kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۹۹۵۷
تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱۳۹۷ - ۲۰:۲۰
تاریخ تمدن اسلامی- 17

معرفی یک رشته علمی جدید توسط شاگرد امام صادق(ع) به اروپائیان

ج)آغازگر دانش شیمی
دانش علم شیمی که آغازگر آن، جابر ابن حیان بود، در قرن 12 میلادی به اروپا رسید. اروپایان صدها کتاب را با نام «گیبر» که همان جابر است، منتشر کردند. هنگامی که این اثرها را بررسی می‌کنید می‌بینیم که همان کتابهای «جابر ابن حیان» است، که یا تحریف شده و یا با دخل و تصرفهای کوچکی منتشر شده‌اند.
جابر بن حیان و ایجاد یک رشته جدید علمی
یکی از نمونه‌های برجسته علمی دوران تمدن اسلامی، جابر بن حیّان، شاگرد نامدار حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) بود که اگرچه در ابتدا سعی کردند، دستاوردهای علمی وی را نادیده گرفته و یا به نام دانشمندان غربی، ثبت کنند اما برملا شدن و انتشار اسناد و مکتوبات جابر بن حیّان، افق تازه‌ای از یافته‌های علمی بشر را در برابر چشمان ناظران بی‌طرف و مورخین با انصاف گشود تا اینکه جابر بن حیّان را پدر علم شیمی خواندند و حتی جرج سارتن، یکی از اعصار حیات بشری را به نام وی اسم گذاری نمود.
پرفسور فوآد سزگین ( مدیر انستیتو و موزه علوم و تمدن اسلامی دانشگاه گوته فرانکفورت) در این رابطه می‌گوید:
«...یکی از عجیب‌ترین اتفاقات ثبت شده در تاریخ علوم این است که؛ دانشمندان مسلمان در قرن هشتم میلادی در بغداد، به واسطه این کتب، اساتید و ابزارهایی که جهان اسلام به آنها بسیار زودتر از غرب دست پیدا کرده بودند، در آستانه یک کشف عظیم قرار می‌گیرند. در اینجا با یکی از شخصیتهای بزرگ و عجیب تاریخ بشریت به نام جابر ابن حیّان آشنا میشویم. جابر ابن حیّان را می‌توانیم به عنوان کیمیاگر و دانشمند شیمی معرفی کنیم. جابر ابن حیّان به وسیله گردآوری رساله‌ها و کتابچه‌هایی که به دستش رسیده بود، تا آستانه ایجاد یک رشته علمی جدید پیش رفت. از وی، صدها کتاب پر از نظریه‌ها و استدلال‌های فیلسوفانه بجای مانده است. هنگامی که این کتابها را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که حیّان آغازگر روش آنالیز کمی و کیفی در علم شیمی بوده است. علم شیمی که در جهان اسلام با جابر ابن حیّان، به اوج خود رسیده بود، پیشرفتهای دیگری نیز می‌کند. برای نمونه، اکتشافات عملی مهم زکریای رازی را در قرن نهم میلادی می‌توانیم مثال زنیم. تا قرن پانزدهم میلادی یک نوع جوهر عجیب ساخته می‌شود...»
آغاز‌کننده آزمایشات علمی، جابربن حیان بود
درمورد آزمایشات علمی نیز چنین گفته شده بود که مسلمانان چندان با تجربه و آزمایشات، میانه‌ای نداشتند و این دانشمندان غربی بودند که علوم دقیقه را براساس تجربه و آزمایش رواج دادند. اما کتب تاریخی و علمی باقیمانده از دوران تمدن اسلامی روایتی به جز این دارد. پروفسور فوآد سزگین ( مدیر انستیتو و موزه علوم و تمدن اسلامی در دانشگاه گوته فرانکفورت) روایت متفاوت فوق را چنین بازگو می‌نماید:
«...دانشمندان اسلامی از قرن نهم میلادی، سعی به توضیح پدیده ایجاد رنگین کمان کردند. در میان این عالمان، نخستین دانشمند فیزیک نور جهان «ابن هیثم» و «ابن سینا» قرار داشتند. این دو دانشمند بزرگ هر یک برای روشن سازی این پدیده، نظریه‌های بیان کردند اما امروزه ما می‌دانیم که در آن قرون، فیزیک نور هنوز به پیشرفتهای لازم برای روشن کردن این موضوع دست نیافته بود و برای کشف علت ایجاد رنگین کمان، بشریت باید تا صد سال صبر می‌کرد.
شرح این پدیده (رنگین کمان)، در کتاب کمال الدین فارسی که یکی از ستاره شناسان و دانشمند برجسته فیزیک نور بوده و علاوه بر آن شرح کتابهای ابن هیثم را نیز می‌نوشته، بیان شده است. کمال الدین فارسی اوایل قرن چهاردهم میلادی، پدیده رنگین کمان را با استفاده از دانش اپتیک توضیح داد.
حدوداً 5 الی 10 سال پس از انتشار کتاب کمال الدین فارسی، همین نظریه را یک راهب آلمانی به نام «تئودوریک فرایبرگ» نیز در کتابش بیان کرد. اروپایی‌ها از آن رو که با کتاب کمال الدین فارسی آشنایی نداشتند، این نظریه»تئودوریک فرایبرگ»را بزرگترین کشف تاریخ دانش اپتیک می‌دانستند.
در اوایل قرن بیستم فیزیکدان برجسته آلمانی به نام «ایلهارد ویدمان» در می‌یابد که «تئودوریک فرایبرگ» در کتاب خود از لحاظ تئوریک و آزمایشات عملی به سطح کتاب کمال الدین فارسی نمی‌رسد. چند سده پس از عنوان این نظریه توسط «فرایبرگ»، ما نظریه‌ای مشابه را در کتاب دکارت می‌یابیم. به اعتقاد «ماتیاس شرام» دوست فیزیکدان من، دکارت از لحاظ عملی کمی فراتر از کمال الدین فارسی می‌رود، اما سطح علمی تئوریهایی که پایه انجام این آزمایشات گشته اند، در کتاب کمال الدین فارسی قوی‌تر است.
همیشه سعی کرده‌اند به ما تلقین کنند که مسلمانان، زیاد با انجام آزمایشات علمی آشنایی نداشته‌اند. اما این را می‌خواهم بگویم که قوانین و اصول انجام آزمایشات علمی، از قرن هشتم میلادی به بعد، توسط دانشمندان مسلمان کشف شده. برای مثال «ماتیاس شرام» و «آیلهارد ویدمان» اعتقاد دارند، که استفاده از آزمایشات سیستماتیک عملی در اثبات نظریه‌ها از زمان ابن هیثم آغاز شده است. اما من در اینجا با آنها مخالفم و می‌گویم آغاز‌کننده آزمایشات علمی، جابر بن حیّان بوده که در قرن هشتم میلادی می‌زیسته است...»
د) علم فیزیک و مکانیک
قوانین جاذبه و حرکت
در حالی که کشف قانون جاذبه زمین و فرمول‌های آن به اسحاق نیوتن در قرن هفدهم میلادی نسبت داده شده، اما اسناد و کتاب‌های موجود از دوران تمدن اسلامی حاکی است که دانشمندان اسلامی از قرن نهم میلادی، نیروی جاذبه زمین را می‌شناختند و آن را به اسامی مختلف همچون نیروی طبیعی نام نهادند و اطلاق طبیعی بر نیروی جاذبه زمین براساس این اعتقاد صورت می‌گرفت که اجسام به صورت طبیعی میل به مرکز زمین به عنوان مکان طبیعی خویش دارند و در صورتی که با وارد آمدن یک نیروی برخلاف میل طبیعی خویش از این مکان طبیعی فاصله بگیرند، تحت تاثیر نیروی جاذبه زمین سعی می‌کنند تا بار دیگر به مکان طبیعی خویش بازگردند.
اخوان الصفا در قرن نهم میلادی در رساله بیست و چهارم خویش برهمین معنا تاکید کرده و می‌نویسند:
«...اما منشاء سنگینی و سبکی در بعضی اجسام آن است که هرنوع از انواع جسم دارای مکان خاصی است که در آن قرار گرفته و جز به واسطه یک نیروی خارجی از آن جدا نمی‌شود و در صورت خروج از آن مکان و قطع شدن نیروی خارجی سعی می‌کند تا به همان مکان طبیعی بازگردد. در این حال اگر با مانعی مواجه شود، با آن به نزاع می‌پردازد و اگر در این نزاع توفیق یابد و به سوی مرکز عالم میل کند، آن را سنگین و در صورتی که ناکام شده، در جهت مخالف مرکز عالم یعنی فلک محیط میل کند، آن را سبک می‌نامند...»
علاوه براین، دانشمندان و فلاسفه مسلمان پی برده بودند که هر چه جسم بزرگتر باشد، نیروی جاذبه یا نیروی طبیعی که بدان‌اشاره شد، بیشتر است.
ابن سینا در اثر خویش، «الاشارات والتنبیهات» در همین مورد می‌گوید:
«... نیرو در جسم بزرگتر همچون نیرو در جسم کوچکتر وجود دارد به گونه‌ای که اگر به اندازه جسم کوچکتر از جسم بزرگتر جدا کنیم، این دو نیرو مساوی خواهند بود. لذا این نیرو در جسم بزرگتر قویتر و بزرگتر است یا به عبارتی نیروی آن افزون بر نیروی موجود در جسم کوچکتر است...»
دانشمندان مسلمان کاملا برخاصیت جاذبیت زمین وقوف داشتند و این مطلب از نوشته‌های ایشان به وضوح برمی آید. از جمله ابوریحان بیرونی در اثر خویش، «قانون مسعودی» می‌نویسد:
«... انسان‌ها در زمین برروی سطح بیرونی قطرهای کره ایستاده‌اند و برروی زمین، اجسام سنگین به سمت پایین میل دارند...»