به مناسبت 20 فروردین روز «هنر انقلاب اسلامی»
«جنگ هنر اسلامی با کارگاههای بت تراشی!»
روز 20 فروردین که سالروز شهادت
شهید اهل قلم «سیدمرتضی آوینی» است، به عنوان روز ملی «هنر انقلاب اسلامی» نام گذاری شده است. هنری که قطعا مبانی و تعریف آن با هنر غربی و مادی بسیار متفاوت است.
اما این مبانی چگونه تعریف میشود و چه مسیری را در عمر چهاردههای انقلاب اسلامی طی کرده و باید بپیماید؟...
تعریف «هنراسلامی»
از آنجا که قرآن کریم تبیینکننده همه چیز است، از ابتدای تاریخ اسلام، هنرمندان مسلمان با رجوع به کتاب خدا مبانی هنراسلامی را تعیین و تعریف کردند.
به عنوان مثال خداوند در سوره «شعراء» شاعران را به دو گروه تقسیم میکند و میفرماید: «و شاعران را گمراهان پیروی میکنند* مگر نمیبینی که آنان در هر وادی سرگردانند* و چیزهایی میگویند که خود عمل نمیکنند* مگر آن کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند و خدا را بسیار یاد کردهاند» [آیات 224 تا 227] یعنی در واقع خداوند هنر را به دو بخش هنر الهی و غیر الهی تقسیم میکند. آن وقت علنا خداوند دستور میدهد که مردم از هنرمندان غیرالهی پیروی نکنند.
برهمین اساس هنرمندان جهان اسلام ملاکی مبتنی بر تجلی توحید، یاد و توصیف اسماء الهی و نمایاندن عمل صالح را مبنای تولید آثار هنری خود قرار دادند. این نگاه البته در طول قرنها باعث تولیدات عظیم و خلاقانه در شعر، خطاطی، نقاشی، نگارگری، معماری، صنایع دستی، تعزیه و حتی موسیقی شد. آثاری که برخی از آنها در سرتاسر جهان اسلام هنوز موجب افتخار به هنر اسلامی و هنرمندان مسلمان بوده و هست.
انحراف از
مبانی هنر اسلامی
تا قبل از قرن 14 میلادی هنر و ادبیات، تقریبا در تمامی نقاط جهان در خدمت دین و متبلورکننده «زیبایی»های خلقت خداوندی بود. اما با شروع دوره رنسانس در اروپا، جنبش ادبی-هنریای به وجود آمد که خواهان بازگشت به میراث ادبی-هنری روم باستان بود. این جنبش اساس ادبیات و هنر را بر «محور شدن انسان» در برابر محور بودن «خداوند» قرار داد و به این شکل مکتب ادبی-هنری و سپس فکری «اومانیسم» در اروپا سیطره پیدا کرد.
بعد از ورود استعمارگران اروپایی به کشورهای آفریقایی و آسیایی، تاثیرگذاری فرهنگی و سپس سلطه فرهنگی آنها بر کشورهای مستعمره و یا نیمه مستعمره آغاز شد و به این ترتیب مفاهیم و مبنای بسیاری از علوم از جمله هنر، ادبیات، تاریخ، حقوق و... در تمام این کشورها از جمله «ایران» تغییر کرد.
و این گونه از دوره قاجار و سپس دوره پهلوی، «هنر» تعریفی کاملا غربی پیدا کرد و میان آن با دین و معارف الهی فاصله عمیقی ایجاد شد. نتیجه این تغییر معنی مبانی هنر، نامیده شدن فیلم فارسیهای مبتذل، موسیقیهای غنائی و ترانههای کم مایه، نقاشی و مجسمه سازیهای اروتیک و... به عنوان آثار «هنری» بود.
انقلابی که در تعریف هنر، انقلاب ایجاد کرد!
اما با پیروزی انقلاب اسلامی، امام عزیز(ره) که مردم را به بازگشت به خویشتن و یافتن فطرت الهی میخواندند؛ تعریف جدیدی از هنر را ارائه کردند.
امام «هنر» را ابزاری در خدمت اسلام و برای «تهذیب نفس» انسانها معرفی کردند و فرمودند: «اینها مامور بودند از طرف غیر که وطن را به این حال درآوردند و «ماموریت برای وطن» داشتند. اینها را منقلب کردند به چیزی که برخلاف بود. حالا از این به بعد باید همه اینها یک دستگاه پرورش باشد، یک دستگاه آموزش باشد. رادیو همینطور، تلویزیون همینطور، تئاتر همینطور، همه اینها... اسلام با خود اینها مخالف نیست، اسلام میخواهد اینها را مهذّب کند. یعنی در خدمت اسلام، در خدمت تربیت جوانها قرار بدهد.»
آن وقت بر همین اساس وقتی تعریف مردم انقلابی ایران اسلامی از «هنر» تغییر کرد، تلاش و جهادشان هم برای تولید هنر اسلامی و انقلابی آغاز شد.
به این ترتیب شعراء، فیلم سازان، نقاشان و نگارگران، موسیقیدانان، مجسمه سازان و... رشد کردند و آثاری تولید کردند که رستاخیزی به سوی فطرت الهی داشت. در این رجوع، علمای اسلام شروع به تعریف فلسفی هنر اسلامی کردند. مثلا علامه محمدتقی جعفری در کتاب «زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام» هنر متعهد را هنری معرفی کرد که آنچه هست را به سود آنچه باید باشد تعدیل کند.
و البته در بخش فقه پویای شیعه هم توجهی ویژه به مبانی فقهی هنر اسلامی از جمله در مورد فقه استدلالی موسیقی شد.
به این ترتیب اسوههایی چون شهید آوینی در مستندسازی و فرج الله سلحشور در فیلم و سریالسازی زمینه بروز پیدا کردند. هنر نگارگری استاد محمود فرشچیان به کمال خود رسید. خط معلّا توسط استاد حمید عجمی ابداع شد و...
جنگ مبنایی هنر اسلامی با هنر مادی
اما قطعا این ابتدای راه بود. زیرا با پیروزی انقلاب اسلامی، استکبار جهانی که در بخش فکری و فرهنگی بر بخشهای زیادی از جهان سلطه داشت؛ نمیتوانست نظام جمهوری اسلامی ایران و انقلابی که در مبانی فرهنگی و هنری ایجاد کرده بود را تحمل کند. پس از همان سالهای ابتدائی انقلاب، تهاجم فرهنگی غرب علیه ایران اسلامی آغاز شد.
طبیعتا در مقابل این تهاجم فکری و فرهنگی، هنرمندان اسلامی بیکار ننشستند و به جنگ با تهاجم فکری فرهنگی غرب رفتند. پس در بخش فرهنگ و هنر ابتدا باید اذهان آلوده به شرک و اومانیسم درباره تعریف هنر پاک میشد.
به این ترتیب تقویت مبانی فکری و عقیدتی در اذهان هنرجویان جوان آغاز شد، تا به قول طلبه شهید «محمدتقی شرعی»:
«همانطوری که هنر غربی یک پیوستگی با بینش فلسفی الحادی و مادی دارد، باید پیوستگی در بینش الهی با هنر اسلامی ایجاد شود...
در صحنه جنگ فرهنگی هم باید معتقد باشیم که داریم مفهوم جدیدی از زندگی و تمدن را ارائه میدهیم.مثلا آزادی در دیدگاه ما یک مفهوم جدید دارد که مساوی با بندگی و عبودیت در برابر خداست در حالی که در غرب رهایی مطلق است.»
کارگاههای بت تراشی و تبلیغ سبک زندگی غربی
البته باید در نظر داشت که در کنار تولیدات محتوایی و به معنای واقعی هنری [از دیدگاه ارزشی]؛ نفوذیهای فکری و عقیدتی دشمن در بخش فرهنگ، میتوانند مانعی بسیار جدّی در راه تحقق کامل هنراسلامی ایجاد کنند.
زیرا در حال حاضر متاسفانه افرادی که ذهنی کاملا اومانیستی و غربزده دارند، به دلیل دسترسی بدون نظارت به رسانههای دیداری و شنیداری و البته وجود برخی مدیرانی که تنها به پرکردن آنتن و جذب مخاطب، میاندیشند؛ زمانهای زیادی از آنتن صداوسیما را در دست دارند. و به تبلیغ جریان طرفدار هنر غربی و شیطانی میپردازند.
فقط به عنوان نمونه قسمتهایی از برنامههای ترکیبیای را به خاطر بیاورید که در آن به ترانهخوانهایی بیمایه چطور عنوان هنرمند داده میشود! به ترانههایی که نه ارزش شعری دارند و نه ذرهای ارزش محتوایی. موسیقی ترانهها هم که عمدتا جزء موسیقیهای حرام و غنائی است.
و یا چقدر مشاهده شده که در بسیاری از برنامههای ترکیبی با دعوت از یک کارگردان یا بازیگری که ممکن است در کار خود متبحر باشد یا نباشد؛ القابی چون «هنرمند بزرگ و بینظیر»!! داده میشود؟ درحالیکه اندیشه، عملکرد و سبک زندگی آنها کاملا غربی و متفاوت با تفکر و منش اسلامی است.
پس ظاهرا چارهای نیست جز اینکه تهیهکننده و کارگردان و سایر عوامل این نوع برنامهها را صاحبان کارگاههای بتسازی بدانیم که سخت مشغول بتتراشی از چنین چهرههایی
- سلبریتی ها- هستند. کارگاههایی که در دنبال کردن اهداف دشمنان اسلام، گوی سبقت را از رسانههای ناتوی فرهنگی ربودهاند!.
جهاد ادامه دارد...
اما آنچه امروز در این جهاد فرهنگی بسیار مهم به نظر میرسد، تاکید چندباره بر مبانی هنراسلامی و تقویت این تفکر در نسل جوان هنرجو و البته بالا بردن سطح علم و درک مخاطب از مبانی فلسفه هنر اسلامی است.
کاری که ابتدا باید در رسانههای مکتوب به شکل جریانی پیگیری شود و سپس به شکل میزگرد و مناظره در رسانههای دیداری و شنیداری دنبال شود. پس مطمئنا در این مسیر ابتدا کارگاههای بت تراشی از رونق میافتد و سپس ذائقه مخاطبان به سمت تولید آثار اسلامی فاخر تغییر پیدا میکند.
و قطعا در کنار این کار فکری، حمایت از هنرمندان اسلامی و جریانهای مرتبط با آن مانند جشنواره «عمار» و... از وظایف مهم جهادگران فرهنگی است.
انوشه میرمرعشی
-------------------
1- «تبیاناً لکلّ شیء» - آیه 89 سوره نحل.
2 - صحیفه امام، جلد 6، ص 476، در دیدار با فرهنگیان قم، مورخ 15 فروردین 1358.ش
3 - زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام، نوشته علامه محمّدتقی جعفری، نشر مؤسّسه تدوین و نشر آثار علّامه جعفری، 1385، ص30
4- طلبه شهید محمدتقی شرعی در شب قبل از شهادتش (18 اسفند 1365.ش) در سخنرانی که در جمع رزمندگان داشت با اشاره به جنگ فرهنگی در کنار جنگ نظامی، به شرح هنر اسلامی و مبانی فکری آن پرداخت.
شهید اهل قلم «سیدمرتضی آوینی» است، به عنوان روز ملی «هنر انقلاب اسلامی» نام گذاری شده است. هنری که قطعا مبانی و تعریف آن با هنر غربی و مادی بسیار متفاوت است.
اما این مبانی چگونه تعریف میشود و چه مسیری را در عمر چهاردههای انقلاب اسلامی طی کرده و باید بپیماید؟...
تعریف «هنراسلامی»
از آنجا که قرآن کریم تبیینکننده همه چیز است، از ابتدای تاریخ اسلام، هنرمندان مسلمان با رجوع به کتاب خدا مبانی هنراسلامی را تعیین و تعریف کردند.
به عنوان مثال خداوند در سوره «شعراء» شاعران را به دو گروه تقسیم میکند و میفرماید: «و شاعران را گمراهان پیروی میکنند* مگر نمیبینی که آنان در هر وادی سرگردانند* و چیزهایی میگویند که خود عمل نمیکنند* مگر آن کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند و خدا را بسیار یاد کردهاند» [آیات 224 تا 227] یعنی در واقع خداوند هنر را به دو بخش هنر الهی و غیر الهی تقسیم میکند. آن وقت علنا خداوند دستور میدهد که مردم از هنرمندان غیرالهی پیروی نکنند.
برهمین اساس هنرمندان جهان اسلام ملاکی مبتنی بر تجلی توحید، یاد و توصیف اسماء الهی و نمایاندن عمل صالح را مبنای تولید آثار هنری خود قرار دادند. این نگاه البته در طول قرنها باعث تولیدات عظیم و خلاقانه در شعر، خطاطی، نقاشی، نگارگری، معماری، صنایع دستی، تعزیه و حتی موسیقی شد. آثاری که برخی از آنها در سرتاسر جهان اسلام هنوز موجب افتخار به هنر اسلامی و هنرمندان مسلمان بوده و هست.
انحراف از
مبانی هنر اسلامی
تا قبل از قرن 14 میلادی هنر و ادبیات، تقریبا در تمامی نقاط جهان در خدمت دین و متبلورکننده «زیبایی»های خلقت خداوندی بود. اما با شروع دوره رنسانس در اروپا، جنبش ادبی-هنریای به وجود آمد که خواهان بازگشت به میراث ادبی-هنری روم باستان بود. این جنبش اساس ادبیات و هنر را بر «محور شدن انسان» در برابر محور بودن «خداوند» قرار داد و به این شکل مکتب ادبی-هنری و سپس فکری «اومانیسم» در اروپا سیطره پیدا کرد.
بعد از ورود استعمارگران اروپایی به کشورهای آفریقایی و آسیایی، تاثیرگذاری فرهنگی و سپس سلطه فرهنگی آنها بر کشورهای مستعمره و یا نیمه مستعمره آغاز شد و به این ترتیب مفاهیم و مبنای بسیاری از علوم از جمله هنر، ادبیات، تاریخ، حقوق و... در تمام این کشورها از جمله «ایران» تغییر کرد.
و این گونه از دوره قاجار و سپس دوره پهلوی، «هنر» تعریفی کاملا غربی پیدا کرد و میان آن با دین و معارف الهی فاصله عمیقی ایجاد شد. نتیجه این تغییر معنی مبانی هنر، نامیده شدن فیلم فارسیهای مبتذل، موسیقیهای غنائی و ترانههای کم مایه، نقاشی و مجسمه سازیهای اروتیک و... به عنوان آثار «هنری» بود.
انقلابی که در تعریف هنر، انقلاب ایجاد کرد!
اما با پیروزی انقلاب اسلامی، امام عزیز(ره) که مردم را به بازگشت به خویشتن و یافتن فطرت الهی میخواندند؛ تعریف جدیدی از هنر را ارائه کردند.
امام «هنر» را ابزاری در خدمت اسلام و برای «تهذیب نفس» انسانها معرفی کردند و فرمودند: «اینها مامور بودند از طرف غیر که وطن را به این حال درآوردند و «ماموریت برای وطن» داشتند. اینها را منقلب کردند به چیزی که برخلاف بود. حالا از این به بعد باید همه اینها یک دستگاه پرورش باشد، یک دستگاه آموزش باشد. رادیو همینطور، تلویزیون همینطور، تئاتر همینطور، همه اینها... اسلام با خود اینها مخالف نیست، اسلام میخواهد اینها را مهذّب کند. یعنی در خدمت اسلام، در خدمت تربیت جوانها قرار بدهد.»
آن وقت بر همین اساس وقتی تعریف مردم انقلابی ایران اسلامی از «هنر» تغییر کرد، تلاش و جهادشان هم برای تولید هنر اسلامی و انقلابی آغاز شد.
به این ترتیب شعراء، فیلم سازان، نقاشان و نگارگران، موسیقیدانان، مجسمه سازان و... رشد کردند و آثاری تولید کردند که رستاخیزی به سوی فطرت الهی داشت. در این رجوع، علمای اسلام شروع به تعریف فلسفی هنر اسلامی کردند. مثلا علامه محمدتقی جعفری در کتاب «زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام» هنر متعهد را هنری معرفی کرد که آنچه هست را به سود آنچه باید باشد تعدیل کند.
و البته در بخش فقه پویای شیعه هم توجهی ویژه به مبانی فقهی هنر اسلامی از جمله در مورد فقه استدلالی موسیقی شد.
به این ترتیب اسوههایی چون شهید آوینی در مستندسازی و فرج الله سلحشور در فیلم و سریالسازی زمینه بروز پیدا کردند. هنر نگارگری استاد محمود فرشچیان به کمال خود رسید. خط معلّا توسط استاد حمید عجمی ابداع شد و...
جنگ مبنایی هنر اسلامی با هنر مادی
اما قطعا این ابتدای راه بود. زیرا با پیروزی انقلاب اسلامی، استکبار جهانی که در بخش فکری و فرهنگی بر بخشهای زیادی از جهان سلطه داشت؛ نمیتوانست نظام جمهوری اسلامی ایران و انقلابی که در مبانی فرهنگی و هنری ایجاد کرده بود را تحمل کند. پس از همان سالهای ابتدائی انقلاب، تهاجم فرهنگی غرب علیه ایران اسلامی آغاز شد.
طبیعتا در مقابل این تهاجم فکری و فرهنگی، هنرمندان اسلامی بیکار ننشستند و به جنگ با تهاجم فکری فرهنگی غرب رفتند. پس در بخش فرهنگ و هنر ابتدا باید اذهان آلوده به شرک و اومانیسم درباره تعریف هنر پاک میشد.
به این ترتیب تقویت مبانی فکری و عقیدتی در اذهان هنرجویان جوان آغاز شد، تا به قول طلبه شهید «محمدتقی شرعی»:
«همانطوری که هنر غربی یک پیوستگی با بینش فلسفی الحادی و مادی دارد، باید پیوستگی در بینش الهی با هنر اسلامی ایجاد شود...
در صحنه جنگ فرهنگی هم باید معتقد باشیم که داریم مفهوم جدیدی از زندگی و تمدن را ارائه میدهیم.مثلا آزادی در دیدگاه ما یک مفهوم جدید دارد که مساوی با بندگی و عبودیت در برابر خداست در حالی که در غرب رهایی مطلق است.»
کارگاههای بت تراشی و تبلیغ سبک زندگی غربی
البته باید در نظر داشت که در کنار تولیدات محتوایی و به معنای واقعی هنری [از دیدگاه ارزشی]؛ نفوذیهای فکری و عقیدتی دشمن در بخش فرهنگ، میتوانند مانعی بسیار جدّی در راه تحقق کامل هنراسلامی ایجاد کنند.
زیرا در حال حاضر متاسفانه افرادی که ذهنی کاملا اومانیستی و غربزده دارند، به دلیل دسترسی بدون نظارت به رسانههای دیداری و شنیداری و البته وجود برخی مدیرانی که تنها به پرکردن آنتن و جذب مخاطب، میاندیشند؛ زمانهای زیادی از آنتن صداوسیما را در دست دارند. و به تبلیغ جریان طرفدار هنر غربی و شیطانی میپردازند.
فقط به عنوان نمونه قسمتهایی از برنامههای ترکیبیای را به خاطر بیاورید که در آن به ترانهخوانهایی بیمایه چطور عنوان هنرمند داده میشود! به ترانههایی که نه ارزش شعری دارند و نه ذرهای ارزش محتوایی. موسیقی ترانهها هم که عمدتا جزء موسیقیهای حرام و غنائی است.
و یا چقدر مشاهده شده که در بسیاری از برنامههای ترکیبی با دعوت از یک کارگردان یا بازیگری که ممکن است در کار خود متبحر باشد یا نباشد؛ القابی چون «هنرمند بزرگ و بینظیر»!! داده میشود؟ درحالیکه اندیشه، عملکرد و سبک زندگی آنها کاملا غربی و متفاوت با تفکر و منش اسلامی است.
پس ظاهرا چارهای نیست جز اینکه تهیهکننده و کارگردان و سایر عوامل این نوع برنامهها را صاحبان کارگاههای بتسازی بدانیم که سخت مشغول بتتراشی از چنین چهرههایی
- سلبریتی ها- هستند. کارگاههایی که در دنبال کردن اهداف دشمنان اسلام، گوی سبقت را از رسانههای ناتوی فرهنگی ربودهاند!.
جهاد ادامه دارد...
اما آنچه امروز در این جهاد فرهنگی بسیار مهم به نظر میرسد، تاکید چندباره بر مبانی هنراسلامی و تقویت این تفکر در نسل جوان هنرجو و البته بالا بردن سطح علم و درک مخاطب از مبانی فلسفه هنر اسلامی است.
کاری که ابتدا باید در رسانههای مکتوب به شکل جریانی پیگیری شود و سپس به شکل میزگرد و مناظره در رسانههای دیداری و شنیداری دنبال شود. پس مطمئنا در این مسیر ابتدا کارگاههای بت تراشی از رونق میافتد و سپس ذائقه مخاطبان به سمت تولید آثار اسلامی فاخر تغییر پیدا میکند.
و قطعا در کنار این کار فکری، حمایت از هنرمندان اسلامی و جریانهای مرتبط با آن مانند جشنواره «عمار» و... از وظایف مهم جهادگران فرهنگی است.
انوشه میرمرعشی
-------------------
1- «تبیاناً لکلّ شیء» - آیه 89 سوره نحل.
2 - صحیفه امام، جلد 6، ص 476، در دیدار با فرهنگیان قم، مورخ 15 فروردین 1358.ش
3 - زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام، نوشته علامه محمّدتقی جعفری، نشر مؤسّسه تدوین و نشر آثار علّامه جعفری، 1385، ص30
4- طلبه شهید محمدتقی شرعی در شب قبل از شهادتش (18 اسفند 1365.ش) در سخنرانی که در جمع رزمندگان داشت با اشاره به جنگ فرهنگی در کنار جنگ نظامی، به شرح هنر اسلامی و مبانی فکری آن پرداخت.