آل عمران 159)
البته داشتن چنین روحیه لطیفی، ظرفیت بالایی می‌طلبد. هرچند کسب کردن این حالت بسیار سخت و دشوار به نظر می‌رسد اما با تمرین و ممارست و نیز صبر و بردباری به تدریج در طی زمان دست‌یافتنی است.
برخورد تربیتی امام سجاد(ع)
 با مرد اهانت‌کننده
شخصی به حضور امام سجاد(ع) آمد و نسبت به آن حضرت جسارت کرده و سخنان درشت و ناسزا گفت. امام(ع) سکوت کرد. آن شخص نیز به دنبال کار خود رفت. حضرت به همراهان فرمود: شنیدید که این مرد با من چگونه برخورد کرد؟ اینک دوست دارم با من نزد او برویم تا بنگرید جواب او را چگونه خواهم داد. امام(ع) در مسیر راه مکرر آیه - والکاظِمینَ‌الْغَیظِ - (آل‌عمران 134) را می‌خواند. همراهان دانستند که امام(ع) با او برخورد تندی نخواهد کرد. وقتی حضرت به در خانه مرد رسید، او را صدا زد. او از خانه بیرون آمد درحالی‌که تصور می‌کرد با برخورد تند امام(ع) روبرو خواهد شد. امام چهارم(ع) به او فرمود: برادرم، اگر آنچه به من گفتی در من وجود دارد، از درگاه خدا طلب آمرزش می‌کنم و اگر در من وجود ندارد، از خدا می‌خواهم که تو را بیامرزد. آن مرد بین دو چشم امام را بوسید و گفت: آنچه گفتم در وجود شما نیست بلکه من به آن سزاوارتر هستم. (داستان دوستان ج1ص133)
علی(ع) فرمود: مردی یهودی از پیامبر(ص) چند دینار طلبکار بود. روزی طلب خود را تقاضا کرد. حضرت فرمود: فعلا ندارم. مرد گفت: تا طلبم را ندهید از شما جدا نمی‌شوم. رسول خدا(ص) فرمود: من هم در اینجا همراه تو می‌نشینم. پیامبر(ص) تا فردا ظهر همانجا ماندند و حتی نمازهای خود را نیز همانجا به جا آوردند. فردا مرد یهودی با بیان شهادتین مسلمان شد و گفت: نیمی از مال خود را در راه خدا دادم و به خدا سوگند قصد جسارت به شما نداشتم بلکه خواستم اوصاف شما را با آنچه که در تورات آمده مطابقت بدهم. در تورات خواندم: محمد در مکه متولد می‌شود و به مدینه مهاجرت می‌کند. درشت‌خو و بداخلاق نیست. با صدای بلند سخن نمی‌گوید. ناسزاگو و بدزبان نمی‌باشد. حالا هم تمام ثروت من دراختیار شماست، هرجور صلاح می‌دانید عمل کنید. (هزارویک حکایت اخلاقی ص 379)
موسیا در پیش فرعون زَمَن
نرم باید گفت قولاً لیّناً
آب اگر در روغن جوشان کنی
دیگدان و دیگ را ویران کنی
نرم گو لیکن مگو غیرصواب
وسوسه مفروش در لین‌الخطاب
(مثنوی معنوی، دفتر 4 - 3817 - 3815)