به یاد شهید «حسین شعبانی»
همیشه به یاد خدا باشید(حدیث دشت عشق)
شهید «حسین شعبانی» سال 1339 در تهران متولد شد. او سال 61 به خدمت مقدس سربازی رفت و به عنوان پاسدار وظیفه خدمت خویش را آغاز کرد.
«حسین» بعد از طی مراحل آموزش نظامی، داوطلبانه به کردستان اعزام شد و به تیپ جندالله مهاباد پیوست.
او در عملیاتهای متعدد، برای سرکوبی ضدانقلاب کومله و دموکرات شرکت داشت و در این راه خداوند به ندایش لبیک گفت و در ظهر بیست ودوم ماه مبارک رمضان، مصادف با 13تیرماه سال 1362 در حین عملیات در جاده مهاباد به بوکان به وصال معشوق رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید:...بار خدایا! از تو طلب مغفرت دارم و لیاقت شهادت را ندارم.
پس از گناهان ما در گذر. ما برای امتحان دادن در این دنیا زندگی میکنیم و این زندگانی را از پروردگار بزرگ خود داریم.پس چه بهتر، این زندگی زودگذر را فدای خالق خود کنیم. آینده، زندگی را به وسیله راهی که انتخاب میکنیم تغییر داده، پیش خوبان برویم؛ شاید که خدای بزرگ ما را جزو شهدا محسوب کند.
و تا ظهور مهدی(عج) موعود، از یاری ولایت فقیه دست برنداریم و نیز به خانواده خودم توصیه میکنم که هرگز از پیروی اسلام و امام کوتاهی نکنند تا مورد لطف پروردگار قرار گیرند. به مادر عزیزم میگویم که پسرت عاشق شده بود و عشق به خدا داشت و اینکه آرزو داشت صدها جان داشته و هر دفعه آن را فدای جان رهبر انقلاب عزیزمان میکرد و شرمندهام از اینکه یک جان بیشتر ندارم. به دوستان عزیز سفارش میکنم که در این دنیای فانی، گرفتار انحراف نفس نشوید و همیشه به یاد خدا باشید.
«حسین» بعد از طی مراحل آموزش نظامی، داوطلبانه به کردستان اعزام شد و به تیپ جندالله مهاباد پیوست.
او در عملیاتهای متعدد، برای سرکوبی ضدانقلاب کومله و دموکرات شرکت داشت و در این راه خداوند به ندایش لبیک گفت و در ظهر بیست ودوم ماه مبارک رمضان، مصادف با 13تیرماه سال 1362 در حین عملیات در جاده مهاباد به بوکان به وصال معشوق رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید:...بار خدایا! از تو طلب مغفرت دارم و لیاقت شهادت را ندارم.
پس از گناهان ما در گذر. ما برای امتحان دادن در این دنیا زندگی میکنیم و این زندگانی را از پروردگار بزرگ خود داریم.پس چه بهتر، این زندگی زودگذر را فدای خالق خود کنیم. آینده، زندگی را به وسیله راهی که انتخاب میکنیم تغییر داده، پیش خوبان برویم؛ شاید که خدای بزرگ ما را جزو شهدا محسوب کند.
و تا ظهور مهدی(عج) موعود، از یاری ولایت فقیه دست برنداریم و نیز به خانواده خودم توصیه میکنم که هرگز از پیروی اسلام و امام کوتاهی نکنند تا مورد لطف پروردگار قرار گیرند. به مادر عزیزم میگویم که پسرت عاشق شده بود و عشق به خدا داشت و اینکه آرزو داشت صدها جان داشته و هر دفعه آن را فدای جان رهبر انقلاب عزیزمان میکرد و شرمندهام از اینکه یک جان بیشتر ندارم. به دوستان عزیز سفارش میکنم که در این دنیای فانی، گرفتار انحراف نفس نشوید و همیشه به یاد خدا باشید.