kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۹۲۷۱
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۱:۴۴

رفتار پادشاهان ایران(پرسش و پاسخ)


 
پرسش:
آیا پادشاهان ایران در دوران باستان، رفتاری مشابه فتح ایران از سوی مسلمانان نداشته‌اند؟
پاسخ:
کسانی که باستان‌گرایی و نژادپرستی آریایی را سرلوحه افکار و برنامه‌های خود قرار داده‌اند، برای کشورگشایی پادشاهان ایران و هجوم به کشورهای دیگر چه توجیهی دارند؟ بی‌شک پادشاهانی چون کوروش و داریوش با هجوم به کشورهای دیگر، کشورگشایی‌هایی را انجام داده‌اند. اما مگر مردمان کشورهای دیگر انسان نیستند؟ چرا وقتی سخن از کشورگشایی‌های کوروش و داریوش پیش می‌آید، غرور ملی و شکوه و عظمت و افتخار، تمام وجود ما را فرا می‌گیرد، اما وقتی گفته می‌شود: اندک مسلمانان با سلاح‌های ابتدایی، حکومت ایران را سرنگون کردند، به یاد شکوه و عظمت مسلمانان نمی‌افتیم و از آنها تجلیل نمی‌کنیم؟ به راستی چرا باید رفتار پادشاهان ما مایه افتخارمان باشد، اما وقتی همان رفتار از دیگران سر می‌زند، باید مایه نفرت باشد؟
حتی درمورد انوشیروان و عصر حکومت او نیز می‌توان نمونه‌هایی از ظلم را نشان داد. زمانی‌که تعدادی جوان حبشی دست‌نشانده ساسانیان در یمن را کشتند، خبر به انوشیروان رسید. او دربرابر جرم چند انسان، دستور نسل‌کشی حبشی‌ها را در یمن صادر کرد و این فرمان عملی شد. بنا به گواهی شاهنامه، مجازات نگاه کردن به زنان، در عصر انوشیروان، آویختن به دار و تیرباران و یا حتی انداختن در سیاهچال بود.
کسی کو کند در زن کس نگاه
چو خصمش بیاید به درگاه شاه
نبیند مگر چاه و دار بلند
که با دار تیرست و با چاه بند
(نرم‌افزار شاهنامه، براساس نسخه چاپ مسکو، ص 1101)
بنابراین قول کسانی که انوشیروان را عادل توصیف می‌کنند و یا حتی حدیثی از پیامبر اکرم(ص) را مستند این تعبیر دانسته‌اند، صحیح نمی‌باشد.
امام خمینی(ره) در این زمینه می‌گوید: انوشیروان به خلاف آن چیزهایی که به واسطه شعرا و به واسطه درباری‌های آن وقت و موبدان درباری آن وقت درست کردند، یکی از ظالم‌های ساسانیان است، و دنبال او یک حدیثی هم جعل شده است، و به حضرت رسول اکرم(ص) نسبت داده شده که من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشیروان! این (حدیث) اولا سند ندارد و مرسل است، و ثانیاً کسانی که اهل تفتیش در امور هستند، این حدیث را تکذیب کردند و معلوم است که یک دروغی است که (به انوشیروان) بستند. (درواقع) به انوشیروان ظالم باید گفت، نه عادل. (صحیفه امام، ج 19، ص 433)
ر.ک به: راه راستی، سیدحسن فاطمی، ص 154 تا 157