دولت به جای شعار و کلیگویی از تولید ملی حمایت کند(خبر ویژه)
کلیگویی درباره حمایت از تولید داخلی، زیبنده مدیران دولتی نیست. آنها باید در عمل این شعار را اجرایی و پیاده کنند.
روزنامه جوان در این زمینه نوشت: وزیرکار در یادداشتی تأکید کرد: پشتیبانی از تولید ملی و کالای ایرانی به منزله حمایت از اشتغال، سرمایه، کار و کارگر ایرانی است. ارج و کرامت کارگر ایرانی در یک جامعه تولید محور نه مصرفی معنا و مفهوم پیدا میکند. لازمه رونق بازار فروش مبتنی بر این است که کالا از مطلوبیت لازم به جهت استاندارد، کیفیت، مرغوبیت، قیمت و خدمات پس از فروش مناسب برخوردار باشد. از سوی دیگر جدا از ترویج مصرف کالاهای داخلی و پرهیز از مصرف کالاهای مشابه خارجی، افزایش قدرت خرید مردم با ارائه کارتهای مصرف کالاهای ایرانی، جلوگیری از قاچاق و واردات بیرویه، همه و همه در تحقق بخشی شعار سال مؤثر هستند.
سیف رئیس کل بانک مرکزی در مطلبی تلگرامی در کانال خود نوشته است: ارتقای نقش بازار سرمایه در تأمین مالی بنگاههای بزرگ و اصلاح نظام بانکی از مؤلفههای لازم جهت امکان حمایت از تولید کالای ایرانی است. وی نیز مانند وزیر کار حمایت از کالای ایرانی را حمایت از اشتغال دانسته و بر نقش کاهش قاچاق، برندسازی و مفاهیم اولیه اقتصادی درباره موفقیت یک بنگاه در فروش محصولات تأکید کرده است. اگر سه موضوع بالا را با دقت بنگریم به خوبی میتوان دریافت که حتی مردان اقتصادی دولت به دنبال موفقیتهای کوچک در مسیر تحقق شعار امسال نیستند، در حالی که شعار امسال نقش مهمی در روند توسعه کشور، ایجاد اشتغال و رفاه دارد.
متأسفانه رویهای در میان مسئولان وجود دارد که نه تنها در چارچوب وظایف محوله خود برنامهریزی نمیکنند، بلکه بیشتر راهکارهای کلی را برای سایر همکاران کابینه و مسئولان رده بالا گوشزد میکنند.
این راهکارها که برخاسته از کتاب اقتصاد خرد یا مبانی اقتصاد است و در هر دانشگاهی و هر رشتهای از علوم انسانی به آن اشاره دارد، کلیاتی است که تحقق آن وضع را بهتر میکند اما مشکل عمده ما در اجرای همین کلیگوییهاست.
به نظر میرسد، مسئولان اقتصادی برای تحقق شعار امسال به جای یادداشتنویسی و تکرار مبانی علم اقتصاد در یادداشتهای تلگرامی و غیرتلگرامی خود باید به فکر موفقیتهای کوچک در مسیر شعار امسال یعنی حمایت از کالای ایرانی باشند و به جای یادآوری وظایف دیگران که در اینجا رئیس کل بانک مرکزی و وزیر کار و رفاه اجتماعی بر مقابله با قاچاق تأکید کردهاند، به فکر چارهاندیشی و کمکرسانی در حطیه وظایف خود باشند. به عنوان مثال، وقتی رئیس کل بانک مرکزی بر لزوم اصلاح نظام بانکی برای حمایت از تولید کالای ایرانی تأکید دارد و این موضوع نیز بارها از این رسانه و رسانههای دیگر تأکید شده، دیگر نباید آقای سیف با تکرار این موارد فضای رسانهها را اشغال کند، بلکه در این چارچوب باید به ارائه برنامه مدتدار در بانک مرکزی اشاره کند و از خود این سؤال را بپرسد، یادداشتها و راهکارهایی که در حمایت از کالای ایرانی مینویسد، خطابش کیست؟
آیا کسی به غیر از سیف میتواند نقش پررنگتری در اصلاح نظام بانکی ایفا کند؟ اگر جواب منفی است که باید راهکارهای خود را برمبنای برنامهای زمانبندی شده ارائه کند و اگر شخص حقیقی یا حقوقی دیگری را مؤثرتر میداند باید از سمت خود استعفا داده و اجازه بدهد آن شخص در تحقق مأموریت حمایت از کالای ایرانی نقش خود را ایفا کند!