kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۹۱۲۶
تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۲

باستان‌گرایی باطل(پرسش و پاسخ)



پرسش:
آیا ایران باستان یک دوران طلایی و مترقی بوده و آمدن اسلام به ایران منجر به نابودی دستاوردهای این دوران شده است؟
پاسخ:
بی‌تردید اسلام ناب محمدی مهم‌ترین تفکر برای مبارزه با استعمار و استکبار جهانی است.
اسلام‌ستیزان برای پیشبرد اهداف خود باید چیزی را به عنوان جایگزین اسلام به مردم معرفی کنند. چه بسا در هر کشوری متناسب با مقتضیات آن کشور یک جایگزین خاص را مطرح کرده باشند. اما در کشور ما «ایران باستان» و به دنبال آن نژادپرستی را برگزیده‌اند. آنقدر پمپاژ «باستان باستان» و «هخامنشی هخامنشی» و «مکتب ایران، مکتب ایران» کرده‌اند که برخی ناآشنایان با تاریخ ایران می‌پندارند ایران پیش از اسلام، بهشتی برین و همه جای آن گل و بلبل بوده، اما مسلمانان با حمله به ایران، آن بهشت را تبدیل به جهنم کرده‌اند! همین که کسی بخواهد انتقادی از ایران باستان را مطرح کند، او را متهم به ضد فرهنگ ایرانی می‌کنند. صداقت نداشتن باستان‌گراهای افراطی، در زمان هجوم صدام به روشنی معلوم شد. صدام رسما اعلام کرد که می‌خواهد نبرد قادسیه را تکرار کند، و برای همگان واضح بود که او می‌خواست نقشه ایران را از روی زمین محو کند. اما تعداد اندکی از همین  سینه‌چاکان ایران قدم در میدان جنگ گذاشتند و بیشتر رزمندگان عرصه‌های نبرد را جوانان مسلمان و دلدادگان به اسلام ناب محمدی و رهبری حکیمانه امام‌خمینی(ره) تشکیل می‌دادند و همین روحیه و انگیزه اسلامی رزمندگان بود که نگذاشت یک وجب از خاک ایران اسلامی برای اولین بار از تهاجم بیگانگان به تصرف دشمنان قسم خورده درآید.
در حالی که در گذشته تاریخی ما هر زمان دشمنان و بیگانگان چشم طمع به ایران دوخته و ما را مور هجوم وحشیانه خود قرار می‌دادند، حداقل بخشی از خاک کشورمان از دست می‌رفت و به تصرف مهاجمان در می‌آمد. بنابراین تفاوت‌های فاحشی میان اندیشه و تفکر ایران باستان و تفکر و اندیشه نظام جمهوری اسلامی وجود دارد که به وضوح بطلان تفکر باستان‌گرایی را نشان می‌دهد در اینجا ما فقط به ذکر یک نمونه آن بسنده می‌کنیم.
تفاوت میان انتخاب رئیس حکومت در ایران باستان و نظام جمهوری اسلامی
مهم‌ترین شخصیت تاثیرگذار در یک کشور، کسی است که بالاترین مقام را در حکومت دارد. خواه او را ولی‌فقیه بنامیم یا پادشاه یا رئیس‌جمهور، در اصل 109 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ویژگی‌های زیر برای انتخاب رهبر تعیین شده است.
1- صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه
2- عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام
3- بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری خلاصه آنکه در حکومت اسلامی تنها معیار «لیاقت و شایستگی» است. البته لیاقت بر اساس معیارهای عقلانی و اسلامی. چون حکومت اسلامی است فرزند رهبر بر دیگران کمترین امتیاز و برتری در به دست گرفتن حکومت را ندارد. حتی رهبر نمی‌تواند جانشینی برای خود تعیین کند. اما در ایران باستان، کسی شاه می‌شد که حکومت قبلی را ساقط کند و بعد از  او پسرش به حکومت می‌رسید. خواه از لیاقت‌های لازم برخوردار باشد یا نباشد، و خواه مردم او را قبول داشته باشند یا نداشته باشند. به همین دلیل حکومت‌ها به مرور تضعیف می‌شدند تا اینکه زمینه قیام برای دیگران فراهم می‌شد و به سرنگونی حکومت می‌انجامید. به عنوان نمونه، چگونگی انتخاب شاپور دوم شایان توجه است.
او همین که به دنیا آمد و نوزادی بیش نبود، به عنوان شاه تعیین شد، زیرا پدرش شاه بود یا اینکه بر اساس برخی منابع، زمانی که مادر شاپور او را باردار بود، تاج شاهی را بر شکم مادر گذاشتند و به این صورت شاپور دوم در زمانی که جنین بود به پادشاهی رسید آیا پادشاهی یک جنین یا نوزاد نهایت ابتذال یک حکومت نیست؟ به راحتی می‌توان حدس زد که این نوع انتخاب چه بلاهایی بر سر کشور خواهد آورد؟! (1)
____________________
1- ر.ک به: راه راستی، سیدحسن فاطمی، ص 149 تا 151